عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

یه توپ دارم قلقلیه

یه توپ دارم قلقلیه
در گذشته تحصیل علم برای بچه و صاحب بچه این‌قدر سخت و پیچیده نبود؛ اما امروزه یکی از بغرنج‌ترین دغدغه‌های والدین درس خواندن بچه‌شان است. همین پیچیدگی و سختی تحصیلات و داشتن یک عدد مدرک علمی معتبر که آبروی والدین را جلوی فک و فامیل و دروهمسایه حفظ کند، باعث شد والدین هم آستین بالا بزنند و وارد گود آموزش کودکان بشوند.

کمی بعد از دوران پارینه‌سنگی، اولین آموزشی که قبل از دبستان به کودک داده می‌شد و اتفاقاً خیلی در ارتباط مؤثر والدین و بچه مفید بود، آموزش شعر «یه توپ‌دارم قلقلیه» بود. این شعر با مضامین بلند علمی و اخلاقی در آینده کودک همان نقشی را بازی می‌کرد که دنده در اتومبیل تمام‌اتوماتیک. به عقیده برخی که نخواستند نامشان فاش شود، آموزه‌های این شعر کهن و باستانی فراتر از آموزه‌های کنفوسیوس بوده که به زبان کودکانه بیان‌شده است.

مثلاً در بیت اول که شاعر برای دست‌گرمی، مفاهیم ساده اما مهمی را آموزش ‌داده است:

یه توپ ‌دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه

والدین با آموزش این بیت، مفاهیم حجم قلقلی، رنگ، ورزش و دربی و داور حیا کن را به کودک آموزش داده‌اند. در بیت بعدی مباحث کمی تخصصی‌تر می‌شد:

می‌زنم زمین هوا می‌ره
نمی‌دونی تا کجا می‌ره

که والدین ضمن مطرح کردن قانون اول و دوم نیوتن و مباحث آیرودینامیک به کودک دلبندشان، ضرب‌شست هم نشان می‌دادند که چنانچه احترام بزرگ‌ترت را رعایت نکنی، چنان می‌زنیمت که با آخرین برف سال دیگر پایین بیایی! در بیت بعد، والدین به قانون جزا و پاداش اشاره می‌کنند:

من این توپُ نداشتم و این توپ، حاصل مَشقامُ خوب نوشتم است. کودک در این بیت به‌خوبی می‌فهمد انسان‌ها نباید انگل جامعه باشند و پیشرفت کردن، جیب پر می‌خواهد و صبر خفن. در بیت آخر نیز والدین، پدر اقتصاد نوین جهانی را با فن اِشکِل‌گربه ضربه‌فنی می‌کنند. همان‌جا که می‌گوید:

بابام بهم عیدی داد
یه توپ قل‌قلی داد

و اینجا به‌عنوان عیدی بچه، جایزه تحصیلی‌اش را می‌دادند که یک‌وقت بچه رویش زیاد نشده و صرفه‌جویی در تک‌تک سیتوپلاسم‌هایش نهادینه بشود.

 
ارتباط مؤثر والدین در ایام مدرسه رفتن کودک هم خلاصه می‌شد در یک ضربه پس‌گردنی جانانه از جنس همان ضرباتی که نثار تلویزیون می‌نمودند تا آنتن بدهد یا بر کنترل تلویزیون می‌نواختند تا باطری‌هایش از نو فول‌شارژ بشود؛ جوری که کنترل تلویزیون دیگر غلط می‌خورد که کانال عوض نکند و دوباره به حیات خود ادامه می‌داد. دو مورد از این ضربات، تمام چاکراهای هر بشری را باز می‌کرد و بچه ریست‌فکتوری می‌شد و  انگاری تازه از مادر متولدشده. به این ضربات کاربردی در اصطلاح مشت کدئینه می‌گفتند.

طنز اما امروزه برخی از روان‌شناسان که گویا جای پس‌گردنی، کف‌گرگی و فت‌پاهای دوران طفولیتشان هنوز درد می‌کند، اعتقاد دارند ارتباط مؤثر والدین و کودک، خصوصاً در مبحث تحصیل و مشق شب اصلاً این‌ها نیست؛ بلکه پدر و مادر باید ابتدا به مقدار لازم برای نوشتن مشق شب برنامه‌ریزی کنند تا بچه برنامه‌ریزی اصولی را ببیند و حالش را ببرد. سپس باید به انتخاب خود بچه مشق‌هایش را بنویسند و هر بار بگویند: «ببین من چطوری نوشتم بعداً مثل من بنویس». اصلاً این روش در افزایش اعتمادبه‌نفس بچه جوری کولاک می‌کند که ستاد مدیریت بحران باید پادرمیانی کند. والدین گرامی باید توجه داشته باشند که خوش‌خط و خوانا بنویسند و پسان‌فردا معلم نگوید: «بچه جان! دوباره بنویس».

حتماً با معلم فرزندشان در تماس باشند که معلوم شود چه درسی را «نیاز به تلاش بیشتر» گرفته‌اند و جبران کنند تا آبروی بچه‌شان نرود. در صورتی‌که بالأخره پس از ممارست بسیار اگر بچه در درسی پیشرفت داشت، برای خودشان جایزه‌بگیرند، اسپند دود بدهند، یک‌وقتی چشم نخورند. نصب پارچه نوشته و دور افتخار با پرچم کشور را بگذارند برای کارنامه گرفتن.

والدین از مشکلات و مباحث روزمره در انجام تمرین و تکلیف استفاده کنند، تا بچه با دخل‌وخرج آشنا شود؛ یعنی بفهمد پول علف هرز نیست و پدرش هم در زندگی قبلی‌اش نهایتاً دفترچه قسط عقب‌افتاده بوده نه خودپرداز بانک سوئیس. اگر والدین در نوشتن مشق شب بچه به‌جای اسکار بهترین نقش مکمل، مستحق زرشک طلایی شدند، بهتر است دست‌به‌جیب شده و یک بسته کمک‌آموزشی بخرند تا تمام مسئولیت‌های پدر مادری‌شان را دایورت کنند روی بسته مذکور.

آپشن جدید این بسته، غول چراغ جادو است که هم به درس‌ و مشق بچه می‌رسد و هم آب‌پرتقال نچرال می‌ریزد ته‌حلق بچه و حتی زباله را رأس ساعت نه شب شوت می‌کند وسط خیابان. دست‌آخر هم خدمت می‌رسد و می‌پرسد: «دیگه چی می‌خواید؟» این غول‌ها به‌روزرسانی شده‌اند و دیگر لازم نیست برای احضارشان روی چراغ جادو دست بکشند تا با آلودگی ناشی از دود و دم، پلیس بیاید و به جرم نداشتن معاینه فنی، چراغ جادو را اعمال قانون کند. فقط یک شماره را پیامک می‌کنند و غول مربوطه درب منزل ظاهر می‌شود.

والدین هم اگر خیلی نگران ارتباط مؤثر با فرزندشان هستند، هر شب، یک ضربه جانانه بزنند پس گردن بچه‌شان؛ شاید آن‌ها ندانند برای چه می‌زنند اما بچه می‌داند چرا پس‌گردنی خورده. خودش به‌صورت پیش‌فرض برمی‌گردد به تنظیمات کارخانه.

۱۶۲
کلیدواژه (keyword): حال خوب
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید