تجلی نهجالبلاغه در فارسی یازدهم
-
مدرس دانشگاه و دبیر آموزشوپروش آران و بیدگل
-
علی خوشه چرخآرائی
۱۳۹۸/۱۱/۱۳
نهجالبلاغه امام علیبن ابیطالب(ع) زیباست؛ درست همانند علی(ع). هر کمالی را جمالی است و علی(ع) اوج کمال انسانی است و به همین جهت، اوج جمال انسانی هم هست و زیبایی و جمال در تمام ابعاد وجودی او به حد اعلا یافت میشود. در رفتار، زهد، تقوا و درکلامش؛ کلامی که ترجمان وحی الهی است و از نخستین روزهای پیدایش، تأثیری عمیق بر فرهنگ و ادب عربی و فارسی گذاشته و شاعران فارسی گوی از سخنان مولای متقیان که در جهان اسلام شایع و سایر بوده است، متأثر گشتهاند. این کتاب علاوه بر لطایف عرفانی، لبریز از پندهاو نصیحتهایی است که درهای هدایت را بر هدایت جویان میگشاید. از آنجا که یکی از اهداف کتابهای فارسی، آشنا کردن دانشآموزان با احادیث، روایات و اندیشههای ارزشمند امام علی(ع) است، در این مقاله با عنوان یاد شده، بعضی از تأثیرپذیریهای شاعران و نویشندگان از نهجالبلاغه در زمینههای مفهومی و مضمونی در کتاب فارسی یازدهم ذکر میشود.
مقدمه
ادبیات فارسی که رمز ماندگاری و جاودانگی آن محتوای انسانی، ارزشی و اخلاقی است در توصیف و بیان جنبههای متنوع الهی شخصیت گسترده امام عارفان و حقانیت ایشان بسیار سربلند و سرافراز است و شاعران فارسیگوی از سخنان شیوا و نشأت گرفته از فیض الهی و گنجینه پیامبر اکرم (ص) اما علی (ع) بیبهره نماندهاند و بهراستی میتوان اذعان کرد که پس از قرآن کریم، گویندگان و نویسندگان فارسیگوی از هیچ گفتهای به اندازه کلام حضرت امیر(ع)، بهره نبردند و هیچ زیور ارزندهای را هم چون سخنان حضرت امیر ولایت و کلام نیافتند تا آرایش گفتهها و نوشتههای خویش سازند.
از دیگر سو، اساساً هدف اکثر شاعران و بهطور کلی عموم استفادهکنندگان از احادیث و روایات معتبر تأیید نظریات و اثبات عبارات و اعتبار بخشیدن و ارزش نهادن برای کلام و اشعار خود است و با عنایت به اشتمال علوم مرتبط و آگاهی از طبقهبندی علوم و تقسیم آن به دو بخش عقلی و نقلی استنباط میشود که در میان شاخههای علوم نقلی، حدیث و روایت ارزش و اعتباری خاص دارند و قطعاً یکی از منابع اصلی و معتبر احادیث در نزد شیعیان، نهجالبلاغه است، کتابی که تجلی گفتار مردی از تبار توحیدیان است که به وسعت همه روح بشری و نیازهای طبیعی و جسمانی سخن رانده است و راه را به راهیان مسیرکمال و حقجویی و حقطلبی و خداپرستی نشان داده است، زیرا نهجالبلاغه همانند آفتاب نیمروز است که میدرخشد و نورافشانی میکند و به سان صدف مشحون به گوهرهایی از حکمتهای عالی علی (ع) اعلی است. بیشک برای پیبردن به ارزشهای ادبی، اسلامی و مذهبی و رشد و تعالی معنوی دانشآموزان،که از اهداف و برنامههای اصلی تحول بنیادین در ساختار آموزشوپرورش است، ضروری است که ابیات دیوان شاعران با احادیث وزین نهجالبلاغه مطابقت گردد؛ مطابقتی که در یک سوی آن ابیات و جملات شاعران و نویسندگان و از سوی دیگر نهجالبلاغه است با جلوهای از کمال، جمال و جلال انسانی که در اوج فصاحت و بلاغت به فعلیت درآمده و در قالب الفاظ و عباراتی ارزشمند ذکر شده است. در ذیل به پارهای از همخوانیهای لفظی و معنوی و مفهومی و کلامی نهجالبلاغه و اشعار شاعران و نویسندگان و جایگاه این کتاب ارزشمند در کتاب نونگاشت فارسی یازدهم اشاره میگردد.
تجلی نهجالبلاغه در فارسی یازدهم
برنامه درسی زبان و ادبیات فارسی در نظام آموزشی ایران اسلامی جایگاهی ارزشمند دارد؛ زیرا که از یک سو نگهبان میراث معنوی فرهنگی و از سوی دیگر، کارآمدترین ابزار انتقال علوم، معارف و ارزشهای اعتقادی و دینی و مذهبی و فرهنگی است.
از آنجا که کتاب فارسی یازدهم، بر بنیاد رویکرد عام «برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران» و با تکیه بر عناصر پنجگانه علم، تفکر، ایمان، اخلاق و عمل و جلوههای آن در چهار حوزه خود، خلق، خلقت و خالق سازماندهی و تألیف شده است، جایگاه نهجالبلاغه امیرمؤمنان (ع) در متون این کتاب بسیار برجسته است.
ذیلاً به پارهای از آنها اشاره میگردد.
ستایش ـ صفحه ۱۰
٭ به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها (وحشی بافقی)
٭ الا و ان اللسان بَضْعئٌ مِن الانسان (خطبه ۲۳۳ نهجالبلاغه):
آگاه باشید! همانا زبان پارهای از وجود انسان است.
ستایش ـ صفحه ۱۰
٭ بلند آن سر که او خواهد بلندش
نژند آن دل که او خواهد نژندش (وحشی بافقی)
٭ کُلُ عزیزٍ ذلیلٌ و کُلٌ قویٍ غیرهُ ضعیف ... عِلمهُ مُحکمَ و امره مبرم (خطبه ۶۵ نهجالبلاغه):
٭ هر صاحب عزتی که ـ تکیهگاهش غیر از خدا باشد ذلیل و خوار و هر قدرتمندی که با خداوند نباشد، ناتوان است. علم او مستحکم و کارش بیتزلزل و پابرجاست.
ستایش ـ صفحه ۱۰
٭ در نابسته احسان گشاده است
به هر کس هر چه میبایست داده است
به ترتیبی نهاده وضع عالم
که نی یک موی باشد بیش و نی کم (وحشی بافقی)
٭ قدر ما خلق فاحکم تقدیره و دبره فالطف تدبیره (خطبه ۹۱ نهجالبلاغه):
هر یک از مخلوقات را در خودشان و لیاقت آنها با تقدیری حکیمانه آفرید و آنها را، با توجه به جایگاه وجودیشان در نظام احسن، مورد توجه خویش قرار داد.
٭ الحمدالله ... و مبتدع الخلایق بعلمه و منشئهم بحکمه (خطبه ۱۹۱ نهجالبلاغه):
٭ حمد و سپاس خداوندی را سزاست که آفریدهها را براساس علم خویش آفرید و براساس حکمت خود ایجاد کرد.
ستایش ـ صفحه ۱۰
٭ و گر توفیق او یک سو نهد پای
نه از تدبیر کار آید نه از رای (وحشی بافقی)
٭ لا قائدَ کالتوفیق (حکمت ۱۱۳ نهجالبلاغه):
٭ هیچ راهنما و جلوداری، همچون توفیق الهی نیست.
ستایش ـ صفحه ۱۰
٭ کمال عقل آن باشد در این راه
که گوید نیستم از هیچ آگاه (وحشی بافقی)
٭ الحمدلله الذی ... لم تبلغه العقول بتحدید فتکون مشبتها (خطبه ۱۵۵ نهجالبلاغه):
ستایش خدایی را سزاست که خردها را توان دستیابی به حد ذات او نیست تا وی را تشبیه به چیزی نمایند.
٭ قد اعجز الاوهام ان تدرکه و الا لسنة ان تصفه (خطبه ۱۶۵ نهجالبلاغه):
همانا وهم از گمان از درک خدا و زبانها از توصیف او عاجزند.
٭ لم یطلع العقول علی تحدید صفیئ. (خطبه ۴۹ نهجالبلاغه):
عقل از پی بردن به حقیقت او ناتوان است.
درس یکم ـ صفحه ۱۳
٭ خدا را برآن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است (بوستان سعدی)
٭ فالمتقون ... و اراح الناس من نفسه ... و نفسه منه فی عناء و الناس منه فی الراحئ (خطبه ۱۹۳ نهجالبلاغه).
همانا متقین کسانی هستند که ... مردم در سایه او میآرامند و در آسایش و راحتی به سر میبرند و نفس او از دست او در زحمت است ولی مردم در سایه او در آسایشاند.
درس یکم ـ صفحه ۱۳
٭ بگیر ای جوان دست درویش پیر
نه خود را بیفکن که دستم بگیر (بوستان سعدی)
٭ فَعلیکم بالجد و الاجتهاد و التأهب و الاستعداد ... (خطبه ۲۳۰ نهجالبلاغه):
بر شما باد به جدیت، تلاش و از خودگذشتگی
گنج حکمت ـ صفحه ۱۶
٭ مردان، بار را به نیروی همت و بازوی حمیت کشند نه به قوت تن (بهارستان جامی):
٭ قدر الرجل علی قدر همته (حکمت ۴۷ نهجالبلاغه):
قیمت و ارزش آدمی/ به قدر همت اوست.
قلمرو فکری ـ صفحه ۱۵
٭ چه در کار و چه در کار آزمودن
نباید جز به خود محتاج بودن (پروین اعتصامی)
اللهم ... اغننا عن مد الایدی الی سواک (خطبه ۹۱ نهجالبلاغه):
خدایا ...! مرا از گشودن دست به سوی دیگران بینیاز فرما.
درس دوم ـ صفحه ۲۰
٭ ... من هم از آن حساب و توقف و پرسش قیامت بترسم که وی میترسد و ... (تاریخ بیهقی)
٭ الدنیا ... فی حلالها حساب و من حرامها عِقاب (خطبه ۸۲ نهجالبلاغه):
در حلال دنیا حسابرسی و در حرام آن عذاب الهی است.
درس دوم ـ صفحه ۲۰
به آنچه دارم از اندک مایه حطام دنیا حلال است و کفایت است و به هیچ زیادت حاجتمند نیستم ...
(تاریخ بیهقی)
٭ طوبی لمن ... و قنع بالکفاف (حکمت ۴۴ نهجالبلاغه):
٭ خوشا به حال کسی که به مقدار کفاف در دنیا قناعت ورزد.
درس سوم ـ صفحه ۳۱
٭ بخت جوان یار ما، دادن جان کار ما
قافله سالار ما، فخر جهان مصطفاست (مولانا)
٭رسولالله ... امین وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته (خطبه ۱۷۳ نهجالبلاغه):
پیامبر اکرم ـ امین وحی و آخرین رسول و بشارتدهنده بندگان به رحمت و لطف الهی است.
٭ فانظروا الی مواقع نعم الله علیهم حین بعث الیهم رسولا ... و اسالت لهم جداول نعیمها (خطبه ۱۹۲ نهجالبلاغه):
به جایگاه نعمتهای الهی بنگرید، از لحظهای که خدا رسولش را به آنان ارزانی داشت و در پرتو وجود مبارک وی جدولهای فضل و رحمت خویش را متوجه آنان ساخت.
گنج حکمت ـ صفحه ۵۶
٭ ... مرد باید در میان بازار مشغول تواند بود چنان که یک لحظه از حق تعالی غایب نشود ...
٭ فالمتقین ... ان کان فی الغافلین کتب فی الذاکرین و ان کان فی الذاکرین لم یکتب من الغالفین (خطبه ۱۹۳ نهجالبلاغه):
پس متقین، اگر در میانه غفلت پیشهگان باشند به ذکر مشغولاند و اگر در میان ذکر پیشگان باشند هرگز اهل غفلت نیستند.
٭ فانی اوصیک ... عمارئَ قلبک بذکره (نامه ۳۱ نهجالبلاغه)
پسرم! تو را سفارش میکنم که دل خود را همواره به ذکر خدا آباد داری.
درس هفتم ـ صفحه ۵۸
٭ پس از ابر کرم، باران محبت بر خاک آدم بارید و خاک را گل کرد و به ید قدرت در گل از گل دل کرد (مرصاد العباد ـ نجمالدین رازی)
٭ ... ثم جمع سبحانه من حزن الارض و سهلها و عذبها و سبحها تربئ سنها بالماء حتی خلصت و لاطها بالیلئ حتی لزبت ... ثم نفخ فیها من روحه فلملئت انساناً ذا اذهان یجیلها (خطبه ۱ نهجالبلاغه)
... سپس خداوند از قسمتهای سخت و نرم زمین، مقداری خاک آماده، شیرین و شورهزار، جمعآوری کرد. آب بر آن افزود تا گلی خالص شد و با رطوبت به هم آمیخت تا چسبنده شد ... سپس از روح خود در او دمید پس انسانی شد دارای ذهن و اندیشه.
درس هفتم ـ صفحه ۵۸
٭ ... روزکی چند صبر کنید تا من بر این یک مشت خاک، دست کاری قدرت بنمایم، تا شما در این آیینه، نقشهای بوقلمون ببینید. اول نقش آن باشد که همه را سجده او باید کرد (مرصاد العباد ـ نجمالدین رازی).
٭ واستأدی الله سُبحانه الملائکة ... فی الاذعان بالسجود له و الخنوع لتکرمته (خطبه ۱ نهجالبلاغه):
سپس خدا از فرشتگان خواست که عهد و پیمان الهی را که داشتند نسبت به سجده برابر آدم، ادا نمایند و برای بزرگداشت آدم بر او خضوع کنند.
٭ ثم اخبر بذالک ملائکته المقربین ... فقال ... فقعوا له ساجدین (خطبه ۱۹۲ نهجالبلاغه):
پس از آفرینش انسان، ملائکه مقربین خود را از راه دستور سجده بر آدم آزمود و به آنان فرمود: در برابر آدم بر خاک افتید و سجود کنید.
شعرخوانی ـ صفحه ۶۳
٭ پنهان زدیدهها و همه دیدهها از اوست
آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
(غزلیات شمس ـ مولوی)
٭ مع کل شی بمفارقه و غیر کل شی لابمزایلئ (خطبه ۱ نهجالبلاغه):
خداوند با هر چیزی هست ولی همنشین و یار آن نیست و خدا با هر چیزی هست اما نه این که از آن جدا باشد.
گنج حکمت ـ صفحه ۷۱
٭ به آنچه میگذرد دل منه که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
(گلستان سعدی)
٭ الدنیا دار محر ولا دارٌ مقر (حکمت ۱۳۳ نهجالبلاغه):
گنج حکمت ـ صفحه ۷۱
٭ گرت زدست برآید، چون نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید چوسرو باش آزاد
(گلستان سعدی)
٭ من ایقن بالخلف جاد بالعطیه (حکمت ۱۳۸ نهجالبلاغه):
کسی که به پاداش الهی اطمینان دارد، سخاوتمندانه دست کرم میگشاید.
روانخوانی ـ تا غزل بعد ـ صفحه ۶۳
٭ آبیتر از آنیم که بیرنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
٭ الموتُ فی حیاتِکم مقهورین و الحیائُ فی موتکم قاهرین (خطبه ۵۱ نهجالبلاغه):
مرگ و نابودی، در زندگی توأم با شکست است و بقا و زندگی در مرگ سرخ پیروزیآفرین.
روانخوانی ـ تا غزل بعد ـ صفحه ۶۳
٭ فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد
در غیرت ما نیست که در ننگ بمیریم
٭ انَّ اکرم الموت القتل. والذی نفسُ ابن ابی طالب بیده لالف ضربئٍ بالسیف اهون علی من میتئً علی الفراشِ فی غیر طاعئ الله (خطبه ۱۲۳ نهجالبلاغه):
بدون تردید گرامیترین نوع مردن، قتل در راه خداست. سوگند به آن کسی که جان پسر ابیطالب (ع) در دست اوست. تحمل هزار ضربه شمشیر برایم آسانتر است از مرگ در رختخواب به دور از اطاعت خداوند.
درس چهاردهم ـ صفحه ۱۰۷
٭ حبیب خدای جهان آفرین
نگه کرد بر روی مردان دین
همه برده سر در گریبان فرو
نشد هیچ کس را هوس رزم او
به جز بازوی دین و شیرخدا
که شد طالب رزم آن اژدها
بر مصطفی بهر رخصت دوید
از او خواست دستوری اما ندید
٭ قالت قریش ان ابن ابی طالب رجل شجاع، لا علم له بالحرب ... و هل احد منهم اشد لها مراساً واقدمٌ فیها مقاماً منی! لقد نهضت فیها و ما بلغت العشرین. (خطبه ۲۷ نهجالبلاغه):
قریش (معاویه) درباره من گفت که پسر ابیطالب مردی شجاع است ولی علم جنگیدن ندارد. آیا یکی از آنها تجربههای جنگی سخت و دشوار مرا دارد؟ یا در پیکار توانسته از من پیشی بگیرد. هنوز بیست سال نداشتم که در میدان جنگ حاضر بودم.
درس پانزدهم ـ صفحه ۱۱۷
٭ ... از تجارب برای دفع حوادث سلاح ها توان ساخت (کلیله و دمنه).
٭ قد جربتم الامور و ضر ستموها و وعظتم بمن کان قبلکم (خطبه ۱۷۶ نهجالبلاغه):
شما در گذر حوادث، تجربهها آموختهاید و پندها به دست آوردهاید و با مطالعه در زندگی و سرانجام و عواقب گذشتگان اندرزها کسب کردید.
٭ و من التوفیق، حفظ التجربه (حکمت ۲۱۱ نهجالبلاغه):
٭ به کارگیری تجربه، بخشی از موفقیت است.
گنج حکمت ـ صفحه ۱۳۱
٭ الحمدلله که خداوند عزوجل ما را برآنچه قسمت کرده است قناعت داده است و خرسند گردانیده (جوامعالحکایات و لوامعالروایات)
٭ فالمتقون ... و حاجاتهم خفیفه (خطبه ۱۹۳ نهجالبلاغه):
اهل تقوا، نیازشان اندک است و قناعت پیشهاند.
٭القناعة قالٌ لاینفذ (حکمت ۵۷ نهجالبلاغه):
گنج حکمت ـ صفحه ۱۴۳
٭ دانش همیشه بیهوده است، مگر آنکه کاری باشد (پیامبر و دیوانه ـ جبران خلیل جبران)
٭ فالتمتقون ... و قفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم (خطبه ۱۹۳ نهجالبلاغه):
پس متقین ... به علم نافع و سودمندش گوش فرا میدهند.
٭ العلمُ مقرون بالعمل. فمن علم عمل والعلم یهتف بالعمل فان اجابه و الا ارتحل عنه (حکمت ۳۶۶ نهجالبلاغه):
دانش وابسته به عمل است. پس کسی که دانشی به چنگ آورد باید به آن پایبند باشد. دانش، عمل را میطلبد و اگر عمل را همراه شود علم برای صاحبش پایدار ماند و گرنه از دست خواهد رفت.
درس هجدهم ـ صفحه ۱۴۳
٭ شرق از آن خداست، غرب از آن خداست (دیوان شرقی ـ غربی).
٭ از امام علی (ع) درباره معنی «لاحول و لاقوئ الا بالله» سؤال شد. فرمودند: انا لانملک مع الله شیئاً ولا نملک الا ما ملکناهُ ... (حکمت ۴۰۴ نهجالبلاغه):
ما در برابر خدا چیزی نیستیم و مالک چیزی نیستیم مگر آنکه برعهده ما گذاشته شود.
درس هجدهم ـ صفحه ۱۴۳
٭ اوست که عادل مطلق است و خوان عدل خود برهمگان گسترده است (دیوان شرقی ـ غربی).
٭ الله تعالی ... و قام بالقسط فی خلقه و عدل علیهم فی حُکمه(خطبه ۸۵ نهجالبلاغه):
خداوند بلندمرتبه ... در برابر مخلوقاتش و در اجرای احکام خویش با عدل رفتار میکند.
درس هجدهم ـ صفحه ۱۴۴
٭ و تو خدا را شکر کن، به هنگام رنج (دیوان شرقی ـ غربی).
٭ نحمده علی آلائه کما نحمده علی بلائه و الحمدلله الواصل الحمد بالنعم و النعم بالشکر.
(خطبه ۱۱۴ نهجالبلاغه)
ستایش خداوندی را سزاست که در بلاها و رنجها او را میستاییم و حمد و شکر را در پی حصول نعمتهای خود لازم دانسته است.
درس هجدهم ـ صفحه ۱۱۴
او اختران را در آسمان نهاده تا به بر و بحر نشانمان باشند (دیوان شرقی ـ غربی).
٭ کیف علقت فی الهواء سماواتک و کیف مددت علی مور الماء ارضک (خطبه ۱۶۰ نهجالبلاغه):
خدایا! چگونه در فضا، آسمانها را آویختهای؟ و چگونه زمین را برروی امواج آب قرار دادهای؟
٭ ثم فطر منه اطباقاً ففتقها سبع سماوات بعد ارتتاقها (خطبه ۲۱۱ نهجالبلاغه):
سپس آسمان (مجموعه کهکشانها) را بهگونهای طبقهبندی آفرید و آن را پس از جداسازیها به طبقات هفت گانه منظم نمود.
نتیجهگیری و پیشنهاد
کتاب نفیس نهجالبلاغه از امهات کتب دینی شیعی است که بعد از قرآن مبین، دستورنامه زندگی و خردورزی است و به سان چراغی فروزان فراسوی ره پویان پرتوافشانی مینماید و به سان راه بلدی ماهر است که در جادههای پرفراز و نشیب زندگی، پیشرو و راهنماست. سخنان زیبای این کتاب منقول از زبان امام علی (ع) است که پرورشیافته دامان رسول خداست. زیباییهای ادبی و ارزش کلامی آن باعث شده است که تمامی شاعران و نویسندگان فارسیزبان از جلوههای جمال و کمال و بلاغت و فصاحت آن بهره گیرند. لذا ضرورت دارد از محتوا و مضامین این کتاب بهگونهای زیبا در حوزههای مفهومی، مضمونی و محتوایی کتب درسی استفاده شود.
منابع
۱. نهجالبلاغه ـ سیدرضی ـ سخنان امیرالمؤمنین علیبنابیطالب ـ متن صبحی صالح ـ انتشارات پیام اسلامی ـ چاپ نهضت ـ ۱۳۷۴.
۲. فارسی (۲) پایه یازدهم (کد ۱۱۱۲۰۱) ـ سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی (اعضای گروه تألیف) ـ چاپ اول ـ ۱۳۹۶.
۳۴۶
کلیدواژه (keyword):
آموزشی,تحلیلی, امام علی,نهج البلاغه,فارسی یازدهم,