عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

خطرپذیری دانش‌آموزان در برابر اعتیاد و نقش معلمان در کاهش آن

  فایلهای مرتبط
خطرپذیری دانش‌آموزان در برابر اعتیاد و نقش معلمان در کاهش آن
یکی از مشکلات شایع و دامن‌گیر در دنیای امروز، گرایش روزافزون به مواد روان‌گردان و مصرف آن‌هاست؛ موادی که هیچ سودی برای جسم و روان ندارند (بی‌نیازی به آن‌ها) و مصرف آن‌ها سبب تغییرات مخرب خلقی، عاطفی، شناختی و رفتاری مصرف‌کننده می‌شود (تغییر روان)، به‌طوری‌که یک یا چند بار مصرف آن‌ها موجب وابستگی جسمانی و روانی (وابستگی جسمی و روانی) فرد می‌شود و علاوه بر آن، در هر بار مصرف نیاز به مقدار بیشتری از آن است تا حداقل تجربه روانی در مصرف قبلی را ایجاد کند (افزایش تحمل دارویی). از طرف دیگر، کنار گذاشتن آن بروز علائم آزاردهنده جسمی و روحی را سبب می‌شود (علائم ترک) و مسمومیت در بدن ایجاد می‌کند. مشروبات الکلی، تریاک، حشیش، ماری‌جوانا و مت‌آمفتامین از این نوع هستند.

همان‌طور که می‌دانیم، این گرایش و اقدام به مصرف مواد روان‌گردان، آسیب‌های جسمی، روانی و اجتماعی زیادی به انسان وارد می‌کند. در واقع، یکی از مصیبت‌های دنیای امروز گرایش به مصرف روزافزون مواد روان‌گردان است. امروز تلاش‌های زیادی صورت می‌گیرد تا از گرایش جوانان به سمت مصرف مواد روان‌گردان پیشگیری شود. زیرا اعتقاد بر آن است که پیشگیری بهتر از درمان است. از سوی دیگر، درمان اعتیاد و مصرف مواد روان‌گردان کاری سخت و پیچیده است و هزینه‌های هنگفتی را به جامعه تحمیل می‌کند. درمان‌ نکردن آن نیز هزینه‌های به‌مراتب سنگین‌تر و بدتری را برای جامعه به دنبال دارد. مطالعات و شواهد زیادی نشان می‌دهند که در شرایط کنونی، سن ابتلا به اعتیاد در حال کاهش است، به‌طوری‌که مشاهده ‌شده است دانش‌آموزان دوره‌های متوسطه در پایه‌های ۱ و ۲ دست به مصرف مواد روان‌گردان می‌زنند. گزارش‌ها حاکی از آن است که گرایش به مصرف این مواد به سطوح سنی پایین‌تر نیز سرایت کرده است. مصرف مواد روان‌گردان در سطوح پایین، گاهی از اختیار کودکان و نوجوانانِ مصرف‌کننده خارج است. این دسته ازکودکان و نوجوانان به‌طور عمده کسانی هستند که والدین آن‌ها خودشان مصرف‌کننده یا توزیع‌کننده موادمخدر هستند. برخی از والدین برای آنکه از کودکان و نوجوانان برای فروش مواد روان‌گردان استفاده کنند، فرزندان‌شان را به بلای اعتیاد گرفتار می‌کنند.

همان‌گونه که گفته شد، درحال حاضر اکثر متخصصان و مؤسسه‌های  مداخله‌گر در کنترل مصرف مواد روان‌گردان به دنبال الگوهایی هستند که براساس آن بتوانند مانع ورود اشخاص به فضای مصرف مواد روان‌گردان شوند. به بیان روشن‌تر، به دنبال آن هستند تاجایی که امکان دارد، با استفاده از الگوهای پیشگیرانه، مانع از تجربه افراد جامعه در مصرف مواد روان‌گردان شوند. اعتقاد به پیشگیری، به‌عنوان اقدامی به‌مراتب بهتر از درمان، مستلزم شناخت فرایند ورود افراد به مصرف مواد روان‌گردان است. در حال حاضر، بیشتر رویکرد پیشگیرانه مبتنی بر آن است که اقدامات فرهنگی گسترده در سطح جامعه به‌عمل آید تا جوانان سرگرم شوند و به سمت مواد روان‌گردان نروند. بر اساس این رویکرد، با استفاده از بودجه‌های تعیین‌شده، به راه‌اندازی مراکز ورزشی و تفریحی، و فرهنگی اقدام می‌شود یا علاوه بر آن، در زمینه‌هایی مانند برگزاری همایش‌های علمی درباره اعتیاد و مصرف مواد روان‌گردان اقداماتی صورت می‌گیرد. توزیع پوسترها و بروشورهای آگاهی‌دهنده، برگزاری مراسم فرهنگی و انواع جشن‌ها یا سایر فعالیت‌های فرهنگی نیز از دیگر کارها هستند.

بر اساس این مدل، چنانچه ابزارهای فرهنگی لازم برای پرکردن اوقات فراغت دانش‌آموزان و جوانان وجود داشته باشد، آنان به ‌احتمال کمتری به سمت مواد روان‌گردان می‌روند. چنین رویکردی قطعاً می‌تواند مناسب باشد، اما نکته اساسی اینجاست که متأسفانه کسانی که در معرض مصرف مواد روان‌گردان هستند، به طور خودانگیخته به سمت استفاده از شرایط فرهنگی فراهم ‌شده نمی‌روند. مشاهده ‌شده است، زمانی که در بخشی از جامعه برنامه‌های متنوع فرهنگی اجرا می‌شوند، به‌طور عمده کسانی در این برنامه‌ها شرکت می‌کنند که پختگی و وارستگی اجتماعی بالاتری دارند و متأسفانه همان‌هایی که در معرض مصرف مواد روان‌گردان هستند و ضروری است در این برنامه‌ها شرکت کنند، حضور نخواهند داشت. ناگفته نماند، شیوه ارائه برنامه‌ها به‌طور عمده به‌گونه‌ای است که افراد در معرض خطر مصرف مواد روان‌گردان را پوشش نمی‌دهد. از طرف دیگر، برنامه‌های فرهنگی پیشگیرانه مصرف مواد روان‌گردان را بیشترکسانی و در مکان‌هایی اجرا می‌کنند که هیچ شناخت درستی از مصرف‌کنندگان مواد روان‌گردان و افراد در معرض خطر ندارند. در این نوع برنامه‌ها این اعتقاد وجود دارد که پرکردن سالم اوقات فراغت، کاهش گرایش مردم به مصرف مواد روان‌گردان را در پی دارد.

 
طرح دیگری که در حال حاضر برای پیشگیری از مصرف مواد روان‌گردان اجرا می‌شود عبارت است از برگزاری کلاس‌های مهارت زندگی یا برنامه‌هایی آموزشی که می‌کوشند نگرش‌ها و مهارت‌های لازم زندگی سالم را به افراد آموزش دهند. برای مثال، ستاد مبارزه با مواد مخدر هرساله بودجه‌ای به مراکز فرهنگی و آموزشی اختصاص می‌دهد تا کلاس‌هایی آموزشی با سرفصل‌های مناسب، به‌منظور آگاه‌سازی جامعه از خطرات مصرف مواد روان‌گردان و آموزش مهارت‌های مقابله با مشکلاتی که افراد را به سمت مصرف مواد سوق می‌دهند، برگزار کنند. این فعالیت‌ها نیز مفید و لازم هستند، اما اشکال بزرگ این است که بسیاری از مطالب آموزشی مورد ارائه، با مصرف مواد روان‌گردان ارتباط چندانی ندارند. از طرف دیگر، همانند فعالیت‌های فرهنگی، عمده کسانی که در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند و از آن بهره می‌برند، فرهیختگانی هستند که از شرایط روحی روانی خوبی برخوردارند و احتمال گرفتار شدن آن‌ها به مصرف مواد روان‌گردان بسیار اندک است.  از آنجا که شرکت در این دوره‌های آموزشی داوطلبانه است، در این کلاس‌ها از کسانی که مصرف‌کننده یا در معرض خطر گرفتار شدن به مصرف مواد روان‌گردان باشند، خبری نیست. هرساله تعداد زیادی از این نوع کلاس‌ها و برنامه‌های آموزشی در مدرسه‌ها و فرهنگسراها و مراکز فرهنگی دانشگاه‌ها یا مراکز مشاوره برگزار می‌شود و طبیعی است وقتی گروه هدف در معرض این آموزش‌ها و برنامه‌های فرهنگی نباشند، اثربخشی آن‌ها بسیار اندک خواهد بود.

اعتیاد دانش آموزان اگر قرار باشد برای پیشگیری از مصرف روان‌گردان‌ها اقدام  مؤثر و کارآمدی صورت گیرد، لازم است بیشتر فعالیت‌ها به کسانی معطوف شود که در معرض خطر ابتلا به آن هستند. به عبارت دیگر، در فعالیت‌ها و برنامه‌های پیشگیرانه مصرف مواد روان‌گردان، کسانی مورد هدف قرار بگیرند که در معرض خطر ابتلا به آن هستند. اگر این فعالیت‌ها اشخاص در معرض خطر را هدف خود قرار دهند و زندگی آن‌ها را  متأثر سازند، آن وقت اثرگذار و کارآمد خواهند بود. در حالی که معلمان عزیز بارها و بارها در مدرسه شاهد بوده‌اند که هرگاه برای دانش‌آموزان یا والدین آن‌ها فعالیتی فرهنگی یا آموزشی به‌منظور آگاه‌سازی آنان در مقابله با مصرف مواد روان‌گردان صورت ‌گرفته‌است، عمده شرکت‌کنندگان خانواده‌ها و دانش‌آموزان سالم بوده‌اند. تنها کسانی که در این جلسات، فعالیت‌ها، کلاس‌ها و برنامه‌های فرهنگی شرکت نداشته‌اند، همان‌هایی هستند که در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد هستند. لازم به یادآوری است، منظور از این سخن آن نیست که برای افراد سالم فعالیت فرهنگی صورت نگیرد، قطعاً فعالیت‌های فرهنگی مفید و سازنده برای همه افراد جامعه لازم و ضروری است.  نهادها و سازمان‌های ذی‌ربط فرهنگی باید فعالیت‌های فرهنگی را در سطح جامعه و برای عموم مردم انجام دهند. وقتی قرار است بودجه‌هایی برای پیشگیری از مصرف مواد روان‌گردان اختصاص یابد، لازم و ضروری است که فعالیت‌های مرتبط با آن نیز به کسانی معطوف شود که در معرض خطر و گرفتار شدن به این بلای خانمان‌سوز هستند. قطعاً محتوای آموزشی و نوع فعالیت باید با شرایط و نیازهای آنان تطبیق داده شود. فعالیت‌هایی فرهنگی و آموزشی که برای عموم طراحی می‌شوند، خاصیت و اثرگذاری مناسب برای افراد در معرض خطر مصرف مواد روان‌گردان را ندارند. لازم است این فعالیت‌ها و برنامه‌ها بر اساس شرایط بوم‌شناختی افرادِ در معرض خطر طراحی و اجرا شوند.

 هدف از بیان این مطالب آن است که معلمان، مشاوران، مربیان تربیتی، مدیران  و سایر دست‌اندرکاران مدرسه که رسالت انسان‌سازی را بر عهده دارند، فعالیت‌های  پیشگیری از مصرف مواد روان‌گردان را به کسانی معطوف کنند که در معرض خطر گرفتار شدن به آن هستند. یعنی برای پیشگیری از ابتلای دانش‌آموزان به مصرف مواد روان‌گردان، لازم است افراد در معرض خطر شناسایی و اقدامات مؤثر و لازم برای آنان به عمل آید، وگرنه صرف تدریس یا فعالیت‌های فوق‌برنامه معمولی نمی‌تواند این دانش‌آموزان را از جهنمی که در آن گرفتار خواهند شد، نجات دهد. یادآور می‌شود، داشتن برنامه‌های اختصاصیِ معطوف به دانش‌آموزان در معرض خطر، به معنای تعطیل‌کردن سایر فعالیت‌های جاری فرهنگی و تربیتی و آموزشی در مدرسه نیست. بلکه لازم است در کنار این فعالیت‌ها برنامه‌های پیشگیرانه ویژه‌ای برای دانش‌آموزان در معرض خطر برگزار شود. بسیار ساده‌لوحانه و ساده‌انگارانه است که تصور شود صرفاً از طریق فعالیت‌های فوق‌برنامه عادی و جاری مدرسه‌ها می‌توان دانش‌آموزان در معرض خطر را نجات داد!

 با توجه به مطالب گفته‌شده، دو سؤال اساسی باقی‌مانده است که باید به آن پرداخت. اول اینکه دانش‌آموزان در معرض خطر چه کسانی هستند؟ و چگونه می‌توان آن‌ها را شناسایی کرد؟ سؤال دوم این است که بعد از اینکه دانش‌آموزان شناسایی شدند، معلمان برای کمک به آنان برای پیشگیری از گرفتار شدنشان به جهنم مواد روان‌گردان چه اقداماتی می‌توانند انجام دهند؟  ابتدا سؤال اول پاسخ داده می‌شود. یعنی توضیح داده می‌شود که شاخص‌های دانش‌آموزان در معرض خطر چیست؟

به‌طور کلی، افراد جامعه را از نظر میزان نزدیک بودن به مواد روان‌گردان می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: یک گروه افراد سالم جامعه هستند. آن‌ها از هر نوع گرایش یا نگرش مثبت یا تجربه مصرف مواد روان‌گردان به‌دورند. آن‌ها این مواد را برای خود بسیار مضر و خطرناک قلمداد می‌کنند و هیچ‌گاه تصمیم ندارند برای مصرف آن اقدامی صورت دهند. گروه دوم کسانی هستند که در حال حاضر مواد روان‌گردان مصرف نمی‌کنند، اما از لحاظ شرایط خانوادگی و اجتماعی و خصوصیات روحی در وضعیتی به سر می‌برند که دیر یا زود به مصرف مواد روان‌گردان اقدام خواهند کرد. گروه سوم کسانی هستند که در حال حاضر به مصرف مواد روان‌گردان مبتلا شده‌اند و تجربه مصرف دارند یا مصرف‌کننده‌اند. گروه سوم نیازمند درمان هستند. اینان همان‌هایی هستند که به سیستم‌های درمانی ارجاع داده‌ شده‌اند تا اختلال مصرف مواد در آن‌ها بهبود یابد. برای گروه اول نیز برگزاری فعالیت‌های فرهنگی به‌منظور حفظ وضعیت سالم آنان لازم و ضروری است. فعالیت‌هایی فرهنگی که فعلاً در سطح مدرسه‌ها و جامعه صورت می‌گیرد، برای این افراد بسیار مفید، ضروری و کارآمد است و نبود آن‌ها سبب می‌شود این گروه‌ها به‌مرور زمان در فهرست افراد در معرض خطر قرار بگیرند. گروه دوم که گروه در معرض خطر هستند، دسته مورد بحث ما را شکل می‌دهند.  افراد در معرض خطر چه کسانی هستند و چه شاخصه‌هایی دارند؟ تعدادی از پاسخ‌های مربوط به این سؤال را معلمان، مربیان و مشاوران مدرسه‌ها می‌توانند به‌خوبی  پاسخ  دهند.

در ادامه شاخص‌های قرار گرفتن در معرض خطر مصرف مواد روان‌گردان توضیح داده خواهد شد.  علاوه بر آن، میزان ضریب خطر ابتلا به مصرف مواد روان‌گردان در مقیاس صفر تا صد  به‌طور فرضی بیان می‌شود. شما می‌توانید با جمع‌بندی ضریب‌های‌ هر شاخص، میزان درخطر بودن دانش‌آموز برای مصرف مواد روان‌گردان را ارزیابی کنید.

• وجود عضو مصرف‌کننده در خانواده: دانش‌آموزی که یک یا تعدادی از افراد خانواده او گرفتار مصرف مواد روان‌گردان هستند. هر چقدر تعداد  بیشتری از افراد خانواده دانش‌آموز گرفتار مصرف مواد روان‌گردان باشند، ضریب خطرپذیری او به‌شدت افزایش پیدا می‌کند. میزان نقش افراد خانواده در خطرپذیری به ترتیب عبارت‌است از پدر و مادر هر دو با هم، مادر به‌تنهایی، پدر به‌تنهایی، برادران، والدین ارشد، عموها و دایی‌ها. ضریب خطر ابتلای این افراد ۹۵ درصد تعیین می‌شود.


وجود دوستان مصرف‌کننده: دانش‌آموزانی که دوستان مصرف‌کننده مواد روان‌گردان دارند نیز به‌شدت در معرض خطر هستند؛ هرچند خودشان در حال حاضر مصرف‌کننده نباشند. مطالعات زیادی نشان داده است، دوستان در رفتار جوانان تأثیر زیادی دارند. تجربه‌ها و باورهای مردم نیز آن را تأیید می‌کنند. به‌ندرت جوانانی پیدا می‌شوند که دوستان مصرف‌کننده مواد روان‌گردان داشته‌اند، اما خودشان به این بلا گرفتار نشده‌اند. ضریب خطر این عامل ۹۰ درصد در نظر گرفته می‌شود.


اعتیاد دانش آموزان
باور به تأثیرناپذیری از دوستان مصرف‌کننده یا داشتن دوستانی که دوستی با مصرف‌کننده را بی‌اشکال بدانند. دانش‌آموزانی که اعتقاد دارند رفاقت و دوستی با افراد مصرف‌کننده هیچ مشکلی برای آنان ایجاد نمی‌کند و با وجود دوستی با آن‌ها همچنان می‌توانند از مصرف مواد روان‌گردان دور بمانند، در معرض خطرند. برخی از این دانش‌آموزان با این باور اشتباه که می‌توانند دوستشان را از مصرف مواد روان‌گردان منصرف کنند، با آن‌ها طرح دوستی می‌ریزند و از این طریق آلوده می‌شوند. این باور یک عامل پرخطر است، زیرا مانع از آن می‌شود که آن‌ها برای پیشگیری از مصرف مواد اقدامی انجام دهند. ضریب این شاخص ۸۹ درصد تعیین می‌شود.
 

میزان دسترسی به مواد روان‌گردان: چنانچه دانش‌آموز با افراد مصرف‌کننده یا فروشنده مرتبط باشد، حتی اگر دوست صمیمی او نباشند، در معرض خطر ابتلا به مصرف است. هر چقدر تعداد این افراد مصرف‌کننده و توزیع‌کننده بیشتر باشد، شدت این خطر نیز افزایش می‌یابد. این افراد می‌توانند اقوام و فامیل نزدیک، همسایه‌ها  یا هر شخص دیگری باشند. دسترسی به هر محرکی می‌تواند انسان را به انجام آن عمل وادار کند. نه‌تنها دسترسی به مصرف مواد روان‌گردان انسان را به مصرف آن وسوسه می‌کند،  بلکه دسترسی به هر موقعیت، انسان را برای انجام عمل متناسب با آن موقعیت تحریک و وسوسه می‌کند. برای مثال، مطالعات نشان دادند مردانی که مرتکب خیانت زناشویی می‌شوند، شرایط و موقعیت‌کافی برای دسترسی به افرادی از جنس مخالف را داشته‌اند و امکان برقراری رابطه برای آن‌ها فراهم بوده است. یا افرادی که در نظام‌های مالی مرتکب خیانت می‌شوند، دسترسی آن‌ها به امکانات مالی موردنظر به‌راحتی امکان‌پذیر بوده است. بنابراین، چنانچه دانش‌آموزی با توزیع‌کنندگان و مصرف‌کنندگان مواد روان‌گردان مرتبط باشد، باید او را در معرض خطر قلمداد کرد. رابطه با این افراد امکان دسترسی به مواد روان‌گردان را فراهم می‌کند. ضریب خطر این گروه ۸۵ در صد در نظر گرفته می‌شود.


میزان و نحوه مراقبت والدین: شاخص دیگر، میزان امکان مراقبت و شیوه مراقبت والدین است. ممکن است در خانواده دانش‌آموز کسی مصرف‌کننده نباشد، اما والدین به دلایل گوناگون اقدام مراقبتی لازم را به شیوه نرم و مشفقانه نسبت به فرزند خود اعمال نمی‌کنند. برخی از این والدین با خوش‌خیالی تمام، درباره اینکه فرزند ما قابل‌اعتماد است، او را به حال خود رها می‌سازند. گاهی مراقبت ‌نکردن ناشی از روابط تعارض‌آمیز والدین یا بی‌مسئولیتی آنان نسبت به سرنوشت فرزند خود و یا ناآگاهی آنان از شیوه مراقبت کردن یا به‌طور کلی از هم‌پاشیدگی نظام خانواده است. برخی والدین نه‌تنها فرزند خود را رها می‌سازند، بلکه هیچ نوع  آموزش یا اطلاعات  مناسبی در این ارتباط در اختیار او قرار نمی‌دهند. ضریب خطر این شاخص ۷۰ درصد در نظر گرفته می‌شود.
 

ناآگاهی از ماهیت مواد روان‌گردان: دانش‌آموزانی که از خطرات مصرف مواد روان‌گردان شناخت و آگاهی لازم را ندارند و در عین حال با افراد مصرف‌کننده و توزیع‌کننده در ارتباط هستند، در اثر این ارتباط به مواد روان‌گردان دسترسی دارند. ضریب خطر این دسته را ۹۰ درصد در نظر می‌گیریم.
 

مصرف تفننی و باورنداشتن به اعتیاد: دانش‌آموزانی که باور  دارند و معتقدند با وجود مصرف مواد روان‌گردان، هیچ‌گاه معتاد نخواهند شد یا این باور را دارند که مصرف تفننی آن یا مصرف آن در شرایط بحران روحی یا برای یادگیری بهتر نمی‌تواند آن‌ها را گرفتار کند. این اعتقاد یا باور در هر فردی که باشد، باوری بسیار پرخطر برای گرفتار شدن در دام مصرف مواد روان‌گردان است. ضریب عامل این خطر ۷۰ درصد در نظر گرفته می‌شود.
 

میل به لذت‌جویی، لذت‌گرایی و نسبی‌گرایی اخلاقی: این دسته لذت‌های آنی را به لذت‌های غایی و دورتر ولی مفیدتر برای زندگی ترجیح می‌دهند. آن‌ها نمی‌توانند از لذت‌های آنی و مخرب درگذرند و می‌خواهند به هر چیز لذت‌بخشی به‌طور آنی  دسترسی پیدا کنند. برای آن‌ها به تأخیر انداختن لذت‌ها معنی و مفهومی ندارد. درباره درست یا نادرست بودن ارزش‌ها نیز یک نظام اخلاقی منسجم ندارند. نظام اخلاقی این دانش‌آموزان بر لذت‌گرایی و نسبی‌گرایی مبتنی است. باورشان آن است که «هر عامل لذت‌بخش خوب است» و «هر عامل غیرلذت‌بخش بد است». از نظر آن‌ها، خوب یا بد بودن به فرد و میزان لذت هر پدیده برای او بستگی دارد. درست و نادرست از نظر آنان به این بستگی دارد که از چه چیزی لذت می‌برند و از چه چیزی لذت نمی‌برند. هرگاه اتفاق یا حادثه‌ یا عملی موجب لذت در آن‌ها می‌شود، اتفاق و عمل درستی است و هرگاه عمل یا رفتاری لذت‌جویی نداشته‌باشد، نادرست است. بر اساس استدلال آنان، هرکسی از چیز خاصی لذت می‌برد. بنابراین، درست و نادرست برای آنان، میزان لذتی است که تجربه می‌کنند. این طرز تفکر و نگرش برای گرفتار شدن  به هر رفتار نامناسب و مخربی زمینه‌ای خطرناک است. این دانش‌آموزان به‌شدت در معرض خطر مصرف مواد روان‌گردان هستند. ضریب خطر این دسته ۹۰ درصد تعیین می‌شود.
 

میزان خودکنترلی و مقابله با وسوسه‌ها: برخی افراد در معرض خطر در بسیاری مواقع به‌خوبی تشخیص می‌دهند که برخی لذت‌ها برای انسان بسیار مضر و خطرناک است، اما توان و قدرت مقابله با میل و هوس خویشتن را ندارند. وقتی میل و هوس در آنان به وجود می‌آید، با وجود آنکه از خطرناک بودن آن آگاهند، اما نمی‌توانند با آن مقابله کنند. ضریب این عامل ۸۰  درصد در نظر گرفته می‌شود.
 

همرنگ‌پذیری کنترل نشده: همرنگ‌پذیری یعنی میل انسان به آنکه با افراد دور و بر خویش همانند و هماهنگ شود. میل به همرنگ‌پذیری برای داشتن زندگی اجتماعی،  به‌منظور هماهنگی با دیگران تا حدی لازم و ضروری است. اما زمانی کارآمد و مفید است که تحت کنترل خود انسان باشد. همرنگ‌پذیری خارج از کنترل در همه شرایط اجتماعی برای فرد مشکل‌ساز خواهد بود. افرادی که براساس معیارهای ارزشی خود تصمیم می‌گیرند تا چه میزان در یک موقعیت همرنگی کنند، در معرض خطر اندکی قرار دارند، اما اشخاصی که به‌راحتی تحت ‌فشار دیگران با افراد گروه همرنگ می‌شوند، از نظر گرایش مصرف مواد روان‌گردان در معرض خطر هستند. ضریب این عامل خطر ۷۵ درصد در نظر گرفته می‌شود.

ابتلا به برخی اختلالات روانی: ابتلای دانش‌آموزان به برخی از اختلالات روانی زمینه شدیدی را برای گرایش آنان به مصرف مواد روان‌گردان ایجاد می‌کند. افراد دچار اختلالاتی مانند بی‌اعتنایی مقابله‌ای، اختلال سلوک، اختلال بیش‌‌‌فعالی، اختلال افسردگی، بحران هویت، اختلال ناتوانی ذهنی خفیف تا متوسط،  و در دانش‌آموزان سال‌های بالاتر اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت ضداجتماعی و احتمالاً افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، نمایشی و وابسته، در معرض خطر مصرف مواد روان‌گردان قرار دارند.

در رابطه با شاخص‌های در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد روان‌گردان باورهای اشتباهی نیز وجود دارد که نباید آن‌ها را مبنای تصمیم‌گیری درباره غربال این دانش‌آموزان در نظر گرفت. یک باور اشتباه رایج این است که مصرف مواد روان‌گردان امری ذاتی یا وراثتی است. درست است که برخی از پژوهش‌ها همبستگی بالایی بین مصرف مواد روان‌گردان و اعتیاد اقوام نسبی مانند پدر، مادر، دایی، عمو و خواهر یا برادر نشان می‌دهند، اما این پژوهش‌ها صرفاً از نوع همبستگی هستند و به‌هیچ‌وجه نمی‌توانند دلیل اصلی گرایش به مصرف مواد روان‌گردان باشند. تبدیل بسیار ساده‌تر آن است که بگوییم این افراد گرایش به مصرف مواد روان‌گردان را از یکدیگر یاد گرفته‌اند. یادگیری و الگو‌گیری از یکدیگر، به‌علاوه وجود باورها و نگرش‌های سخت‌گیرانه یا نگرش‌ها و باورهای مثبت نسبت به مواد روان‌گردان در خانواده، ارتباط واقعی‌تری با مصرف مواد دارد.

اکنون که شاخص‌های در معرض خطر بودن مشخص شدند، یک سؤال اساسی و مهم دیگر باقی‌مانده و آن این است که چگونه می‌توانیم این دانش‌آموزان را شناسایی کنیم. تصور بر آن است که شناسایی این دانش‌آموزان کار چندان سخت و پیچیده‌ای نیست. به‌شرط آنکه برای خود، به‌عنوان معلم، مربی پرورشی، مدیر، ناظم یا معاون و مشاور مدرسه، رسالتی به‌مراتب فراتر از تدریس و انتقال معلومات از کتاب ذهن دانش‌آموز قائل باشیم. اعتقاد به داشتن رسالت پرورشی و تربیتی، فراتر از رسالت آموزشی، مهم‌ترین نگرش و باور است که به اولیای تربیتی مدرسه کمک می‌کند نگاهی جامع به فرایند تعلیم و تربیت و مراقبت از دانش‌آموز داشته باشند. این باور و اعتقاد، یعنی باور به رسالتی فراتر از تدریس یا آموزش، انگیزه‌ای قوی و محکم را در بازی‌های تربیتی مدرسه، به‌منظور شناسایی دانش‌آ‌موزان، فراهم می‌کند. آموزش علمی، بدون شناخت وضعیت و موقعیت دانش‌آموز، عملی بیهوده و ناکارآمد است. معلمانی که از شرایط و وضعیت دانش‌آموزان خود شناخت درستی ندارند و بر اساس نگرش‌های تکنوکراتی اعتقاد دارند فقط مطالب کتاب را تدریس کنند، آموزش آن‌ها بی‌اثر و هدر دادن هزینه‌های آموزشی اختصاص داده‌ شده است. متأسفانه مدت‌های مدیدی است که این باور در نظام آموزشی، از دبستان تا دانشگاه، شایع شده است. با توجه به شاخص‌های تعیین‌شده، به نظر می‌رسد مناسب‌ترین اقدام برای کمک به دانش‌آموزان، ابتدا غربالگری آنان در مدرسه است. یعنی ابتدا لازم است که دانش‌آموزان شناسایی‌ شوند و سپس به‌منظور مقابله با شاخص‌های خطر، اقدام لازم برای تقویت آنان که در خطر ابتلا هستند، صورت گیرد. برای شناخت این دانش‌آموزان معلم می‌تواند در هفته‌های دوم یا سوم سال تحصیلی، یک ساعت از تدریس خود را به گفت‌وگو با دانش‌آموزان صرف کند. در این گفت‌وگو که به شیوه صمیمانه و خودمانی برگزار می‌شود، دانش‌آموزان کلاس تشویق می‌شوند شرایط و موقعیت خود را توصیف کنند. در فرایند گفت‌وگوی خودمانی که دانش‌آموزان مورد توجه و حمایت عاطفی معلم باشند، سرنخ‌هایی از شاخص‌ها و مشکلات دانش‌آموزان به دست خواهد آمد. وقتی هر دانش‌آموز تشویق شود درباره خود و شرایط زندگی‌اش توضیح دهد، شما می‌توانید سرنخ‌های اولیه را به دست آورید. از طریق بحث و گفت‌وگو درباره مسائل و مشکلات اجتماعی نیز شاخص‌ها قابل‌شناسایی هستند. شما می‌توانید دانش‌آموزان را تشویق کنید درباره نگرش‌ها و دیدگاه‌های خود نسبت به کسانی که مصرف‌کننده مواد روان‌گردان هستند، به‌راحتی صحبت و گفت‌وگو کنند. اما معلم بحث را به‌گونه‌ای مدیریت می‌کند که این گفت‌وگوها به سمت ترویج و تبلیغ مواد روان‌گردان نرود. ممکن است این سؤال یا نگرانی برای برخی اولیای محترم مدرسه به وجود آید که تشویق دانش‌آموزان به صحبت کردن درباره خود و شرایط زندگی‌شان، موجب افشای شرایط آنان برای دیگران می‌شود و این مسئله احتمالاً خطراتی را به دنبال دارد. اولیای تربیتی مدرسه، معلم یا هر فرد دیگر باید از این نکته آگاه باشند که دانش‌آموزان به‌طور طبیعی در تعامل با یکدیگر، شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا می‌کنند. در واقع، بسیاری از مطالبی را که قرار است درباره خود در کلاس مطرح کنند، قبلاً با یکدیگر در میان گذاشته‌اند. در بسیاری مواقع، دانش‌آموزان به‌مراتب چیزهایی بیشتر از اولیای تربیتی مدرسه درباره یکدیگر می‌دانند. بنابراین، جای نگرانی نیست که در کلاس معلم از دانش‌آموزان بخواهد در حدی که خودشان تشخیص می‌دهند و دوست دارند، درباره شرایط و وضعیت زندگی خود توضیح دهند. معلم می‌تواند با طرح موضوع دوست و دوست‌یابی، دانش‌آموزان را تشویق کند درباره دوستان خود در کلاس گفت‌وگو کنند. معلم می‌تواند با پیش کشیدن بحث زندگی موفق و خوشبخت و ربط دادن آن با رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد روان‌گردان، نگرش‌ها و باورهای دانش‌آموزان را در این‌باره شناسایی کند. در کل، غربالگری و شناخت چنین دانش‌آموزانی توسط معلم، کار چندان پیچیده‌ای نیست.

۱۹۴۱
کلیدواژه (keyword): مقاله, اعتیاد,اعتیاد دانش آموزان,خطرپذیری دانش‌ آموزان,دانش آموز مصرف کننده,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید