عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

نگاهی دوباره به تلفظ یک واژه

نگاهی دوباره به تلفظ یک واژه
آموزش صحیح تلفظ کلمات از رسالت‌های اساسی زبان و ادبیات فارسی است. نویسنده در این مقاله کوشیده است با استفاده از متون و نظرات مختلف، تلفظ واژه «گل» را در جمله «... پس، هر کسی سنگی می‌انداختند. شبلی موافقت را گلی انداخت.» در درس حسین بن منصور (ره) (زبان و ادبیات فارسی عمومی پیش‌دانشگاهی) بررسی کند و به این نتیجه برسد که تلفظ صحیح، «گُل» است نه «گِل».

از زمان تألیف کتاب تذکرةالاولیا، واژه «گل» به درستی اعراب‌گذاری نشده است. یک عده آن را با کسره و عده‌ای هم با ضمه نشان داده‌اند. لذا قرائت دقیق کلمه در هاله‌ای از ابهام فرو رفته است. این واژه به استثنای یکی دو اثر، در اکثر چاپ‌ها بدون اعراب‌گذاری آمده است: «... شبلی موافقت‌ را گِلی انداخت ...» (رجب‌زاده، ۱۳۷۵: ۳۱۹). «.... با این همه، وقتی تماشاگران به مصلوب سنگ می‌انداختند وی گُل انداخت» (زرین‌کوب، ۱۳۶۹: ۱۵۱).

این درس برگرفته از کتاب یاد شده به تصحیح دکتر محمد استعلامی بوده است. ما هم در هنگام تدریس به منبع آن استناد می‌نماییم. ایشان در چاپ‌های قدیمی  این واژه را با کسره «گِل» نوشته‌اند: «... شبلی موافقت را گِلی انداخت...» (استعلامی، ۱۳۵۲: ۴۱۸). اما در چاپ‌های جدید «چاپ هفدهم» با ضمه «گُل» آورده‌اند: « ... شبلی موافقت را گُلی انداخت ...» (همان، ۱۳۶۸: ۵۱۷).

در تعلیقات همان چاپ نوشته شده است: «شبلی موافقت را گُلی انداخت ... روایت را شمس تبریز هم باز گفته است.» (نگ: مقالات شمس، ج۱، ص ۲۵۲). (همان، ۱۳۸۶: ۸۴۰).

علی‌اصغر فیروزنیا تلفظ «گُل» را بر «گِل» ترجیح داده و مثالی از «مقالات شمس» آورده است: « ... هر یکی چند سنگ  منجنیقی می‌زدند. دوستانش را هم الزام کردند. چاره نبود، دسته‌گل عوض سنگ می‌انداختند در حال ناله آمد ... به تعجب سؤال آغاز کرد که بدان همه سنگ‌ها ننالیدی، به دسته‌های گل زدند نالیدی؟ ....» (مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۶: ۵۷). البته لازم است توضیح داده شود که در هیچ یک از چاپ‌های تذکرة‌الاولیاء «دسته گل» ذکر نشده و تنها واژه گُل آمده است.

اسماعیل گنجه‌ای و اصغر محمود‌آبادی تلفظ «گِل» را بر گُل ترجیح داده‌اند و در قسمتی از مقاله خود این‌گونه توجیه کرده‌اند: «... شبلی، موقع سنگسار کردن حلاّج، برای اینکه از تهمت هم‌فکری و به اصطلاح از تهمتِ «نفی قوانین ظاهر شریعت» به دور باشد، این کار را کرده و هر چند سنگ نینداخته، ولی «گِل» (پاره خشت) پرتاب کرده است ...» (مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۹: ۱۰).

این‌جانب، ضمن احترام به استادان ارجمند، با نظرات ایشان موافق نیستم. زیرا اولاً «گِل» را «پاره خشت» معنی نموده‌اند که درست نیست. در فرهنگ‌ها «گِل» این‌طور معنی شده است: جسم خمیر مانندی که از اختلاط خاک‌های مختلف با آب حاصل شود، خاک آمیخته با آب و .... (معین، ۱۳۸۶: ذیل همین کلمه). خاک که با آبی مخلوط شده است (عمید، ۱۳۶۳: ذیل همین کلمه). ثانیاً: اگر «گِل» پاره خشت باشد - که همان کلوخ است - از نظر آسیب‌رسانی و اثرگذاری با سنگ چه تفاوتی دارد؟!

ثالثاً اگر بر فرض مثال «گِل» همان باشد که در فرهنگ‌ها آمده است، در این صورت پرتاب کردن آن به چه درد می‌خورد؟ شاید کمی بدن او را (منصور) گل‌آلود کندـ آن‌چنان آسیب‌پذیر نخواهد بودـ آن را عقل سلیم قبول نمی‌کند و هیچ توجیه قانونی و منطقی ندارد. مگر نه این است که منکران، او را سنگ می‌انداختند که بمیرد؟!

سؤال این است چرا حسین‌بن منصور می‌گفت: «... از او (شبلی) سختم می‌آید که می‌داند که نمی‌باید انداخت؟ پاسخ در «موافقت را» نهفته است: «شبلی» با آن‌ها همراهی کرده، یعنی شاید هم نیت سوئی نداشته‌ـ در ذهنش خواسته عکس‌ منکران عمل کندـ در همان لحظه نمی‌بایستی با آن‌ها همراهی می‌کرد. لذا نفس و ذات عمل شبلی خوب نبود، گُل هم نبایستی می‌انداخت و الاّ انداختن گُل در فرهنگ ما و بسیاری از فرهنگ‌ها نشانه شادی، محبت، ارج نهادن و ... است. «شبلی موافقت را گلی انداخت ...» موافقت: همراهی (زبان و ادبیات فارسی پیش‌دانشگاهی) (۱۳۷۷: ۲۲۳). مر اکرام ضعیف را امیر بیامد تا با من موافقت کند ...» (همان، ۴۲). موافقت: با هم سازش کردن، همراه شدن، سازگاری (عمید، ۱۳۶۳: ۱۳۷۲).

با عنایت به توضیحات فوق، نگارنده عبارت: «... شبلی موافقت را گُلی انداخت...» را این‌گونه معنی می‌کند: «شبلی برای همراهی گُلی پرتاب کرد. (را= برای، حرف اضافه) و تلفظ صحیح واژه را «گُل» می‌داند نه «گِل».

 


منابع
۱. پارسانسب، محمد و دیگران، زبان و ادبیات فارسی (عمومی) دوره پیش‌دانشگاهی درس مشترک کلیه رشته‌ها، چاپ هجدهم، تهران، شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران، ۱۳۹۱.
۲. زرین‌کوب، عبدالحسین، جست‌وجو در تصوف ایران، چاپ چهارم، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۹.
۳. سنگری، محمدرضا و دیگران، زبان و ادبیات فارسی (۱) و (۲) (عمومی) دوره پیش‌دانشگاهی، چاپ چهارم، تهران، شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران، ۱۳۷۷.
۴. عطار نیشابوری، شیخ‌ فریدالدین محمد، تذکرة‌الاولیاء، به تصحیح دکتر محمد استعلامی، چاپ هفدهم، تهران، انتشارات زوّار، زمستان ۱۳۸۶.
۵. عطار، گزیده تذکرة‌الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، چاپ اول، تهران، انتشارات فرانکلین، ۱۳۵۲.
۶. ــــــ ، به انتخاب و شرح لغات، شهرام رجب‌زاده، چاپ اول، تهران، انتشارات قدیانی، پاییز ۱۳۷۵.
۷. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، چاپ اول، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳.
۸. فیروزنیا، علی‌اصغر، گِل یا گُل تأملی در خوانش یک واژه در درس منصور حلاج، مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۱، شماره ۲، زمستان ۱۳۸۶.
۹. گنجه‌ای، اسماعیل و محمودآبادی اصغر، گُل یا گِل در درس منصور حلاج، مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۳، شماره ۴، تابستان ۱۳۸۹.
۱۰. معین، محمد، فرهنگ فارسی، چاپ بیست‌وچهارم، ج سوم، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶.

 

۱۱۷۸
کلیدواژه (keyword): گُل،گِل، حسین بن منصور، شبلی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید