عکس رهبر جدید

درآمدی بر زندگی و آثار مکتوب سید اهل قلم، سید مرتضی آوینی

  فایلهای مرتبط
درآمدی بر زندگی و آثار مکتوب سید اهل قلم، سید مرتضی آوینی
زنده نگه داشتن نثر ادبیات پایداری مدیون افرادی است که آن را پرورانده و به خود اختصاص داده اند. پس ضروری است با مطالعه زندگی و آثار این افراد، با آن ها آشنا شویم و با بررسی و تأمل، از آن ها الگو بگیریم و شیوه صحیح زندگی را بیاموزیم. سیدمرتضی آوینی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مکتب امام خمینی (ره) زانوی شاگردی به زمین زده و روح و جان خویش را پرورش داد. این مقاله کوشش دارد با معرفی زندگی شهید آوینی و گذری بر آثار مکتوب او، زمینه ارتباط دبیران با آثار این نویسنده منحصر به فرد را فراهم کند.

مقدمه

سیدمرتضی آوینی از جمله نویسندگان معاصر ادبیات پایداری است که در میان آثارش، کتاب گنجینه آسمانی «روایت فتح» زبانزد شده است. سادگی و روانی این کتاب و پاکیزگی کلام آن، بهرهگیری نویسنده از عرفان و عناصر ادبی و نیز تسلط او بر قرآن و احادیث و... مرا بر آن داشت تا این نویسنده نه چندان آشنا را معرفی کنم.

مؤلفان کتابهای درسی (ادبی) نیز به دلایل پیشگفته توجه ویژهای به این نویسنده و کتاب داشتهاند و در فصل ادبیات پایداری سال سوم راهنمایی (درس 3) «دروازهای به آسمان» و سال اول دبیرستان (درس 9) «دریادلان صفشکن» را از او گنجاندهاند. امید است در تغییرات کتب درسی از این اثر بیبدیل بیشتر استفاده شود.

بدون تردید، هدف مؤلفان از این کار، معرفی نمونههایی از فصیحترین نثرهای ادبیات پایداری است که دانشآموزان را با شیوه صحیح نویسندگی آشنا میسازند. نکته حائز اهمیت این است که به رغم امتیازات ویژهای که این آثار داشته است، تاکنون نه کسی به معرفی شهید آوینی پرداخته و نه دلایل گیرایی اين کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.

علاوه بر این، بسیاری از دانشآموزان و حتی همکاران فرهنگی از این نویسنده مستندساز، که به حق در حوزه ادبیات گمنام است، شناخت کافی ندارند. این مقاله میکوشد به معرفی شهید آوینی اقدام کند و در حد حوصله نشریه و با توجه به محدودیتهای آن، آثارش را تبیین نماید.

 

زندگینامه

«زندهترین روزهای زندگی یک «مرد» آن روزهایی است که در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد»

سیدمرتضی آوینی (سایت شهید آوینی)

سیدمرتضی آوینی در 20 شهریور 1326 در جوار معنوی حضرت عبدالعظیم حسنی ـ شهرری ـ بهدنیا آمد. در خانوادهای متوسط و پرجمعیت، و در خانهای چشم گشود و قد کشید که به قول خودش، «به هر سوراخش که سر میکردی به یک خانواده دیگر برمیخوردی» (سایت فرهنگی هنری شهید آوینی، زندگی آوینی از زبان خودش).

شیطنتهای کودکانه‌‌اش را در کوچه و پسکوچههای شهرری، پرسشگر و جویا، پشت سرگذاشت. سپس با خانواده، بنا بر شرایط کاری پدر ـ که کارمند معدن بود ـ به شهرستان خمین رفت.

در سال 1333 (ه.ش) کلاس اول ابتدایی را پشت سرگذاشت. دو سال بعد، به دلیل موقعیت شغلی آوینی بزرگ با خانواده از شهر خمین به زنجان رفت تا مرحله جدیدی از زندگیاش را آغاز کند اما در آن شهر مدرسهای نبود و با همت و تلاش و پیگیری پدر او، دبستانی در آن شهر دایر شد تا مرتضی بتواند دوره ابتدایی را به پایان برساند (باشگاه خبرنگاران 22/1/1391).

«سال سوم ابتدایی چون معلم کم بود و تعداد دانشآموزان زیاد، معلم از سید مرتضی خواست تا به دانشآموزان کلاس اول و دوم درس بدهد و او شد معلم کوچولوی مدرسه!» (کاظمی، 41:1392).

انسان همیشه در فراز و نشیبها ساخته میشود و سید با توجه به استعداد و همت پدر بزرگوارش توانست با تجارب دوران کودکی و نوجوانی، خود را برای آیندهای درخشان آماده سازد.

«درست در سال 1338(ه.ش) مطابق با 1956 میلادی، در کلاس ششم ابتدایی، در آن سالها که انگلیس و فرانسه به اسرائیل کمک میکردند و به مصر نیز حمله کردند، بنده هم بهعنوان یک پسر بچه 13-12 ساله تحتتأثیرات تبلیغات آن زمان کشورهای عربی، یک روز روی تخته نوشتم: «خلیج عقبه از آن ملت عرب است». وقتی زنگ کلاس را زدند و ما بچهها سرجایمان نشستیم، اتفاقاً آقای مدیر آمد تا سری به کلاس بزند. وقتی این جمله را روی تختهسیاه دید، پرسید: «این را که نوشته است؟» صدا از کسی درنیامد من هم ساکت، اما با حالتی پریشان سر به زیر نشسته بودم. ناگهان یکی از بچهها بلند شد و گفت: «اجازه آقا ما بگیم؟ این جمله را فلانی نوشته» و اسم مرا به آقای مدیر گفت. آقای مدیر هم کلی سروصدا کرد و خلاصه اینکه چرا وارد معقولات شدی، و در آخر گفت: «بیا دم دفتر تا پروندهات را بزنم زیر بغلت و بفرستمت خانه.» البته وساطت یکی از معلمان کار را درست کرد و من فهمیدم که نباید وارد معقولات شد.» (سایت فرهنگی ـ هنری شهید آوینی)

«آقا سید دوره دبیرستان را هم در کرمان و در رشته ریاضی طی کرده و پشت سر گذاشت. سپس خدمت سربازی را در نیروی هوایی همراه با فعالیت هنری به پایان رساند. در سال 1344 وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته معماری به پایان رساند.

در دوران دانشجویی نسبت به مسائل روز و هنر پیگیر بود؛ از کودکی با هنر انس داشت. شعر میسرود، داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد. تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که با طبع هنری او سازگار بود. البته آقا مرتضی بسیار تلاش میکرد که هر مسئلهای را در ارتباط با خودش دریافت کند و بهتر است بگوییم او در معماری و ادبیات به دنبال معنای واقعی هنر بود. در عینحال، به فلسفه و ادبیات نیز علاقه فراوان داشت. به گفته بسیاری از همدورهایهایش، از جمله عطاالله امیدوار، هنرمند برجسته کشورمان، آوینی دارای نبوغ ویژهای در فلسفه و ادبیات بود. او به نقاشی و شعر نیز گرایش کمنظیری داشت نقاشی هم میکشید و شعر نیز میسرود»

گذر زمان و تغییرات نشانه رشد انسان است و آوینی در هر مرحلهای، تغییری در باورهایش ایجاد شد که برایش آیندهای پر بار را به همراه آورد.

 یکی از دوستان همدانشگاهی آقا مرتضی، میگوید: «او یک دوره تجربه متفاوت با زمانهاش داشت؛ به قولی با زمانهاش پیش میرفت. آزمون و خطا می‌‌کرد یا جوانی! تا سال 56 که به وادی عرفان و ادبیات عرفانی وارد شد و دیگر هیچ!» (باشگاه خبرنگاران، 22/1/1391).

خود آوینی میگوید: «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم، خیر. من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشگاههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام، موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم، گذراندهام.

من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان موجود تکساحتی» هربرت مارکوزه را بیآنکه خوانده باشم، طوری دستم گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: «عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند؛ معلوم است که خیلی میفهمد»، اما خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود.

حتی از این بالاتر، دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید.باید در جستوجوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس به راستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت... و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم» (بهنود، 80:1387).

آقا سید در زندگینامه به زبان خودش مینویسد: «اینجانب دارای فوقلیسانس معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستم اما کاری را که اکنون انجام میدهم نباید با تحصیلاتم مربوط دانست. حقیر هرچه آموختهام از خارج دانشگاه است. بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی در سایه تعهد اسلامی بهدست میآید و لاغیر.

قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختم؛ اگرچه با سینما آشنایی داشتم. اشتغال اساسی حقیر پیش از انقلاب در ادبیات بوده است. اگر چه چیزی اعم از کتاب یا مقاله به چاپ نرساندهام. با شروع انقلاب حقیر نوشتههایم را اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و .... در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاورم. هنر امروز متأسفانه حدیث نفس است و هنرمندان متأسفانه گرفتار خودشان هستند. به فرموده خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، رحمئالله:

«تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز» (دیوان حافظ، 1365، غ 266)

سعی کردم که خودم را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آنچه انسان مینویسد، تراوشات درونی خود اوست: «همه هنرها این چنیناند. کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست، اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار ما جلوهگر میشود. حقیر اینچنین ادعایی ندارم اما سعیام بر این بوده است» (سرهنگی، 81:1387).

انسان اگر رشد صعودی داشته باشد انسان است و اگر درجا بزند و در تکامل روحی قرار نگیرد، نمیتواند با خدا شود و با خدا باشد. سیدمرتضی به مرحله انسان شدن رسید و روحش در کنار جسمش رشد کرد و خدایی شد.

«در سال 57 پس از بازگشت امام خمینی(ره) از تبعید و پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران (آقا مرتضی) به فرمایشات رهبر کبیر به دقتی گوش میداد و به آرمانهای امام و انقلاب به شدت گره خورد و راه حقیقی را یافت.» (خانم امینی، باشگاه خبرنگاران. 22/1/1391).

خانم مریم امینی، همسر شهید آوینی: «چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار ذکر کرد، این بود: آقا امام زمان (عج) در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛ در این صورت من چطور میتوانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟» آوینی بعدها با اندیشههای امام آشنا شد و در سالیان بعد به یک انقلابی بدل شد و مسیر زندگی خود را تغییر داد» (سرهنگی، 70:1387).

«شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره غائله گنبد (مجموعه شش روز در ترکمنصحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه مستند خان گزیدهها) آغاز کرد. با شروع کار در جهاد سازندگی، سال 1358 به روستاها رفت تا برای خدا بیل بزند. بعدها ضرورتهای موجود، رفتهرفته او و دوستانش را به فیلمسازی، به جای جهاد سازندگی کشاند. در سال 1359 بهعنوان نماینده جهاد سازندگی به تلویزیون رفت و در گروه جهاد سازندگی تلویزیون، که پیش از آن توسط کارکنان خود سازمان صدا و سیما تأسیس شده بود، به جای آنها مشغول به کار شد.

نیت آنها از شروع فیلمسازی در گروه جهاد این بود که نسبت به همه وقایعی که برای انقلاب و نظام اسلامی پیش میآید، عکسالعمل نشان دهند؛ مانند فیلمهایی که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ساخته بودند.» (سایت شهید آوینی)

«همان گروه بعدها مجموعه «حقیقت» را ساختند که درواقع جزء اولین کارهای گروه جهاد به حساب میآمد. غائله خسرو، ناصر قشقایی که پیش آمد، گروه به فیروزآباد در مناطق درگیری رفتند و بهسختی خود را از محاصره فیروزآباد نجات دادند. درواقع، اولین صحنههای جنگ را در آنجا یعنی جنگ با خوانین تجربه کردند و فیلم گرفتند.

گروه جهاد اولین گروهی بود که سریع بعد از شروع جنگ به جبهه رفت؛ در همان روزهای اول جنگ «حسین هاشمی» که فوقلیسانس سینما را از کانادا گرفته بود، به ایران آمد تا برای سازندگی کشورش در روستاها بیل بزند، اما تقدیر بر آن شد که بیل را کنار بگذارد و دوربین را بردارد و در قصرشیرین به همراه برادر جهادگرمان «محمدرضا صراطی» اسیر شود. نفر سوم در حالیکه تیر به شانهاش خورده بود، از حلقه محاصره گریخت و گروه بار دیگر تشکیل شد و در روزهای محاصره خرمشهر، که هنوز خونینشهر نشده بود، برای تهیه فیلم وارد این شهر شدند» (سایت فرهنگی، هنری آوینی).

عشق به میهن و استقلال باعث میشود انسان دست از علایق خود بکشد و برای رسیدن به اهداف متعالی قدم در معبرهای عاشقی بگذارد. نه تنها سید مرتضی بلکه همه شیفتگان عدالت قدم در این راه گذاشتند تا برای خدمت به کشور جانفشانی کنند و چه عاشقانه در این مسیر پروانگان بسیاری پرکشیدند.

«وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونینشهر نشده بود. شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمیشد این حالت زیاد پردوام باشد و زیاد هم دوام نیاورد. ما به تهران بازگشتیم و شبانهروز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی درباره خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون.

مجموعه یازده قسمتی «حقیقت» کار بعدی گروه محسوب میشد که یکی از اهداف آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود!

یک هفتهای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جستوجوی «حقیقت» ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود. تولید مجموعه حقیقت اینگونه آغاز شد.» (سایت فرهنگی هنری شهید آوینی)

«بچههای گروه جهاد مصمم شدند تا زندهاند کار فیلمسازی با جهاد را ادامه دهند؛ بنابراین، کارگروه جهاد در جبههها پایدار ماند و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً پیوستهای به خود گرفت.

آغاز تهیه مجموعه زیبا و ماندگار «روایت فتح» که بعد از این عملیات تا پایان جنگ بهطور منظم از تلویزیون پخش شد، به همان ایام برمیگردد. شهید آوینی درباره انگیزه گروه جهاد در ساختن این مجموعه، که نزدیک به بیش از هفتاد برنامه است، چنین میگوید:

«انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیون جهاد سازندگی جمع آمده بودند، آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند [نه] وظایف و تعهدات اداری....» (همان).

درآمدی بر زندگی و آثار مکتوب سید اهل قلم«اولین شهیدی که دادیم، شهید علی طالبی بود که در عملیات طریقالقدس به شهادت رسید و آخرینشان مهدی فلاحتپور است که همین امسال 1371 در لبنان شهید شد و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است؛ جز آنکه ما خسته نشده‌‌ایم و اگر باز جنگی پیش آید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زندهترین روزهای زندگی یک «مرد» آن روزهایی است که در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل مرگ است که خودش را نشان میدهد.

 اواخر سال 1370 مؤسسه فرهنگی «روایت فتح» به فرمان مقام معظم رهبری تأسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیه مجموعه روایت فتح را، که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود، ادامه دهد.

شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سرگرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال، کار تهیه شش برنامه از مجموعه دهقسمتی «شهری در آسمان» را به پایان رساندند و مقدمات تهیه مجموعههای دیگری را درباره آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند» (سایت شهید آوینی ـ همان).

«شهری در آسمان که به واقعه محاصره، سقوط و بازپسگیری خرمشهر میپرداخت، در ماههای آخر حیات زمینی آقا سید از تلویزیون پخش شد، اما برنامه وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعههای دیگر با شهادتش در روز جمعه 20 فروردین 1372 در میعادگاه فکه ناتمام ماند.

سیدمرتضی در مناطق جنگی با گروه تفحص نیز همراهی و همکاری داشت و شب قبل در معراجالشهدا تا صبح همدم عاشقان و معشوق الهی خود بود. او که سالها شور حسینی و روح خلیفه الهی را با زمزمه عاشقانهاش در روایت فتح نجوا میکرد، به اصل خود رسید و با رضای الهی در آرامش ابدی ماند. رهبر فرزانه انقلاب در تشییع پیکر شهید آوینی شرکت کرده و فرمودند: «از قول من به خانواده شهید آوینی تسلیت بگویید؛ هرچند خود بزرگترین داغدار این مصیبت هستم» (سایت فرهنگی هنری شهید آوینی. زندگینامه شهید آوینی).

یادش گرامی ـ قلمش سبز، هدفش پررهرو باد

 

سالشمار زندگی سیدمرتضی آوینی

1. 20/6/1326: زادروز ـ شهر ری

2. 1333: ورود به مدرسه ـ اول ابتدایی

3. 1338: ورود به سال ششم ابتدایی

4. 1342: خدمت سربازی در نیروی هوایی

5. 1344: ورود به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران

6. 1350: فارغالتحصیل از دانشگاه تهران ـ در دوره کارشناسی ارشد معماری

7. 1357: آشنایی با مبانی فکری و شخصیت امام خمینی(ره)

8. 1358: آغاز فعالیت در جهاد سازندگی ـ آغاز فیلمسازی در بخش فیلم گروه جهاد

9. 1361: ساختن فیلم مستند هفت قصه از بلوچستان، بشاگرد؛ از آغاز این سال فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد؛ از جمله نگارش مقالاتی در ماهنامه «اعتصام» و ساختن فیلمهای مستند.

10. 1367 ـ 1364: آغاز مرحله اول مجموعه مستند «روایت فتح» از عملیات خیبر تا عملیات مرصاد

11. 1365: نویسندگی در قالب مجموعه مقالات تا پایان این سال ادامه داشت؛ تهیه مجموعه روایت فتح و نگارش متن آن

12. 1366: نگارش کتاب فتح خون ـ روایت محرم

13. 1367: تدریس در مجتمع دانشگاهی هنر به مدت یک ترم، نوشتن مجموعه مقالات سینمایی در ابعاد مختلف که در ماهنامه هنری سوره منتشر شد.

14. 1372ـ 1368: دوران اوج فعالیت مطبوعاتی

15. 1369: جدا شدن از گروه جهاد تلویزیون و پیوستن به حوزه هنری بهعنوان سردبیر (سوره مهر)

16. 1370: آغاز مرحله دوم فعالیت مؤسسه فرهنگی روایت فتح در پی تأکید مقام معظم رهبری

17. 1370: آموزش هنر و نقد فیلم و سینما بر مبنای اسلام به گروهی از طلاب مشتاق حوزه علمیه قم

18. 1371: تولید فیلم مستند خنجر و شقایق (مستند دهقسمتی درباره جنگ مسلمانان بوسنی علیه متجاوزان صرب، محصول مشترک نادرطالبزاده و شهید آوینی)

19. 20/1/1372: عروج ملکوتی سید اهل قلم در منطقه جنگی فکه

 

گذر و نظری بر آثار شهید مرتضی آوینی

شخصیت وجودی شهید آوینی با همه وجوه و ابعادی که داشت، بیش و کم در آثار برجای ماندهاش متجلی است.

«آثار شهید آوینی را در یک دستهبندی کلی میتوان بر سه قسم تقسیم کرد:

1. نقد و بررسی آثار و جریانهای هنری و ادبی؛ او در اینگونه نوشتهها از مواضع آگاهی، دینداری و دردمندی سخن میگوید و در لابهلای مطالب، زوایای فکریاش را نیز ترسیم میکند.

2. نوشتههایی که اغلب یا مستقیماً نمودی از آرا و آفاق فکری او هستند و نظریهپردازی در آنها بارز و غالب است. مسئله مهمی که در این نوع نوشتهها وجود دارد، روش ارائه مباحث اوست که به شیوه مرسوم مؤلفان، مترجمان و تحلیلگران نیست و حتی گاهی به شیوهای طعنهوار، از آنها انتقاد میکند.

میتوان گفت: هم در مبانی فکری و آرای شخصی و هم در طراز طرح و شیوه ارائه آنها، پیرو وضع جاری نیست. با این حال میتوان شگرد او را تا حدودی با شیوه اهل فلسفه و حکمت، همانند دانست.

3. دسته دیگر آثار مکتوب آوینی، نوشتههای خلاق ادبی اوست؛ از قبیل گزارشها، یادوارهها، قطعات ادبی و نثرهای ضمیمه روایت فتح. در همه این نوشتهها، ماده شعری حضوری پررنگ و جدی دارد و این نشانه و دلیل دلبستگی او به شعر بهعنوان مصداق و معرف تام ادبیات است» (کمری، 11:1387).

«این قسم از نوشتهها را از جهاتی میتوان مورد دقت قرار داد، که در اینجا به چند جنبه آنها اشاره میکنیم:

الف. هرچند آوینی قافیهاندیش نیست و بهصورت کلام مجزا از معنا، دلبستگی ادیبانه (به معنی امروزی) ندارد، در کاربرد واژهها و تعابیر تا حدی وسواس از خود نشان میدهد و به دلالت و معنی راستین (نه شایع) کلمات اهتمام جدی میورزد.

ب. آنچه در نوشتههای آوینی فراوان میتوان یافت، نشان میدهد او به یک مشخصه زبانی دستیافته بود، این سبک مشخصه زبانی را از آن جهت که بیان فیضمیر او نیز هست، میتوان مورد توجه قرار داد.

در اینجا سبک صوری نوشتار آوینی صرفاً مراد اصلی من نیست، گرچه همین ویژگی با معیارهای نقد ادبی امروز، او را بهعنوان یک نویسنده و حتی ادبشناس به ما معرفی میکند بلکه باید توجه داشت و او را یک متفکر دانست؛ زیرا زبان در معنای هستیشناسی و دقیق آن معرف معرفت و نشاندهنده عیب و نقص آدمی است و زبان عین تفکر است.

ج. این تفکر را نمیتوان از نوع خردورزی و عقلمندی و تعقل مجرد و حتی ارسطویی دانست. تصور من از نوع تفکر یا ماهیت اندیشه او، همان است که در کلمات (حکمت) قابلیت فهم پیدا میکند. رسیدن به این منزلت و مرتبت، تنها با علم حصولی در مدرسه بهدست نمیآید؛ نیازمند سلوک و مراقبه است و میدانم آوینی اهل این معانی بود: نماز شب، دعای سحر و ... به همین سبب رقت قلب عجیبی پیدا کرده بود» (کمری، 12:1387).

«اینگونه است که در نوشتههای او در جایی میبینیم که در دفاع از بدفهمی و اغراق بیوجه در معرفی حکیم طوس، فردوسی بزرگ که یکی از بزرگان ادب معاصر مرتکب شده و قرآن را با شاهنامه برابر دانسته بود، از موضع متألهانه غیرتمندانه خود، بر آن بزرگ خرده میگیرد. او شاهنامه را «صورت اسطورهای حکمت معنوی ایرانی» میداند و حافظ را از «پاسداران عهد ازلی و تولیت حقیقی این قوم» میخواند.

این اندیشه خاص فکری، حکمی که بر زبان آوینی جوشیده است و او را بهعنوان نمونه عالی ادب انقلاب اسلامی به ما میشناساند در جاهایی به جوشش و فیض الهی میرسد، چون امام خمینی(ره) و جای دیگر به میدان دفاع از انقلاب اسلامی و شرححال رزمندگان و آنچه متعلق به آن دوران و هنگامه شگفت است» (کمری، 12:1387).

«اینجاست که تا حدی بیقراری و شیفتگی آوینی آشکار میشود و به زبان گویا و محرم راوی فتح، زبان حال و ترجمان جان نه تنها رزمندگان، که جماد و نبات میشود و او از در و دیوار دوکوهه، آسمان خونینشهر و جایجای جبهههای جنگ آنچنان سخن میگوید که گویی «یوم تبلی السرائر» (طارق، 9:591) را به چشم مکاشفه خود مشاهده کرد» (کمری، 13:1387).

 

«آوینی» را بخوانیم تا نوستالژی نشود1

حسن رحیمپور ازغدی، گفت: «مرتضی آوینی بهعنوان دیدهبان نظری و تئوریک انقلاب، دو دهه پیش مطالبی نوشت که اگر همان موقع خوانده میشدند، بسیاری از اتفاقاتی که در دهه دوم و سوم انقلاب در کشور رخ داد، پیش نمیآمدند. درواقع، آن زمان در کشور گفتمانی رایج بود و وی در مقالاتش درباره تسلط این گفتمان اخطار داده بود اما کسی این مطالب را نخواند. مراقب باشیم آوینی تبدیل به نوستالژی نشود» (1389). این استاد دانشگاه جهتگیری آوینی را نیاز امروز کشور دانست و گفت: «وی دو دهه پیش، تفکر پیشرو انقلاب پس از درگذشت امام خمینی(ره) را پیشبینی کرد که این نوع تفکر آوینی را به حاشیه راند. او در سالهای پیش از شهادتش یکتنه به نقد مقالات و مجلات پرداخت» (1389).

رحیمپور ازغدی اضافه کرد: «آوینی روی میدان مین خطرناکتر از فکه راه میرفت. شما نگران قطع پای وی هستید، اما این قلمهایند که میشکنند و به زمین گذاشته میشوند.» وی با اشاره به اهمیت کتاب «حلزونهای خانهبهدوش» شامل مقالات شهید آوینی و بازخوانی مقاله «کدام عرفان؟» گفت: «شهید آوینی در این مقاله آورده، از کی میگویند جوانانی که در مناطق عملیاتی جنگ، دست و پایشان قطع شد، عرفانی قدیمی دارند؟ از کی تا به حال معنای عرفان تغییر کرده است؟ تنها کسی که در تاریخ ایران به نتیجه رسیده و میگفت ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه، کسی نیست جز امام خمینی(ره)» (1389).

ـ چرا خواندن آثار «سیدمرتضی آوینی» برای فعالان فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی ضروری است؟

«در پاسخ این پرسش به چندین مورد باید اشاره کرد: 1. او کسی است که توانسته، معارف ناب اسلامی و جنبههای معنوی حرکتهای انقلابی را در قالب هنر (متن، صدا و تصویر) ارائه کند و در این کار هم موفق بوده است. او الگوی کامل و تمامعیار از تجربهای موفق در حوزه نویسندگی، مستندسازی و مطبوعات متعهد است.

2. نگاه تمدنی و نقادانهای که در برابر غرب در آثار او وجود دارد و تبیین جایگاه انقلاب اسلامی بهعنوان آغازگر دوباره دوران شکوفایی تمدن اسلامی و مقابله تمامعیار آن با غرب و لوازمش و تزلزل تمدن غربی، بیش از هر زمان دیگر لازم و ضروری است.

3. آثار او با رشد سطح فکری مخاطب، او را از مسائل جزئی عبور میدهد و به یک نظرگاه کلنگری میرساند و او را از انفعال به در میآورد و به یک مخاطب فعال تبدیل میکند.

4. درباره ماهیت غرب و لوازم آن (فناوری، سینما، رمان و...) نگاهی عمیق به خواننده میدهد و به او کمک میکند که با شناخت ماهیت آنها، از نگاه ابزاری رهایی یابد و بتواند مانند خود آوینی از آنها در جهت مطلوب بهره ببرد.

 همه دلایل بالا و خیلی جنبههای دیگری که پنهان است و با مطالعه کتابهای او کشف میشود، دنبال کردن و بررسی آثار را بر ما واجب و ضروری میکند که او به حق، «سید شهیدان اهل قلم» است» (ازغدی، 1389).

متنهای انتخاب شده در کتابهای درسی ادبیات فارسی در فصل ادبیات پایداری از کتاب گنجیه آسمانی شهید آوینی بود و در اینجا به معرفی این کتاب میپردازیم.

 

کتاب گنجینه آسمانی «روایت فتح»

«از ما برمیآید که روایت فتح را به دیگران بشناسانیم؛ چرا که روایت فتح چنان شفاف و خالص است که خود دلیل خویشتن است و اکنون که چنین است، دیگر چیزها را باید با آن شناخت» (آوینی، 154:1371).

این کتاب از 456 صفحه و هفت مجموعه ـ اولین مجموعه با عنوان «شب عاشورایی» و آخرین مجموعه «با من سخن بگو دوکوهه» میباشد ـ تشکیل شده است. آیات و روایات و تعابیر، تشبیهها، استعارات و اعلام در انتهای کتاب آورده شده است.

«صدای لطیف و آرامشبخش راوی روایت فتح را یادتان هست؟ اگر مجذوب جملات و ادبیات بهکار رفته در آن هستید میتوانید با ورق زدن کتاب «گنجینه آسمانی» با آنها دیداری تازه کنید. شهید آوینی قریب 170 اثر مستند ساخته که 63تای آنها مجموعه روایت فتح است اما  گنجینه آسمانی، که متن گفتار فیلمهای مجموعه روایت فتح است، متن گفتارهای چند برنامه دیگر را نیز در خود دارد. این برنامههای مرتبط با جنگ از اواخر سال 1370 و پس از فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تأسیس مؤسسه فرهنگی روایت فتح، ساخته شدند و سیدمرتضی آوینی حین ساختن یکی از همین برنامهها بود که در فکه به شهادت رسید.

شاید اگر راوی روایت فتح هم در برنامهاش فقط به توصیف صحنهها و بیان ارتباط آنها با یکدیگر پرداخته بود، خواندن دوبارهشان لطفی نداشت، اما این چنین نیست. راوی سعی میکند با ذکر ماهیت تاریخی اتفاقات و ارزش آن در جهت اقامه قسط و عدل در سراسر جهان، عمق تاریخی صحنهها را ارائه کند و مخاطب خویش را همواره ناظر بر این اعماق نگاه دارد و با ذکر معانی اعتقادی اعمال و اتفاقات، همواره ارزش اعتقادی ماجرا را به مخاطب خویش گوشزد کند. این کتاب شاید خوشخوانترین و سادهترین کتابی باشد که با نام سید شهیدان اهل قلم منتشر شده است.

گنجینه آسمانی، همه گفتارهای روایت فتح را از نخستین برنامه تا هنگام شهادت راوی فتح، دربر میگیرد. درباره گفتارهای روایت فتح، کیست که چیزی نداند یا صدای سیدمرتضی، از پس سالهای جنگ در گوشش زنگ نزند؟ در کلمات این متون و در زیر و بم این عرفان سیال نهیبزننده، «آنی» هست که از اینجا و متعلق به خاک نیست. این «آن»چنان عیان و جلوهگر است که حتی آنان که در روزمرگی خویش غرقاند و جانشان چنگالها در زمین زده است، هنگام گوش سپردن یا خواندن این گفتارها، نسیم بهشتیاش را بر روح خویش حس میکنند:

دلنشان شد سخنم تا تو قبولش کردی

آری! آری! سخن عشق نشانی دارد

(جعفریان، 21:1389)

بنابر آنچه گفته شد، میتوان آوینی را یکی از مستندسازان هنرمند اهل ادبیات دانست که برای نسل جوان میتواند الگوی مناسبی باشد؛ چون خصوصیات معنوی و فرهنگی شهید، نوع تفکر و چگونگی تحولش باعث سعادتمند شدن و به رستگاری رسیدن او شد و آن به علت تفکر و خصوصیاتی بود که در طول حیات خود با تلاش و خودسازی بهدست آورد.

شایسته است، کتابخانه مدارس و کتابخانههای عمومی در سطح شهر، از کتابها و منابع معتبر در رابطه با شهید آوینی و ادبیات دفاع مقدس (داستان، شعر، خاطره و...) بهرهمند شوند.

نباید فراموش کرد متن نوشته کتاب گنجینه آسمانی بهترین رابط بین نسل دانشآموز و دوران دفاع مقدس است که باید در کتب درسی از آن بیشتر، بهتر و هدفمندتر استفاده کرد؛ چرا که متن ساده، روان و پرفراز و نشیب این کتاب روح و روان آدمی را با فضای آن دوران همراه، و از آنچه در آن زمان میگذرد آگاه میسازد.

 

معرفی آثار مکتوب سیدمرتضی آوینی

1. گنجینه آسمانی (متن گفتارهای مجموعه مستند روایت فتح). (1376). تهران: کانون فرهنگی و هنری ایثارگران مؤسسه فرهنگی روایت فتح.

2. فتح خون ـ روایت محرم. (1374). تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی.

3. توسعه و مبانی تمدن. (1376). تهران: ساقی.

4. آینه جادو (جلد 1، مقالات سینمایی). (1377). تهران: ساقی.

5. آینه جادو (جلد 2، نقدهای سینمایی). (1377). تهران: ساقی.

6. آغازی بر یک پایان. (1378). تهران: ساقی.

7. آینه جادو (جلد 3: گفتوگوها، سخنرانیها و مقالات سینمایی). (1378). تهران: ساقی.

8. امام(ره) و حیات باطنی انسان. (1378). تهران: روایت فتح.

9. فردایی دیگر (مجموعه مقالات). (1378). تهران: برگ.

10. حلزونهای خانهبهدوش. (1379). تهران: ساقی.

11. رستاخیز جان. (1379). تهران: ساقی.

12. فتح خون (روایت محرم). (1379). تهران: ساقی.

13. یک تجربه ماندگار (روایت فتح به روایت شهید آوینی). (1379). تهران: روایت فتح.

14. با من سخن بگو دوکوهه (گفتار متن به روایت فتح). (1380). تهران: روایت فتح.

15. مرکز آسمان. (1380). تهران: روایت فتح.

16. حکومت فرزانگان (مروری بر مبنای حاکمیت سیاسی در اسلام). (1382). تهران: مؤسسه فرهنگی و هنری شهید آوینی. تهران: نشر غنچه.

17. سفر به سرزمین نور. (1384). تهران: روایت فتح.

18. شهری در آسمان. (1384). تهران: روایت فتح.

19. نسیم حیات (گفتار متن فیلمهای مستند). (1384). تهران: ساقی.

 

 

پی نوشت

1. مراسم بزرگداشت هفدهمین سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی با عنوان «رویای بیداری»، عصر شنبه 21 فروردین 1389 به همت مؤسسة «روایت فتح» در تالار وزارت کشور برگزار شد.

 

منابع

1. قرآن کریم.

2. آوینی، سیدمرتضی. (1376). گنجینة آسمانی (متن گفتارهای مجموعه مستند روایت فتح). تهران: کانون فرهنگی و هنری ایثارگران مؤسسة فرهنگی روایت فتح.

3. آوینی، سیدمرتضی . (1369). زندگی آوینی به قلم خودش. بازیابی شده از 17 فروردین 1391 سایت فرهنگی مذهبی شهید مرتضی آوینی.http://www.aviny.com

4. باشگاه خبرنگاران. (1391). زندگینامة شهید مرتضی  آوینی. بازیابی شده 22 فروردین 1391 از سایت http://www.yjc.ir

5. سرهنگی، مرتضی. (1387): تحول شخصیت شهید سیدمرتضیآوینی در بیان مریم امینی. ماهنامة سپیدة دانایی، ش 12، ص 70.

6. جعفریان، حبیبه. (1389). شهید آوینی (مروری بر آثار و اندیشهها). تهران: کتاب صبح.

7. ذوالنور، رحیم. (1374). دیوان حافظ، مقابله با چاپ دوم حافظ پرویز خانلری. تهران: سهند.

8. رحیمپور ازغدی، حسن. (1389). آوینی را بخوانیم تا نوستالژی نشود. بازیابی شده 19 اسفند 1393 از وبگاه http://www.bookroom.ir

9. کاظمی (موسوی)، سیدعبدالحمید. (1392). روایتگر عشق (مروری بر اندیشههای شهید آوینی). تهران: مؤسسة کتاب نشر.

10. کمری، علیرضا. (1387). اسوة ادبیات انقلاب اسلامی نسبت به ادبیات و انقلاب اسلامی در تفکر شهید آوینی. بازیابی شده در 5 خرداد 1387 از سایت http://www.noormags.com

۲۶۱۸
کلیدواژه (keyword): درآمدی بر زندگی و آثار مکتوب سید اهل قلم,سید مرتضی آوینی,ادبیات پایداری، شهید آوینی,امام خمینی (ره),آثار مکتوب,میترا احمد خمسه,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید