ارتباط کودک با خدا
۱۳۹۹/۰۲/۳۰
دغدغه بسیاری از والدین این است که آیا میتوانند با فرزندانشان درباره موضوعات پیچیدهای چون خدا صحبت کنند و اینکه آیا اصولاً میتوان درباره مفاهیمی چون خدا، پیامبر، جهان آخرت، آفرینش و هستی، تکلیف، عبادت و مانند آن با بچهها حرف زد.
حرف زدن درباره خدا از این جهت حائز اهمیت است که میتواند بهترین راه رفع مهمترین نیازهای کودکان باشد؛ زیرا کودکان بیش از بزرگسالان، خود و اطرافیانشان را نیازمند تکیهگاه قوی و مهربانی میبینند که میتواند همه آرزوهای آنها را برآورده سازد. فایده دیگر صحبت کردن درباره خدا این است که همهچیز را در دنیا توضیح میدهد: زیبایی طبیعت، تولد نوزاد یا مرگ یک دوست، و این توضیح (مرتبط کردن رویدادهای طبیعی به خدا) با نوعی احساس شگفتی نیز همراه است؛ زیرا روح کودک به دنبال عجایب و اسرار میگردد و زمانی که برای پرسشهای کلیدی خود پاسخی منطقی مییابد. احساس آرامش میکند. اگر کودک حوادث تلخ و شیرینی از این قبیل را با خدا مرتبط بداند، هم در شناخت خود نسبت به خدا عمیقتر میشود و هم روحش که به دنبال عجایب و اسرار است، ارضا میگردد. همچنین حرف زدن درباره خدا، به کودک احساس امنیت میدهد؛ زیرا خدا جاودانی و مافوق همه تغییرات است و در دنیایی که همهچیز آن زودگذر است، اعتقاد به خدا میتواند بهترین حامی و راهنمای اخلاقی کودک باشد، و بالاخره توجه به خدا و احساس نیاز به او، مایه آرامش روح و روان کودک میشود؛ زیرا این احساس از کودکی در فطرت و نهاد انسان قرار داده شده و طبق فرمایش پیامبر اسلام(ص)، کودک مادامی که اطرافیانش او را از پرستش خدا باز نداشتهاند، دارای فطرت خداپرستی و ایمان است.
متأسفانه با وجود اینکه خداشناسی ضرورتی مهم و نقطه عطفی در زندگی کودکان و فرزندان است، والدین از آن غافلاند و به ضرورت آن توجه کافی ندارند؛ در حالی که زندگی کودک در سایه ایمان معنا پیدا میکند. گمان برخی والدین این است که آموزش آموزههای کتاب خدا و اعتقادات دینی برای کودک ضرورتی ندارد و این کار وظیفه آنان نیست؛ بنابراین، کودکان را به حال خود وامیگذارند در حالی که باید زمینههایی ایجاد شود تا با وسعت یافتن تدریجی به گزارههای ذهنی، آنها به سطحی از معرفت و دانش برسند که ضرورت اعتقاد به خدا را درک کنند.
موکول کردن این امر به سن نوجوانی یا پایان دوران کودکی دیر به نظر میرسد. زیرا کودکان توان درک این مفاهیم را دارند و در این شرایط اگر با آنها درباره خدا بهطور صحیح و منطقی صحبت نشود و از سویی، آنها اعتقاد به خدا را در اعمال و رفتارهای والدین نیابند، بعداً بسیار سخت است. آنچه والدین بدان عمل میکنند، بیش از آنچه میگویند بر ذهن کودک تأثیر میگذارد و کودک زمانی بیشتر با خدا آشنا میشود که اعتقادات مذهبی را بهطور عملی در زندگی والدین ببیند. حال اگر عمل والدین مطابقت چندانی با دین نداشته باشد، کودک درک صحیحی از دین پیدا نمیکند. اینجاست که ضرورت آموزش صحیح دین به کودکان، بیشتر روشن میشود.
برای اینکه کودکان درک صحیحی از خدا داشته باشند،لازم است به آنها اجازه دهید آزادانه درباره خدا گفتوگو کنند؛ زیرا بهترین راه ارتقای معنویت در کودکان، راحت و آشکار حرف زدن از خداست. اصل عملیای که اغلب روانشناسان آن را تأیید میکنند. این است که بگذارید بچهها خود گفتوگو را هدایت کنند و عقایدشان را بگویند و بعد با سؤال کردن درباره نظرات شما، موضوع را پیگیری کنند.
نکته مهم اینکه اگر در فرایند رشد کودک پیشفرض و اطلاعی از درک و برداشت کودک از خدا، در هر مرحله سنی او داشته باشیم، با اطمینان بیشتری میتوانیم به وی کمک کنیم. در اینجا به مراحل رشد روانی کودک و اینکه در هر مقطع چگونه باید با او درباره خدا حرف بزنیم، اشاره میکنیم.
۱ تا ۳ سالگی
ابتدا یادمان باشد که ایمان به خدا فطری و ذاتی است و ما باید زمینههایی را فراهم کنیم تا بذر ایمان به خوبی و متعادل در وجود کودک شکوفا شود. بنابراین، خداشناسی در این سن اهمیت زیادی دارد. کودکان نوپا میتوانند کلماتی را که از مفاهیم مقدس برخوردارند یاد بگیرند. در ابتدا، با کلماتی مانند قرآن، خدا، پیامبر و امام آشنا شوند. البته با بیانی کودکانه و واژگان بسیار ساده و عینی، اگر بچهها به سادگی با این کلمات مأنوس نشوند، بعدها نمیتوان مفاهیم بزرگ را به آنها آموخت. از همه مهمتر، باید عشق و محبت به خدا را در آنها تقویت کنید. به آنها بگویید که خداوند دوستشان دارد و همواره از بچهها مراقبت میکند. نکته دیگر اینکه کودک به این جهت که یکی از وابستهترین موجودات دنیاست، در رفع نیازهای خویش، به والدین وابستگی کامل دارد. اگر کودک از این جهت مشکلی نداشته باشد و والدین در محبت و توجه به او از چیزی فروگذار نکنند، از اعتماد به آنها، اعتماد و توکل به خدا را نیز میآموزد.
۳ تا ۵ سالگی
در این مرحله این سؤال غلط است که «چطور کودک را وادار کنم به خدا اعتقاد پیدا کند»؛ چه اینکه این اعتقاد درونی بهصورت اجمال، در فطرت و آفرینش او وجود دارد. پرسش صحیح این است: «چطور به او نشان دهم که خدا در زندگیاش حضور دارد؟». زمانی که بچهها از مشاهده شگفتیهای اطرافشان حیرتزده میشوند، از چیزی ناراحتاند یا شادی ناگهانی را تجربه میکنند، زمینه فکریشان برای این مسئله آماده است و شما میتوانید حضور خدا را با حرف زدن در این باره، به آنها نشان دهید؛ مثلاً وقتی کودک ۵ ساله شما که از مرگ پدربزرگش غمگین و تعجبزده است وقتی میپرسد: «پدربزرگ پس از مرگ چه میکند؟ آیا در بهشت است؟» در واقع به اطمینان خاطر نیاز دارد. اگر در پاسخ به او بگویید: «تو چه فکر میکنی؟» احتمالاً میگوید: «پدربزرگ الان در بهشت در کنار فرشتگان است»، شما در این هنگام نظر او را تأیید کنید. همچنین، وقتی کودک در واکنش به تولد فرزند جدید اظهار خوشحالی یا شگفتی میکند، به آسانی میتوانید خدا را به او نشان دهید یا هنگام خوردن غذا، برای او توضیح دهید که این خوراکیهای مفید را خداوند مهربان آفریده است و ما باید از او سپاسگزاری کنیم. آنگاه خودتان به دور از رفتارهای تصنعی و ظاهری شکرگزاری به جای آورید تا کودک همگام با شما آرامآرام بیاموزد. در فاصله سنی ۳ تا ۵ سال، کودکان خدا را اغلب موجودی چون یک رهبر روحانی میدانند. چنین برداشتی به این پرسشها می انجامد: «آیا خدا میخوابد؟ خدا کجا زندگی میکند؟ غذای او چیست؟» برای فیصله دادن به این موضوع و ارضای حس کنجکاوی و تخیل کودک، جوابی صادقانه به او بدهید؛ مثلاً بگویید: «نمیدانم.»
به یاد داشته باشید که کودک در سنی نیست که بتواند چیزی بیش از این پاسخ اجمالی، درک کند اما اگر در پاسخ به او بگویید: «خدا چیزی نمیخورد و جا و مکانی ندارد،» نهتنها قانع نمیشود بلکه دچار سردرگمی بیشتری میشود.
شما میتوانید از او سؤالاتی بکنید که به گفتوگو علاقهمند شود. بهخاطر داشته باشید که همیشه سؤالات کودک را جدی بگیرید و هرگز او را مورد تمسخر قرار ندهید. بچهها نمیتوانند منتقدانه فکر کنند و صحبتهای شما را مورد ارزیابی قرار دهند. وقتی با کودک پیشدبستانی درباره خدا حرف میزنید، کارشناس شمایید؛ دقت کنید حرفی نزنید که بعدها پشیمان شوید. مثلاً اگر به او بگویید: «هر وقت بدرفتاری کنی، خدا عصبانی میشود» او خدا را در خیال خود بهصورت پدر عصبانی مجسم میکند که آماده است او را برای هر اشتباهی تنبیه کند.
منابع
۱.کلیدهای آموختن به کودکان درباره خدا، دکتر ایریسیاب، مترجم: حاجیزاده.
۲. آرامفرد، منصوره؛ حلت، احمد. ویتامینهای عشق با فرزندان.
3.The secret of happiness, K.V. Kreislen.
۵۳۲۰
کلیدواژه (keyword):
تربیت و آموزش,کودک، خدا,آشنایی با خدا,خدادوستی,مهربانی خدا,ارتباط کودک با خدا