عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

ارتباط میان سبک های مدیریت مدیران با خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان شهر تهران

ارتباط میان سبک های مدیریت مدیران با خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان شهر تهران
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه میان سبک‌های مدیریت مدیران با خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان بود. حجم نمونه ۲۷۰ نفر (۱۳۵ مدیر و ۱۳۵ مربی) بود که به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از دو ابزارِ پرسش‌نامه سبک مدیریت مدیران (هاوس، ۱۹۷۰) در ۴ مؤلفه دستوری، حمايتی، مشارکتی و توفیق‌گرا، و پرسش‌نامه خلاقیت عابدی در چهار مؤلفه سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف‌پذیری استفاده شد. پایایی پرسش‌نامه با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب ۸۷/۰ و ۸۶/۰ به دست آمد و برای تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار spss۱۸ استفاده گردید. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که بین سبک‌های مدیریت مدیران در مراکز پیش از دبستان با خلاقیت مربیان ارتباط معناداری در سطح ۰۱/۰ وجود دارد. همچنین، تحلیل رگرسیون بین سبک‌های مدیریت (دستوری، حمایتی، مشارکتی و توفیق‌گرا) و خلاقیت مربیان نشان داد که سبک مدیریت مشارکتی نسبت به سایر سبک‌ها پیش‌بینی دقیق‌تری برای خلاقیت مربیان ارائه می‌دهد.
مقدمه

اساسیترین عامل پیشرفت در سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی، علمی و آموزشی یک کشور، وجود مدیران لایق و خردمند است. بدون مدیریت صحیح، سرمایهگذاری در هر یک از جنبههای یاد شده بینتیجه خواهد ماند. از آنجا که کودکان مهمترین سرمایههای یک جامعه محسوب میشوند و رشد و آموزش منظم صحیح آنها میتواند در آینده چرخهای اقتصادی، سیاسی و نظامی یک جامعه را به گردش درآورد، مدیریت در دوره پیش از دبستان اهمیت بسزایی دارد (مفیدی، 1390). بخش عظیمی از سرمایه انسانی کشور، یعنی کودکان در مراکز پیش از دبستان نگهداری و مراقبت میشوند و تحت آموزش قرار میگیرند. بدیهی است عهدهداری چنین مسئولیت خطیری ایجاب میکند که مدیران این مراکز درک درستی از خویشتن، ارزشها، اعتقادات، خواستهها و نیازهای جامعه هدف و همچنین سبکهای مدیریت خود داشته باشند؛ زیرا امروزه آموزشوپرورش پیش از دبستان، بیش از هر زمان دیگری ضرورت و اهمیت دارد. کار با کودکان، والدین و مهمتر از همه مربیان در سطوح پیش از دبستان به مراقبت، سرپرستی و نظارت و مدیریت دقیق و علمی نیاز دارد (مفیدی، 1390)؛ چرا که تأثیرات مدیریت، ابتدا بر مربیان و در درجه بعدی بر کودکان و سپس بر خانوادهها بروز پیدا میکند و به نوبه خود، در سطح کلانتر، جامعه و افراد آن را تحت تأثیر قرار میدهد (فکرآزاد، 1387). مدیریت، امری اجتنابناپذیر است که بر بهبود، کارایی و اثربخشی مدیران و کارکنان و به تبع آن در مرکز آموزشی تأثیر بسزایی دارد. امروزه نقش و اهمیت شخصیت مربیان در پرورش استعدادها و تواناییهای کودکان، امری شناخته شده است. بسیاری از روانشناسان معتقدند که مربیان فرهیخته در انتقال، یادگیری مفاهیم و گسترش تواناییهای ذهنی کودکان نقش بسزایی ایفا میکنند. بدیهی است فرایند پرورش کودکان توسط مربیان زمانی به بهترین شکل محقق میشود که مربیان از سلامت روانی در ابعاد مختلف آن، خلاقیت و خودشکوفایی برخوردار باشند (درانی و غلامعلی، 1377). خلاقیت بهعنوان یک پدیده انسانی و عملی از دیدگاههای مختلف فلسفی و علمی به شیوههای گوناگون و با تعاریف متعدد و متفاوتی مطرح شده است استرنبرگ (2001) اظهار میدارد تعاریف خلاقیت، مانند هوش، مختلف اما از این نظر مشترکاند که روی توانایی افراد برای ایجاد فراوردههایی تأکید میکنند که نهتنها کیفیت بالا بلکه تازگی هم دارند. افراد خلاق دارای ویژگیهایی چون استقلال عمل، تحمل خطر کردن، ثبات عاطفی، انعطافپذیری، کنجکاوی فراوان و قدرت تأثیرگذاری بر دیگران هستند که آنها را از دیگران جدا میسازد. طبق نظر تورنس (1890 به نقل از حسینی، 1387). خلاقیت عبارت است از حساسیت به مسائل، کمبودها، مشکلات و خلأهای موجود در دانش، حدس زدن و تشکیل فرضیههایی درباره این کمبودها، ارزشیابی و آزمایشهای این حدسها و فرضیهها و احتمالاً آزمون مجدد آنها و در نهایت، نتیجهگیری. استرنبرگ از پژوهشگرانی است که مطالعاتی گسترده درباره هوش و تفکر خلاق دارد. او معتقد است که تفکر جریانی مداوم است و نمیتوان به تواناییهای فکری بشر بدون توجه به زمینه و شرایطی که در آن عمل کرده و در حال تعامل است، پرداخت. مربیان نقشی بسیار اساسی و ارزنده در پرورش خلاقیت کودکان دارند (قاسمی و اقلیدس، 1384). با توجه به اینکه خلاقیت یکی از مهارتهای سازنده و پایه برای نیل به سایر مهارتهای مرتبط با سبک اندیشیدن و از مهارتهایی است که سازمان جهانی بهداشت در برنامههای خود، که در سال 1994 به آن پرداخت، آن را یکی از ده مهارت اصلی زندگی معرفی کرده. این امر که مربیان تا چه اندازه در انتقال این مهارت به کودکان موفق خواهند بود، دغدغهای است که اهمیت دوچندانی در فضای عصر آموزشی پیدا میکنند.

اکثر مطالعات و پژوهشها نشان میدهند که محیط خانواده کمتر پاسخگوی رشد اجتماعی کودک بعد از 4 سالگی است و کودکان در این سن به شرکت در فعالیتهای اجتماعی نیاز بیشتری دارند و حضور در محیطهای پیشدبستانی این امکان را به آنها میدهد که با کودکان همسن و سال خود ارتباط برقرار کنند و از این طریق به تدریج مهارتهای لازم برای برقراری روابط اجتماعی بهینه را به دست آورند (طالبزاده، 1385). امروزه انتظارات جوامع مختلف و بهویژه والدین کودکان درباره آثار مثبت و سازنده برنامههای پیش از دبستان افزایش یافته است و از معلمان و مربیان این دوره انتظارات متفاوتی میرود. از آنها انتظار میرود که کودکان را برای موفقیتهای تحصیلی در مدرسه آماده کنند، به آنها یاد دهند تا بر محرومیتهای محیطی فائق آیند و بالاخره استعدادهای عاطفی خود را برای روبهرو شدن با موقعیتهای استرسزای دنیای پر تغییر کنونی بهکار گیرند (مفیدی، 1390). همچنین، به رشد و شکوفایی خلاقیت کودکان که در آینده به حل مشکلات و انعطافپذیری آنها کمک خواهد کرد، کمک کنند. یکی از مهمترین عوامل در پیشبرد اهداف یک سازمان، اعمال شیوههای صحیح مدیریت است. بنابراین، لازم است مدیران سبک رهبری خود را بشناسند و همواره در جهت بهبود آن تلاش کنند؛ زیرا سبک مدیریت آنها در محیطهای آموزشی حساس و سرنوشتسازی چون مراکز پیش از دبستان بیشک اولین تأثیر خود را بر مربیان خواهند گذاشت که در تعامل مستقیم با کودکان هستند. بهطور خلاصه، در این پژوهش مدیریت چهار سبک به پیروی از نظریه هاوس، 1970 مشخص شده است:

1. مدیریت دستوری: سبکی که انتظارات را روشن میسازد و دستورات مشخصی صادر میکند و از زیردستان میخواهد که طبق قوانین و رویهها عمل کنند.

2. مدیریت حمایتی: ملاحظهگر است و به رفاه زیردستان توجه میکند و جو دوستانهای به وجود میآورد.

3. مدیریت مشارکتی: رفتاری که خواهان مشاوره با زیردستان است و قبل از اتخاذ تصمیم، از نظرات آنها استفاده میکند.

4. مدیریت توفیقگرا: سبکی که در آن مدیر اهداف چالشی تعیین میکند، خواهان اصلاح عملکرد است و اطمینان دارد که زیردستان مطابق استانداردهای عالی عمل خواهند کرد (یزدانپناه و همکاران، 1388). سرعت تحولات و نیاز اساسی به استفاده از اندیشههای نو در اثربخش کردن مدیریت، آن هم در مراکز آموزشی مهمی چون مرکز پیش از دبستان به دلیل حضور جامعه هدفی چون کودکان در این سنین و کارامد کردن فعالیتهای این مراکز، مهمترین ویژگی این مراکز است و کارکنان هر مرکز آموزشی به دلیل داشتن نظریات، افکار و خلاقیت، باارزشترین سرمایه به حساب میآیند. به همین دلیل، میتوان گفت یکی از سبکهایی که میتواند به این سرمایه باارزش، متناسب با خصوصیات و روحیات آن هویت ببخشد، سبک مدیریت است (هاشمی، 1388). بررسی مطالعات و پژوهشهای علمی درباره نظریهها و سبکهای گوناگون مدیریت، به خوبی نشان میدهد که بسیاری از انگیزهها و روحیات، خلاق و نوآورانهاند ولی اگر صاحبان آنها در سازمان یا مرکزی کار کنند که متأثر از نظریه کلاسیک و دارای ساختار مکانیکی و با سبک مدیریت دستوری باشد، فرایند نوآوری و خلاقیت در آنها با مشکل مواجه میشود و حتی ناتمام میماند. در محیط آموزشی، تنها وجود مدیر و کارکنان خلاق کافی نیست بلکه ساختار، راهبرد، محیط، فناوری، اندازه و چرخه حیات، و توان کنترل منابع انسانی آن باید از نوآوری حمایت کنند (لابیچ، 1996 به نقل از تورانی، 1385). این پژوهش درصدد یافتن رابطه بین سبکهای مدیریت مدیران این مراکز با خلاقیت مربیان بوده است.

هدف اصلی پژوهش

بررسی رابطه بین سبکهای مدیریت مدیران با خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان

فرضیههای پژوهش

1. بین سبکهای مدیریت مدیران (دستوری، مشارکتی، حمایتی، توفیقگرا) با خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان رابطه وجود دارد.

2. بین مؤلفههای مدیریت مشارکتی (ارتباطات، تصمیمگیری، ساختار، رهبری و کنترل) با خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان رابطه وجود دارد.

روششناسی پژوهش

طرح پژوهش

پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی ـ همبستگی است؛ زیرا محقق قصد دارد روابط متغیرها را بدون هیچگونه دستکاری و دخل و تصرف، مطالعه و توصیف کند.

جامعه مورد مطالعه

کلیه مدیران و مربیان مراکز پیش از دبستان شهر تهران که در سال 90 ـ 1389 مشغول فعالیت بودهاند.

حجم نمونه: براساس فرمول کوکران، 270 نفر (135 مدیر و 135 مربی) که به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاند.

شیوه نمونهگیری برای انتخاب مدیران و مربیان

در این پژوهش از روش نمونهگیری چندمرحلهای به شرح زیر استفاده شد: در مرحله اول شهر تهران از لحاظ جغرافیایی به سه حوزه (شمال، جنوب، مرکز) تقسیم شد. در مرحله دوم، بهطور تصادفی از هر حوزه جغرافیایی دو منطقه آموزشی و در مرحله سوم از هر منطقه آموزشی 15 مرکز بهصورت تصادفی انتخاب شدند. به این ترتیب، 135 نفر مدیر و 135 مربی بهصورت تصادفی انتخاب شدند که در مجموع، تعداد 270 نفر نمونه مورد مطالعه این پژوهش را تشکیل میدادند.

ابزارهای پژوهش

1. پرسشنامه سبک مدیریت: که با توجه به نظریه رابرت هاوس که در سال 1970 بر مبنای مدل مسیر ـ هدف تدوین شده است، این مدل مبتنی بر مطالعات LBDQ دانشگاه ایالتی اوهایو است. رفتارهای آمرانه و توفیقگرایی روشهایی برای ساختدهی و رفتارهای حمایتی و مشارکتی نشاندهنده بعد مراعات هستند. فرض اساسی مدل مسیر ـ هدف این است که مدیر میتواند در هر وضعیت مناسبترین رفتار را از خود بروز دهد. رهبر با توجه به خصوصیات زیردستان خود و عوامل محیطی، سبکی را انتخاب میکند که انگیزه لازم برای محقق ساختن اهداف را در افراد به وجود میآورد. در این پرسشنامه چهار سبک مدنظر بوده است که عبارتاند از: سبک دستوری، سبک حمایتی، سبک مشارکتی، و سبک توفیقگرا. این پرسشنامه دارای 25 گزاره در طیف لیکرت است. برای تعیین روایی پرسشنامه مذکور، همراه با فرضیهها و اهداف پژوهش به تعدادی از استادان متخصص داده شد، تا درباره محتوای سؤالهای پرسشنامه و تناسب و هماهنگی آنها با اهداف و فرضیههای پژوهش قضاوت و داوری کنند. آنگاه نظرات آنها جمعآوری و سؤالهایی که همه متخصصان اهل فن، روی آنها توافق داشتند، نگهداری شد و پرسشنامه بعد از اصلاح در سطح مدیران و مربیان مراکز پیش از دبستان اجرا گردید. پایایی پرسشنامه نیز در حدود 95/0 به دست آمد.

2. پرسشنامه خلاقیت عابدی: این پرسشنامه شامل 60 سؤال سه گزینهای است و براساس آزمون خلاقیت تورنس و برای ارزیابی چهار مؤلفه سیالی، ابتکار، انعطافپذیری، و بسط تدوین شده است. اعتبار آزمون از طریق آلفای کرونباخ برای مؤلفههای سیالی، ابتکار، انعطافپذیری و بسط به ترتیب 75/0، 67/0، 61/0 و 61/0 به دست آمده و روایی آزمون، بازآزمون خلاقیت تورنس و دیگر آزمونها با حدود اطمینان 99/0 معنادار گزارش شده است (داوری، 1386).

روش تجزیه و تحلیل آماری

اطلاعات به دست آمده از اجرای مراحل، استخراج، کدگذاری، ورود اطلاعات به رایانه با استفاده از نرمافزار spss18 پردازش گردید. برای نشان دادن اطلاعات به دست آمده در سطح توصیفی از جدول فراوانی، درصد و برای دادههای کیفی، از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.

یافتههای پژوهش

فرضیه 1. بین سبکهای مدیریت (دستوری، حمایتی، مشارکتی و توفیقگرا) با خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان رابطه وجود دارد. (جدول 1)

براساس یافتههای پژوهش، ضریب همبستگی بین سبکهای مدیریت (دستوری، حمایتی، مشارکتی و توفیقگرا) با خلاقیت مربیان به ترتیب (361/0=r، 705/0=r، 834/0=r، 273/0=r) میباشد که نشان میدهد هرچه از سبک مدیریت دستوری، به طرف سبک مدیریت مشارکتی حرکت میکنیم، میزان همبستگی نیز افزایش مییابد. البته رابطه مثبت و معنادار بین سبک مدیریت حمایتی و خلاقیت نیز نشاندهنده آن است که رفتارهایی در سبک مدیریت حمایتی وجود دارد که با میزان خلاقیت مربیان رابطه دارد و این رفتارها در سبک حمایتی به میزان زیاد و در سبک مدیریت مشارکتی در بیشترین حد خود است.

فرضیه 2. مؤلفههای سبک مدیریت مشارکتی (تصمیمگیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) پیشبینی کننده خلاقیت مربیان هستند. (جدول 2)

نتایج به دست آمده از جدول حاکی از آن است که از میان ابعاد پنجگانه مدیریت مشارکتی، بعد تصمیمگیری با ضریب بتای 43/1 در درجه اول اهمیت از نظر پیشبینی خلاقیت مربیان قرار دارد و بعد از آن، بعد رهبری با ضریب بتای 92/0 در رتبه دوم از نظر پیشبینی خلاقیت است. ابعاد ارتباطات، ساختار و کنترل با ضرایب بتای (56/0-، 34/0-، 56/0) به ترتیب در درجات بعدی از نظر پیشبینی خلاقیت مربیان این مراکز قرار دارند. ضرایب بتای منفی معنادار بین ابعاد کنترل و ساختار، نشاندهنده رابطه معکوس بین این ابعاد با خلاقیت مربیان است. رگرسیون ابعاد مدیریت مشارکتی از نظر پیشبینی خلاقیت دبیران در سطح 1/0 معنادار است. ضریب تعیین برابر با 94/0 بیانگر این مطلب است که 94/0 از واریانس متغیر ملاک یعنی خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان، به وسیله متغیر پیشبین (سبک مدیریت مشارکتی) قابل توضیح است.

بحث و نتیجهگیری

نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک مدیریت دستوری و خلاقیت رابطه معناداری وجود ندارد (36/0=r) که احتمالاً نشان میدهد که در سبک مدیریت دستوری، رفتارهایی هستند که با خلاقیت مربیان رابطه ندارند، اما ضریب همبستگی بین مدیریت مشارکتی و خلاقیت معنادار به دست آمده است (83/0=r) و نشاندهنده آن است که سبک مدیریت مشارکتی در مقایسه با سایر سبکها (دستوری، حمایتی و توفیقگرا) واجد رفتارهای دیگری هستند که با خلاقیت مربیان رابطه دارند. یافتههای این پژوهش با تحقیقات ماوندا و فارل (2003)، مارتین و تربلنج (2003)، وودمن (1993)، سلمیپور (1374) و فیضی و همکاران (1388) همخوانی و مطابقت دارد. بین سبک مدیریت و خلاقیت با حرکت از سبک مدیریت دستوری به سمت سبک مدیریت مشارکتی به بیشترین حد میرسد. نتایج تحلیل رگرسیون انجام شده برای بررسی رابطه پیشبین ابعاد سبک مدیریت مشارکتی (تصمیمگیری، ارتباطات، رهبری، ساختار، کنترل) با خلاقیت مربیان نشان داد که از میان ابعاد پنجگانه سبک مدیریت مشارکتی، بعد تصمیمگیری با ضریب بتای 43/0 در درجه اول اهمیت از نظر پیشبینی خلاقیت مربیان قرار دارد. به عبارت دیگر، در سبک مدیریت مشارکتی، بعد ارتباطات تصمیمگیری پیشبینیکننده خلاقیت مربیان است و ابعاد رهبری با ضریب بتای 92/0، ارتباطات با ضریب بتای 57/0- ساختار با ضریب بتای 56/0 و کنترل با ضریب بتای 34/0- در رتبههای بعدی از نظر پیشبینی خلاقیت قرار دارند. مقدار بتای به دست آمده میان ابعاد رهبری، تصمیمگیری و کنترل نشاندهنده رابطه معکوس و معنادار این ابعاد با خلاقیت مربیان است. به عبارت دیگر، هرچه نمره این ابعاد بالاتر باشد، نمره خلاقیت مربیان پایینتر است. شاید علت این امر آن باشد که مربیان مراکز پیش از دبستان هنوز به بلوغ کافی برای شرکت در ارتباطات، رهبری رابطهمدار و خودارزیابی نرسیدهاند و هر سبکی باید با توجه به مجموعه شرایط بهکار برده شود. ضریب تعیین برابر با 934/0 بیانگر این مطلب است که 94/0 از واریانس متغیر ملاک یعنی خلاقیت مربیان به وسیله متغیر پیشبین (سبک مدیریت مشارکتی) قابل توضیح است. به عبارت دیگر، رفتارهای موجود در سبک مدیریت مشارکتی میتوانند 94/0 از تغییرات متغیر ملاک (خلاقیت مربیان) را پیشبینی کنند. با توجه به تجربهها و پژوهشهای مختلفی که انجام شده است، به نظر میرسد که مشارکت کارکنان در تصمیمگیریها ضروری است و بهکارگیری مدیریت مشارکتی باید به مدیران توصیه شود. طرفداران مدیریت مشارکتی معتقدند که سازمانها از طریق مشورت با کارکنان و سهیم کردن آنها در تصمیمگیریها میتوانند نگرانیهای کارکنان را منعکس، ایدههای جدید را کسب و حس یکپارچگی و خلاقیت را در بین کارکنان رشد دهند. آموزشوپرورش خلاق، مکانی آموزشی و پایه کار آن، ارتقای کیفیت دانش است. با این نگاه میتوان پیشبینی کرد که در دهههای آینده، آموزشوپرورش برترین جایگاه و سازمان را برای پژوهش خلاقیت و نوآوری خواهد داشت. از آنجا که موفقیت مراکز آموزشی، مانند مرکز پیشدبستانی، به میزان زیادی متکی بر خلاقیت، نوآوری، کشف و اختراع است و با توجه به نیازهای موجود، سازمانها تشویق میشوند، که به نظر میرسد این تغییرات به شکل پیدایش افکار نو و مفید به سرعت در حال افزایش است. با توجه به اینکه مدیران میتوانند بر افکار، احساسات و آرزوهای زیردستان خود تأثیر بگذارند و موجب انگیزش و هدایت رفتار آنها شوند، سبک رهبری آنان بهعنوان عامل تسهیلکننده و برانگیزنده بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر خلاقیت مربیان در این مراکز اثرگذار است.

ارتباط میان سبک های مدیریت مدیران با خلاقیت مربیان مراکز پیش از دبستان شهر تهران

تشکر و قدردانی

از سازمانهای محترم بهزیستی و آموزشوپرورش و همچنین تمامی مدیران و مربیان شهر تهران به خاطر همکاری و همراهی تأثیرگذارشان در جهت میسر کردن شرایط و اجرای پژوهش، کمال تشکر و قدردانی را داریم.

منابع

1. مفیدی، فرخنده. (1390). مدیریت در مراکز پیش از دبستان، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.

2. فکرآزاد، حسین. (1386). طرح ارزیابی چالشهای یکپارچهسازی برنامه IECD در ایران (بخش اول طرح: چالشهای مرتبط با مربیان مهدهای کودک) تهران: معاونت امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور.

3. درانی، کمال و غلامعلی لواسانی، مسعود. (2000). رابطه رضایت شغلی، عزت نفس و سلامت روانی: یک مطالعه موردی از مربیان مرکز پیشدبستانی دانشگاه تهران. مجله روانشناسی و علوم تربیتی. سال پنجم. شماره 1.

4. استرنبرگ، جی، رابرت. (1989). سبکهای تفکر، ترجمه علاءالدین اعتماد اهری و علیاکبر خسروی. (1380). تهران: انتشارات دادار.

5. حسینی طباطبایی، ف. (1357). بررسی ارتباط بین پایگاههای هویت و سبکهای مقابله با بحران نوجوانان و جوانان. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی. دانشگاه الزهرا.

6. قاسمی، فرشید و اقلیدس، طاهره. (1384). بررسی تأثیر آموزش درس (پرورش خلاقیت در کودکان) بر افزایش خلاقیت دانشآموزان دختر سال سوم کودکیاری هنرستانهای شیراز. فصلنامه نوآوریهای آموزشی. سال چهارم. شماره 13.

7. طالبزاده نوبریان، محسن. (1384). اصول برنامهریزی آموزشوپرورش پیشدبستانی. تهران: نشر جهاد دانشگاهی.

8. یزدانپناه، زهرا؛ حصاری، مریم؛ منفردی، براتعلی و عسگرزاده، هاشم. (1388). بررسی رابطه بین سبک مدیریت مدیران و مدیریت زمان در دبیرستانهای شهر بجنورد. فصلنامه پژوهشهای تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد. شماره 21.

9. هاشمی، رویا. (1383). مدیریت مشارکتی از طریق نظام پیشنهادها. چاپ اول. شیراز: نشر رهگشا.

10. تورانی، حیدر. (1385). بررسی دلالتهای نظریهها و سبکهای مدیریت در بروز نوآوری. مجله نوآوریهای آموزشی. سال پنجم. شماره 15.

11. داوری، رحیم. (1386). رابطه خلاقیت و هوش هیجانی با سبکهای کنار آمدن با استرس. فصلنامه اندیشه و رفتار. دوره دوم. شماره 6.

12. فیضی، مهدی؛ چوپانی، حیدر و حیات، علیاصغر. (1388). بررسی رابطه بین سبکهای مدیریت مدیران با خلاقیت دبیران دبیرستانهای شهرستان سنندج. فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار. سال سوم. شماره 3.

۴۱۹۲
کلیدواژه (keyword): سبک ‌های مدیریت، خلاقیت، مربیان، پیش از دبستان
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید