عکس رهبر جدید

وصف آن رشک ملک

  فایلهای مرتبط
وصف آن رشک ملک
لطف خداوند با بروجرد یار بوده است که دو تن از دانش مردان بزرگ و مشعل داران تاریخ و فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی از آن دیار برخاسته اند: یکی استاد والامقام روانشاد دکتر سیدجعفر شهیدی (۱۳۸۶ـ۱۲۹۷ شمسی) است و دیگری دانشمند خستگی ناپذیر، روانشاد دکتر عبدالحسین زرین کوب (۱۳۷۸ـ۱۳۰۱ شمسی)، هدف این مقاله بررسی شخصیت علمی استاد سیدجعفر شهیدی ـ استاد فقید دانشگاه تهران، چهره ماندگار، رئیس موسسه لغتنامه دهخدا و صاحب چندین عنوان کتاب تألیف و تصحیح و ترجمه ـ است. با جست و جو در زوایای مختلف زندگی استاد شهیدی می توان دریافت که او الگوی بسیار مناسبی برای معلمان و استادان است. با امید به اینکه زبان و فرهنگ و ادبیات ایران زمین در آینده، شهیدی های دیگری را از میان دانش آموزان و دانشجویان امروز به خود ببیند.

به روان پاک فرزانگان عرصه فرهنگ نگاری:

استاد علی اکبر دهخدا، دکتر محمد معین، دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر سیدجعفر شهیدی، دکتر حسن احمدی گیوی

حکایت بروجرد همان سخن سعدی است در باب اول گلستان که:

اَقَلُّ جِبالِ الاَرضَ طورٌ وَ اِنَّهُ

لَاَعظَمُ عِندَ اللهِ قَدراَ وَ مَنزِلاً

(سعدی، 26:1376)

ما در این مقاله سعی داریم به شخصیت علمی استاد سیدجعفر شهیدی بپردازیم؛ باشد که قبول افتد. اگر بنا به فرموده حضرت پیامبر(ص)، علم و دانش را میراث انبیا بدانیم و عالمان را وارثان آنها، العُلماءُ وَرثئ الانبیاء، استاد شهیدی بدون تردید یکی از گرانقدرترین وارثان انبیای الهی است که جامعه ایران و دنیای اسلام در دوران معاصر به خود دیده است؛ گویی سعدی نزدیک به هشتصد سال پیش این بیت را برای ایشان سروده است:

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

(همان: 601)

و سنایی نیز:

سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب

لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن

عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع

عالمی گردد نکو یا شاعری شیرینسخن

(سنایی، 486:1385ـ485)

هیچ یادم نرود شبی که دوستی پیام کوتاه تلخی فرستاد که «شهیدی هم رفت». به کوتاهی پیام نگاه نکنید؛ جهان جهان ماتم و اندوه را به همراه داشت. بغض گلویم را میفشرد و آرام و قرار نداشتم؛ تسکین درد را پناه به دیوان آسمانی خواجه شیراز بردم. دیوان را گشودم؛ این غزل آمد:

شب وصل است و طی شد نامه هجر

سلامٌ فیهِ حَتّی مَطلَعِ الفَجر

(حافظ، 339:1381)

آری به راستی آن شب، شب قدر شهیدی بود:

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

یارب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقهای در ذکر یارب یارب است...

شهسوار من که مه آیینهدار روی اوست

تاج خورشید بلندش، خاک نعل مرکب است

(همان: 45)

آن شب، فرشتگان برای استقبال از شهیدی فرود آمده بودند و در کوچه پسکوچههای باغ ملکوت غلغلهای بود:

آب زنید راه را هین که نگار میرسد

مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد

راه دهید یار را آن مه ده  چهار را

کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد

چاک شدهست آسمان، غلغلهای است در جهان

عنبر و مشک میدمد، سنجق یار میرسد

رونق باغ میرسد، چشم و چراغ میرسد

غم به کناره میرود، مه به کنار میرسد

(مولوی، 312:1381)

آری آن شب، فرشتگان به استقبال شهیدی آمده بودند؛ زیرا شهیدی عارفی بود که به مرحله فنا رسیده بود. از حجاب تعلقات و زخارف دنیوی گذشته، از خانهاش (ایشان منزل مسکونیاش را در نارمک به شهرداری بخشید و از آن کتابخانه ساختند) و از فرزندش (یک فرزند ایشان هم به مقام شهادت رسید و همچنان بیآرامگاه مشخصی است) چشمپوشی کرده و از آزمایشی که خداوند در آیه پانزدهم سوره تغابن از آن سخن به میان آورده است، سربلند بیرون آمده بود: إنَّما أموالُکُم و أولادُکُم فِتنَئ و اللهُ عِندَهُ أجرٌ عَظیمٌ؛ به درستی که اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش شما هستند (اگر از این آزمایش سربلند بیرون آیید) اجر و پاداش عظیمی نزد خدا (برای شما) میباشد همت بلند او تعلقات را بر نمیتابید و ز هرچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد بود پس به دیدار معشوق میشتافت. از زبان حافظ شیرینسخن میخوانیم که

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

تو خود حجاب خودی، حافظ، از میان برخیز

(حافظ، 360:1381)

شهیدی عمری را در اقیانوس بیکران نهجالبلاغه غوطهور بود؛ جمله جمله این کتاب مقدس بر روح و جانش تأثیر نهاده بود و حکمت گمشدهاش بود (الحکمئ ضالئ المومن):

هر که چیزی نفیس گم شودش

بسته دارد به جستنش همت

جان آن کس که مؤمن پاک است

هم بر آن سان طلب کند حکمت

(میرزامحمد، 71:1380)

لذا ایشان همهجا به دنبال گمشدهاش بود. در حوزه به درجه اجتهاد رسید؛ به دانشگاه تهران آمد و به درجه دکتری زبان و ادبیات فارسی نائل آمد، در دبیرستان و در دانشگاه تدریس کرد و ... .

علم و دانش برای شهیدی میراث گرانبهایی بود (العِلمُ وِراثَئ کَریمَئ؛ حکمت پنجم نهجالبلاغه). از خانواده علم و ادب بود. پدرش، سیدمحمد سجادی، از مفاخر ادبی معاصر بهحساب میآید (بعدها نامخانوادگی خود را از سجادی به شهیدی تغییر داد). به قول سعدی:

میراث پدر خواهی علم پدر آموز

کاین مال پدر خرج توان کرد به یک روز

برای او شرافتی والاتر و بالاتر از علم نبود (لا شَرَفَ کَالعِلم؛ حکمت صد و سیزدهم نهجالبلاغه).

ایشان استاد ممتاز زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود؛ چهرهای ماندگار بر صفحه روزگار

کی شود عزّ و شرف بر سر تو افسر و تاج

تا تو مر علم و خرد را نکنی زین و رکیب؟

(ناصرخسرو، 521:1388)

سازمان لغتنامه نیز تماشاگه رازی برای شهیدی بود. ایشان و روانشاد استاد معین و دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی از دستیاران علیاکبر دهخدا در تدوین لغتنامه بودند. در صدای ماندگاری که از مرحوم دهخدا درباره لغتنامه بر جای مانده، نام و یادی از استاد شهیدی نیز دیده میشود:

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

(حافظ، 240:1381)

درنامهای که دهخدا برای دعوت شهیدی به لغتنامه به وزیر فرهنگ وقت نوشته، از ایشان با عنوان «در نوع خود کمنظیر» یاد کرده است. استاد شهیدی در سازمان لغتنامه، نقش برجسته و چشمگیری داشت و بیش از نیمقرن در آنجا خدمت کرد. مدتی معاونت سازمان لغتنامه و در ادامه راه، هدایت سازمان را بر عهده داشت و نامش در کارنامه فرهنگنگاری در کنار بزرگانی چون حکیم ابوحفص سغدی، اسدی طوسی، علیاکبر دهخدا، دکتر محمد معین و دکتر پرویز ناتل خانلری به چشم میخورد.

حاصل پنجاه و اندی سال را

کرد یکجا بر لغتنامه عطا

(کیمنش، 6:1389)

نام استاد شهیدی مرزهای ایران را درنوردید و در بسیاری از مجامع علمی سایهگستر شد. استاد در طول حیات علمی خود در کنفرانسهای بینالمللی فراوانی در کشورهای اردن، مصر، عراق، الجزایر، آمریکا و... شرکت داشت. در کشور چین و در شهر نقشآفرینان پکن (تعبیر از خود استاد است که بر عنوان گزارش سفر به چین او نقش بسته است) هم حضور یافت. گویی استاد در این سفر به این حدیث شریف نظر داشتهاند: اُطلُبُوا العِلمَ وَلَو بالصین؛ یعنی دانش را بجویید حتی اگر در چین باشد. البته استاد نه برای علماندوزی بلکه برای ترویج زبان و فرهنگ و ادبیات فارسی رهسپار چین شده بود.

علم را فرمودمان جستن رسول

جست بایدت ار نباشد جز به چین

(ناصرخسرو، 119:1388)

از افتخارات بخش زبان فارسی دانشگاه پکن این بوده که به استاد شهیدی درجه استادی افتخاری دانشگاه پکن را داده است.

یکی از باقیات صالحات استاد شهیدی، تربیت معلمان و استادانی است که در سراسر این سرزمین و حتی در فراسوی مرزها درکشورهایی مانند هند، ترکیه، لبنان و چین مشعلداران ترویج زبان و ادبیات و فرهنگ فارسی هستند. شاگردی کردن در مکتب استاد شهیدی سند پرافتخاری است برای معلمان و استادان و حلقه ارادت و دوستداری استاد در گوششان؛ چرا که استاد، استادی کمنظیر بود و ادب درس و ادب نفس را توأمان داشت:

چل سال بیش رفت که من لاف میزنم

کز چاکران پیرمغان کمترین منم

(حافظ، 465:1381)

و:

حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است

برهمانیم که بودیم و همان خواهد بود

(همان: 278)

بودند دانشجویانی که سالها از تحصیل آنها در دروه دکتری هم سپری شده بود و در دانشگاه استاد بودند اما پروانهوار بر گرد شمع وجود استاد شهیدی طواف میکردند. از آن خیل مشتاقان میتوان از دکتر سید علیمحمد سجادی، دکتر عباس کیمنش و دکتر سعید واعظ نام برد که حدود بیست سال در گرما و سرما، جمعهها به حضور استاد میرسیدند. درگاه استاد، دولتجایی برای آنان بود. در مجلدات شرح مثنوی استاد، نام این بزرگواران به چشم میخورد:

حافظ جناب پیر مغان جای دولت است

من ترک خاک بوسی این در نمیکنم

(حافظ، 479:1381)

استاد شهیدی برای شاگردانش همانند پیر و مراد بود و آنها را راهبری میکرد:

بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند

پیر ما هرچه کند عین عنایت باشد

(همان: 214)

استاد شهیدی در کنار تربیت شاگردان، چندین عنوان کتاب تألیف، ترجمه و تصحیح کرد که چند عنوان آنها به دریافت جایزه کتاب سال و جایزههای دیگر نائل آمدند. استاد در این کتابها به چندین حوزه وارد شد و در آنها غور کرد: حوزههای ادبیات و تاریخ و دین و مذهب و... . همه تألیفات، ترجمهها و تصحیحات ایشان ارزشمند و ستودنی است:

حضرت دکتر شهیدی، مرد علم

صاحب اندیشه و دریای حلم

آنکه در علم سخن استاد بود

بر گلستان ادب رونق فزود

آنکه تألیفات ارزشمند داشت

بذر معنی در زمین فضل کاشت

بر شمارم شمهای ز آثار او

گرچه باشد بیش از اینها کار او

(کیمنش، 6:1389)

 

تعدادی از آثار ارزشمند استاد

1. ترجمه نهجالبلاغه (چاپ اول، 1368): این اثر استاد در سال 1369 به دریافت جایزه کتاب سال نائل آمد. استاد در این اثر کوشیده است زیباترین لباس الفاظ دری را بر قامت معانی بلند حضرت امیر بپوشاند. بیتردید ترجمه استاد، فصیحترین و شیواترین ترجمه نهجالبلاغه است.

ترجمه نهجالبلاغه آن ادیب

هست در دور زمانه کمرقیب

(همان: 6)

 

2. شرح لغات و مشکلات دیوان انوری (چاپ اول، 1358): این اثر رساله دکتری استاد است، در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به راهنمایی روانشاد استادمعین در سال 1340 به انجام رسیده است. همت استاد در حل دشواریهای دیوان انوری ستودنی است.

شرح مبسوط لغات انوری

کرد استخراج با لفظ دری

(همان: 6)

 

3. شرح مثنوی: استاد در این اثر شرح مثنوی شریف استاد بدیعالزمان فروزانفر را ادامه داده است. شرح دفتر اول مثنوی به پایان نرسیده بود که شمع پرفروغ زندگی استاد فروزانفر به خاموشی گرایید و استاد شهیدی، به ادامه کار استاد (تا پایان دفتر ششم) همت گماشت:

اهل دل را پایگاهی تازه داد

تا که شرح مثنوی را کرد یاد

(همان:6)

 

4. از دیروز تا امروز (مجموعه مقالات استاد): این کتاب در سال 1373 به اهتمام هرمز ریاحی و شکوفه شهیدی (دختر استاد) به چاپ رسیده است. گزارش سفرهای استاد به کشورهای دیگر برای شرکت در کنفرانسهای بینالمللی بخشی از این کتاب است.

دفتر دیروز تا امروز را

کرد انشا با عنایات خدا

(همان:6)

 

5. تصحیح و توضیح درّه نادره (چاپ اول، 1341): دُرّه نادره اثر میرزا مهدیخان استرآبادی نثری مصنوع و متکلف دارد. استاد با دانش وسیع خود این اثر را تصحیح و شرح کرد؛ آن را از پرده خمول و گمنامی بیرون آورد و گنجی را به گنجینه سخن فارسی افزود. این اثر نیز به دریافت جایزه کتاب سال نائل آمد.

 

6. تصحیح و شرح کتاب براهین العجم (چاپ اول، 1351): براهین العجم اثر محمدتقی سپهر است.

دره نادر، براهین العجم

یافت رونق زان ادیب محترم

(همان: 6)

 

استاد شهیدی در حوزههای دینی و مذهبی و تاریخ اسلام هم قلم زده و با انتشار مجموعههایی گرانسنگ، گامهای ارزشمندی در جهت شناساندن شخصیتهای مذهبی به مخاطبان برداشته است. این آثار ارزشمند عبارتاند از: در راه خانه خدا، تاریخ تحلیلی اسلام، عرشیان، علی از زبان علی، زندگانی حضرت فاطمه(س)، پس از پنجاه سال (قیام امام حسین(ع))، چراغ روشن در دنیای تاریک (زندگانی امام سجاد (ع))، آشنایی با زندگی امام صادق(ع)، ستایش و سوگ امام هشتم در شعر فارسی، ترجمه کتاب ابوذر غفاری، ترجمه کتاب شیرزن کربلا و... .

وان چراغ روشن دنیای ما

وان به راه خانه پاک خدا

 در دیار آشنایان زد قلم

از پس پنجاه سال پر الم

عرشیان را با همه کروبیان

در قلم آورد باشرح بیان

زنده شد تاریخ تحلیلی از او

که از آن افزود خود را آبرو

شرح حال فاطمه بنت رسول

چون رقم زد، اهل دل را شد قبول

زندگانی علیبن حسین

باز گفت آن دوستان را نور عین

تا ز وصف جعفر صادق نوشت

مرحباگویان شدند اهل بهشت

چون که نور هشتمین را زد رقم

شد به رویش باز درهای کرم

شد چو ارزنده کتب را ترجمان

وصف بوذر گشت او را حرز جان

تا که زینب را به نام شیرزن

خواند او، اعجاز شد او را سخن

(همان: 6)

آثار استاد به این موارد محدود نمیشود. آثار دیگری نیز در کارنامه علمی و پژوهشی ایشان به چشم میخورد که در اینجا برای رعایت اختصار از ذکر آنها چشمپوشی میکنیم.

 

سخن آخر

امیدوارم که معلمان و استادان ما شیوه علمی و عملی و اخلاقی استاد شهیدی را بهکار ببندند. اگر نیک بنگریم، استاد شهیدی الگوی بسیار مناسبی است. امیدواریم که زبان و فرهنگ و ادبیات ایرانزمین در آینده، شهیدیهای دیگری را از میان دانشآموزان و دانشجویان امروز به خود ببیند. ما در این صفحات محدود و مختصر، موفق نشدیم مطالبی درخور استاد شهیدی بنویسیم، که عنقا را بلند است آشیانه؛ استاد شهیدی دریاست و در ظرفی نمیگنجد:

گر بریزی بحر را در کوزهای

چند گنجد؟ قسمت یک روزهای

(مولوی، 27:1375)

 

 

۲۰۷۳
کلیدواژه (keyword): وصف آن رشک ملک,علی اکبر قاسمی گل افشانی,استاد شهیدی,دانشگاه تهران,سازمان لغتنامه,شخصیت علمی ـ اخلاقی,آثار,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید