عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

هر معلم یک پژوهشگر

  فایلهای مرتبط
هر معلم یک پژوهشگر
پژوهش آری ، جشنواره نه

یادم میآید شاید ده سال پیش، در یکی از مجلات رشد تیتر مقاله‌‌ای توجه مرا به خود جلب کرد: «هر معلم باید یک پژوهشگر  باشد.» راستش این تیتر آنقدر گویا و جذاب بود که بدون نیاز به مطالعه متن هم میشد عمق آن را درک کرد. برای من که آنقدر جذابیت داشت و عمیق بود که دوست داشتم همان موقع بهجای متن، خودم آن را تحلیل کنم. آن روز نمیدانستم که شاید در پس این جمله، برنامههایی برای پژوهشگر شدن معلم باشد اما اگر هم بود از نظر من خیلی عالی بود.

در نظر من، معلم پژوهشگر معلمی بود که برای حل مشکل رفتاری دانشآموزانش شروع به مطالعه، تحقیق، مصاحبه و پرسوجو میکند و بعد مطالعاتش را به اجرا میگذارد و سپس نتیجه کارش را میبیند و لذت میبرد.

شاید هم خاطره این تجربه زیبایش را برای دیگران بنگارد.

در نظر من، معلم پژوهشگر معلمی بود که گاهی برای حل مشکل آموزشیای که در یک درس خاص برای دانشآموزان پیش آمده است، با پرسوجو از دیگران و به کمک همکاران، روشی را در کلاس اجرا میکند و آن را به نقد همکاران خود میگذارد و بعد از اصلاح، تدریس خود را بهبود میبخشد.

از نظر من، معلم پژوهشگر معلمی بود که هرگاه طرح و برنامهای از طرف مقامات بالاتر به او ابلاغ میشود، با نگاهی موشکافانه و علمی آن را بررسی میکند و بعد، با بهترین شیوه ممکن، طرح یاد شده را به اجرا در میآورد و در صورت نیاز، به نقد مشکلات و مسائل مربوط به آن میپردازد.

از نظر من، معلم پژوهشگر معلمی بود که گاهی با تأمل بر تمامی اتفاقات روزانه کلاس و تحلیل جزء به جزء کار خود، به رفتارهای درستتر و تربیتیتری در حیطه کاریاش میرسد.

این بود که آن تیتر برایم جذاب شد. فکر آینده زیبای فرزندانمان با پژوهشگر شدن معلمان، لحظات زیبایی را برایم ایجاد کرد و چقدر دلم میخواست همه اینها هر چه سریعتر اجرایی شود.

آن روز آن مقاله را نخواندم ولی  در ذهن خود چنین رویایی از معلم پژوهشگر ساختم و منتظر اجرایی شدن آن تیتر ماندم. چندان طول نکشید که انواع این پژوهشها در قالب دستورالعملها و بخشنامهها روانه مدارس گردید. اقدامپژوهی و معلمپژوهنده، درسپژوهی، کنشپژوهی فردی و روایتپژوهی.

سال اول اجرای این طرحها بسیار خرسند و خوشحال از برآورده شدن آرزویم، سعی کردم هم مجری باشم و هم راهنمای همکاران. اهداف زیبای طرحها را میخواندم و به همه آنها ایمان داشتم ـ البته هنوز هم دارم ـ و با شوق فراوان و انرژی تمام به همکاران کمک میکردم؛ آنقدر که در کلاسهای آموزشی، به سادگی این طرحها را آموزش میدادم و فواید آنها را میگفتم. چندی بعد، سیل طرحهای زیبای همکاران از دل کلاسها بیرون آمد. چقدر زیبا مشکل پرسشهای شفاهی حل شده بود و دانشآموز بدرفتار به یک دانشآموز مؤدب و دلخواه تبدیل شده بود! وای که چقدر از نتایج این طرحها خرسند بودم!

اما هنگامی که داوری طرحها برای دادن رتبه به معلمان و ارسال کارهای برتر به استان و کشور شروع شد، اتفاق دیگری افتاد. در داوریها یک طرح به خاطر نداشتن فهرست. طرح دیگر به خاطر نداشتن قالب اقدامپژوهی یا درسپژوهی یا ...، یکی به خاطر کم بودن منابع و مآخذ علمی و دیگری به دلیل استفاده انحصاری از تجربه دیگران مردود شد. در نهایت، طرحهایی پذیرفته شدند که در قالبهای دستورالعملها نگاشته شده بودند و منابع نظری فراوان داشتند و پیش از آن هم کسی شبیه آنها را اجرا نکرده بود. البته شاید این طبیعی باشد که هر داور ملاک و معیار خود را داشته باشد.

با نگاهی اجمالی به طرحها متوجه شدم که طرحهای برتر مربوط به معلمانی است که حداقل چند واحد دانشگاهی روش تحقیق گذراندهاند. طرحهای مردود گاهی بسیار جالب و ابتکاری و تأثیرگذار بودند اما قالب روشهای پژوهش دانشگاهی را نداشتند.

داوریها به پایان رسید. بعد از اعلام نتایج، سیل اعتراضات بجا و نابجای معلمان سرازیر شد که، آری ما بیانگیزه شدهایم ... این همه زحمت  و فقط انتخاب یک عده خاص و ...؛ راستش با خود میگفتم، چه اعتراضات بیموردی! ما که نمیتوانیم همه طرحها را ارسال کنیم. به هر حال هر کس که بازنده بازی باشد، اعتراض میکند و این طبیعی است. گذشت، تا اینکه سال بعد و سالهای بعد، آمار شرکتکنندگان این طرحها پایین آمد و ادارات برای رتبهآوری مناطقشان دست به اعمال فشار به مدیران و مدیران هم به معلمان زدند و آن وقت تازه فهمیدم که بیانگیزگی یعنی چه. تازه فهمیدم جشنوارهای کردن و رتبهای کردن پژوهشگری یک معلم یعنی چه. از آن روز تا بهحال، هنگام شروع طرحها این سؤالات مرا ناامید میکند:

هر معلم یک پژوهشگر  
هر معلم یک پژوهشگر  

تا اینجای کار متوجه نکتهای شدهام و آن اینکه با اجرای اینگونه طرحها شاید پژوهشگر تربیت کنیم ولی معلمی را از آنها میگیریم؛ زیرا در این سؤالات نه اثری از دانشآموز هست و نه معلمی.

البته امروزه سؤالات پیشرفتهتر شده است:

هر معلم یک پژوهشگر  

رقابت بر سر دعوت از داوران و استادان و صرف هزینهها در مدارس برای این طرحها بالا میگیرد؛ نان داوران و سرگروههای آموزشی توی روغن میرود و ... .

امسال برای توضیح دادن درباره درسپژوهی به مدرسهای دعوت شدم. قبل از شروع مراحل کار، در میان صحبتها گفتم که امسال داوری را قبول نکردهام. همانجا مؤدبانه عذرم را خواستند و حتی حاضر نشدند به مطالب من و مراحل کار گوش کنند.

از حق نگذریم، بودند تعدادی از همکاران که معتقد بودند این طرحها به یادگیری روشهای فعال آنها در کلاس کمک زیادی کرده است اما وقتگیری اجرا و بعضی از فرمهای کلیشهای آنها را هم آزار میداد.

راستی چرا اینطور میشود؟ چرا طرحهایی با این اهداف زیباـ که اگر درست هم اجرا شوند حتماً نتایج خوبی خواهند داشتـ این قدر به بیراهه میروند؟ بهنظر نگارنده، جشنوارهای کردن پژوهشگری به دلایل زیر عامل انحراف از مسیر تربیت معلم پژوهشگر است.

1. تبدیل طرحهایی که باید در محیط واقعی کلاس انجام شود به روشهای خاص و مصنوعی، که فقط برای رتبهآوری صورت میگیرد.

2. وارد شدن طرحها در قالبهای کلیشهای پژوهشی به جای سادهنگاری واقعی از مطالب و اتفاقات کلاس، هم جذابیت کار را کاهش میدهد و هم باعث میشود تعداد زیادی از همکاران که تجربههای والایی دارند، از ترس ناآشنا بودن با روشهای دانشگاهی وارد این مقولهها نشوند.

3. اعلام رتبههای برتر و محدود باعث بیانگیزگی اکثریت همکارانی میشود که رتبه نیاوردهاند.

4. آشنایی بعضی همکاران رتبهآور باعث شرکت چندین باره و رتبهآوری تقریباً دائمی آنان میشود.

5. مدیران و معلمان برای رتبه آوردن حاضر میشوند هزینههایی را متحمل شوند که تأثیر چندانی بر اصل آموزش و تربیت ندارد.

6. فروش طرحهای اینترنتی بالا میگیرد و کسبوکار سودجویان رونق پیدا میکند.

7. طرحها کمکم از واقعیت به طرف خیالپردازی میروند؛ بهطوری که بعضی از طرحها فقط در قالبی درست و دقیق نوشته میشوند اما هیچگاه به اجرا در نمیآیند.

8. معلمان از برنامههای این چنینی خسته میشوند و اعتمادشان به همه چیزهای خوب از بی میرود.

9. اقدام‌‌پژوهی تلاشی ساده برای ارتقاء دانشآموز است؛ کاری که شاید بیشتر معلمان هر روز انجام میدهند اما آن را نمینویسند؛ چون نوشتن در قالبهایی که تعیین میشود، حوصله آنها را سر میبرد. سختکردن چیزهای ساده بهخاطر مثلاً علمی کردن آنها بیزاری میآورد.

10. اقدامپژوهی و معلم پژوهشگر تربیت کردن با روشهای دانشگاهی درس دادن و اجرا کردن باید تفاوت داشته باشد. اقدامپژوهی معلمان باید از کف کلاسها بیرون آید نه از درون منابع و مآخذ ترجمه شده ثقیل و سنگین.

دوستان، به اعتقاد من درسپژوهی، اقدامپژوهی و ... یک فرهنگ است نه یک طرح، مسابقه یا جشنواره.

هر معلم یک پژوهشگر

۲۹۶۶
کلیدواژه (keyword): هر معلم یک پژوهشگر,پژوهش آری,جشنواره نه,معصوم شیخ الاسلامی,تجربه,
مریم زیبنده پور
۱۴۰۰/۰۹/۱۶
5
0
0

عالی بود


نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید