عکس رهبر جدید

بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسئله با در دانش آموزان

  فایلهای مرتبط

 

چکیده

پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه میان ویژگیهای شخصیتی و سبکهای حل مسئله و نقش این عوامل در پیشبینی پرخاشگری انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 352 نفر از بین دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهرستان شیروان بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامههای شخصیتی نئو، سبک حل مسئله و پرخاشگری باس و پری اجرا گردید. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آماری همبستگی بین متغیرها، رگرسیون چند متغیره و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که از میان ویژگیهای شخصیتی، برونگرایی به جز با پرخاشگری جسمانی با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار، توافقپذیری و با وجدان بودن با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار و انعطافپذیری فقط با خصومت، رابطه منفی معنادار دارد و روانرنجورخویی با انواع پرخاشگری دارای رابطه مثبت معنادار است. از میان سبکهای حل مسئله، درماندگی و مهارگری با همه انواع پرخاشگری رابطه مثبت معنادار و سبک خلاقانه و اعتماد با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار دارند و سبک گرایش فقط با خصومت و نمره کل رابطه منفی معنادار دارد و سبک اجتناب با هیچ یک از انواع پرخاشگری رابطه معنادار ندارد. بهعلاوه، نتایج حاصل از آزمون t ، تفاوت معناداری را بین دو جنس در انواع پرخاشگری نشان نداد. در ویژگیهای شخصیتی، فقط در توافقپذیری و در سبکهای حل مسئله سازنده، در دو سبک خلاقانه و گرایش و در سبکهای حل مسئله غیرسازنده، در سبک درماندگی تفاوت بین دو جنس مشاهده شد. در نهایت، از میان ویژگیهای شخصیتی، روان رنجورخویی و از میان سبکهای حل مسئله درماندگی، بهترین و قویترین پیشبینیکننده پرخاشگری بودند.

 

 

 

مقدمه

نوجوانی مرحلهای از زندگی است که در آن بلوغ جسمانی، روانی، عاطفی، معنوی و اجتماعی پایهریزی میشود. سلامت نوجوانان، امروزه بهعنوان یکی از ارکان اساسی سلامت جامعه در تمام دنیا مطرح است. توجه به این موضوع به دنبال کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه که در سال 1994 در قاهره تشکیل شد، بیش از پیش مورد تأکید قرار گرفته است. با توجه به اینکه در دنیای امروز نسبت جوانان به کل جمعیت بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته، توجه به بهداشت نوجوانان نیز از اهمیت ویژهای برخوردار شده است. پرخاشگری یکی از مسائل مهم دوره نوجوانی است و مشکلات مربوط به خشم، همچون کینهورزی و پرخاشگری از دلایل مهم ارجاع کودکان و نوجوانان برای مشاوره و رواندرمانی به حساب میآید. آنچه باعث توجه پژوهشگران به پرخاشگری شده، پیامدهای این گونه رفتارها برای نوجوانان مانند ایجاد تصویر منفی در میان همسالان و آموزگاران، طرد از سوی همسالان، افت تحصیلی، مصرف مواد و بزهکاری است (کاسینوف1 و گرمن2، 2004). پرخاشگری3 یکی از زمینههایی است که در روانشناسی، محققان به آن توجه کرده و تحقیقات مبسوطی درباره آن انجام دادهاند. تأثیر مشکلات رفتاری بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی و همچنین بررسی عواملی چون جنسیت، ویژگیهای شخصیتی و اجتماعی و اقتصادی و عوامل شناختی در بروز اختلالهای رفتاری از جمله رفتار پرخاشگرانه در دوران نوجوانی مورد توجه پژوهشگران بوده است. نوجوانی یک دگرگونی جسمانی، روانی، شناختی و نیز تغییر در الزامات اجتماعی است. بهطور کلی، نوجوانان در این دوران حساس میشوند، هیجانهای شدید دارند، و به دنبال احساس عدم اطمینان و تنش، ناسازگاری و پرخاشگری در آنان دیده میشود. پرخاشگری در دوره نوجوانی جلوههای مشهودتر و مسئلهسازتری دارد. شایعترین و بیشترین میزان پرخاشگری مربوط به دوره نوجوانی و جوانی است و ممکن است جلوهها و نمودهای خود را از طریق کلامی، فیزیکی، آزار دیگران، تخریب، صدمه زدن به اشیا و یا اشخاص و مانند آن ظاهر سازد (وکیلیان، 1386). پرخاشگری رفتاری است که جنبههای زیستی، روانشناختی و جامعهشناختی دارد. هر نظریهپردازی به جنبهای از پرخاشگری پرداخته است؛ به گونهای که گاهی شاهد تعارض بین نظریهها هستیم. براساس نظریه فروید، بسیاری از اعمال آدمی را غریزهها، به ویژه غریزه جنسی، تعیین میکند. وقتی مانعی در تجلی غرایز پیش آید، سائق پرخاشگری سر بر میآورد. براساس این نظریه، علت پرخاشگری معمولاً ناکامی است و پرخاشگری از ویژگی سائق برخوردار است (براهنی و همکاران، 1386).

حل مسئله راهبرد مقابلهای مهمی است که میتواند فرد را قادر سازد که موقعیتهای مشکلآفرین روزمره و تأثیر هیجانی آنها را به خوبی کنترل کند و از این طریق تنیدگی روانشناختی را کاهش دهد، به حداقل رساند و یا از آن پیشگیری نماید. اگر این الگو صحیح باشد، توانایی حل مسئله بهطور معنیداری با میزان تنیدگی روانشناختی ارتباط دارد؛ بدین صورت که میزان بالای توانایی حل مسئله، پیشبینیکننده سطح تنیدگی پایین و در نتیجه، میزان سلامت بالاست (فروغانفر، 1385). کسب مهارتهای حل مسئله نقش مهمی در بهداشت روانی و جسمانی دارد؛ بهخصوص زمانی که افراد با رویدادهای ناگوار و تنیدگیهای منفی زندگی مواجه میشوند (محمدی، 1383). بهطور کلی، حل مسئله به فرایندهای شناختی رفتاری و ابتکاری فرد اطلاق میشود که بهوسیله آن، فرد میخواهد راهبردهای موثر و سازشیافته مقابلهای برای مشکلات روزمره را تعیین، کشف یا ابداع کند. به عبارت دیگر، حل مسئله راهبرد مقابلهای مهمی است که توانایی و پیشرفت شخصی و اجتماعی را افزایش و تنیدگی را کاهش میدهد (دزوریلا4، شیدی5، 1992؛ نقل از باباپور خیرالدین، 1382).

اخیراً، تحقیق در زمینه شخصیت6 و ارتباط آن با سلامت و آسیبهای روانشناختی، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. شواهد تجربی زیادی نیز وجود دارد که نشان میدهد صفات شخصیتی در ایجاد، کاهش یا از بین بردن علائم اختلالات رفتاری و عدم سازگاری اجتماعی نقش مهمی ایفا میکنند (وایدیگر7، 2005). تصور بر این است که شخصیت به دو شیوه میتواند سلامت روانی را تحت تأثیر قرار دهد؛ به صورت غیرمستقیم، از طریق تأثیر بر سلامت عینی افراد، مثلاً از طریق تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر نوع پاسخهای فیزیولوژیکی افراد به تنیدگی. دوم، ویژگیهای شخصیتی بر ارزیابیهای افراد از وضعیت سلامت عینی آنها، تأثیر بسزایی میگذارد (چلبیانلو و گروسی فرشی، 1389). محققان در این زمینه متغیرهای گوناگونی چون سن و جنس را در حیطههای زیستی و اجتماعی، در سازگاری عمومی افراد مؤثر دانستهاند اما نتایج حاکی از آن بوده است که این متغیرها تأثیر اندکی در سازگاری و سلامت عمومی افراد دارند (فریدمن، 2000). از آن پس، محققان بهطور فزایندهای طی مطالعات و بررسیهای خود نشان دادند که شخصیت افراد میتواند مهمترین عامل تأثیرگذار در سازگاری آنان به شمار آید (مککری8 و کوستا9، 2004؛ هایز10و جوزف11، 2003). بعضی از صفات شخصیتی نقش مهمی در سببشناسی و پیشرفت اختلالات دارند و شخصیت فرد میتواند بهطور غیرمستقیم و از طریق ایجاد رفتارهای ناسالم نظیر سوء استفاده از مواد، بیخوابی و سوءتغذیه باعث رفتارهای پرخاشگرانه شود (گوستاوسون12 و همکاران، 2003). در این پژوهش رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و سبکهای  حل مسئله با پرخاشگری بررسی شده است. پرخاشگری که محققان و نظریهپردازان آن را بهعنوان یکی از معضلات دوران نوجوانی به صورتهای مختلفی تعریف کردهاند، در ارتباط با عوامل و متغیرهای مختلف و تحت تأثیر این عوامل به شکلهای مختلفی بروز میکند. به عبارت دیگر، این مفهوم با متغیرهای متعددی در ارتباط است که از میان آنها شیوههای حل مسئله و ویژگیهای شخصیتی، در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرند.

 

 

 

روش پژوهش

جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهرستان شیروان در سال تحصیلی 95-94 است. انتخاب نمونه مورد مطالعه براساس روش نمونهگیری تصادفی خوشهای از تمام مدارس شهرستان انجام شد. ابتدا از بین تمام مدارس شهرستان شیروان به صورت تصادفی، شش دبیرستان (سه دبیرستان دخترانه و سه دبیرستان پسرانه) انتخاب شدند. سپس، از هر دبیرستان دو کلاس به صورت تصادفی انتخاب شدند و تعداد 352 نفر بهعنوان نمونه آماری پژوهش حاضر، مورد مطالعه قرار گرفتند.

 

 

 

ابزار پژوهش

1) پرسشنامه شخصیتی نئو13: مککری و کوستا (1983) برای اندازهگیری شخصیت، آزمونی ساختند و نام آن را پرسشنامه نئو گذاشتند. آنها برای ساخت این پرسشنامه از رویکرد زبانی و آماری استفاده کردند؛ بدین ترتیب که کلیه واژگان موجود در زبان انگلیسی را جمعآوری کردند و پس از تحلیل عاملی چند مرحلهای آن، به پنج عامل بزرگ به همراه 30 زیرعامل دست یافتند. NEO-PI-R، پرسشنامهای است که در پژوهشهای بینالمللی مورد توجه قرار گرفته و یکی از ابزارهای مهم روانشناختی است که برای پژوهشهایی که هدف آنها بررسی عوامل شخصیت است، به تنهایی یا در کنار سایر متغیرها به کار میرود. با توجه به پیچیدگی و طولانی بودن NEO-PI-R، وجود ابعاد جزئی و متعدد در هر یک از صفات مربوط به پنج  عامل بزرگ شخصیت و ضرورت سرند سریع در مواقع لازم و مهمتر از همه، عدم تمایل آزمودنی‌‌ها در پاسخ دادن به ابزاری طولانی در موقعیتهای بالینی و پژوهشی، نسخه کوتاهی از NEO-PI-R، با عنوان «پرسشنامه 5 عاملی14» طراحی شد. در این پرسشنامه، برای هر عامل 12 بخش وجود دارد و این بخشها با توجه به دارا بودن بیشترین بار عاملی15 در ارتباط با صفت مورد نظر، انتخاب شدهاند (کاستا و مککری، 2004). به عبارت دیگر، این پرسشنامه شامل 60 ماده است که برای ارزیابی پنج عامل اصلی شخصیت:روانرنجورخویی (نورزگرایی)، برونگرایی (برونگردی)، انعطافپذیری (گشودگی)، توافقپذیری (دلپذیر بودن، مقبولیت، مطلوب بودن) و با وجدان بودن (وظیفهشناسی)، بهکار میرود. این پرسشنامه را گروسی فرشی (1380) به زبان فارسی ترجمه کرده و بر روی دانشجویان ایران هنجاریابی16 شده است. اجرای این آزمون از نظر هزینه و زمان مقرونبهصرفه است، مقیاسهای آن از اعتبار بالایی برخوردارند و همبستگی بین مقیاسها زیاد است. از همه مهمتر، بر این آزمون برخلاف سایر آزمونهای شخصیتی، انتقادات کمتری وارد شده است (روشن چسلی و همکاران، 1385).

2) پرسشنامه سبک حل مسئله17(PSS): این مقیاس که  کسیدی و لانگ (1996)، آن را طی دو مرحله ساختهاند، دارای 24 پرسش است که شش عامل را میسنجند و هر کدام از عوامل دربرگیرنده چهار ماده آزمون میباشند. این عوامل عبارتاند از درماندگی در حل مسئله یا جهتیابی (بیانگر بییاوری فرد در موقعیتهایی مسئلهزاست)، مهارگری حل مسئله یا کنترل در حل مسئله (بعد کنترل بیرونی ـ درونی را در موقعیتهای مسئلهزا منعکس میکند)، سبک حل مسئله خلاقانه (نشاندهنده برنامهریزی و در نظر گرفتن راهحلهای متنوع برحسب موقعیت مسئلهزاست)، اعتماد در حل مسئله (بیانگر اعتقاد در توانایی فرد برای حل مشکلات است)، سبک اجتناب (نشاندهنده تمایل به رد شدن از کنار مشکلات به جای مقابله با آنهاست) و سبک گرایش یا تقرب و روی آورد (نشاندهنده نگرش مثبت به مشکلات و تمایل به مقابله رودررو با آنهاست). بنابراین، سبکهای درماندگی، مهارگری و اجتناب زیر مقیاسهای حل مسئله غیرسازنده و سبکهای گرایش، خلاقیت و اعتماد زیر مقیاسهای حل مسئله سازنده هستند (شاطری، اشکانی، مدرس غروی، 1388). این پرسشنامه به خوبی میتواند آسیبپذیری فرد را در برابر استرس نشان دهد و جمعیت سالم را از جمعیت بیمار جدا کند (کسیدی و لانگ، 1996).

3) پرسشنامه پرخاشگری18: یکی از آخرین حرکتهای علمی سازمانیافته برای سنجش پرخاشگری، تلاشهای باس و پری (1992)، برای ساختن یک ابزار عینی کوتاه و ابعادی بوده است. این ابزار که «پرسشنامه پرخاشگری» نام دارد، برگرفته از عناصر و مؤلفههایی است که پیشتر، باس و دورکی (1957) و سیگل19 (1986)، در ابزارهای پرخاشگری، به آنها استناد کرده بودند. پرسشنامه اولیه باس و پری (1992)، از شش عامل ساخته شده بود. آنها با ترکیب دو عامل تنفر و بدگمانی (باس و دورکی، 1957)، زیر عنوان عامل خصومت و حذف و تعدیل شماری از پرسشها به چهار عامل اصلی دست یافتند (نقل از محمدی، 1385). این پرسشنامه را متخصصان روانشناسی دانشگاه شیراز ترجمه و به کمک متخصص آموزش زبان انگلیسی در همان دانشگاه ترجمه برگردان20 کردهاند. سپس با مقایسه دو متن انگلیسی پرسشنامه (متن اصلی و متن به دست آمده از ترجمه فارسی به انگلیسی)، اصلاحات لازم انجام و فرم نهایی فارسی تهیه گردیده است (سامانی، 1386). این پرسشنامه دارای 29 سؤال پنجگزینهای است که چهار جنبه پرخاشگری (پرخاشگری فیزیکی: 9 سؤال، پرخاشگری کلامی: 5 سؤال، خشم: 7 سؤال و خصومت: 8 سؤال) را میسنجند.

 

 

بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسئله با در دانش آموزان

 

 

بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسئله با در دانش آموزان

 

 

 

 

یافته‌ ها

فرضیه اول پژوهش بیان میکند که بین ویژگیهای شخصیتی با پرخاشگری رابطه معنادار وجود دارد.

فرضیه دوم پژوهش بیانگر آن است که بین سبکهای حل مسئله (درماندگی، مهارگری، خلاقانه، اعتماد، اجتناب و گرایش) با پرخاشگری رابطه معنادار وجود دارد.

 

 

بحث و نتیجهگیری

در پژوهش حاضر، فرضیه اول بین ویژگیهای شخصیتی (روان رنجورخویی، برونگرایی، انعطافپذیری، توافقپذیری و باوجدان بودن) با پرخاشگری رابطه معنادار وجود دارد. با توجه به نتایج تحلیلهای ارائه شده در یافتهها، عامل شخصیتی روانرنجورخویی با همه انواع پرخاشگری و نمره کل، همبستگی مثبت معنادار (01/0>P)، از 30/0 تا 41/0 دارد؛ به گونهای که بیشترین همبستگی به نمره کل پرخاشگری با (41/0=r) و کمترین میزان همبستگی نیز به پرخاشگری کلامی با (30/0=r)، مربوط است. عامل شخصیتی برونگرایی غیر از پرخاشگری جسمانی با بقیه انواع پرخاشگری و نمره کل همبستگی منفی معنادار (01/0>P) اما نسبتاً ضعیف دارد؛ به گونهای که بیشترین میزان همبستگی به پرخاشگری خصومت با (19/0-= r) و کمترین میزان همبستگی نیز به پرخاشگری کلامی با (12/0-= r)، مربوط است. عامل انعطافپذیری فقط با پرخاشگری خصومت همبستگی منفی معنادار (01/0>P; 19/0-=r)، دارد. عامل توافقپذیری با همه انواع پرخاشگری و نمره کل، همبستگی منفی معنادار (01/0>P)، از 19/0-=r تا 30/0-=r  دارد؛ به گونهای که بیشترین میزان همبستگی به نمره کل و خصومت با (30/0-=r)، تعلق دارد و کمترین میزان به پرخاشگری کلامی با (19/0-=r). عامل شخصیتی با وجدان بودن با همه انواع پرخاشگری و نمره کل همبستگی منفی معنادار(01/0>P)، از 15/0-=r تا 28/0-=r دارد. کمترین میزان همبستگی را با پرخاشگری کلامی (15/0-=r) و بیشترین میزان همبستگی را با پرخاشگری خصومت و نمره کل (28/0-=r) دارد.

بنابراین، فرضیه اول تأیید میگردد. این نتیجه با یافتههای هادیپور (1386)؛ مانی (1383)، گروسی فرشی، مانی و بخشیپور (1385)؛ جعفرنژاد و همکاران (1384)؛ جنسن و کمپل (2007)؛ متیوز، دیاری و وایتمن (2003)؛ کونارد (2006)؛ برناردو و همکاران (2005)؛ شارپ و دسایی (2001)؛  اندرسون (2001)؛ واتسون (2000)؛ فارنهام و همکاران (1999)؛ جعفری و عابدی (1384)؛ هایز و جوزف (2002)؛ وایدیگر (2005)؛ کوستا و مککری (1999)؛ کوروتکو و هانا (2004)؛ هایز و جوزف (2003) و فریدمن و همکاران (2000)، همخوان است و با یافتههای گوستاوسون (2003) و مک کری و جان (1992)، در ارتباط با نتیجه مربوط به بعد انعطافپذیری ناهمخوان است.

در تبیین این نتیجه میتوان گفت از آنجا که مؤلفههای بعد روان رنجورخویی در مدل پنج عاملی شخصیت عبارتاند از: اضطراب، پرخاشگری، افسردگی، خودنگرانی، تکانشوَری و آسیبپذیری، ارتباط این بعد شخصیت با پرخاشگری منطقی خواهد بود. به عبارتی، روانرنجوخویی همان مفهوم پرخاشگری است. در رابطه با برونگرایی میتوان گفت که مؤلفههای بعد برونگرایی در مدل پنج عاملی شخصیت عبارتاند از: مهربانی، جمع‌‌گرایی، قاطعیت، فعالیت، تهییجطلبی و هیجانات مثبت، و چنان که میدانیم، این ویژگیها مستلزم گرایش به سرمایهگذاری، علاقه به مردم، خوشبینی، بشاش بودن، جرئت، هیجانخواهی و ترجیح گروههای بزرگ است. همین امر به نوبه خود و از راه افزایش حمایتهای اجتماعی، میتواند به افزایش سلامت روانی و اجتماعی و کاهش پرخاشگری بینجامد.

عامل انعطافپذیری (باز بودن به تجربهها) بسیار کمتر از روانرنجورخویی و برونگرایی در نزد اهل فن شناخته شده است و در نظر بسیاری از روانشناسان، باز بودن نسبت به تجارب یا همان انعطافپذیری، ممکن است معادل سالمتر بودن به نظر آید اما ارزش باز بودن وابسته به ضرورتها در موقعیتهاست (شاپوری، 1387).

همبستگی منفی ولی غیرمعنادار بعد انعطافپذیری با پرخاشگری را میتوان چنین توجیه کرد که با توجه به اینکه افراد دارای نمره بالا در این ویژگی از خصوصیاتی مانند تخیلی بودن، غیرسنتی بودن، خلاق، مبتکر و متنوع بودن برخوردارند، در نتیجه، این خصوصیات به همراه تجربه برخی عواطف منفی در این دوره تحصیلی که تا حدی با این خصوصیات ناسازگارند (نظیر رقابت بیش از حد با همشاگردیها، نیاز شدید به پیشرفت، روند ثابت در مطالعات درسی به علت آزمون کنکور، انتظار اطرافیان و بهویژه خانواده برای موفقیت در امتحانات  و از همه مهمتر استرس کنکور)، میتواند این همبستگی غیرمعنادار را توجیه کند. شاخص توافقپذیری بر گرایشها و ارتباطات بین فردی تأکید دارد و این شاخص بیانگر جنبههای مثبت اجتماعی و سلامت روانی است. افراد ناسازگار بیش از آنکه همکاری کنند، ستیزهجو، خودمیان بین، شکاک و رقابت‌‌جو هستند؛ در حالیکه افراد دارای سطوح بالای توافقپذیری، نهتنها ویژگیهای ذکر شده را ندارند بلکه همواره مایلاند به دیگران کمک کنند و باور دارند که دیگران نیز متقابلاً به آنها کمک خواهند کرد. این ویژگی همانند افراد برونگرا منجر به علاقهمندی به انجام دادن کارهای گروهی میشود و همچنین، در برقراری و حفظ رابطه مناسب و سودمند با همکلاسیها و معلمان نقش مؤثری دارد. همین امر میتواند علت سازگاری بهتر در این دانشآموزان باشد.

شاخص با وجدان بودن با صفاتی که میتواند نشاندهنده سازگاری رفتاری و ارتباطات غیرپرخاشگرانه باشد همبستگی دارد، که در اینجا به چند مورد اشاره میشود: وظیفهشناسی با توانایی در کنترل تکانهها و هوسها، اعمال طرح و برنامه در رفتار برای رسیدن به اهداف، هیجان مثبت، همدردی، شادی، امیدواری و غرور همبستگی مثبت دارد. موارد ذکر شده میتوانند تبیینی برای ارتباط منفی و معنادار بُعد باوجدان بودن با پرخاشگری باشند.

در این میان، نکته جالب توجه رابطه عوامل شخصیتی با پرخاشگری خصومت است. خصومت بیشترین همبستگی را با همه صفات شخصیتی دارد و یک حالت خشم و تنفر اظهار نشده اما مزمن است و معلوم شده است که با برخی بیماریها، از جمله بیماریهای قلبی، رابطه مثبت دارد (سانتراک، 1385). مزمن بودن خصومت نشان میدهد که احتمالاً خصومت بیشتر یک سازه صفتی است تا یک سازه حالتی و از این رو طبیعی است که با عوامل شخصیتی نیز همبستگی بالایی داشته باشد.

در فرضیه دوم، بین سبکهای حل مسئله (خلاقانه، اعتماد، گرایش، درماندگی، مهارگری و اجتناب)، با پرخاشگری رابطه معنادار وجود دارد. با توجه به نتایج تحلیلهای ارائه شده مشخص میشود که سبک حل مسئله خلاقانه با همه انواع پرخاشگری و نمره کل آن رابطه معنادار (01/0>P)، دارد. بیشترین میزان همبستگی را با پرخاشگری خشم (29/0-=r) و کمترین میزان همبستگی را با زیر مقیاس خصومت (20/0-=r)، دارد. سبک حل مسئله اعتماد با همه انواع پرخاشگری و نمره کل آن به غیر از پرخاشگری، خصومت همبستگی منفی معنادار (01/0>P)، دارد. بیشترین میزان همبستگی را با پرخاشگری خشم (24/0= r) و کمترین میزان همبستگی را با پرخاشگری کلامی (14/-0= r)، دارد. سبک حل مسئله گرایش، فقط با پرخاشگری جسمانی (13/-0= r)، خصومت (21/-0= r) و نمره کل (15/-0= r)، همبستگی منفی معنادار (01/0>P) دارد. سبک اجتناب با هیچ یک از انواع پرخاشگری و نمره کل همبستگی ندارد. سبک حل مسئله درماندگی با همه انواع پرخاشگری و نمره کل آن همبستگی مثبت معنادار (01/0>P) دارد. بیشترین میزان همبستگی به نمره کل پرخاشگری با (38/0= r) و کمترین میزان همبستگی به پرخاشگری کلامی با (27/0= r)، مربوط است. سبک حل مسئله مهارگری با همه انواع پرخاشگری و نمره کل آن همبستگی مثبت معنادار (01/0>p) دارد. بیشترین میزان همبستگی به پرخاشگری خصومت با 24/0= r و کمترین میزان همبستگی به پرخاشگری کلامی با 13/0= r مربوط است و بنابراین، فرضیه فوق تأیید میگردد. این نتیجه با یافتههای باباپور خیرالدین (1382)؛ شریفی درآمدی (1384)؛ عظیمی (1376)، بهرامی (1384)؛ توزندهجانی و همکاران (1379)؛ بورنشتاین، کاترین و سوزان (2003)؛ هریک و الیوت (2001)؛ داگز و همکاران (2003)؛ ملیندا و همکاران (2004)؛ پسینین و مک کری (2003)؛ ریچارد و داج (2003)؛ استاک، رینولدز و کاسلو (2000)؛ مویر، بسویک، ویلیامسون (2008)؛ شور و اسپیواک (1980)؛ بیگام و پاور (2002) و بل و دزوریلا (2009) همخوان است.

 

بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسئله با در دانش آموزان

سبکهای حل مسئله درماندگی و مهارگری با همه انواع پرخاشگری و نمره کل آن رابطه مثبت معنادار و سبک حل مسئله خلاقانه و با آنها رابطه منفی معنادار دارد. به این ترتیب، هر چه فرد در مواجهه با تنیدگیها بیشتر از سبکهای حل مسئله درماندگی و مهارگری استفاده کند، پرخاشگری در وی مشهودتر است و این امر سبب میشود که کمتر از خلاقیت خود برای حل مسائل بهره ببرد. در واقع، پرخاشگری به راههای از پیش تعیینشده حل مسئله میانجامد و مجال کمی برای بروز راه جدید و خلاقانه باقی میگذارد؛ زیرا سبک خلاقیت، نشاندهنده برنامهریزی و در نظر گرفتن راهحلهای متنوع بر حسب موقعیت مسئلهزاست. هم سبک حل مسئله درماندگی و هم سبک حل مسئله مهارگری روشهایی برای اجتناب از مسئله و اضطرابی هستند که مسئله با خود به همراه دارد. اگر فرد خود را در برخورد و مقابله با مسئله کمتوان ببیند، درمانده میشود و احساس درماندگی، راه او برای برونرفت از مسئله و اضطراب ناشی از آن خواهد بود. احساس درماندگی، بهعنوان یک راهبرد غیرسازنده حل مسئله، در مقابل موقعیتهای پیچیده بیرونی، استفاده از امکانات عقلانی و روانشناختی را ناممکن میسازد. این احساس، توانمندی روانی و جسمانی را با سطحی از بازداری مواجه میکند و به تدریج، زمینه بروز بسیاری از اختلالات روانی و جسمانی را فراهم میآورد. افزون بر این، میتوان گفت که احساس درماندگی نهتنها سطح فعالیت جسمانی را - که تأمینکننده سلامت جسمانی است - کاهش میدهد بلکه همچنین سبب میگردد بیتفاوتی و بیتوجهی به موقعیتهای پیچیده، جزء ساختار روانی فرد شود و نیمرخ روانی وی را به سطح مرضی هدایت کند.

سبکهای اعتماد در حل مسئله و گرایش، اعتقاد به توانایی فرد برای حل مشکلات و نگرش مثبت به مشکلات و تمایل به مقابله رودررو با آنها را نشان میدهد. رویارویی و برخورد مناسب با موقعیتهای مسئلهدار، حس کارآمدی و اثربخشی را به همراه دارد و عامل مهمی است که از شکستهای احتمالی پیشگیری میکند؛ شکستهایی که میتوانند به راحتی سبب تغییر خلق گردند. به بیان دیگر، افرادی که از رویارویی با مشکلات نمیهراسند و به شکل رودررو در راستای حل مسائل میکوشند و از اعتماد بالایی برای حل مشکلات برخوردارند، در مقایسه با افرادی که از رویارویی پرهیز میکنند، از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند. همین امر، اعتماد به هنگام رویارویی با مشکلات را به همراه دارد و به تبع آن، عدم استرس و اضطراب و در نتیجه عدم پرخاشگری نتیجه بهکارگیری این دو سبک خواهند بود. به نظر میرسد که سبکهای سازنده که بهترین راهحل «جانشینی» را از بین راهحلهای متعدد، در اختیار فرد قرار میدهد و سبکهای غیرسازنده، که بلافاصلهترین پاسخ محسوب میگردند، به ترتیب سبب استقرار و گسترش کنش وری سازشی و مرضی قابل ملاحظهای در فرد میشوند. در هر صورت، به همان اندازه که اتخاذ روشهای سازنده حل مسئله، به استقرار و پیشرفت سلامت عمومی منتهی میگردد، بهکارگیری سبکهای غیرسازنده نیز، رفته رفته، استخوانبندی ساختار روانی و جسمانی را در هم میشکند (محمدی، 1385). نتایج حاصل از آزمون t در رابطه با تفاوت دو جنس در متغیرهای پژوهش، تفاوت معناداری را در انواع پرخاشگری بین دو جنس نشان نداد. در ویژگیهای شخصیتی فقط در توافقپذیری بین دو جنس تفاوت وجود داشت؛ به گونهای که در ویژگی توافقپذیری، دختران (46/29=m) نمرات بیشتری را نسبت به پسران (08/28=m) کسب کردند. در سبکهای حل مسئله سازنده، در دو سبک خلاقانه و گرایش بین دو جنس تفاوت معنادار وجود داشت؛ به گونهای  که در سبک گرایش، دختران (269/3=m) نسبت به پسران (976/2=m) نمرات بیشتری به دست آوردند و در سبک خلاقانه، پسران (917/2=m)، نسبت به دختران (641/2=m) حائز نمرههای بیشتری شدند. در سبکهای غیرسازنده، درماندگی بین دو جنس تفاوت معناداری داشت؛ به گونهای که در این سبک، دختران (33/1=m) نمرات بیشتری نسبت به پسران (08/1=m) به دست آوردند. نتایج حاصل از اجرای مدل رگرسیونی در زمینه متغیرهای پژوهش نشان داد که از پنج ویژگی شخصیتی، روانرنجورخویی بهترین پیشبینیکننده انواع پرخاشگری بود؛ بهطوری که این ویژگی به تنهایی توانست حدود 22 درصد از واریانس پرخاشگری کل در دختران و حدود 10 درصد از واریانس پرخاشگری کل را در پسران تبیین کند. از میان سبکهای حل مسئله، سبک درماندگی مهمترین و قویترین پیشبینیکننده انواع پرخاشگری بود؛ بهطوری که این سبک به تنهایی توانست حدود 11 درصد از واریانس پرخاشگری کل را در پسران و حدود 18 درصد از واریانس پرخاشگری کل را در دختران تبیین کند.

 

پیشنهادهای پژوهشی

1. پیشنهاد میشود که پژوهش حاضر روی نمونه بزرگتر و از شهرها و مناطق مختلف ایران انجام گیرد تا بتوان تعمیمپذیری بهتری از نتایج پژوهش داشت.

2. پیشنهاد میگردد که در پژوهشهای آتی، علاوه بر پرسشنامه از روشهای دیگر ارزیابی نوع و میزان پرخاشگری همانند مشاهده و گزارش معلمان و همسالان استفاده شود.

3. پیشنهاد میگردد که در پژوهشهای آتی نقش عواملی مانند هوش، وضعیت تحصیلی پدر و مادر، اعتمادبهنفس و سبکهای فرزندپروری والدین، مهارگری عاطفی، بلوغ اجتماعی و تابآوری بررسی یا کنترل شود.

 

 

 

پیشنهادهای کاربردی

1. با توجه به قدرت پیشبینیکنندگی سبکهای حل مسئله در انواع پرخاشگری در دختران و پسران و این موضوع که سبکهای حل مسئله عموماً متغیرهایی محیطی هستند نه صفتی، میتوان با آموزش شیوههای حل مسئله به خوبی در جهت کاهش پرخاشگری نوجوانان تلاش کرد.

2. با توجه به اینکه پرخاشگری در پسران بیشتر سازهای محیطی  است تا شخصیتی، و یادگیری در آن بسیار دخیل است، میتوان با آگاهی دادن به خانوادهها و مدارس درباره این موضوع، از پرخاشگری در پسران تا حد زیادی پیشگیری کرد و آن را کنترل نمود.

3. با توجه به شیوع پرخاشگری در دوره نوجوانی، به بهزیستی و سازمان زندانها توصیه میشود که در مراکز اصلاح، تربیت و نگهداری نوجوانان بیسرپرست، شیوه مهار خشم برای بهبود مهارتهای اجتماعی آنان آموزش داده شود.

4. از آنجا که راهحلهایی که فرد در هنگام مواجه شدن با موقعیتهای مسئلهمدار از آنها استفاده میکند به اتخاذ نوعی سبک زندگی مبتنی بر خلاقیت میانجامند، پیشنهاد میگردد برنامههایی آموزشی تدوین شوند که از رهگذر آنها بتوان اصول، قوانین، و مهارتهای حل مسئله فردی و اجتماعی را به نوجوانان آموزش داد. بیگمان، این فرایند در تأمین بهداشت و سلامت روانی نقش مهمی ایفا میکند.

 

 

 

 

پی نوشت ها

1. Kassinove

2. Gorman

3. Aggression

4. Zurilla,D

5. Sheedy

6. Personality

7. Widiger

8. McCrae

9. Costa

10. Hayess

11. Joseph

12. Gustavsson

13. (NEO Personality Inventory) (NEO-P)

14. (NEO- Five Factor Inventory)(NEO-FFI)

15. Factor Load

16. Standarddization

17. Problem Solving Style

18. Aggression Quesionnaire (AQ)

19. Siegl

20. Back - translation

 

 

 

 

 

منابع

1. اتکینسون، ریتا؛ اتکینسون، ریچارد؛ اسمیت، ادوارد؛ بم، داریل؛ هوکسما، سوزان. (1386). زمینه روانشناسی هیلگارد، مترجم: محمد تقی براهنی و همکاران. تهران: رشد.

2. باباپور خیرالدین، جلیل؛ رسولزاده طباطبایی، سیدکاظم؛ اژهای، جواد؛ فتحی آشتیانی، علی. (1382). بررسی رابطه بین شیوههای حل مسئله و سلامت روانشناختی دانشجویان. مجله روانشناسی. دانشگاه تربیت مدرس. شماره 1.

3. چلبیانلو، غلامرضا؛ گروسی فرشی، میرتقی. (1389). نگاهی به قابلیت آزمون نئو در ارزیابی سلامت روانی. مجله علوم رفتاری دانشگاه تبریز. دوره 4. شماره 1. بهار. 58-51.

4. روشن چسلی، رسول؛ شعیری، محمدرضا؛ عطری فرد، مهدیه؛ نیکخواه، اکبر؛

 قائممقامی، بهاره؛ رحیمی راد، اکرم. (1385). بررسی ویژگیهای روانسنجی «پرسشنامه شخصیتی 5 عاملی نئو». دو ماهنامه علمی-پژوهشی. دانشگاه شاهد. سال سیزدهم. شماره 16.

5. سامانی، سیامک. (1386). بررسی پایایی و روایی پرسشنامه باس و پری، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران. دانشگاه شیراز. سال سیزدهم. شماره 4. 365-359.

6. شاطری، زهره؛ اشکانی، نجمه؛ مدرس غروی، مرتضی. (1388). بررسی رابطه بین نگرانی مرضی، شیوههای حل مسئله و افکار خودکشی در نمونه غیربالینی. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان. دوره 14. ص 100-92.

7. شریفی درآمدی، پرویز. (1384). تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان عزت نفس دانشآموزان 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی در دوره راهنمایی تحصیلی. فصلنامه نوآوریهای آموزشی. ص 63-38.

8. فروغانفر، مریم. (1385). رابطه شیوههای حل مسئله با سازگاری زناشویی در دانشجویان متأهل دانشگاه شهید بهشتی. پایاننامه کارشناسی ارشد.

9. گروسیفرشی، میرتقی. (1380). رویکردهای نوین در ارزیابی شخصیت (کاربرد تحلیل عاملی در مطالعات شخصیت). تبریز: نشر جامعهپژوه.

10. (1377). هنجاریابی آزمون جدید شخصیتی نئو و بررسی تحلیل ویژگیها و ساختار عاملی آن در بین دانشجویان دانشگاههای ایران. رساله دکتری. دانشگاه تربیت مدرس تهران.

11. گروسیفرشی، میرتقی؛ مانی، آرش؛ بخشیپور، عباس. (1385). بررسی ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی و احساس شادکامی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز. فصلنامه علمی - پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز. سال اول. شماره 1.

12. محمدی، نورالله. (1383). رابطه سبکهای حل مسئله با سلامت عمومی. مجله روانشناسی. دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز. 322-336.

13. محمدی، نورالله. (1385). بررسی مقدماتی شاخصهای روانسنجی پرسشنامه پرخاشگری باس- پری. مجله علوم اجتماعی و انسانی. دانشگاه شیراز. دوره 25. شماره 4.

14. وکیلیان، منوچهر؛ کرباسی، منیژه. (1386). مسائل نوجوانان و جوانان. انتشارات دانشگاه پیام نور.

15. هادیپور، مجتبی. (1386). مقایسه و بررسی ارتباط بین ویژگی‌‌های شخصیتی و میزان پرخاشگری در ورزشکاران مرد رشتههای مختلف ورزشی شهر همدان، پژوهش در علوم ورزشی.

منابع لاتین در دفتر مجله موجود است

 

۱۶۹۱
کلیدواژه (keyword): ویژگی های شخصیتی، سبک حل مسئله، پرخاشگری، دانش آموزان
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید