عکس رهبر جدید

غربالگرى اختلالات شایع در مدرسه: گفت و گو با دکتر کامبیز کامکاری، متخصص روان سنجی

  فایلهای مرتبط
غربالگرى اختلالات شایع در مدرسه: گفت و گو با دکتر کامبیز کامکاری، متخصص روان سنجی
همه‌ی بچه‌ها در مدرسه یکسان نیستند. آن‌ها تفاوت‌های زیادی با هم دارند و همین تفاوت‌ها زندگی با آن‌ها را شیرین می‌کند. اما بعضی تفاوت‌ها آزاردهنده‌اند. حتماً شما هم در سال‌های خدمت خود شاهد چنین تفاوت‌هایی بوده‌اید. گاهی این تفاوت‌ها به دلیل وجود رفتارهایی هستند که روان‌شناسان به آن‌ها اختلال رفتاری، ذهنی و حرکتی می‌گویند. البته دانش‌آموزانی هم هستند که متفاوت‌اند، اما دچار چنین اختلال‌هایی نیستند یا رفتارشان به گونه‌ای است که معلم را به داشتن اختلال مشکوک می‌کند. شناخت اختلاف‌های رفتاری، ذهنی، حرکتی و یادگیری یکی از وظایف معلمان عزیز دوره‌ی ابتدایی است. برای آشنایی با این اختلالات، با دکتر کامبیز کامکاری، متخصص روان‌سنجی، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که با هم می‌خوانیم.

 

رشد ابتدایی: لطفاً دربارهی انواع اختلالات شایع در دانشآموزان و علائم آن توضیحاتی بفرمایید.

دکتر کامکاری: آمارها و مراجعهها نشان میدهد از هر پنج کودک، یک نفر به خدمات روانشناسی نیاز دارد. انواع اختلالات شایع و شناخته شده اینها هستند:

1. اختلالات یادگیری؛ 2. نقص توجه، بیشفعالی/ تکانشی؛ 3.بیاعتنایی مقابلهای/ اختلال سلوک؛ 4. اختلالات عاطفی و هیجانی؛ 5. کمتوانی ذهنی؛ 6. طیف اوتیسم و اختلالات نافذ رشد؛ 7. اختلالات زبان؛ 8. اختلالات حرکتی؛ 9.معلولیتهای حرکتی؛10. اختلالات مرتبط با مسائل تیزهوشان.

اما بیشترین اختلالات رایج، اختلالات یادگیری هستند که بین 10 تا 15 درصد را شامل میشوند.

 

 

به چه رفتارهایی اختلالات یادگیری میگوییم و چگونه آن را تشخیص میدهیم؟

اختلال یادگیری فقط این نیست که دانشآموز حروف را نشناسد یا املا ننویسد. در امر شناسایی اختلالها، تشخیص مهمتر از درمان است. در تشخیص اختلال یادگیری باید به این نکته توجه داشته باشیم که کودک، حداقل هوش متوسط را دارا باشد. مشکلات بینایی و شنوایی و بیانگیزگی، اضطراب و افسردگی نداشته باشد، اما در فرایندهای روانشناختی پایه (ده توانایی عمده مثل تجسم دیداری، حافظهی شنیداری و حافظه) دچار یک یا چند نقص باشد که با ارزیابیهای تخصصی کارشناسان تشخیص داده میشود.

 

 

اختلالات یادگیری شامل چه مواردی میشوند؟

نقص در خواندن، نوشتن، زبان و محاسبه.

 

 

وظیفهی معلم در شناخت اختلال چیست؟

اگر معلم مشکوک شود و حس کند دانشآموزی با اینکه هوش خوبی دارد، نمیتواند مطالب را به خوبی بفهمد، تحلیل کند و به خاطر بسپارد یا به زودی آموختهها را فراموش میکند، او را غربال میکند و نام او را به مدیر مدرسه یا معاون آموزشی گزارش میکند. آنها دانشآموز را برای تشخیص اختلال به کارشناسان اختلال یادگیری سازمان استثنائی کشور ارجاع میدهند.

 

 

دربارهی موارد دیگر اختلال نیز توضیح بفرمایید. معلمان معمولاً دانشآموزان بیشفعال را زودتر میشناسند؟

دانشآموزان مبتلا به اختلال «نقص توجه، بیشفعالی/ تکانشی» حدود پنج تا شش درصد هستند، اما معلمان متأسفانه به اشتباه به دانشآموزی که خیلی پرانرژی است و نمیتواند یک جا بنشیند و آرام و قرار ندارد، بیشفعال میگویند. این نوع بیشفعالی اختلال نیست، این کودکان را باید به سمت ورزش هدایت کرد، چون میتوانند در زمینههای ورزشی موفق باشند.

آنچه اختلال محسوب میشود، درواقع همراه شدن بیشفعالی با تکانشی بودن آن است.

 

 

تکانشی بودن یعنی چه؟

اینکه دانشآموز نتواند رفتار خود را کنترل کند؛ برای مثال، یکدفعه از کلاس خارج شود یا میان حرف دیگران بپرد. اگر این اختلال ادامه یابد و به آن رسیدگی نشود، خودش باعث اختلال رفتاری هم خواهد شد که نیاز به رفتار درمانی و آموزش قوانین خواهد داشت.

 

 

بنابراین، اختلال نقص توجه، بیشفعالی/ تکانشی، خود چند دسته است؟

بله. در «اختلال نقص توجه» دانشآموز به طرف مقابل نگاه میکند، ولی به او توجه ندارد؛ در حالیکه ظاهر آرامی دارد. ریشهی این مشکل ممکن است به مشکلات ذهنی برگردد.

در اختلال «بیشفعالی/ تکانشی» دانشآموز توانایی توجه را دارد، اما قوانین را رعایت نمیکند. ریشهی آن در مشکلات رفتاری است.

«اختلال نقص توجه، بیشفعالی/ تکانشی» هم یعنی دانشآموز هم توجه ندارد، هم نمیتواند یک جا بنشیند و هم قوانین را رعایت نمیکند.

نکتهای که باید اضافه کنم این است که خود توجه چند نوع است و برای هرکدام درمان خاصی وجود دارد. برای مثال توجه انشعابی، انتخابی، تغییریافته، استمراری.

برای مثال، در توجه انشعابی باید موقع نوشتن دیکته، هم گوش کند، هم بنویسد و هم دقت کند؛ یعنی همزمان به چند چیز مختلف توجه کند. در توجه انتخابی باید موقع درس گوش دادن فقط به مطالبی که معلم عنوان میکند تمرکز کند و از سروصدای بیرون، صحبت بچهها و مطالب معلم فقط یک مورد را انتخاب و به آن توجه کند. در توجه تغییریافته باید در کلاس بتواند همزمان با معلم پیش برود و از یک مطلب به مطلب بعدی بتواند توجه خود را تغییر دهد؛ مثلاً زمانی که معلم روخوانی میدهد و پس از آن دانشآموزان را به گوش دادن هدایت میکند، دانش‌‌آموز بتواند از روخوانی توجه خود را تغییر دهد و به گوش دادن توجه کند. در نهایت، در توجه استمراری، وقتی معلم تکلیفی میدهد، دانشآموز بتواند برای مدت بیست دقیقه توجه مداوم داشته باشد و توجه خود را روی یک تکلیف معطوف کند.

 

 

سومین موردی که فرمودید، اختلال <بیاعتنایی مقابلهای و اختلالات سلوکی» است. این اختلال را خیلی نمیشناسیم!

دو درصد اختلالات به این گروه مربوط میشوند. مبتلایان این گروه، افرادی هستند که دیگران را اذیت میکنند و از این کار لذت میبرند. به راحتی هم حقوق دیگران را زیر پا میگذارند. این اختلال، در کودک مبتلا به آن، در سن پایین با لجبازی و نداشتن خودکنترلی خودش را نشان میدهد. در سن بالاتر، اذیت کردن دیگران برایش بهصورت عادت در میآید و با شخصیتش عجین میشود. درواقع روش و سلوک رفتاریاش به گونهای میشود که دیگران را اذیت میکند.

 

 

اختلالات عاطفی و هیجانی» را چگونه بشناسیم؟

حدود سه درصد دانشآموزان به آن مبتلا میشوند. این اختلال در اثر وجود مشکلات خانوادگی و انتقال آن به دانشآموز به وجود میآید. اختلالات عاطفی در دختران با انزوا و خجالتی شدن، حرف نزدن و درونریزی و در پسران با تندی، دعوا و برونریزی خود را نشان میدهد. تشخیص این اختلال از اختلال رفتاری کمی سخت است و تفاوت آن با اختلال رفتاری در این است که کودک مبتلا به اختلال عاطفی، از کارهایی که میکند ناراحت و پشیمان میشود.

 

 

شما کمتوانی ذهنی را هم اختلال به شمار آوردید. این اختلال به IQ و بهرهی هوشی مربوط است؟

بله. میزان شیوع آن دو تا سه درصد است. این گروه از طریق تست هوش شناسایی و طبقهبندی میشوند. نمرهی این تستها به IQ معروف است و طبقهبندی آن به شرح زیر است:

دارندگان IQ برابر با 25 تا 50، گروه تربیتپذیر محسوب میشوند و مسئولیت آنها با بهزیستی است. دارندگان IQ برابر با 50 تا 70 گروه آموزشپذیرند که به مدرسههای استثنائی هدایت میشوند. افرادی هم که IQ برابر با 70 تا 85 دارند، گروه مرزی هستند و میتوانند در مدرسههای عادی تحصیل کنند.

به دلیل نبود دقت در تستهای هوش، گاهی تعدادی از بچههای گروه آموزشپذیر، مرزی شناخته میشوند و وارد مدرسههای عادی میشوند.

در این شرایط، هم خودشان اذیت میشوند و هم بقیهی دانشآموزان و معلمان آسیب میبینند. دانشآموزان دارای IQ 25 تا 50 که جزو تربیتپذیرها هستند و به آنها کمتوان ذهنی هم میگویند، باید تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار گیرند. دانشآموزان مرزی که در مدرسههای عادی هستند، با تکرار و تمرین بیشتر، تا حدودی آموزش میبینند، ولی توان آنها در یادگیری و یادسپاری آموزشها کمتر از دانشآموزان با IQ نرمال است. بنابراین، نیازمند رسیدگی بیشتر والدین و معلمان هستند.

 

 

تشخیص «اختلالات طیف اوتیسم» چگونه است؟

کمتر از 1 درصد دانشآموزان جامعه به اوتیسم مبتلایند.

بسیاری از کسانی که به اختلال اوتیسم متهم میشوند، در واقع مبتلا به اوتیسم نیستند. این اختلال که «در خودماندگی» هم نامیده میشود، نتیجهی آسیب مغزی است و سه دسته دارد:

دستهی اول: گروهی که تماس چشمی برقرار نمیکنند.

دستهی دوم: گروهی که از نظر زبان دچار مشکل هستند.

دستهی سوم: گروهی که تعامل اجتماعی برقرار نمیکنند.

از بارزترین علائم اوتیسم (درخودماندگی) این است که فرد مبتلا حرف نمیزند، ارتباط چشمی برقرار نمیکند و قدرت تجسم قوی دارد.

تشخیص اوتیسم به راحتی ممکن نیست. امکان دارد رفتارهای کلیشهای عقبماندهی ذهنی با اوتیسم اشتباه شوند.

 

 

چنین بیمارانی برای تشخیص دقیق باید به کجا مراجعهکنند؟

بیمارستانی به نام هاجر داریم که از سراسر ایران تمام افراد مشکوک به اوتیسم میتوانند به آن مراجعه کنند تا تشخیص دقیق داده شوند.

 

 

«اختلالات زبان» چیست؟

این اختلال شامل گروهی است که در روانی کلام مشکل دارند، یعنی بریدهگویی یا لکنت دارند، در زبان بیانی و تولید صوت مشکل دارند، بر اثر آسیبهای مغزی دچار آفازیای بیانی هستند و یا تلفظ خوبی ندارند. برای این گروه گفتاردرمانی توصیه میشود.

 

 

اختلالات حرکتی راحتتر تشخیص داده  میشوند؟

این اختلالات هم شامل لختی حرکت، هماهنگ نبودن اعضا و ضعف در عضلات درشت و ظریف هستند. البته این مشکلات در پایهی اول زودتر تشخیص داده میشود. برای مثال مبتلایان، با وجود سعی معلم و تلاش خود دانشآموز، باز هم مداد را خوب در دست نمیگیرند و یا بدخط مینویسند.

 

 

فرق معلولیت حسی و حرکتی با اختلالات حرکتی چیست؟

معلولیتهای حسی و حرکتی به خاطر آسیب دیدن بخشهای شنوایی، بینایی و فلج اندام بروز میکند. فرد مبتلا، با معرفی به مراکز توانبخشی و درمانی مربوط به هر اختلال، تحت درمان قرار میگیرد.

 

 

این مورد آخر هم جالب است! مگر تیزهوشی هم اختلال است؟

 حدود 10 درصد تیزهوش داریم که فقط یک درصد آنها شناسایی شدهاند. تیزهوشی خودش اختلال نیست، اما برخورد با آن و عکسالعملها و نشناختن دقیق آن در بسیاری موارد باعث اختلالات رفتاری میشود. اینکه به ممتازها توجه نشود و برایشان آموزش مخصوص در نظر گرفته نشود، خطرناک است. گاهی بعضی از دانشآموزان تیزهوش درس را زود یاد میگیرند و بعد در کلاس شروع به راه رفتن میکنند. چنین دانشآموزی را معمولاً معلم بیشفعال فرض میکند.

این گروه تنها IQ بالای 130 ندارند، بلکه در زمینههای دیگر هم هوشبهر بالای 130 دارند. برای مثال در هنر، رهبری دیگران، تولید، خلاقیت و توانایی استدلال.

 

 

در نهایت، با اختلال یادگیری چگونه رفتار کنیم؟

وظیفهی معلم در مدرسه این است که پس از مشکوکشدن و غربالگری دانشآموزان مشکلدار، آنها را به متخصصان ارجاع دهد. متأسفانه نبود مدرسههای مخصوص دانشآموزان دچار اختلال یادگیری، یکی از نقاط ضعف آموزشوپرورش است. البته هزینههای درمان اختلال و زمانبری آن، برای خانوادهها مشکلساز است.

۵۶۷۵
کلیدواژه (keyword): غربالگرى اختلالات شایع ،مدرسه،متخصص روان سنجی،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید