عکس رهبر جدید

بررسی مضامین اشعار طنز سید حسن حسینی در دوران پس از جنگ

بررسی مضامین اشعار طنز سید حسن حسینی در دوران پس از جنگ

۱. مقدمه
انسان‌هایی هستند که همواره در تمام دوره‌ها در برابر خمودگی و ایستایی مقابله می‌کنند و گاهی این ایستادن و مقابله را با زبان و قلم خود به‌صورت شعر، داستان، طنز به تصویر می‌کشند تا در برابر ارزش‌های از دست رفته، سکوت بی‌معنای برخی شاعران، نابرابری و تبعیض‌های جامعه، چهره دروغین بعضی شخصیت‌ها و اقشار جامعه، کاستی‌ها، ناراستی‌ها و بی‌عدالتی‌های موجود سکوت نکرده باشند.

طنز از نظر ادبی، شیوه بیان مطالب انتقادی و نفرت‌بار، همراه با خنده و شوخی است. برخی طنز را با علم بدیع در ارتباط می‌دانند. زیرا نویسنده طنز با بهره‌گیری از فن بلاغت و سخنوری فضایی را ترسیم می‌کند که نه فقط خواننده را سرگرم می‌کند بلکه الگویی از اعمال و سکنات اشخاص جامعه را هم به دست می‌دهد. میمنت میرصادقی می‌نویسد: [طنز] در اصطلاح، شعر یا نثری است که در آن حماقت یا ضعف‌های اخلاقی، فساد اجتماعی یا اشتباهات بشری با شیوه‌ای تمسخرآمیز و اغلب غیرمستقیم ـ یا به تعبیری خودگویانه ـ بازگو شود» (حری، ۱۳۸۷: ۳۵).

درواقع ادبیات شعر طنز می‌کوشد تا کاستی‌ها، دغدغه‌ها و ناراستی‌های جامعه، مردم و مسئولین را نمایان سازد و برای تحقق آن با لبخندی کنایی اما تند، تلخ و نیشدار می‌تازد. همچنین به منظور بیداری و آگاهی جامعه و اصلاح آن، با سلاح انتقاد و اعتراض و لبخندی معنادار، بسیاری از ناراستی‌ها و مشکلات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه را برملا می‌کند.

جرقه‌های پی‌درپی طنز در جامعه معمولاً به آگاهی، بیداری، تحول و پویایی و نهایتاً به اصلاح جامعه می‌انجامد. بسیاری از طنزپردازان از جمله سیدحسن حسینی شاعر انقلاب با این دیدگاه پا به عرصه طنز می‌گذارد.

او که خود از نزدیک انقلاب، جنگ، و دوران پس از جنگ را درک کرده است با سلاح طنز به قصد بیان مشکلات و ایجاد عدالت اجتماعی و اصلاح جامعه با لحنی متفاوت از سایرین، در انجام رسالت خود گام برمی‌دارد. حسینی به منظور براندازی نظام یا عناد با کشور و میهن سخن نمی‌گوید بلکه به نیت انجام دادن رسالت خود، که همان آگاهی دادن و اصلاح جامعه است، شعر طنز می‌سراید.

 

۱ـ۱. بیان مسئله
شعر طنز دامنه وسیع و گسترده‌ای دارد. در ایران شعر طنز دوران پرفراز و نشیبی را گذرانده است. از جمله در دوره مشروطه دچار دگردیسی و تحول گردید و در ادامه مسیر گاهی بی‌تحرکی و ایستایی را تجربه کرد. و در دوران پس از جنگ ایران و عراق گویی تحولی دوباره یافت.

شعر طنز پس از جنگ، با توجه به شرایط موجود جامعه به آن دسته از اشعاری گفته می‌شود که به نوعی احساس غمِ همراه با حسرت (نوستالژی) و روح انتقاد و اعتراض شاعران و نویسندگان را در برابر کاستی‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برملا می‌کند.

طنز در لغت در فرهنگ دهخدا و عمید به معنای سرزنش، تمسخر، سخن رمزآلود و عیب‌جویی آمده است و در معنای واقعی، بیان اعتراض‌آمیز و انتقادی شاعران و نویسندگان به وضعیت موجود جامعه با هدف رسیدن به وضعیت مطلوب و آرمانی و عدالت است.

به بیانی دیگر نوعی مقاومت شاعر در برابر ناراستی‌ها و ادعاهای دروغین جامعه به شمار می‌رود. در میان شاعران طنزپرداز دوران پس از جنگ می‌توان به سیدحسن حسینی اشاره کرد. بستر اشعار طنز وی بیشتر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. حسینی با مشاهده وضعیت موجود در جامعه وظیفه خود می‌داند در برابر ناراستی‌های اجتماعی، اقتصادی و بی‌ارزش شدن ارزش‌های اخلاقی، اعتقادی و انقلابی زبان به اعتراض گشاید و با اشعار طنز خود این انحرافات را به یاد آورد و به اقشار مختلف جامعه گوشزد کند. این جستار سعی بر آن دارد به بررسی مضامین و موضوعات اشعار طنز سیدحسن حسینی در دوران پس از جنگ بپردازد.

 

۲ـ۲. ضرورت و اهداف
اشعار طنز سیدحسن حسینی در دوران پس از جنگ بررسی نشده و مورد توجه محققان و نویسندگان قرار نگرفته است و جنبه‌های مختلف زبانی و محتوایی آن را به نقد نکشیده‌اند. این مقاله با هدف بیان ویژگی‌ها و مضامین و موضوعات اشعار طنز حسینی مورد پژوهش قرار می‌گیرد تا راهنمایی برای محققان قرار بگیرد.

 

۳ـ۱. پیشینه تحقیق
نحوه بیان و سرودن طنز گذشته با امروز متفاوت است. طنز در دوران مشروطه بیشتر به‌صورت مقاله عرضه می‌شد. چون طنز منظوم در کشور همیشه با سانسور و گیر و بند همراه بوده است، در نتیجه طنز وارد ادبیات شفاهی شد و زبان به زبان چرخید و به دلیل همین اصل، بسیار ارزشمند است.

از جمله شاعران این طنز می‌توان ابوالقاسم حالت و اشرف گیلانی را نام برد. در شعر شاعران معاصر هم می‌توان شعر طنز را مشاهده کرد.

«اولین کسی که طنز را وارد شعر کرد نیما بود. البته نیما اشعار کلاسیک و سنتی در قالب مثنوی، قطعه، قصیده و ... زیاد دارد و در همین قالب‌های قدیمی شعر طنز گفته است. قطعه معروف حوض ملاحسن ... گواه این مدعاست» (سلیمانی، ۱۳۹۱: ۵۲۳).

شعر لاشخورها اولین شعری است که درون‌مایه طنز دارد و توسط نیما در سال ۱۳۱۹ سروده شده است. در میان شاعران معاصر نیز نمونه‌های خوبی از شعر طنز را می‌توان مشاهده کرد، از جمله شعر «ای مرز پرگهر» فروغ فرحزاد و شعر «برای خون و ماتیک» شاملو. از قبل از انقلاب شعر طنز با مطبوعات و نشریات پا گرفت و بعداً همین طنزهای نشریات به‌صورت یکجا با عنوان کتاب به چاپ رسید. از جمله می‌توان به چرند و پرند دهخدا اشاره کرد.

طنزپردازان موفق مشروطه عبارت‌اند از <سیداشرف‌الدین گیلانی»، «علی‌اکبر دهخدا»، «ملک‌الشعرای بهار»، «میرزاده عشقی»، «عارف قزوینی»، «ادیب‌الممالک فراهانی»، «ابوالقاسم لاهوتی»، «محمدعلی افراشته» و ... . بیشتر این افراد در آثار خود با زبانی عامیانه به انتقاد از شرایط جامعه پرداختند و در آگاهی دادن مردم با استفاده از زبان طنز و هجو، بسیار کوشش کردند و تأثیرات فراوانی بر جامعه آن روز خود گذاشتند. از زمان مشروطیت به بعد است که شعر در یک چرخش سریع و نظام‌مند به مفاهیم سیاسی و اجتماعی می‌پردازد و شاعرانی چون ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب نیشابوری، بهار، سیداشرف‌الدین گیلانی، قزوینی (نسیم شمال)، فرخی یزدی، دهخدا، لاهوتی و دیگران با احساس عمیق و شدید مسئولیت در مقابل ملت، شعر سیاسی و اجتماعی را گسترش می‌دهند (سلیمانی، ۱۳۹۱: ۱۹۲).

طنز پس از مشروطه در دوره معاصر با روح نویسندگان و شاعران عجین شد، چنان‌که در آثار کسانی چون «مهدی اخوان ثالث»، «غلامحسین ساعدی» و «نیما یوشیج» شاهد نوعی طنز پنهان هستیم (سلیمانی، ۱۳۹۱: ۴۴).

در ایران معاصر نیز، طنز به معنی رایج امروزی آن در ادبیات غرب و مترادف با آن جریان دارد. این نوع طنز همزمان با دوره مشروطه شکل گرفت و به‌طور کلی در شکل‌گیری و تحولات سیاسی و اجتماعی از این دوره به بعد، تأثیر بسزایی ایفا کرد. طنز در این دوره وسیله‌ای مؤثر در روشنگری طبقات محروم جامعه شد و از منظر برخی از پژوهشگران این دوره، دوره اوج طنزپردازی در ایران است (ماهنامه سیمرغ، شماره‌ ۲، مرکز آفرینش‌های ادبی و هنری: ۱۴).

بعد از پیروزی انقلاب و تحمیل جنگی هشت ساله، مشکلات فراوانی گریبان جامعه را گرفت. در این سال‌ها در مطبوعات شاهد رشد کمّی رسانه‌های طنز نبودیم. اگرچه نشریه «آهنگر» و مجلاتی مانند «گل‌آقا» متولد شدند و جایگاهی در ذهن‌ها پیدا کردند؛ اما به دلیل اندک بودن، توسعه نیافتند و تنها در برخی از روزنامه‌ها و مجلات شاهد ستون‌های طنز به دست نویسندگان این عرصه بودیم.

بعد از پایان جنگ و تغییر فضای اجتماعی، طنز بار دیگر جایگاه خود را به دست آورد و ما در گوشه و کنار در محافل ادبی شاهد شب شعرهای طنز و ستون‌های مربوط به این اندیشه فاخر در مطبوعات توسط افراد مختلف هستیم. شاعرانی در دوران پس از انقلاب و به‌خصوص در دوران پس از جنگ در این عرصه بسیار فعالیت داشته‌اند. از جمله شاعران موفق در این دوره می‌توان از منوچهر احترامی، طاهره صفارزاده، عمران صلاحی، حسین اسرافیلی، ایرج قنبری، یوسفعلی میرشکاک، صابری فومنی، سیدحسن حسینی، عبدالجبار کاکایی، قیصر امین‌پور، سلمان هراتی و قزوه، نام برد.

در دوران پس از جنگ، با توجه به اهمیت مقوله طنز، نیاز به محفلی مستقل برای تربیت نویسندگان و شاعران مستعد حس می‌شود. در عرصه طنز معاصر، از چهره‌های ماندگار که با اندیشه‌های خود بر گردن طنز این دوره ایران حق بزرگی دارند «ابوالفضل زرویی نصرآباد» و «محمدعلی علوی» را می‌توان یاد نمود.

در این دوره شاعران انقلاب در اشعار طنز خود به دگرگونی ارزش‌ها، تجمل‌گرایی، رفاه‌زدگی و ریاکاری قشری خاص در جامعه می‌پردازند. از جمله شاعران می‌توان به علیرضا قزوه با شعر مولا ویلا نداشت، سیدحسن حسینی با منظومه «مرداب‌ها و آب‌ها» و یا کتاب نوشداروی طرح ژنریک خود به کمرنگ شدن ارزش‌ها و توجه به مادیت و تجملات اشاره کرد.

در شعر طنز پس از جنگ، شاعران در پرداختن به مسائل اجتماعی گاهی به گروه‌ها و قشرهای خاصی نهیب می‌زنند. از جمله این شاعران سیدحسن حسینی است که در اشعار طنز خود در کتاب نوشداروی طرح ژنریک به چهار شخصیت عارف، زاهد، شاعر و تاجر، که با نقاب دروغین بر چهره به مقاصد شوم خود می‌پردازند، اشاره می‌کند.

عارف، زاهد، تاجر و شاعر بازیگران طنز حسینی در این مجموعه هستند. چهار شخصیتی که با نگاهی دقیق و تیزبین با تأمل و تدبر به آن‌ها می‌نگرد و اشاره می‌کند. تاجر نماد و بیانگر انسانی است که سراسر زندگی‌اش با حرص و طمع و منفعت‌طلبی و حسابگری آغشته شده و خود را تافته جدابافته‌ای از همین مردمی می‌داند که به واسطه سوءاستفاده از آن‌ها به این مرحله و ادعا رسیده است.

حسینی در این کتاب تقابل شخصیت‌هایی نظیر تاجر و شاعر را با یکدیگر بیان می‌کند. این شخصیت‌ها در تقابل با یکدیگر در اشعار طنز حسینی نقش ایفا می‌نمایند. تاجر نمادی از حرص و طمع و خودخواهی است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیت تاجر در اشعار طنز حسینی منفعت‌طلبی است. وی نفع خود را بر نفع جمعی و ملی ترجیح می‌دهد. در هر گوشه و کنار سرک می‌کشد و همانند حریصی که سیری ندارد گریبان مردم، به‌خصوص قشر خاص و فرهیخته را می‌گیرد. هویت و شخصیت افرادی را که مبتلا نموده است نفی می‌کند تا خود پله‌های ترقی را طی نماید و به قدرت برسد. حسینی با این دیدگاه در اشعار طنزش تاجر را معرفی می‌کند.

«تاجر مورد نظر حسینی، نماینده قشری از مردم است که جز پول و سودای قدرت، هدف دیگری در زندگی ندارد، و گمان می‌کنند همه گره‌های زندگی را می‌توان با پول باز کرد و حتی آخرت خود را نیز با پول می‌توان خرید. پول جادوگر سیاه عصر جدید است. چرا که قادر است در یک آن، به هزاران شکل و عطر و طعم و اندازه جلوه‌گر شود» (حسینی، ۱۳۹۱: ۱۵).

«جمع درباره اثبات وجود ازلی گپ می‌زد
ژنده‌پوشی طلب برهان می‌کرد
شاعری شعری گفت
عاشقی آه کشید
عارفی هوهو کرد
تاجری دسته‌چکش را رو کرد» (حسینی، ۱۳۹۱: ۱۶).

یکی از شخصیت‌هایی که حسینی با دید گسترده‌ای به آن می‌نگرد شاعرانی هستند که همچون قارچ از گوشه و کنار سر بر می‌آورند. شاعری که در تقابل با تاجر مطرح است. یکی از دلایل آن رفتن شاعران به سمت و سوی تجارت و پول و غرق شدن در مادیات و ظواهر دنیوی است. شاعران ریاکاری که شعر می‌سرایند و از قِبَل آن تجارت هم می‌کنند و بسیار مورد قبول جامعه هنری واقع می‌شوند. کم نیستند شاعرانی که شعرشان با عملشان متضاد است.

«شاعری شوریده
از خودش برمی‌گشت
کاغذی در کف داشت
پی یک شاعر دیگر می‌گشت» (حسینی، ۱۳۹۱: ۲۴).

شخصیت دیگری که در نوشداری طرح ژنریک حسینی به آن پرداخته عارف و زاهد است. عارف نمادی از نمایش‌های معنوی و داعیه‌های کشف و شهود است. در کنار عارف، زاهد که مدعی دیانت و پرهیز است. اما درواقع روحش از دنیاطلبی تاجران آکنده و انباشته است. شاعر در میان این گروه سرگردان است؛ گاهی وام می‌گیرد و شعرش آرام می‌گیرد:

«شاعری وام گرفت
شعرش آرام گرفت» (حسینی، ۱۳۹۱: ۲۵).

و گاهی خم می‌شود و نوکر قبله عالم می‌شود:

«شاعری خم می‌شد
منشی قبله عالم
می‌شد!» (حسینی، ۱۳۹۱: ۲۵).

از جمله مواردی که حسینی به آن توجه می‌کند ریاکاری، تبعیض، رفاه‌زدگی، ضعف و فقر مالی در قشر ضعیف جامعه، فراموشی ارزش‌ها و حس نوستالژی درباره انقلاب و آرمان‌هاست.

حسینی از جمله شاعرانی است که با توجه به اعتقادات، تفکر، اندیشه و پایبند بودن به اصل و ریشه انقلاب و اهداف والای آن کاستی‌ها و چالش‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی جامعه خود را بیان می‌کند و در اشعار طنز خود به آن‌ها می‌پردازد.

مثنوی بلند «آب‌ها و مرداب‌ها» سیدحسن حسینی، «خیابان هاشمی» محمدرضا عبدالملکیان و «ماه و نخل» طاهره صفارزاده و «زمزمه جویبار» سلمان هراتی از مهم‌ترین شعرهای دفاع مقدس است که با زبان طنز و اعتراض و انتقاد آمیخته است.

 

۲. انواع طنز شاعر
به‌طور کلی می‌توان طنز سیدحسن حسینی را به سه دسته طنز اجتماعی، طنز سیاسی و طنز اقتصادی به شرح زیر تقسیم کرد:

 

۱ـ۲. شعر طنز سیاسی
شعر سیاسی را به نوعی شعر اعتراض، شعر انتقاد و شعر اجتماعی نیز می‌توان در نظر گرفت. در شعر طنز سیاسی، طنزنویس ممکن است با حکومت و حاکمان وقت روبه‌رو شود. طنز سیاسی هم چون با انتقاد همراه است، این امکان وجود دارد که تحت فشار قرار گیرد. البته در حکومت‌هایی که انتقاد را تقویت بدانند نه تضعیف، مشکل چندانی گریبان‌گیر طنزپرداز نخواهد شد.

در شعر طنز سیاسی آرمان و اهداف، اعتقادات، ایدئولوژی، قدرت سیاسی، انقلاب، جنگ، خشونت، مسائل اجتماعی، چالش‌ها و معضلات اجتماع همگی مطرح می‌شوند و گویی شعر طنز سیاسی با شعر طنز اجتماعی پیوندی عمیق دارد. شاعران مدافع آزادی و انقلاب نظیر هوگو، الوار از جمله شاعرانی هستند که شعر سیاسی و انقلابی سروده‌اند و از آزادی و مقاومت مردم و مسائلی که به نوعی دغدغه و چالش بوده است سخن گفته‌اند و به شاعر سیاسی معروف شده‌اند. از جمله اهداف چنین شاعرانی شناساندن و آگاهی دادن دردها و آلام مردم به منظور احقاق حقوق آنان است:

امشب سکوت را/ باید طلاق دارد/ و نشاند باید/ انگشتر طلایی فریاد/ در انگشت جاری باد/ مبارک باد! (حسینی، ۱۳۶۳: ۹۳).

منظومه «مرداب‌ها و آب‌ها» نمونه کاملی از شعر طنز سیاسی حسینی به شمار می‌رود:

خطبه‌های آتشین متروک ماند و خاک خورد
دستِ مردی خسته شد پای ترازوها شکست
طعم تلخی دایر است و قندها تعطیلِ محض
زهر این دل‌مردگی را پادزهری هست، نیست

 

۲ـ۲. شعر طنز اجتماعی
وسعت و گستردگی ادبیات در اجتماع به تفکر، اندیشیدن و تحول منجر می‌شود و به دنبال آن خلاقیت، نوآوری، حرکت و پویایی در اجتماع به جریان می‌افتد. ثمره و بارقه این تفکر و خلاقیت را می‌توان در شعر شاعران با عنوان شعر طنز اجتماعی جست‌وجو کرد.

شاعر طنز اجتماعی در میان مردم است و از نزدیک معضلات و مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تبعیض‌ها، دردها و شرایط نامطلوب و ناعادلانه را مشاهده می‌کند. نگاه او نگاهی متفاوت و عمیق و نگرش او نگرشی دقیق و موشکافانه است و با افقی وسیع به شناسایی وضعیت موجود می‌پردازد و در شعر خود از ترفندها و شگردهای طنز برای شناساندن ریشه‌ها و دردهای مزمن اجتماع خود استفاده می‌کند و به سوی هدفی متعالی، که اصلاح و درمان جامعه خود است، گام برمی‌دارد.

یکی از اهداف مهم در طنز اجتماعی اصلاح رفتارهای نامطلوب جامعه، عادات غلط و نامناسب، خرده‌فرهنگ‌های نامناسب مردم دانست که در قالب طنز به چالش کشیده می‌شود:

این گروهِ دوستان هفت‌خط
گاه سوی پرتگاهم می‌برند
در خیال خامشان من کودکم
دست می‌گیرند و راهم می‌برند
گاه در گودال چالم می‌کنند
گاه بالاتر ز ماهم می‌برند
گر زیان بینم ز فعل اشتباه
سودها از اشتباهم می‌برند
چون رگ تقوایشان گل می‌کند
تحفه بر هم از گناهم می‌برند (حسینی، ۱۳۹۳: ۶۳).

طنز در شعرهای اخیر سیدحسن حسینی، افزون بر جنبه اجتماعی و آرمان‌گرایانه، گاهی نگاهی هم به درون انسان و تناقض‌ها و دگرنمایی‌های آن دارد. تکنیک‌های مختلف حسینی درخصوص اشعار طنز توسط برخی بزرگان، از جمله اسماعیل امینی مورد بررسی قرار گرفته است. به‌طور مثال در «فستیوال خنجر» به شخصیت‌های این آثار مانند عارف، زاهد، عاشق و تاجر اشاره شده است.

 

۲ـ۳. شعر طنز اقتصادی
بی‌شک یکی از مسائل مهم جوامع بشری که با جامعه، مردم و مسئولین ارتباط دارد، اقتصاد است. در اکثر جوامع چالش‌های اقتصادی یکی از موارد پرحاشیه است. هرچه معضلات و چالش‌های اقتصادی بیشتر بروز کند، نبض اقتصاد آن جوامع کندتر می‌شود و نگرانی در بین جوامع پررنگ‌تر و شدیدتر می‌گردد و این موضوع یکی از مواردی است که شاعران طنز اقتصادی به آن پرداخته‌اند. در جوامعی که تقسیم ناعادلانه حاکم بر اقتصاد آن کشور باشد، شعر طنز اقتصاد در آن جوامع رنگ و لعابی پررنگ‌تر، فعال‌تر و پویاتر خواهد داشت و رسوایی سردمداران آن نظام اقتصادی را در پی دارد.

انفجار ناشی از این استثمار و فقر را در ابیات شاعران طنز اقتصادی با صدایی مهیب و تکان‌دهنده می‌شنویم و صدمات ناشی از این انفجار، ریشه‌های بنیان اقتصادی چنین جوامعی را سست و پایه‌های آن را لرزان می‌کند و نقشه فرو پاشیدن آن در اذهان مردم کشیده می‌شود.

شاعر طنز اقتصادی نیز به نوعی همان دغدغه‌های شاعر طنز اجتماعی و شاعر اعتراض و انتقاد را دارد. او متفکری فرهیخته است که با درک و فهم بالای خود به مسائل مطرح‌شده می‌پردازد.

حسینی در شعر «عید» مشکلات اقتصادی و مسائل اجتماعی گریبان‌گیر مردم ضعیف و قشر کم‌درآمد جامعه را مطرح کرده است و با رواج یافتن تجملات و اختلاف طبقاتی زیاد در جامعه، مراسم عید را، به‌عنوان یک معضل، فشاری روحی و روانی بر خانواده‌های ضعیف می‌داند:

«باز آمدی از راه ای عید توخالی
آتش بگیری کاش! ای رسم پوشالی!
منظورت آخِر چیست از صحنه‌سازی‌ها
دیدارهای پوچ، این خاله بازی‌ها!
بشقاب پر سبزه، تره‌تیزک و کوزه
یا حاصل دزدی، یا قرض و دریوزه
آخر تهِ دل‌ها جز غم چه می‌بینی
لعنت بر این آجیل، نفرین به شیرینی
ای عید لامذهب، ای نکبت بی‌دین
ای عیدی شومت غم‌های فروردین
آغاز بدبختی پایان این سی روز
در دست محرومان یک عمو نوروز» (حسینی، ۱۳۹۳: ۷۵).

 

مضامین اشعار طنز سیدحسن حسینی
مضامین اشعار طنز سیدحسن حسینی گسترده است و چهره شاعران، زاهدان، عارفان و تاجران را که با ریا و تظاهر موجب فریب مردم می‌شوند به تصویر می‌کشد. در ادامه این جستار، جداگانه به بررسی هر یک اشاره می‌شود.


بی‌دردی، بی‌هویتی، رفاه‌زدگی، غفلت و ریاکاری
«در لحظه‌ها و روزهای مبارزه و پایداری و شهادت، عافیت‌طلبان حادثه‌گریز به مدد توجیه و بهانه از صحنه و میدان کناره می‌گیرند و به خود و دنیای خود می‌پردازند. در ادبیات طنز ملت‌ها، لبه تیز حمله، گاه متوجه کسانی است که در غربت و دور از وطن زندگی می‌کنند یا به دنیا می‌آیند و کم‌کم ماهیت ملی آنان رنگ می‌بازد و رنگ بیگانه به خویش می‌گیرد» (محقق، ۱۳۸۹: ۴۱).

گویی این افراد دیگر هویت و ملیت خود را فراموش کرده و به مرفّهان بی‌دردی مبدل شده‌اند و غرق در رفاه و لذایذ مادی روزگار سپری می‌کنند و گاهی نام آن را بی‌خبری و رهایی از آنچه در اطراف می‌گذرد، می‌دانند. حسینی در این مورد می‌گوید:
خانه دل‌های ما را عشق خالی کرد و رفت
ناگهان برق محبت اتصالی کرد و رف
سرسرای سینه‌ها را رنگ خاموشی گرفت
صورت آیینه زنگار فراموشی گرفت
باغ‌های سینه‌ها از سروها خالی شدند
عشق‌ها خدمتگزار پول و پوشالی شدند (حسینی، ۱۳۸۶: ۵۲).

 

دل‌تنگی و حسرتِ ماندن پس از شهیدان و نوستالژی جبهه
در تمام دوران قیام مردم ایران و اوایل انقلاب و پس از جنگ تحمیلی، مردم داغدار و دلتنگ فرزندان دلبند خود بودند. فرزندانی که با رشادت‌ها و شجاعت‌های بی‌نظیر خود از این آب و خاک و اعتقادات خود جوانمردانه دفاع کردند و برای حفظ ارزش‌های ملی و دینی از جان خود مایه گذاشتند و شهید شدند.

دوران بی‌توجهی به ارزش‌ها و حسرت و غبطه خوردن آن‌هایی که ماندند و نظاره‌گر شدند مورد توجه حسینی و دیگر شاعران انقلابی قرار گرفت:
«چون زبردست‌اند مردان بزرگ
جاودان مست‌اند مردان بزرگ
کم بگو از قصه قحط‌الرجال
دائماً هستند مردان بزرگ
ناامیدی هر کجا لب باز کرد
شیشکی بستند مردان بزرگ!
گرچه بلعیدستشان کام خطر
از خطر جَستند مردان بزرگ
بی‌خدایان و حقیران را بگو
با خدا هستند مردان بزرگ» (حسینی، ۱۳۹۳: ۴۵).

 

روزگاری است که از وَهم نقاب
دل آیینه مکدّر شده است
لاله در گوش دل نرگس گفت
پای چشم شهدا تر شده است» (حسینی، ۱۳۸۶: ۳۲).

 

و یا قزوه این‌چنین می‌گوید:
دسته‌گل‌ها دسته‌دسته می‌روند از یادها/ گریه کن، ای آسمان! در مرگ طوفان‌زاد‌ها
سخت گمنامید، اما ای شقایق سیرتان!/ کیسه می‌دوزند با نام شما، شیادها (قزوه، ۱۳۹۱: ۱۳).

 

کمرنگ شدن ارزش‌های انقلاب
حسینی از کمرنگ شدن ارزش‌های انقلاب متأثر می‌شود. ارزش‌هایی که برای تحقق آن جان‌ها از دست رفته و خلأ نبود آن به قیام و انقلاب منجر شده است. چگونه می‌شود ارزش‌های انسانی و معنوی کمرنگ شود و جای آن را ضد ارزش‌ها پر کند:
گر شود خورشید ناگه ناپدید
تیرگی‌ها آفتابی می‌شوند
سیب‌های سرخ ارزش بعد از آن
زردرو مثل گلابی می‌شوند
ناکسان با دادن حق حساب
ناگهان آدم‌حسابی می‌شوند
دردمندان اشک حسرت در نگاه
سرپرست کشک‌سابی می‌شوند
می‌شود صنف کبابی پرفسور
پرفسورها هم کبابی می‌شوند
قلب‌های عاری از نیرنگ و رنگ
راه راه و زرد و‌آبی می‌شوند!
رنگ از روی صداقت می‌پرد
حرف‌ها لفت و لعابی می‌شوند
«ای برادر» های سالم کم‌کمک
«حضرت عالی‌جناب»ی می‌شوند!
در چنین وضعی سؤالات سلیم
ریشخند بی‌جوابی می‌شوند
انقلابی گر بگردد منحرف
منحرف‌ها انقلابی می‌شوند! (حسینی، ۱۳۹۳: ۶۹ـ۷۰)

 

اعتراض به بی‌دردی‌ها
و زمین می‌گردید
و زمان از تَفِ خون می‌جوشید
آسمان دم می‌کرد
شاعری در فنجان
چای پررنگ جهان می‌نوشید (حسینی، ۱۳۹۱: ۵۱)

 

کم‌رنگ شدن تقوا
زیر باران‌های جاهل سقف تقوا نم کشید
سقف‌های سخت مانند مقوا نم کشید (حسینی، ۱۳۸۶: ۲۴)

 
تاجری مجلس تفسیر گذاشت
ابتدا فاتحه بر قرآن خواند (حسینی، ۱۳۹۱: ۳۰)

 

بی‌رنگ شدن ارزش‌های انقلاب به دست عده‌ای نامحرم
شاعری ضربت خورد
تاجری شعرشناس
در تهِ حجره خود
شربت خورد (حسینی، ۱۳۹۳: ۳۰)

 

خدمت اهل ریا و فرصت‌طلبان
شاعری خم می‌شد
منشی قبله عالم
می‌شد! (حسینی، ۱۳۹۳: ۲۹)

 

گلایه از سکوت شاعران
شاعری وام گرفت
شعرش آرام گرفت (حسینی، ۱۳۹۱: ۲۵)

 

گلایه از شاعران و روشنفکرانِ فرمایشی، کنگره‌ای و مناسبتی
شاعری بی‌پروا
خِلطی از سینه به دیوار انداخت
خرمگس‌های مناسب
به مصافش رفتند! (حسینی، ۱۳۹۱: ۵۴)

 
شاعری شعری گفت
صله‌ای صیقل خورد
گُرده‌ای جایزه زخم گرفت! (حسینی، ۱۳۹۱: ۳۶)

 

شاعرانِ غفلت‌ستیز و غفلت‌گر
صورت عاطفه‌ها سنگی شد
سینه آینه دل‌تنگی شد
دل هر ساز خوش‌آواز شکست
نغمه روز بدآهنگی شد
شعر، این پهنه رنگین خیال
عرصه طایفه بنگی شد
مدح و لفاظی و ترفند و ریا
حرفه شاعرِ مفنگی شد!
رفت از یاد ره و رسم سلوک
پای ما دستخوش لنگی شد
پای تا سر شکمان شاد شدند
قسمت ما غم و دلتنگی شد
مُرد مردی و شرف، زنده ز نو
رسم نامردی و الدنگی شد
هر که از حق و حقیقت دم زد
بهره‌اش سیلی و اردنگی شد
هر کجا غنچه فرهنگ شگفت
نام آن هجمه فرهنگی شد!
ناهماهنگی و ناهنجاری
شهره هر جا به هماهنگی شد! (حسینی، ۱۳۹۳: ۶۲ـ۶۱).

 

ستیز با اشرافیتِ اقتصادی
در هوای سیم و زر گندید و‌ کم‌کم بو گرفت!
غالباً قومی که از جان زرپرستی می‌کنن
زمره بیچارگان را سرپرستی می‌کنند
سرپرست زرپرست و زرپرست سرپرست
لنگی این قافله تا صبحگاه محشر است! (حسینی، ۱۳۹۱: ۳۵)

 

انتقاد از الگوی غربی توسعه
شاعری را می‌شناسم
که با دیوان حافظ فال می‌گیرد
و از دیوان دیگران
اَنفال!
سه کس را شنیدم
غنیمت رواست
تقدیم به دستگاه زیرا کسی که
ذوق هم می‌ورزد و
شعار جادانه‌اش
نه شرقی، نه غربی، انسانی است!
در باغ‌ها، شقایق دودی
خشخاش را محاکمه می‌کرد!
رباعی تو را می‌شنود
و از ایلیاد هومر تأثیر می‌پذیرد!
هامی و کامی دست در دست هم
در مورد ادبیات داستانی انقلاب
نظر می‌دهند! (حسینی، ۱۳۹۳: ۱۱۰)

 

فراموشی شهدا
روزگاری است که از وَهم نقاب
دل آیینه مکدّر شده است
لاله در گوش دل نرگس گفت
پای چشم شهدا تر شده است (حسینی، ۱۳۸۶: ۳۲)

 

فراموش شدن ارزش‌ها و گذشته انسانی
سروها را دیده‌ام در فصل‌های معتدَل
خسته و سر در گریبان، با عصا زیر بغل
تن به مرداب مَهیب خستگی‌ها داده‌اند
تکیه بر دیواری از دل‌خستگی‌ها داده‌اند
پیش چنگیز چپاول پشت را خم کرده‌اند
گوشه‌ای از خان یغما را فراهم کرده‌اند
از شما می‌پرسم آن شور اهورایی چه شد؟
بال معراج و خیال عرش‌پیمایی چه شد؟
هان چه آمد بر سر شفّافی آیینه‌ها!
از چه ویران شد ضمیر صافی آیینه‌ها (حسینی، ۱۳۸۹: ۳۱۳)

 

بی‌رنگ شدن ارزش‌های انقلاب در سطح جامعه
گفتند خاموش باشم از درد چیزی نگویم
فریاد کردن گناه است در شهر کاکل‌زری‌ها (میرجعفری، ۱۳۷۷: ۴۲)

 

منفعت‌طلبی و سودجویی مدعیان دروغین
جمع درباره اثبات وجودِ ازلی گپ می‌زد
ژنده‌پوشی طلب برهان کرد
شاعری شعری گفت
عاشقی آه کشید
عارفی هو‌هو کرد
تاجری دسته‌چکش را رو کرد (حسینی، ۱۳۹۱: ۱۶)

 

مدعیان متظاهر و عاملان بی‌عمل
این مدعیان که در خروش‌اند همه
تاجرصفت و وطن‌فروش‌اند همه
تاریخ وطن به گوش ما می‌خوانند
این قوم دنی حلقه‌به‌گوش‌اند همه (حسینی، ۱۳۹۳: ۱۰۱)

 

شعر این دوره حال و هوای خاص خود را داشت. در این دوره طنین مظلومیت و حزن و اندوه سرشار و عمیق، همراه با یاد ازخودگذشتگی‌ها و حماسه‌آفرینی‌های رزمندگان اسلام، حسرت و دریغِ جا ماندن از کاروان شهیدان و ... از موضوعات اصلی شعر شاعران است.
نکته مهم دیگر ظهور مضامین و موضوعاتی در شعر است که لحن تند و نیش‌دار و گاه آمیخته با حزن و اندوهی تلخ از جامعه را با خود همراه دارند. نمود بیشتر این‌گونه شعرهای اعتراض‌آمیز بیشتر در شعرهای نو و سپید جلوه می‌کند (قاسمی، ۱۳۸۳: ۷۰).
دغدغه و هراس «چیزی» دگر شدن و با آن روزها و عظمت‌ها فاصله گرفتن، فضایی در شعر می‌سازد که شاعر همراه دیگران زیر تازیانه «تنبّه» و اعتراض قرار می‌گیرد و [چند سال] بعد با لحنی تندتر و عریان‌تر، معترضانه و شاعرانه‌تر [در شعرش به بیان آن می‌پردازد] (سنگری، ۱۳۸۹: ۴۷).

 

نتیجه‌گیری
براساس آنچه گفته شد، می‌توان دریافت که شعر طنز سیدحسن حسینی نوعی شعر انتقاد و اعتراض در بستر مسائل اجتماعی و سیاسی است که در آن نابرابری‌ها و ناراستی‌های رفتاری مردم و مسئولان مطرح می‌شود.
هدف شعر طنز حسینی، آگاهی دادن به مردم و جامعه از طریق شِکوه و شکایت و تحریک مردم در شناخت بینش و تفکری سازنده است. در ضمن حسینی، شاعر شعر طنز دوران پس از جنگ، می‌کوشد با مردم فرودست و ضعیف همدردی کند و آسیب‌ها و مشکلات مردم را به گوش مسئولان حاکم برساند.
اکثر این اعتراضات در شعر حسینی فراموشی ارزش‌ها، یاد و خاطره شهدا، فریبکاری و محافظه‌کاری عده‌ای، شکوه از وضعیت موجود و مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و سیاسی است، ‌اما این اعتراضات علیه انقلاب و نظام نیست، بلکه با زبان طنز و به‌صورت نمادین افراد سودجو و بعضی مسئولان و برخی اقشار مختلف جامعه را آماج تیرهای انتقاد خود قرار می‌دهد.
حسینی با استفاده از بعضی کلمات و ترکیبات که قبلاً در عرصه شعر وارد نشده بود، طنزی متفاوت نسبت به دیگر شاعران می‌سراید.
این پژوهش طنز متفاوت حسینی و طنز انتقادی وی به جامعه پیرامون را مورد تحلیل قرار می‌دهد.

 

منابع
۱. امینی، اسماعیل (۱۳۹۱)، خندمین‌تر افسانه، انتشارات سوره مهر.
۲. حری، ا (۱۳۸۷)، درباره طنز، انتشارات سوره مهر، تهران.
۳. حسینی، سیدحسن (۱۳۹۱)، نوشداروی طرح ژنریک، انتشارات سوره مهر.
۴. ـــــــــــ (۱۳۹۳)، فستیوال خنجر، به کوشش امینی ا، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
۵. ـــــــــ (۱۳۸۷)، براده‌ها، انتشارات سوره مهر، تهران.
۶. ـــــــــ (۱۳۹۱)، کتاب هم‌صدا با حلق اسماعیل، چاپ ششم، انتشارات سوره مهر.
۷. سلیمانی، محسن (۱۳۹۱)، اسرار و ابزار طنزنویسی، انتشارات سوره مهر.
۸. سنگری، محمدرضا (۱۳۸۹)، نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس (جلد سوم)، انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
۹. قاسمی، حسن (۱۳۸۳)، صور خیال در شعر مقاومت، انتشارات فرهنگ‌گستر.

۱۰. میرجعفری، سیداکبر (۱۳۷۷)، تحلیل و نقد شعر دفاع مقدس، نشر قو.

۱۲۹۳
کلیدواژه (keyword): آموزشی, تحلیلی,شعر,طنز,سید حسن حسینی,نوستالژی,مضامین,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید