عکس رهبر جدید

نظریه و نقد در هنر خوشنویسی

  فایلهای مرتبط
نظریه و نقد در هنر خوشنویسی
هنر خوشنویسی با سابقه خود هنوز از امتیاز نظریه‌ سازی و نظریه‌ پردازی برخوردار نشده است. ابعاد کاربردی و هنری شاخه‌ ها و شیوه‌ های خوشنویسی این ظرفیت را دارند که در چارچوب‌ های نظری قابلیت مطالعه و تحلیل جامع‌ تری بیایند. جای دستگاهی مفهومی که بتوان اصول بنیادی خوشنویسی را در آن جانمایی کرد خالی است. این نکته موجب شده است که خوشنوسی با وجود حیات هنری دیرینه خود از قافله سایر هنرها عقب بماند. برای درک موضوع، کافی است ابعاد نظری هنر تجسمی گرافیک و نظریه‌های تولید شده مرتبط با آن را با مطالب نظری خوشنویسی مقایسه کنیم. این مقاله تأخیر نظری در عرصه گسترده خوشنویسی را به‌خوبی نشان می‌ دهد. برای این کار و پاسخگویی به این خلأ مهم کار را باید آغاز کرد. در مقاله‌ ای که در پی می‌ آید، مبانی اولیه مورد توجه قرار گرفته است اما آن را باید گام اول به حساب آورد که به تکمیل و تکامل نیاز دارد.

مبانی نظری و پل های تفاهم اولیه

قبل از اینکه وارد تحلیل و جمعبندی از آثار خوشنویسی شویم، ناگزیریم مباحث نظری را مورد توجه قرار دهیم. در طلیعه موضوع نظریهپردازی لازم است چند محور مهم را که به اقتضای خوشنویسی معاصر ایران است، مرور کنیم.

1- اول اینکه هرگونه تقسیمبندی و دستهبندی یا توصیف و تحلیل کامل نیست به خاطر داشته باشیم اگر یک تقسیمبندی بتواند بیشتر از پنجاهدرصد سلایق را جوابگو باشد، به یکی از مؤلفههای فرهنگ عمومی تبدیل میشود. بنابراین، در ارزیابی مطالب ارائهشده مقبولیت نسبی را باید لحاظ کرد.

ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که به عقیده ناظران بیرونی هنر خوشنویسی هنوز در مبانی نظری و صورتبندی مفاهیم و تعریف کلیدواژهها در مراحل ابتدایی است. بنابراین:

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم (سعدی)

نباید به خاطر دشواری کار به آن وارد نشد. به قول اهل فلسفه «یک امر ممکن را نباید فدای یک امر محال کرد.» نهایت اینکه بنا به پیشفرض معارف نگارنده این تقسیمبندی دارای مشکلاتی است؛ مثل همه چیز.

2- نکته بعد اهمیت موضوع نظریهسازی در خوشنویسی است.خوشنویسی معاصر ایران برای رهایی از تقلید، کلیشه و تکرار به دو بال بینش و کار عملی به شکل توأمان نیاز دارد. نظریهسازی برای خوشنویسی که رهروان آن از جنس مرید و مرادند، بسیار دشوار است  و در چنین شرایطی، بهراحتی امکانپذیر نیست،

اما لازم است اهل خط صبور باشند و دریافتهای تازهای مبتنی بر بینش خوشنویسی کسب کنند. برای این کار، ما در مقدمات راه هستیم و هنوز منظومه  کاملی که به تمام نیازهای نظری خط پاسخ دهند، فراهم نیامده است. بنابراین، باید برای نظریهسازی تلاش کرد.

3- ذائقه زیباییشناسی مخاطب نسبت به قطعات و آثار خوشنویسی ارتقا پیدا کرده است. خوشنویسی در دوره فعلی با مخاطب چشموگوشبسته روبهرو نیست.

4- ارزیابی آثار خوشنویسی میتواند بر دو پایه حس و تکنیک انجام شود؛ گرچه تعادل و توازن در این دو اصل، پایه و زمینه کار است.

5- خوشنویسی معاصر بهمثابه منظومهای بزرگ دارای اجزای بههمپیوستهای است. بنابراین، برهم زدن یک جزء در سرنوشت سایر اجزا نیز اثر دارد. باید کلیت این منظومه را فهمید. در صدرنشاندن غیرمنطقی یک بخش یا یک شیوه و به زیرکشیدن غیرمنطقی بخشها و شیوههای دیگر کارایی ندارد. به همین سان، داشتن «نگاه کلگرا» لازمه کار میباشد.

6- در شرایط فعلی و در شرایط خوشنویسی معاصر ایران همزمان به نظیرهنویسان پراحساس، تلفیقینویسان جستوجوگر، مستقلنویسان مبدع نیازمند است.

7- در خوشنویسی مایه و زمینه آفرینندگی مفردات و کلماتاند و این محدودیتی بزرگ است که هر خوشنویس با آن روبهروست. پس، نوآوری بهراحتی میسر نیست و هر تلاشی الزاماً به نوآوری و خلاقیت نمیرسد.

 

تقسیم بندی اولیه

با در نظر داشتن پلهای تفاهم ذکرشده، دستهبندی اولیه از عموم خوشنویسان کشور و با تکیه بر خط نستعلیق ارائه میشود؛ هرچند که این تقسیمبندی قابلیت تعمیم به خوشنویسان سایرخطوط را دارد.

 

تقسیم بندی و صورت بندی از چهار دسته خوشنویسان معاصر

1- مقلدان که حیات خط مرهون حضور تلاش و حضور آنهاست؛

2- نظیرهنویسان که بر دو بال احساس و تکنیک در انتقال میراث خط نقش کلیدی دارند؛

3- تلفیقینویسان جستوجوگر؛ اینان در حال تلاش برای رسیدن عرصههای تازه خط‌‌اند.

4- مستقلنویسان نادر که نظام هندسی مشخص دارند و رهیدهشده از نام بزرگان میباشند.

حال ضمن تعریف اصطلاحات این تقسیمبندی، صورتبندی آنها را در هرمی ارائه میدهیم.

 

تعریف نظیره نویس

خوشنویس نظیره نویس هنرمندی است که پس از آموختن کامل جزئیات و کلیات خط در یکی از مکاتب مهم و یا یکی از شیوههای شناختهشده، توانایی نگارش بر اساس ملاکهای زیباییشناختی آن مکتب یا شیوه را دریافته باشد. اثر خوشنویس نظیرهنویس بیشترین تأثیر را از مکتب یا شیوه مورد علاقهاش میگیرد و میتواند آن مکتب یا شیوه را نمایندگی کند.

 

نمونه موردی یا مثال:

اثر خوشنویسی که مزایای زیباییشناختی مکتب میرعماد یا یکی از شیوههای شناختهشده این مکتب را تا سر حدّ نظیرهنویسی موفق در خطش منعکس کند، مصداق تعریف فوق است.

 

تعریف تلفیقی نویس:

خوشنویس تلفیقینویس هنرمندی است که فرایندی طبیعی با مطالعه علمی و نظری دو یا چند مکتب و شیوه مهم، شیوه نگارش خود را در قالب مؤلفههای زیباییشناختی آن مکاتب و شیوهها ارائه کند.

 

نمونه موردی یا مثال:

برای نمونه، شیوه خوشنویسی که همزمان مزایای زیباییشناختی هر دو مکتب میرعماد و کلهر را در خود منعکس کند، مصداق تعریف فرایند تلفیقینویسی است.

 

تعریف مستقل نویس:

خوشنویس مستقلنویس هنرمندی است که در اثر تلفیق مؤلفههای زیباییشناختی دو یا چند مکتب و یا چند شیوه شناختهشده و افزودن دیدگاهها و شگردهای زیباییشناختی خود، به نظام مستقل خوشنویسانهای دست یافته  که پیش از آن وجود نداشته است و تازه و نوآورانه به حساب میآید.

 

نمونه موردی یا مثال:

برای نمونه، شیوه خوشنویسی که علاوه بر داشتن مزایای زیباییشناختی مکتب میرعماد، کلهر و شیوه عمادالکتاب با میرزاغلامرضا و دیگران و تلفیق آنها به ظرفیت تازهای در شیوه خوشنویسی برسد که نمونه مشابهی نداشته باشد و به نام پدیدآورنده آن ثبت شود.

 

هرم خوشنویسان

بر این اساس، هرم مورد توجه دارای این طبقات خواهد بود:

 نظریه و نقد در هنر خوشنویسی

ملاحظه میشود بیشترین تعداد در قاعده هرم و کمترین تعداد در رأس هرم قرار گرفته است. چنانچه با هرم یادشده پیش برویم، دو مفهوم جدید قابل بحث خواهد بود.

 

1- تحرک هنری

نکته این است که در این شابلون، هر خوشنویس میتواند جایگاه خودش را تعیین کند و از این طریق به تبارشناسی خوشنویس یا- بهتربگوییم- تبارشناسی خودش پی ببرد و نکته جالبتر اینکه نقل مکان خوشنویسان نیز قابلمطالعه است. هر خوشنویس با سلوک خود از جایگاهی به جایگاهی دیگر نقل مکان میکند. در واقع، ما با مفهوم جدید «تحرک هنری» روبهرو هستیم که در آن خوشنویسان گرایشهای خود را عوض میکنند.

- عدهای با تلاشی درخورتوجه از مرحله تقلید خارج میشوند و آیینهسان، شیوه مورد نظر خود را منعکس میکنند که آنها بهعنوان نظیرهنویس یاد میشود.

- در بحث شیوه، شماری از تلفیقینویسان بهعنوان خوشنویسان مطرح عرض اندام میکنند. اینان خود را از مرحله نظیرهنویسی بااحساس به مرحله تلفیقینویسی رساندهاند.

- در نهایت، تلفیقینویسان به مرحله مستقلنویسی ارتقا مییابند و به شیوه منحصربهفرد خود دست پیدا میکنند.

در یک طرح کلی، شما میتوانید بر مبنای این ساختار و این نمودار ریشهها و میوهها را با هم نگاه کنید.

مهم این است که در پشت صحنه این نمودار هویت خوشنویسی خوشنویس نهفته است و اینکه چگونه آن میوه از ریشه اولیه آب میخورد.

این نمودار نشان میدهد که خوشنویسی در ایران، بهرغم تمام فرازوفرودها، همچنان تسلسل تاریخی خود را حفظ کرده است. به قول شادروان اخوان، غنای تاریخی خوشنویسی در ایران نشان میدهد که ما با یک ملت کهنسال روبهرو هستیم که برای کاویدن هر بخش آن باید مجموعهای از منابع و کتابها را بررسی کنیم.

اگر بخواهیم در مورد آیندهپژوهی جریانهای خوشنویسی سخن بگوییم، باید اشاره کنیم که در شیوه تلفیقی میتوان منتظر اتفاقات بسیار فرخنده بود. البته باید توجه داشته باشیم که ارزش و اعتبار یک مقلد موفق و نظیرهنویس بااحساس کمتر از یک خوشنویس تلفیقگرا نیست.

مثلاً ارزش کار شماری از خوشنویسان در شیوههای استاد امیرخانی، استاد خروش، استاد اخوین، استاد احصایی و شماری دیگر بهخاطر اینکه کمان شیوه موردنظر را تا آخر کشیده و بهعبارتی خط خود را به سرانجام و مقام رساندهاند، در سطح بالایی است اما گویا تحرک هنری نیاز زمان و یا حرکت با مقتضیات روزگار معاصر است؛ زیرا شماری از خوشنویسان مطرح خروج از شیوهای را که به آن شناخته میشدند، در یک دهه گذشته آغاز کردهاند. استادان مطرحی چون فلسفی و شیرازی از دهه 1380 سمت و سوی شیوه خود را به قدما متمایل کردند. استاد اسفندیار ستارپور (عبدالله) نیز پس از دورهای توفیق در نظیرهنویسی، در دهه 1390 آرامآرام ردّپای شیوه قبلی را در خط خود پاک کرد و به میرعلی هروی گرایش بیشتری نشان داد. استاد قاسم احسنت،خوشنویس شیرازی، که توانایی خود را در جذب قابلتوجه شیوه قبلی نشان داده بود، در دهه 80 و 90  کاملاً از این شیوه رویگردان شد و به شیوه میرزا غلامرضا اصفهانی روی آورد. برای این نکته شواهد بیشتری میتوان آورد اما همین میزان نیز نشان میدهد که تحرک هنری همیشه بهعنوان متغیری مهم  در نهانگاه ذهنی خوشنویسان وجود داشته است.

در این مراحل، خوشنویسان نظیرهنویس ضمن امانتداری از الگو و شیوه خوشنویسانه، احساس و حس هنری خود را در اثر میدمند. این دسته از خوشنویسان در حفظ و تداوم شیوههای خط، نقش اساسی دارند. بدیهی است این دسته از خوشنویسان شیوه استادان معاصر و شماری دیگر از آنها شیوه استادان قدیم را مبنا قرار داده و در حقیقت، در سایه خوشنویسی مطرح و نامآور به حیات هنری خود ادامه میدهند.

سقراط گفته است: «زندگی کوتاه است و هنر طولانی»، بنابراین بدیهی است خوشنویسان بیشماری وجود دارند که آرمانهای خود را در افق دوردستها جستوجو میکنند:

این دسته از خوشنویسان برآناند که میدان هنری مکاتب و نامآوران خط را درک کنند. اینان درصددند تلفیقی از ویژگیهای چند مکتب یا شیوه مهم را ارائه کنند. برای نمونه، تلاشهای خوشنویسان در نهضت بازگشت به قدما و تلفیق آن با مزایای زیباییشناسی معاصران از این حیث درخور بررسی است.  خاصیت شیوههای خوشنویسی در روند تلفیقی این است که یکدیگر را تکمیل میکنند و از ترکیب ویژگیهای زیباییشناختی آنها شیوهای تازه شکل میگیرد. این تلاشها دستاوردهای چشمگیری نیز داشتهاند.

 

ویژگی خوشنویسی دهه 1390

خوشنویسی دهه 90 دارای ویژگی مهمی است. به این معنا که به تحقیق در خط نستعلیق و تقریباً خط شکسته نستعلیق در این دهه، از سیطره نامهای بزرگ کاسته شده است. پیشازاین، کارها و آثار هنری هر شاگردی در انتساب به استادش کارها و آثار هنریاش معنی مییافت.

با شکلگیری قطبهای مهم خوشنویسی راه استقلال برای افرادی که بیش از سی سال در این عرصه تلاش کرده بودند، گشوده شد. در این مرحله مهم تاریخی، خوشنویسان صرفاً اعضای سیاهیلشکر برای استادانشان نیستند؛ زیرا دریافتهاند که در حصاری اینگونه، تأثیرگذاری خاصی نخواهند داشت. حتی در بین جوانان نوجو، خوشنویسان مطرحی ظاهر شدند که مانند آیینه صیقلیافته تصویر را زیباتر از نقش انعکاس دادهاند. بنابراین، رسیدن به استقلال و رهایی از سیطره نامهای بزرگ ویژگی مهم خوشنویسی معاصر در دهه 90 به بعد است. در این ویژگی، تنوع شیوه به رسمیت شناخته شده است. خوشنویسان جسوری بودند که دریافتند باید نستعلیق را از آغاز آن مطالعه کنند. بر این اساس، افق دید آنها طول تاریخ خط را از نظر زیباییشناسی کاوید. امروز نتایج درخشان این تلاشها را در جریانشناسی خط معاصر درک میکنیم. برای هر جریان مهم تاریخی مابازائی در معاصران خودنمایی میکند. بنابراین، در مرحله نهایی تلفیقینویسان زمانی وارد مرحله مهم «مستقلنویسی» میشوند که بتوانند نظام هنری تازهای را پایهگذاری کنند که نتوان برای آن نمونه مشابه مثال آورد. این مرحله از خط شامل کسانی است که ارابه هنر خوشنویسی را به جلو میبرند و تکامل آن را رقم میزنند.

مستقلنویسان نسل اول با طی مراحل مقلدنویسی، نظیرهنویسی، تلفیقینویسی به مرحله منحصربهفرد مستقلنویسی رسیدهاند.

در مرحله بعد، نسل دوم مستقلنویسان پس از عبور از مراحل نظیرهنویسی و تلفیقینویسی به زبان خوشنویسی مستقلی دست یافتند و خود به خوشنویسان مستقلنویس مطرحی تبدیل شدند.

البته باید توجه داشته باشیم که این تقسیمبندی را با خطکشی صددرصدی نمیتوان از هم تفکیک کرد. برای نمونه، خوشنویسی تلفیقینویسی تا زمان تثبیت نهایی به حریم مستقلنویس رفتوبرگشت دارد و این تجربه را تا رسیدن به مرحله تکامل تکرار میکند. در واقع ما شاهد مرحله گذار بین تلفیقینویسی و مستقلنویسی میباشیم. بهطور طبیعی و الزاماً هر خوشنویسی که راه تلفیق شیوهها را دنبال میکند به مرحله مستقلنویسی نمیرسد.

نکته دیگری که باید بدان توجه داشت، ارزش کار خوشنویسان نظیرهنویس است. ارائه قطعهای شناسنامهدار و مبتنی بر حسّ قوی و تکنیک بالا کار دشواری است. نظیرهنویسان بااحساس همواره با قطعات فاخر حال و گذشته خوشنویسی را به هم پیوند میدهند. اینان همواره شیوه سنتی را با نگاه تازهای ارائه میکنند. از این حیث، خوشنویسان نظیرهنویس معاصر در شیوههای گوناگون خدمتگزاران واقعی خط هستند.

گذر از نظیرهنویسی و روی آوردن به تلفیقینویسی آزمون دشواری است. برای تلفیق نویسی مطالعه و مشق بیامان لازم است. این حرکت فقط در روندی طبیعی (غیرمصنوعی) امکانپذیر است. در دوره معاصر شاهد تلاشهایی بودهایم که در مواردی نتیجه مطلوب نداشته است؛ زیرا مهرورزی خطاط به شیوه اولیه و اثرپذیریاش از آن چنان بود که بهرغم به نمایش گذاشتن خطی زیبا، همچنان در سیطره شیوه مبدأ باقی مانده است. بودند کسانی که میخواستند از شیوه مبدأ عبور کنند ولی توفیق نداشتند و حتی خط خود را دچار آسیب کردند؛ زیرا قدرت تلفیق نهایی در خط آنها به منصه ظهور نرسید. تلفیقینویس موفق خوشنویسی است که توان تلفیق دو یا چند نظام خوشنویسانه (معاصر و قدیم) را به شکل توأمان در ذهن و در عرصه اجرا داشته باشد و از ترکیب و تکمیل دو با چند نظام خوشنویسی، اثری مقبول از نظر زیباییشناختی فراهم آورد. این راه، راه دشوار و کمرهروی است.

 

2- تکامل خط

هر یک از دستههای ذکرشده در حفظ و تکامل خط سهم و نقش ویژهای دارند. برای مثال، زیربنای استوار خط «رهروان و مقلدان» خوشنویسی هستند و نظیرهنویسان به حفظ و اشاعه آن اهتمام میکنند. تلفیقینویسان به امید توفیق در پیشرفت خط، به امتزاج و ترکیب شیوهها دست میزنند و بالاخره مستقلنویسان با ابداع شیوههایی که نمونه تاریخی نداشتهاند، در جهت تکامل خط گام برمیدارند و در تاریخ ماندگار میشوند. ایشان حرکتهای بنیادی را در زیباییشناسی خط پیریزی میکنند. آثار این دسته مختصات یک شیوه مستقل را دارد.

در این مرحله، اگر در حدود پانزده سال پیش (سال ۱۳۸۰) «نهضت بازگشت به قدما» منشأ تنوع و دلپذیری را در خط فراهم کرد، در آغاز دهه 90 باید «تولد نهضت مستقلنویسان» را جشن بگیریم؛ زیرا با اهتمام مستقلنویسان نهضت خروج از نامهای بزرگ در خط جان گرفته است. در دوره فعلی، شاهد خطوطی از نسل دوم و سوم خوشنویسی ایران هستیم که وامدار شیوهای خاص در خوشنویسی نیستند بلکه  با قدرت و توان بالا و به شکل خودجوش و درونزا به کشف شیوههایی بدیع در خط نستعلیق نائل آمدهاند. در واقع، این نکته مهم دستاورد بزرگی برای خوشنویسی معاصر به شمار میآید. بنابراین باید این دستاورد را به مقلدان عاشق، نظیرهنویسان بااحساس، تلفیقینویسان جستوجوگر و مستقلنویسان صبور بهمثابه یک پیوستار قوی، تبریک گفت؛ دستاوردی که نشان میدهد خوشنویسی از سایهسار نامهای بزرگ و سیطره آنها خارج شده است.

مستقلنویسان کسانی هستند که ارابه هنر خوشنویسی را به پیش برده و این هنر را با تنوع و تکثر هنری رفعت و جایگاه بخشیدهاند. با این مقدمات، لازم است. به بخش آغازین بحث بازگردیم که تمام اجزا، چه مقلدنویس و چه مستقلنویس، در یک نگاه کلگرا معنی و نقش کلیدی خود را دارند؛ یعنی هر چیزی بهجای خویش نیکوست و همه اجزا کارکرد خود را برای قوام بدنه خط دارند.

حال با این بحث نظری، خواننده هوشمند بهراحتی میتواند خط خوشنویسان را مورد ارزیابی کمی و کیفی قرار دهد اما برای درک بیشتر جایگاه مستقلنویسان خوب است بهمرور مطلب درسی زیر پرداخته شود.

معروف است نویسنده آمریکایی، «رابرت کارو» 37 سال از زندگی خود را به نگارش زندگینامه جامع «لیندن جوهانسون» اختصاص داد. او خودش گفته است: «من بیشتر از زمانی که جوهانسون صرف زندگی خود کرد، صرف نوشتن زندگینامهاش کردم.» هنوز هم نگارش جلد پنجم این زندگینامه ادامه دارد. صرف این همه سال مطالعه زندگی جوهانسون باعث شد که رابرت کارو تمام جنبههای شخصیتی او را بهدرستی درک کند. نکته جالب این است که جوهانسون در شصتوچهارسالگی فوت کرده و رابرت کارو هفتادوششساله است. رابرت کارو همواره با سؤالهایی در مورد این چهار جلد کتاب که زمانی طولانی به نگارش آنها پرداخته، روبهروست. منتقدان میپرسند: اما این کتابها ارزش صرف این همه زمان را داشتهاند؟ کارو در پاسخ گفته است: «بله، با اینکه زمان زیادی طول کشیده است این کتابها ارزشمندند، زیرا هیچ کتابی شبیه آنها نیست.»

این جمله ارزشمند در خوشنویسی قدیم و معاصر درخورتأمل است. به دست دادن نظام مهندسی خوشنویسانهای که در آن از میزان کلیشه،تکرار، تقلید و نقد در یک روند طبیعی کاسته شده باشد، پدیده زیباییشناختی و در ردیف تولید سرمایههای مهم هنری است. بهخوبی آگاهیم که رسیدن به این مرحله مهم در خوشنویسی همان آخرین مرحله و خان آخر در سلوک خط است.

 

جمع بندی

آنچه در این نوشتار آمد، دستمایهای برای تحلیل و نقد آثار خوشنویسی با نیمنگاهی به مبانی نظری و نظریهسازی اولیه در خوشنویسی است. همانگونه که در ابتدای نوشتار گفته شد، نگارنده این حرکت را گام نخست میداند. انتظار میرود که محققان و صاحبنظران، با تمرکز لازم این حرکت را غنا و قوت ببخشند و هنر خوشنویسی را از حصار تنگ دیدگاههای محدود فعلی رها سازند.

 

منابع

1. فرهنگ گفتههای طنزآمیز،گردآوری و ترجمه رضی هیرمندی،نشر فرهنگ معاصر، 1394

2. روزنامهشرق 29/1/1391 سهشنبه صفحهادب و هنر

 

 

نظریه و نقد در هنر خوشنویسی  
نظریه و نقد در هنر خوشنویسی  
نظریه و نقد در هنر خوشنویسی  
نظریه و نقد در هنر خوشنویسی  
نظریه و نقد در هنر خوشنویسی  
نظریه و نقد در هنر خوشنویسی  
نظریه و نقد در هنر خوشنویسی  
 

 

 

۳۴۵۶
کلیدواژه (keyword): نظریه و نقد در هنر خوشنویسی,کاوه تیموری,نظریه سازی,خوشنویسی,نکات اولیه,نقد و تحلیل,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید