عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

بررسی تطبیقی طنز تلخ اشعار احمد مطر و ملک الشعرا بهار

بررسی تطبیقی طنز تلخ اشعار احمد مطر و ملک الشعرا بهار
اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه از یک‌سو و فضای مملو از رعب و وحشت و خفقان از سوی دیگر شاعر را وامی‌دارد تا اعتراض خود به وضع موجود را در قالب تلمیح و کنایه بیان کند. یکی از مشکل‌ترین اسلوب‌های ادبی که شاعر در این‌گونه شرایط به کار می‌گیرد، اسلوب طنز تلخ است، طنز تلخ کاربرد کمدی و تراژدی با هم است؛ به‌طوری که مخاطب خود را از فرط درد می‌خنداند. شاعر با استفاده از این اسلوب، کاستی‌ها، دردها و رنج‌هایی را بیان می‌کند که قدرت درمان و علاج آن‌ها را ندارد. در طنز تلخ نوعی تحکم و ریشخند نهفته است نه تلمیح و فکاهه؛ زیرا هدف از آن اعتراض و آگاهی‌بخشی است. داشتن حوزه‌های فکری مشترک، رفتار ناشی از مکتب دینی واحد، موضع‌گیری برخاسته از فرهنگ مشابه، سرنوشت‌ مشابه و شخصیت استعمارستیز همسان احمد مطر و ملک‌الشعرا بهار، نگارنده را به مقایسه تطبیقی طنز تلخ این دو شاعر واداشته است. در ادامه، برخی دستاوردها و نتایج حاصل از این پژوهش آمده است. بهار پایبند به وزن و قافیه و افاعیل عروضی است؛ در حالی‌که مطر معتقد است افاعیل عروضی دست‌وپا گیرند. از این‌رو سبک شعری او بیشتر به سبک نیمایی نزدیک است. بهار بیشتر در قالب‌های قدیمی قصیده، غزل و مثنوی طنزسرایی کرده است اما مطر از سرودن شعر تغزلی پرهیز می‌کند و بیشتر در قالب داستان‌های کوتاه و قصیده شعر می‌سراید. از ویژگی‌های مشترک شعر طنز دو شاعر، نزدیک کردن زبان شعر به زبان محاوره است. هر دو شاعر با لحنی کوبنده، پرخاشگر و در بعضی موارد هجوگونه، طنز گفته‌اند. هر دو شاعر از نظر محتوا به بیان مسائل سیاسی و اعمال سیاست‌مداران با هدف بیداری اذهان و اصلاحگری اجتماعی و مبارزه سیاسی پرداخته‌اند. مخاطب شعر هر دو شاعر در بیشتر موارد زورمندان و حاکمان ستمگر بوده است. در طنز تلخ هر دو شاعر، مضامین مشترکی همچون آزادی، وطن، انتقاد از زمامداران، مبارزه با استبداد، دعوت به اتحاد و عدالت، و انتقاد از فقر و جهل و ستم حاکم بر جامعه دیده می‌شود.

مقدمه
«ادبیات طنز» که در عربی به آن «الادب الساخر» می‌گویند از مشکل‌ترین اسالیب هنری و ادبی به شمار می‌آید، زیرا هدف طنز ارائه نقدی تلخ در فضایی مملو از خنده و فکاهه است. طنز به معنی خنده‌ای که به لودگی و دلقکی تعریف می‌شود، نیست. بلکه طنز یک کمدی تیره و تار است که دردهای سیاسی و اجتماعی و ... جامعه را منعکس می‌کند.

خنده در قالب طنز بر صورت نقش می‌بندد و در عین حال چون خنجری بر قلب می‌نشیند. ادیب و شاعر طنزنویس درد را به خنده تبدیل می‌کند و غم را به سرور و شادی، او مخاطب خود را از فرط خنده می‌گریاند و از فرط درد می‌خنداند. از این‌رو خنده در طنز وسیله است و نه هدف.

طنز در ادبیات، هنری است که پرده از دردی نهفته برمی‌دارد، حکایت از غمی نهانی حکایت می‌کند و با خنده و فکاهه سعی در درمان آن دارد. از این‌رو هدف از طنز بیان درد و غمی است که شاعر آن را احساس می‌کند و قدرت بر درمان آن ندارد.

هدف از طنزنویسی از عصری به عصری دیگر و از ادیبی به ادیبی دیگر متفاوت است. در یک زمان هدف فردی است، در زمان دیگر جمعی. گاهی هدف سیاسی است و گاه دیگر اجتماعی. از این‌رو برخی معتقدند طنز نوعی از هجو، تهکم، تلمیح، فکاهه، لطیفه، چیستان، شوخی یا تمسخر است، اما با اندکی تفاوت.

از آنجایی که طنز بالاترین درجه نقد ادبی است، طنزنویس از تمام ظرفیت ادبی خویش استفاده می‌کند تا با زبان طنز به انتقاد بپردازد. طنز در عین گزندگی و ریشخندکنندگی، اصلاحگر و هشداردهنده نیز هست. طنزنویس ناهنجاری‌های اطراف خود را با زبان فکاهه و خنده به تصویر می‌کشد و به باد انتقاد می‌گیرد.

«احمد مَطَر» و «ملک‌الشعرای بهار» دو طنزپردازند که تحت‌تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر خود از طنز به‌عنوان بهترین ابزار برای در هم شکستن ضدارزش‌ها بهره جسته‌اند. آن دو با طرح مظلومیت افراد جامعه خود درصدد برآمدند تا راهی برای مبارزه با استبداد و استعمار بیابند. از این‌رو بیشترین مضامین طنز آن دو شاعر به موضوعاتی چون وطن و وطن‌پرستی، آزادی‌خواهی و استبدادستیزی اختصاص یافته است.

مقاله‌ حاضر به مقایسه تطبیقی اشعار طنز این دو شاعر می‌پردازد.

۲. پرسش اصلی تحقیق
وجوه تشابه و تفاوت طنز تلخ در آثار احمد مطر و ملک‌الشعرای بهار چیست؟

 

۳. پرسش‌های فرعی
۱ـ۳. آیا احمد مطر و ملک‌الشعرای بهار در وادی طنز دارای سبک و سیاق یکسان بوده‌اند؟

۲ـ۳. آیا احمد مطر و ملک‌الشعرای بهار در بیان طنز، از وضعیت اجتماعی و سیاسی زمان خود متأثر بوده‌اند؟

 

۴. فرضیه‌ها
۱ـ۴. با توجه به اوضاع اجتماعی و سیاسی دو شاعر، به نظر می‌آید شباهت‌های متعددی بین طنز تلخ احمد مطر و بهار وجود داشته باشد. در بعضی از موارد تفاوت‌هایی هم دیده شود.

۲ـ۴. زبان طنز برای بیان انتقادات جامعه می‌تواند بسیار مؤثر باشد و شیوه‌ای مناسب به شمار می‌آید. به نظر می‌آید که دو شاعر در بیان طنز سبک و سیاق یکسانی داشته‌اند.

۳ـ۴. احمد مطر و ملک‌الشعرای بهار  بررسی از وضعیت اجتماعی و سیاسی زمان خود تأثیر پذیرفته‌اند، برای بیان دردها و اوضاع جامعه خویش به زبان طنز و برجسته کردن معایب و مفاسد فردی و اجتماعی متوسل شدند تا زمینه اصلاح آن را فراهم آورند.

 

اهداف مشخص تحقیق
ارائه تعریف طنز در ادبیات ایران و عرب؛

معرفی نمونه‌هایی از اشعار طنز تلخ احمد مطر و ملک‌الشعرای بهار؛

بررسی تطبیقی طنز تلخ احمد مطر در ادبیات عرب و ملک‌الشعرای بهار در ادبیات فارسی؛

بیان وجوه اختلاف و تشابه طنز تلخ هر دو شاعر.

 

تعریف طنز
طنز در اصل یک واژه عربی است و به معنای سُخریه و استهزاست (الزیات، ۱۴۲۹: ۵۶۸). در قرآن کریم نیز در چند مورد از فعل «سَخَر» و مشتقات آن یاد شده است؛ مانند آیه شریفه «وَ اِذا رَأَوْا آیئً یستَسخِرون»: زمانی که آیت و معجزی مشاهده کنند به فسوس و مسخره پردازند (صافات: ۱۴). همچنین «إن تَسخَرُوا مِنّا فَإنّا نَسخَرُ منکم کما تَسخَرُون»: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره می‌کنیم (هود: ۳۸).

از این‌رو «سُخریه» با «تحقیر» و «استهزا» مترادف است (جوهری، ۱۴۳۰: ۵۲۵). طنز در بیان فرهنگ زبان فارسی به معنی افسوس، مسخره کردن، طعنه زدن و سرزنش کردن است (معین: ۱۵۷۶) و در اصطلاح ادبی، نوعی از آثار ادبی است که در برشمردن زشتی‌ها و رذایل فردی یا جمعی و آگاهیدن مردم از آن‌ها می‌کوشد (حلبی، ۱۳۷۷: ۳۴).

بنابراین تعاریف، می‌توان دریافت که طنز:
هشداردهنده است.

فاخر و دور از ابتذال است.

گزنده و ریشخندکننده است.

اصلاحگر است.

عامل گسترش آزادی بیان است.

تصویرگر ناهنجاری‌های اجتماعی است.

با خنده‌ای تلخ همراه است.

 

محمدتقی بهار به سال ۱۳۰۴ هـ . ق [۱۲۶۵ ش] در مشهد به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی‌اش در جوار امام هشتم(ع) و خدمت به آستان قدس رضوی گذشت. پدرش محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی بود و پس از مرگ صبوری به فرمان مظفرالدین شاه عنوان ملک‌الشعرایی به محمدتقی واگذار شد. محمدتقی در دامان پدر شعر و فنون ادب را آموخت و از محضر «ادیب نیشابوری» نیز بهره‌ها برد و به تکمیل معلومات خود در قلمرو عربی و فارسی توفیق یافت.

در همان سال‌های نوجوانی که هنوز سایه پدر بر سر او بود، به محافل آزادی‌خواهی خراسان راه یافت و از نزدیک با سیاست و مسائل روز مأنوس شد و اندیشه‌ها و اشعار آزادی‌خواهانه خود را از طریق روزنامه‌های محلی خراسان انتشار داد. شعر بهار «شعر ایران» معرفی شده است زیرا بهار شاعری مردمی است. دل در گرو ملت و میهن دارد و در سخنش می‌خواهد بلندای نام ایران و سربلندی نام وطن را بیان نماید.

وی در دوران استبداد صغیر، روزنامه‌های خراسان و پس از آن، از سال ۱۳۲۸ ش به بعد، روزنامه «نوبهار» را در مشهد منتشر کرد که به دلیل داشتن خط مشی روسی پس از یک سال توقیف شد. اما بهار از پای ننشست و به جای آن، «تازه‌بهار» را تأسیس کرد که آن هم دیری نپایید و توقیف شد و وی
در حالی‌که هنوز کمتر از سی سال داشت، به تهران تبعید گردید (یاحقی، ۱۳۷۶: ۳۱).

 

آثار ادبی بهار
کلیات دیوان اشعار شامل قصاید، مثنویات، قطعات، غزلیات، رباعیات و تصنیف‌ها؛

سبک‌شناسی در سه جلد (تاریخ تطور نثر فارسی) درباره تحول نثر فارسی از بعد اسلام تا عصر حاضر؛

تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تألیف شده در بعد از شهریور ۱۳۲۰ ش، مربوط به وقایع ایران از زمان مشروطه تا اواخر سلطنت احمدشاه قاجار (تاریخ انقراض قاجاریه)؛

داستان نیرنگ سیاه یا کنیزان سفید و کتابی به نام قبر امام رضا؛

مقالات ادبی، اجتماعی و سیاسی، چاپ شده در بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات.

«احمد حسن مطر» در سال ۱۹۵۶ م. [۱۳۳۵ ش] در روستای تنومه از توابع بصره در جنوب عراق در خانواده‌ای پرجمعیت دیده به جهان گشود؛ دوران کودکی خود را حوالی شط‌العرب، همچون دیگر کودکان عراق، در فقر و رنج سپری کرد؛ پدیده‌ای که همواره بین او و دانش‌آموزی‌اش، فاصله افکند (سلیمان، ۲۰۰۵: ۶). او در چهارده سالگی به شعر سرودن پرداخت و مثل هر شاعر نوپایی ابتدا به رمانیسم گرایش پیدا کرد؛ اما پس از اندکی از لابه‌لای سخنان مردم و کتاب‌ها و اخبار و کشمکش‌های بین مردم و قدرت حاکم، آگاه شد و خود نیز به آن سوی روان گردید (حسن، ۱۹۹۲: ۵۴).

احمد مطر، بر اثر تجربه زیستن خواسته یا ناخواسته شخصیتی یافت که همواره طریق حرکت به سمت خلق جامعه‌ای مطلوب را پیش پایش و فرا روی دیدگانش نهاد. آن‌گاه که خود را شناخت و معلوماتش وسعت گرفت، چاره‌ای جز رویارویی با واقعیتی که در آن می‌زیست نیافت. این نگرش، زندگی پرتلاطمی را برای شاعر در پی داشت. چنان‌که تحول بنیادین زندگی شاعر، با ویژگی‌های هراس و ناآرامی و انتقال از تبعیدگاهی به تبعیدگاه دیگر، همراه گردید (غنیم، ۱۹۹۸: ۴۱).

شعر احمد مطر تصویری از روح شاعر و پژواکی از زندگی اوست. او پدیده‌ای در ادبیات عرب است که با کلامی کوبنده، برای بیداری وجدان‌های خفته فریاد می‌زند. احمد مطر بر اثر فشارهای حکومت بعث مجبور به ترک عراق و اقامت در کویت شد. در کویت به‌عنوان نویسنده و سردبیر روزنامه (القبس) به‌کار اشتغال ورزید (غنیم، ۱۹۹۸: ۳۰).

این روزنامه آغاز فعالیت‌های انقلابی او بود و اشعارش موسوم به «لافتات»، یعنی پلاکارد را چاپ می‌کرد.

سرانجام عملکرد او خشم مقامات عرب را برانگیخت و از کویت به لندن تبعید شد و اکنون در همان جا اقامت دارد. اما تأثیر اشعار او در قالب طنز بر حُکام ستمگر بسیار برنده‌تر از هر سلاح دیگر است و تغییر وضعیت موجود را در پی دارد و نوعی مقاومت و پایداری است.

 

آثار ادبی احمد مطر
از جمله آثار ادبی احمد مطر، تحت عنوان «لافتات» شامل هفت مجموعه شعر است. لافتات جمع لافته به معنی پلاکارد و شعار است.

لافتات ۱: احمد مطر، کویت، ۱۹۸۴ م

لافتات ۲: احمد مطر، لندن، ۱۹۸۷ م

لافتات ۳: احمد مطر، لندن، ۱۹۸۹ م

لافتات ۴: احمد مطر، لندن، ۱۹۹۲ م

لافتات ۵: احمد مطر، لندن، ۱۹۴۰ م

 

آزادی و استبدادستیزی این دو شاعر
الف. آزادی

ملک‌الشعرای بهار را ستایشگر آزادی خوانده‌اند. این لقب بیانگر آن است که او در تمام عمر خویش در راه آزادی و قانون و استقلال کشورش کوشیده و بخش اعظمی از سروده‌هایش با همین مضمون است. علاوه بر آن، او را شاعر سیاست می‌توان خواند. شاعری که در مبارزات سیاسی دوره مشروطه حضور داشته و از نزدیک شاهد اوضاع بوده است.

محمدتقی بهار هم افکار مذهبی، اخلاقی و فلسفی داشت و هم نسبت به تاریخ زنده عصر خود بی‌تفاوت نبود و تند و بی‌پروا از آن انتقاد می‌کرد. هم حکایات و تمثیلات فراوانی عرضه کرد یا از دیگران به عاریت گرفت. هم حبسیات و اخوانیات سرود و هم مدح و قَدْح کرد و هم سراینده تغزل، غزل و تصنیف بود.

آنچه هدف مبارزات سیاسی بهار بوده در قالب اشعار انتقادی و شکوائیه از جور دولتمردان و اعتراض به نقض اصول آزادی و رواج فساد و تبهکاری بیان گردیده است، از جمله بهار در «قصیده جهنم» به مخالفت گروهی از محافظه‌کاران، که نهضت آزادی‌خواه مشروطه را باب دندان خود نمی‌دیدند، اشاره کرده است.

احمد مطر نیز معتقد است که ارزش‌های انسانی مانند آزادی و برابری باید فراگیر شوند و همه از حقوق یکسانی برخوردار گردند و آزادی را تنها راه نجات جامعه از مشکلات و مصائب می‌داند، شاعر به آزادی عشق می‌ورزد و به آن ایمان دارد و آن را برای ملت‌های عربی که از آن محروم‌اند می‌خواهد. مطر عقیده دارد که آزادی در کشورش در حال احتضار است و نفس‌های آخرش را می‌کشد. او پایان غم و اندوه را در برقراری آزادی می‌بیند. اما در نهایت به این نتیجه می‌رسد که آزادی، مرده‌ای بیش نیست و این نتیجه‌گیری را در قصیده «دَمعئٌ علی جِثمانِ الحُریه»، به نشانه احساس خود نسبت به آزادی در کشورهای عربی بیان می‌کند.

 

ب. استبدادستیزی
بهار حکومت استبدادی را مایه‌ تباهی و ویرانی می‌شمارد و مبارزه‌اش با استبداد بی‌امان و خشم‌آگین است. یکی از اهداف انقلاب مشروطه، مهار کردن استبداد و حکومت‌های مستبد بود. چنانکه در دوران مبارزان مشروطیت شاگردان دبستانی نیز بر روی پشت‌بام رده می‌کشیدند و سرود می‌خواندند.

بهار، همواره از استبداد می‌نالد و از اینکه دریای استبداد، کشتی ملت را به گرداب بلا افکنده است، رنج می‌برد (۱/ ۱۳۱).

او استبداد را عمل و شعاری غیرالهی، غم‌انگیز و از آثار جهل می‌داند و معتقد است حاکمان  مستبد در تلاش‌اند تا مردم را در جهل و ناآگاهی قرار دهند. به اعتقاد بهار عدالت می‌تواند مانع و سدی در برابر استبداد باشد و مانع خودکامگی حاکمان گردد.

هدف بهار از سرودن شعر «آیینه عبرت» بازداشتن محمدعلی‌شاه از اعمال مستبدانه بود. وی در این شعر با بیان سرنوشت حاکمان مستبد، استبداد را باعث سقوط پادشاهان گذشته می‌داند و مجلس ملی را برای کندن ریشه استبداد یک ضرورت اعلام می‌کند.

در دوره بهار، حضور و دخالت بیگانگان در ایران به اوج خود رسیده بود. انگلیس و روس و آلمان و آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی با دخالت در امور ایران سعی داشتند به سیاست‌های استعماری و منفعت‌طلبانه خود جامه عمل بپوشانند. در این میان جهت‌گیری بیگانه‌ستیزی شاعران ما بیشتر متوجه روس و انگلیس بود. چون سیاست استعماری این دو کشور ـ چه در جنگ‌های ایران و روس و چه در امتیازگیری‌های اقتصادی و تجاری این دو کشور از دولت و ملت ایران ـ محسوس‌تر بود.

بهار در قصاید سیاسی خشم خود را نسبت به نفوذ و دخالت بیگانگان نشان می‌دهد. وی، علاوه بر اشعار ضداستعماری، مقالات تندی نیز علیه دخالت روسیه می‌نوشت و آشفتگی و نابه‌سامانی ایران و ایرانیان را نتیجه حمله و حیله استعمار غرب و روسیه می‌دانست.

اما «احمد مطر» آغازگر مبارزه با صدام است و با زبان شعر و طنز سعی در بیداری مردم خفته دارد و با وصف کشور و وطن خود در پی بیداری و هوشیار کردن مردم است. شک نیست که عنایت عمیق احمد مطر به مضامین سیاسی و اجتماعی، از عیار عنصری که اهل فن از آن به «جوهره شعری»‌ تعبیر می‌کنند، می‌کاهد. بنابراین، طبیعی است که آن دسته از خوانندگان شعر که به تصاویر «ناب» شعری دلبسته‌اند و فی‌المثل با سبک و سیاق اشعار «ادونیس» خو گرفته‌اند، از سفر به دیار «لافتات» چندان راضی باز نگردند. اما احمد مطر به هیچ‌گاه راضی نمی‌شود که اوقات شعری خود را صرف سرودن «اشعار صِرف» کند.

او برخلاف دیگر شاعران معاصر عرب که اصرار دارند تا شخصیت خود را در اشعار خویش آشکار کنند، تلاشش بر آن است تا «خود» را در اشعارش حل کند و «من» فردی را به «من» جمعی بدل سازد و سخنگوی یک امت باشد: «بسیار زیباست که انسان، شاعری باشد در خدمت یک ملت، نه نماینده یک قبیله به‌خصوص» (مطر، ۱۹۸۶: ۵).

شاعر یک امت بودن، وضوح، ساده‌گویی، بی‌پروایی و شجاعت می‌خواهد که برای احمد مطر این همه میسر است. یکی از محورهای اساسی که در شعر این شاعر به چشم می‌خورد حکومت و متعلقات آن است. استبداد و خفقان و روابط حاکم و محکوم، از عناصر سازنده شعر احمد مطر است. آرمان و هدف احمد مطر تنها اصلاح کشور عراق نیست بلکه بیداری و روشنگری مردم و رهبران جهان عرب و اتحاد و همبستگی کشورهای عربی است.

او در بسیاری از اشعارش حکام عرب را هجو می‌کند و آن‌ها را عامل عقب‌ماندگی و وحشت می‌داند و حاکمان کشورش را مسئول فساد اجتماعی و اخلاقی موجود در جامعه‌اش معرفی می‌کند. اشعارش بیانگر رنج و محرومیت طبقه ستم‌دیده جامعه است.

 

اوضاع دو کشور ایران و عراق
درون‌مایه شعر بهار را باید «وطن و آزادی» دانست. در گذشته، مفهوم وطن به معنای زادگاه و زیستگاه جغرافیایی به‌کار می‌رفت. با پیدایش انقلاب مشروطه و تحول در شعر فارسی مسئله «وطن» از نظر محتوا به یکی از دردها و دغدغه‌های اصلی شاعران مشروطه تبدیل شد. مفهومی که شعرای عصر بیداری از وطن ارائه می‌کردند، تقریباً همان تلقی و دریافتی است که ما امروز نسبت به این واژه داریم (۱/۵۳۳).

در اشعار شاعرانی چون بهار، که از تاریخ و فرهنگ و گذشته ایران شناخت کافی داشتند، مایه‌های وطنی فراوانی به‌کار رفته است. وطن برای بهار معنی گسترده و وسیعی دارد. او در تعریف وطن، ایران‌زمین و تاریخ آن را از آغاز اساطیری تا روزگار خود و همچنین همه فراز و نشیب‌های آن را به یاد می‌آورد و در دیوان اشعارش زیباترین ستایش از مفهوم وطن را عرضه کرده است.

بهار به سبب آگاهی نسبتاً وسیعی که از گذشته‌های ایران داشت و به علت هیجان و شیفتگی عاطفی که نسبت به گذشته ایران در او بود، بهترین مدیحه‌سرای «آزادی» و «وطن» در بافت بورژوازی­۱ آن است. وطن‌پرستی در حد اعلای آن، نه شوونیزم حاکم بر دوره رضاخانی (شفیعی کدکنی، ۱۳۵۹: ۳۸).

وطن‌دوستی بهار در جهت استقلال و حفظ تمامیت ارضی کشور و حاکمیت ملی و ستیز با بیگانه و استعمار است و این ویژگی در اشعار بهار جلوه‌ای ویژه دارد. او با لحنی عاشقانه و حماسی از وطن، دردها و پریشانی‌های آن سخن می‌گوید:

شعر ملی همچون دریایی است که انواع مختلف رودها همانند شعر قومی و نوعی از شعر دینی و اجتماعی و انسانی در آن می‌ریزند. گرایش وطنی در شعر، بیان‌کننده امور مربوط به وطن و هموطنان است و به وطن‌دوستی و حمایت از آن و دفاع از حقوق هموطنان و کنار زدن حیله دشمنان و حفظ عهد هم‌پیمانان دعوت می‌نماید. همچنین بازتابی از مواضع پایداری و نقاط قوت و عزت هموطنان بر ضد استعمارگران است و به معالجه ضعف آن می‌پردازد. بدون اینکه هرگونه ترغیب و ترهیبی در آن اثرگذار باشد.

شعر وطنی از عاطفه‌ای صادق و احساسی باطنی سرچشمه می‌گیرد و با مسائل مختلف جامعه در تعادل است و بازتاب اتفاقاتی است که در وطن رخ می‌دهد. مطر در اشعار خود به دفاع از وطن می‌پردازد و آن را وظیفه خود می‌داند و این مطلب را در قصیده «مذبحئ‌الفراشه» بیان می‌کند.

 

تأثیر آیات و احادیث در شعر مطر
در ادبیات گذشته انتقاد از امیران و شهریاران به نوعی رواج داشته است تا آنجا که گاهی با استفاده از آیات قرآنی و احادیث اسلامی، سلاطین جبار روزگار را به باد استهزا و انتقاد می‌گرفتند.

اشاره‌های مطر به داستان‌های قرآنی، به استثنای اشاره وی به شب معراج و استفاده طنزآلود از آن ـ که در شأن یک شاعر مسلمان نیست. اگرچه در جهت کوبیدن دشمنان پیامبر باشد ـ اشاره‌هایی دلنشین و تأثیرگذار است (حسینی و بیدج، ۱۳۸۰: ۱۷۰). احمد مطر از کلمات و عبارات و معانی آیات قرآن نیز در اشعار خود بهره می‌گیرد و یکی از سرچشمه‌های اعتراض و ظلم‌ستیزی‌هایش، همین آیات قرآن است. او به سبب حساسیت فراوانی که به مسائل کشور و جامعه‌اش دارد، نمی‌تواند در مقابل اوضاع نابه‌سامان سکوت کند. از آزادی و دفاع از میهنش سخن می‌گوید و می‌توان گفت او با تمام معنا شایستگی ملقب شدن به «شاعر تبعید و آزادی» را دارد.

یکی از شگردهای شعری احمد مطر در کنار بهره‌های زبانی و ذهنی فراوان از تمثیل‌ها و تعبیرهای قرآنی که در اشاره‌ها و تلمیح‌ها بازتاب می‌یابد، بهره‌گیری فُرمی از فضای سُوَر قرآنی است. شاعر در خلال ذکر کلمات و عبارات و خطاب قرآنی در داستان حضرت یوسف علیه‌السلام، آینده تیره و تاریک خود و ملت و جامعه را به تصویر می‌کشد. آینده‌ای که به پژمردگی و ضعف و فقر و مرگ منجر می‌شود و کسی بدان توجه نمی‌کند.

او از به غارت رفتن نفت تأسف می‌خورد و از آن به‌عنوان سرمایه ملی حکایت می‌کند. از نظر وی کشتی‌های چپاولگران در دریا برای انتقال نفت مانند کشتی‌های عظیمی است که خداوند از آن‌ها در قرآن یاد کرده و انتقال نفت توسط اشغالگران و ظالمان را چه در حال حاضر و چه در آینده، باعث فقر و بدبختی برای ملت، می‌داند.

 

تأثیر آیات و احادیث در شعر بهار
به‌کار بردن آیات قرآن و احادیث پیشوایان دین یکی از موضوعاتی است که به شعر شاعران و نویسندگان جلوه و رنگ خاص بخشیده است. هر شاعری که بتواند از آیه یا روایتی استفاده نماید به سخن خود جذابیت و رونق بیشتری داده است.

مطالعه دیوان بهار نشان می‌دهد که وی در موارد گوناگون از کلام خدا و سخنان امامان یا مفاهیم آن‌ها در شعر خویش سود برده است. بهار شاعری خداپرست است و به وحدانیت حق تعالی معتقد است. این مطلب در سروده «انسان و جهان بزرگ» دیده می‌شود.

 

مقایسه دیدگاه‌های دو شاعر
جامعه ایران همواره پرورنده بزرگان در عرصه‌هایی چون علم، ادبیات هنر، دین و عرفان بوده است و این امر بدون وجود بستر اجتماعی مناسب قابل تصور نیست.

دزدی، غارتگری، انجام منکرات، بی‌دینی به معنای واقعی، معاملات فاسد، بر هم زدن سلسله مراتب اداری، فحشا و لواط، عیاشی، نزاع و لَجّارگی [بی‌حیایی]، بی‌بندوباری، تهمت و دروغ، بی‌وفایی، شراب‌خواری، خصومت‌های قبیله‌ای، بیکاری، تنبلی، خمودی و جهل و خرافات از عناصری هستند که می‌توان در بافت زندگی گذشته ایران پیدا کرد (رضاقلی، ۱۳۷۷: ۲۲۰).

در چنین شرایطی برخی شاعران و نویسندگان با هدف غایی اصلاح رفتارهای فردی و جمعی دست به خلق آثار طنز می‌زنند. طنزپردازانی که جنبه همدلی و همزبانی با خلق را بیشتر رعایت کرده باشند انعکاس و تأثیر طنز آنان بیشتر است. درواقع طنز آنان در اجتماع بیشتر همدرد می‌یابد و این همدردی در وهله اول حاصل همدلی و همزبانی طنزپرداز با مردم است (زرین‌کوب، ۱۳۷۶: ۲۹).

ملک‌الشعرای بهار و احمد مطر از جمله شاعرانی هستند که به دلیل شرایط نابه‌سامان سیاسی و اجتماعی یکسان در روزگار خویش شباهت‌هایی در مضامینی چون آزادی، وطن، انتقاد از زمامداران و استقلال از قید و بند استعمار و استبداد، گسترش جهل و فساد، فقر، بی‌عدالتی، عقب‌ماندگی علمی، پرداختن به مسائل اجتماعی و مشکلات زمانه دارند.

ادیبانی چون احمد مطر و بهار سعی دارند در سروده‌هایشان برای بیان و بهبود وضعیت اجتماعی و سیاسی عصر خود از زبان طنز بهره گیرند تا ضمن گوشزد کردن و حتی محکوم کردن رفتار مردم و اجتماع، آنان را به بیداری و حرکت ترغیب نمایند. در این مبحث لازم است بخشی از افکار و وجوه نگرش این دو شاعر را اجمالاً مقایسه کنیم.

 

آزادی و وطن
یکی از خواسته‌های مهم دو شاعر «آزادی» است. آرزوها و اندیشه‌های محوری آنان در دفاع از آزادی و حاکمیت قانون و نگرانی از سرنوشت وطن و حبس‌های پی‌درپی سبب شده است تصاویر شعری آنان به یک فریاد تبدیل شود؛ فریادی که گاه در اوج شادمانی، گاه از شدت درد و اندوه و زمانی از کثرت دغدغه و اضطراب است، برای اینکه جامعه شب‌زده و ناآگاه را آگاه کند و به آنان جهت ادای وظیفه اجتماعی‌شان هشدار دهد. آن‌گاه که شاعر با شعرش فریاد می‌زند و درون‌مایه فریادش را بیان می‌کند، برای اثرگذاری بیشتر پیامش در این فریاد از الفاظ بهره می‌گیرد.

اگر بخواهیم دو مروارید گران‌بها از دریای شعر بهار صید کنیم، بی‌شک «آزادی» و «وطن» خواهد بود. احاطه او بر تاریخ و فرهنگ ایران عشق وی را به ایران کهن بیشتر کرده است. عشقی که در سراسر دیوان او به چشم می‌خورد.

مطر نیز برای طلب آزادی در کشورش فریاد می‌زند و در برابر ستم ایستادگی می‌کند. او شاعری است که عزم و اراده خود را جزم کرده تا از حقوق پایمال شده ملت و آمال آنان دفاع کند و در این راه همه توانمندی‌های خود را به‌کار برده و عشق خود را در خدمت آرزوها و امیدهای ملتش قرار داده و معتقد است «آزادی» تنها راه نجات جامعه از مشکلات است.

انگیزه و محرک اصلی بهار و مطر در مبارزه با استعمار و استبداد، عشق و علاقه صمیمانه آن دو به وطن است که موجب می‌گردد تا پای جان به این مبارزه ادامه دهند و در این راستا تمام مشکلات و سختی‌ها را ـ که کمترین آن‌ها تبعید و دوری از وطن است ـ پذیرا باشند اما با دشمنان میهن از در سازش و تسلیم وارد نشوند. آنان حضور بیگانه در کشور و دخالت آنان را در امور داخلی، منشأ همه مفاسد وطن و عامل اصلی بدبختی‌ها و ناکامی‌های هموطنان می‌دانند و مخالفت با حاکمان وابسته به بیگانه را وظیفه‌ای انسانی اعلام می‌کنند.

بهار هیچ‌گاه دست از مبارزه برنداشت و از آرمان‌هایش عدول نکرد. او در جای جای دیوانش بر عاملان جور و ستم تاخته و آنان را از نیش کلک آتشین خود بی‌بهره نگذاشته است. او شخصیتی سیاسی بود و از اینکه در این ورطه گرفتار شده است ابراز ندامت و پشیمانی می‌کند و سیاست مداری را راه شیطان می‌نامد و چیزی جز هدر دادن جوانی نمی‌داند.

بهار خود اظهار می‌کند: «من در تمام مدت عمر سیاسی خود متکی به اجانب نگشته‌ام و کمال مطلوب من جلب دینار و درهم نبوده است» (بهار، ۱۳۷۱: دیباچه). بهار در سروده‌های خود به سنت‌های ملی و دینی و دوراندیشی در موضوعات مختلف عمیقاً پایبند بوده است. همچنین پیش از ایجاد تحولات اجتماعی و سیاسی و صلح جهانی و ارزش‌های والای انسانی، ایجاد امنیت در داخل کشور، ارائه راه‌حل برای مشکلات جامعه، وحدت و یکپارچگی جهان اسلام، پاس داشتن هویت دینی و ملی، ثبات امنیت داخلی و خارجی و بالا بردن ظرفیت جامعه را ضروری دانسته است.

احمد مطر با وجود اینکه هرگز مسئولیت سیاسی نداشته اما شعر سیاسی در اشعارش جایگاه مهمی دارد. او در برابر استبداد، قلع و قمع، ترور و خفقان سخن می‌گوید و اهل سازش با ظلم و ستم نیست. او شاعری است منتقد که در شعرش همه حوادث و نابه‌سامانی‌های اجتماعی منعکس شده و سعی نموده از مطالبات ملتش به خوبی دفاع کند.

مطر در بسیاری از قصایدش حُکام عرب را هجو می‌کند و آن‌ها را عامل عقب‌ماندگی و رعب و وحشت و فضای خفقان کشورهای عرب می‌داند و معتقد است که حُکام عرب، سرگرم مسائل فرعی و حاشیه‌ای هستند و مردم باید خودشان با تلاش و کوشش، حاکمان کشورهایشان را متوجه حقوق پایمال شده خود کنند. احمد مطر، حاکمان عرب را از خودشان نمی‌داند بلکه آن‌ها را آمریکایی می‌خواند.

 

نتیجه‌گیری

در بررسی‌ها و مقایسه شعر دو شاعر از جنبه‌های مختلف به نتایج و یافته‌های زیر دست یافتیم:

• رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی مسلماً بر ذهنیت انسان‌ها تأثیر خواهد داشت و تجلی این رخدادها را در آثار انديشمندان و شاعران می‌توانیم شاهد باشیم.

احمد مطر و بهار به‌عنوان دو اصلاحگر اجتماعی برخاسته از جوامع ایران و عراق هریک جایگاه خاص و منحصربه‌‌فردی در زمینه کاوش، اصلاح و نقد اوضاع اجتماعی دارند. نکته قابل تأمل در آثار ایشان توجه به درون‌مایه‌های انتقادی با استفاده از ابزار طنز است که در آثارشان کارکردی ویژه پیدا می‌کند.

هر دو شاعر (احمد مطر و ملک‌الشعرای بهار) برای بیان انتقادهای خود از نابرابری‌های جامعه و اعلام نارضایتی و رهایی از استعمار بیش از هر چیز به زبان طنز روی آورده‌اند و آن را وسیله عینیت بخشیدن به اندیشه‌ها و تولیدات فکری خود قرار داده و با این شیوه سخن خود را به گوش همگان رسانده‌اند.

هر دو شاعر تنها راه علاج بیماری استبداد را عملکرد پادشاهان در چارچوب قانون و توجه ایشان به خواست و آرای مردم دانسته‌اند.

بیان و شرح موضوعات، به روش طنزآمیز باعث ایجاد علاقه و دنبال کردن آن موضوعات می‌شود. بنابراین طنز نقدی است بر نارسایی‌ها و مشکلات اجتماعی اما نقدی سازنده نه سوزنده.

هر دو شاعر در شعر طنز خود، مردم و اجتماع را خطاب قرار می‌دهند و عقب‌ماندگی و ناتوانی و فقر آنان را می‌بینند و از جهل ملت رنج می‌برند. از نظر آن دو، جامعه فلج شده است و فضای آن، هر روز تاریک و تاریک‌تر می‌شود.

هر دو شاعر طنز را که از روایت‌ها و باورهای موجود در ذهن و زبان اجتماع شکل می‌گیرد برگزیدند تا در القای معانی مورد نظر به جامعه توفیق بیشتری داشته باشند.

شعر مطر که به‌صورت قطعه‌های کوتاهی است اغلب مستقیم و صریح هدف را نشانه می‌رود در صورتی که شعر بهار نرم‌تر و لطیف‌تر و گاه غیرمستقیم و غیرصریح بیان می‌شود.

مطر بیشتر در حوزه شعر، فعالیت هنری دارد اما بهار نه‌تنها در شعر بلکه در سیاست نیز دست داشته است.

حقایق تلخ روزگار مطر در آثار او آشکارتر است زیرا او بیشتر به وصف موضوع پرداخته و سخنان طنز مطر از روح خاصی برخوردار است، به‌طوری که حس مخالفت مردم بر ضد اوضاع نابه‌سامان را بیشتر برمی‌انگیزد.

در بیشتر اشعار این دو شاعر مسئله سرکوب و نبودن آزادی بیان و همچنین درون‌مایه‌های اجتماعی و سیاسی مشترک دیده می‌شود و انعکاس و بازتاب آن‌ها یکسان است.

ارزش تاریخی شعر این دو شاعر موجب شده است روح همدردی با نوع انسان به وجود آید و آنان در سطح ملی مطرح شوند.

تأثیر شگرف و زیبای آیات قرآنی و روایات دینی در اشعار هر دو شاعر نشان از آن دارد که هر دو دین‌دار و مسلمان‌اند. باورهای ملی در شعر بهار، با تکیه بر آموزه‌های دینی و معارف اسلامی، برجسته‌تر است.

بهار و مطر فقر را نتیجه فقدان عدالت اجتماعی می‌دانند و از بی‌عدالتی موجود در جامعه خود رنج می‌برند تا جایی که در قضاوتشان انسان‌های ستم دیده و مظلوم را در ردیف جاهلان به شمار می‌آورند.

بیان هر دو شاعر با لحنی کوبنده، پرخاشگر و زننده و در بعضی موارد هجوگونه است، با انتقادی مستقیم و غیرصریح و از نظر محتوا بیان مسائل سیاسی و اعمال سیاستمداران است با هدف بیداری اذهان و اصلاحگری اجتماعی و مبارزه سیاسی و از نظر مخاطب نیز بیشتر زورمندان، ظالمان و حاکمان ستمگر را مورد خطاب قرار داده‌اند.

تأثیرپذیری دو شاعر از جنبش‌های ضداستعماری و استبدادی عصر خود بسیار زیاد بوده، به‌طوری که اشعار آنان تأثیر عمده‌ای در سرعت بخشیدن به حرکت آن جنبش‌ها داشته است.

همان‌گونه که شعر تصویر زندگی و حیاتی است که شاعر آن را می‌بیند، اشعار احمد مطر و بهار نیز آیینه و تصویری است که در آن می‌توان آرا و افکار شاعر و انعکاس مشکلات سیاسی و اجتماعی یک ملت را مشاهده کرد.

 



۱۶۱۱
کلیدواژه (keyword): آموزشی,تحلیلی, طنز,احمد مطر,ملک الشعرا بهار,آزادی,وطن
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید