عکس رهبر جدید

اسلام به زنان ظلم کرده؟: پاسخ به دو پرسش پیرامون ظلم به زن در اسلام

  فایلهای مرتبط
اسلام به زنان ظلم کرده؟: پاسخ به دو پرسش پیرامون ظلم به زن در اسلام
یکی از ادعاهای عصر جدید برابری حقوق زن و مرد و تساوی ارزشی زن و مرد است. اگر کمی تحقیق کنیم می‌یابیم که این ادعا چقدر با حقیقت فاصله دارد. کافی است برای پی بردن به شعاری بودن این مسئله نگاهی به تبلیغات زنان، کالایی شدن آنان و حتی آمارهایی که از وضعیت نگرش جوامع غربی منتشر می‌شود، بیندازیم. این‌که زنان صرفاً حضور اجتماعی داشته باشند فارغ از چگونگی آن هیچ ارزشی ندارد. باید دید در ورای نگاه جامعه، چه تفسیری وجود دارد. غرب بهشت زن نیست؛ اما این عنوان مسئله این یادداشت نیست. این یادداشت درواقع سعی می‌کند به بخشی از اتهام‌هایی که به تفسیر اسلامی از زن واردشده است بپردازد. شبهه این است که در اسلام زن تحقیرشده است. خوار است. زیردست است و هزار تحقیر دیگر.

قبل از این‌که به شبهاتی که در این خصوص واردشده است پرداخته شود، نباید از این موضوع اساسی غفلت شود که هیچ‌گاه از ظواهری همچون مدیریت زن، نباید به ارزشمند بودن یا بی‌ارزش بودن زنان پی برد. بلکه می‌بایست نوع انسان‌شناسی دینی را بررسی کرد و مسئله زن را در این بافت به نظاره نشست. نه این‌که چون زن در اسلام نصف مرد ارث می‌برد، پس اسلام زنان را تحقیر کرده است. ازاین‌رو با پذیرفتن مبانی انسان‌شناسی غربی نمی‌توان مسئله‌ای جزئی از زنان یا مردان را به‌نقد نشست. بگذارید در این مختصر تنها به دو شبهه بسنده کنم.

 
کتک زدن زن
خداوند زنان را تحقیر کرده است. در قرآن گفته‌شده زنان نافرمان را می‌توان کتک زد. «وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللهَّ کَانَ عَلِیّاً کَبِیراً»۱ معنای این آیه آن است که و زنانی که از نافرمانی آنان (در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را با زدن تنبیه کنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آن‌ها مجویید که همانا خدا بزرگوار و عظیم‌الشأن است. قائلان به شبهه می‌گویند مگر زنان حیوان هستند که می‌توان آن‌ها را کتک زد.

در جواب این شبهه باید گفت که بسنده کردن به چند کلمه همان اشتباهی است که گوینده این سخن دارد. این آیه درواقع چگونگی رفتار با زن ناشزه را بیان می‌کند. نه این‌که حکمی کلی در مورد جواز ضرب و شتم همه زنان باشد. «ناشز» و «ناشزه» به مرد و یا زنی گفته می‌شود که حقوق واجب و وظایفی شرعی را نسبت به همسرش رعایت ننماید. این آیه دستورالعملی برای زنان ناشزه است. می‌فرماید اگر مردی از این‌که زن متمرد گردد و زیر بار حقوق اساسی و شرعی نرود ابتدا باید وی را نصیحت کند. سپس از هم‌خوابگی با وی بپرهیزد. اگر این مراتب فایده نداشت و امید این هست که بتواند با تنبیه سرکشی او را کنترل کند، می‌تواند او را کتک بزند. باید دقت کرد که این کار از روی انتقام یا خشم نیست؛ بلکه می‌بایست به‌منظور اصلاح رفتار زن باشد. اگر مرد نیز ناشز باشد زن وی را نصیحت می‌کند. اگر فایده نداشت می‌تواند به نزد حاکم شرع شکایت کند.

اما در مورد کیفیت این ضرب هم در روایات مسائلی مطرح‌شده است. پیامبر اکرم (ص) در این خصوص می‌فرمایند: این کتک زدن نباید به‌گونه‌ای باشد که اثرش ظاهر باشد.۲ امام صادق (ع) نیز می‌فرمایند: مقصود از «اضْرِبُوهُنَّ»، زدن با چوب مسواک و شبیه آن است، زدنى که از روى رفق و دوستى باشد.۳ در روایتی دیگر نیز امام باقر (ع) ملاک چوب مسواک را به‌کاربرده‌اند. پس روشن می‌شود که این اتهام اتهامی واهی به ساحت قرآن کریم و دین مبین اسلام است.

 

نقصان عقل زن
شبهه دیگری که مطرح‌شده آن است که ازنظر اسلام زنان از عقل بهره اندکی دارند و در مقایسه با مردان، قوه درک و فهمشان ناقص است. در روایتی از حضرت علی نقل‌شده که زنان ناقص‌العقل هستند.

متأسفانه یکی از مواردی که بسیار اتفاق می‌افتد آن است که کلمه‌ای در بافتی از نظام معنایی که به آن تعلق دارد به‌گونه‌ای معنا می‌شود؛ اما اگر نظام معنایی دیگر تعریف کنیم و فقط به لفظ این کلمه بسنده شود، معنایی متفاوت از آن را درخواهیم یافت.

یکی از همین موارد کلمه عقل است. در بافت روایت عقل معنایی دیگر دارد و در برابر بی‌عقلی و کم‌خردی نیست. ازنظر حضرت علی عقل دو نوع است عقل طبیعی و خدادادی و عقل اکتسابی. مراد ایشان هم آن است که نقصی هم اگر باشد در حیطه عقل تجربی است نه این‌که زنان به‌کلی ناقص‌العقل باشند؛ اما عقل تجربی چیست؟ عقل تجربی همان عقل ابزاری است که از آن به عقل معاش نیز تعبیر می‌شود. عقل تجربی حیطه‌اش در مسائلی همچون مدیریت و سیاست است. آیت‌الله جوادی آملی در این خصوص می‌فرمایند: «آن عقلی که ممکن است در مرد بیش از زن باشد، عقل علوم سیاست و کارهای اجرایی است و اگر کسی در مسائل سیاسی و اجرایی عاقل‌تر و خردمندتر بود، نشانه آن نیست که به خدا نزدیک‌تر است. چه‌بسا همین هوش سیاسی یا علمی او را به جهنم بکشاند. چه‌بسا مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد، اما توان تعدیل و عقال۴ کردن غرایز خویش را نداشته باشد».۵ در روایات دلیل این‌که چرا شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است را همین نقص در عقل دانسته‌اند؛ چه این‌که غلبه احساسات در زنان بیشتر است و ممکن است مصالح عمده نادیده انگاشته شوند. باید توجه داشت که مردان نیز نقص عقل دارند؛ اما آنچه حضرت به آن اشاره دارد مسئله غلبه است. مردان بیشتر عاقبت‌اندیش‌اند و این مسئله برای زنان این‌گونه نیست و البته هم این غلبه امری ناپسند نیست؛ بلکه لازمه طبیعت زن است. خلاصه آن‌که تفاوت زن و مرد در عقل ابزاری است. در منظومه معرفتی اسلام، عقل ابزاری، مایه تقرب به خدا نیست؛ زیرا این عقل بیشتر ناظر به امور اجرایی و مسائل سیاسی است و این نشانه آن نیست که اگر کسی در مسائل مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، علمی و... عقل بیشتر و قوه درک وسیع‌تری داشت، به خدا نزدیک‌تر است.

 


 


پی‌نوشت‌ها:
۱. نساء، ۳۴.
۲. الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۵۲۲.
۳. من ‌لایحضره ‌الفقیه، ج ۳، ص ۵۲۱.
۴. مهار.
۵. زن در آینه جلال و جمال، ص ۲۵۱.

 

 


۸۴۸
کلیدواژه (keyword): دین و زندگی,روشنگری,حقوق زن و مرد,تساوی ارزشی زن و مرد,ظلم به زن در اسلام
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید