تکرار
کاملاً مشابه:
ابتداییترین شکلی که منجر به ایجاد ریتم در
تصویر میشود به این شکل است که عناصر
مشابه با یک قاعده مشخص در کنار هم تکرار شوند. این قواعد میتواند فاصله عناصر از یکدیگر، فرم یا
اندازه مشابه آنها باشد. مثل پنجرههای مشابه یک آپارتمان، یا تیرهای برق
کنار جاده. چنین ریتمی را میتوان با تکرار یک نت ساز با
فواصل مساوی شبیهسازی کرد. «دنگ-دنگ-دنگ و...)
تکرار
یک در میان:
این
نوع ریتم را میتوان در پارچههای دو رنگ راهراه، یا خطوط عابر پیاده، یا علائم
رانندگی کنار جاده پیدا کرد. یا نظیر صدایی اینچنین: «دنگ-دینگ-دنگ-دینگ و...»
اختلاف
بین دو عنصر تکرارشونده میتواند در اندازه، رنگ و یا حتی
فرم آنها باشد.
تکرار
پیش رونده:
در
این نوع ریتم، فرم تکرارشونده با حالتی پیشبینی
پذیر و بهتدریج در اندازه یا فاصله یا
جهت، تغییر میکند.
برای
مثال ممکن است در یک سوی جاده ایستاده باشید و از دید کاملاً روبهرو عکسی از تیرهای چراغبرق آن سوی جاده بگیرید. ریتم شکل گرفته
در این تصویر از نوع اول است. اما اگر جای خود را تغییر دهید و به سمت دیگر جاده
بیایید. کادر را بهگونهای تنظیم کنید که چراغ اول بزرگتر باشد و همانطور که تصویر به عمق میرود چراغها کوچکتر شوند تصویری با ریتم پیشرونده ایجاد کردهاید. مثال دیگر حلقههای ایجادشده در سطح آب پس از پرتاب سنگ
در آن است.
ریتم
موجی شکل:
این
ریتمها نرمتر هستند و تغییر جهت یا شکل یا فرم پیشبینیپذیری ندارند اما تکرار آنها محسوس و قابلدرک هستند. مانند تپهها، ابرها و یا مناظری که حرکت باد در
علفزار ایجاد میکند.
ریتمها میتوانند بهتنهایی خود سوژه عکاسی باشند. مثل عکس
نمای نزدیک از پوست یک گورخر یا سه سیب در یک ردیف.
ریتمهای باقاعده میتوانند مجموعهای از حسهای خوب و درهمتنیده را در بیننده ایجاد کنند. ترغیب
یا تشویق یا تأکید بیشتر بر احساساتی که فقط با تکرارهای دوستداشتنی و نه خستهکننده ایجاد میشود.
همچنین
میتوانند بر حسی که کل مجموعه
عناصر میخواهند ایجاد کنند تأکید کنند و
صداقت و درستی سوژه را با تأکید بیشتری نشان دهند. با استفاده از ریتم شما مشارکت
هر چه بیشتر بیننده را پیرامون موضوعی که به اشتراک گذاشتهاید دریافت خواهید کرد.
باز
هم برای مقایسه این حس با موسیقی به صداهای آرامشبخش و زیبایی فکر کنید که در طبیعت میشنوید و این صداها فقط از تکرار یک ریتم
ایجاد میشوند. مثل صدای قلب، شرشر آب،
صدای آرام امواج آب یا صدای پیچش باد در شاخههای درختان.
برهم زدن ریتم:
هر
چه قدر که یک ریتم تکرارشونده ساده میتواند
القای ثبات، یکدستی و آرامش کند، به هم ریختن آن با یک عنصر متفاوت میتواند برهم زننده تمام این حسها باشد. به همین دلیل بسیاری از عکاسان
و هنرمندان برای تأکید بیشتر بر سوژه اصلی آن را در زمینهای از عناصر تکرارشونده قرار میدهند و یا تصویر خود را چنین شکار میکنند.
بهاینترتیب ریتمهای بصری بهعنوان موتور محرک سوژه اصلی یا موضوع،
مقدم بر زمینه به کار میآیند. مخاطبان شما این عنصر
مزاحم برای ریتم پس زمینه را بهسرعت به عنوان سوژه اصلی شناسایی خواهند کرد.
به عنوان مثال یک دختربچه با چادر سفید در میان
انبوه نمازگزاران با چادر سیاه، یا ردیفی از میلههای یک اندازه و یکشکل که تنها بر روی یکی از آنها پرنده ای نشسته باشد.
ریتم
در صحنه عکس شما میتواند پسزمینهای باشد که داستان اصلی در آن اجرا میشود. امواج یکسانی که شما را به قایقی
روی آب هدایت میکند. و چشم بیننده شما را در
سفری که در پیش دارد بهیکباره با سوژهای برای دیدن بیشتر دعوت میکند.