در نگاه علوم تربیتی و فرهنگ دینی، تربیت با تعلیم تفاوت دارد. تعلیم در معنای کلی بهمعنای آموزش دادن مفاهیم است، اما تربیت مفهومی والاتر از آموزش دارد. تربیت در حوزهی انسان قابل تعریف است، اما آموزش به جانداران هم تعمیم داده میشود. پرندگان و چهارپایان، همانند کبوتر و سگ، قابلیت آموزشپذیری دارند و به این ترتیب میتوانند کارهایی انجام دهند که انسان قادر به انجام دادن آنها نیست. برای مثال سگ با حس بویایی خود در کشف مواد مخدر و مواد منفجره و افرادی که در پی زلزله زیر آوار ماندهاند، کمک میکند.
تفاوت تربیت و تزکیه
معمولاً بین تربیت و تزکیه تفاوتی قائل نمیشوند، اما این دو واژه تفاوت دارند. از حیث مفهومی، تربیت وسیعتر از تزکیه است، چون تربیت شامل روح و بدن میشود، اما در تزکیه فقط روح انسان مورد توجه است: قد افلح من تزکی (الاعلی/ 14). تزکیهی نفس یعنی نفس را از آلودگیها پاک کردن. اما تربیت روح و بدن را شامل میشود. مثلاً دوندهی دومیدانی با دویدن زیاد ماهیچههای پای خود و با ریاضت نفس روح خود را تربیت و تقویت میکند.
تعلیم و تزکیه در قرآن
در قرآن در چهار مورد تزکیه و تعلیم کنار هم ذکرشدهاند که در سه مورد آنها تزکیه قبل از تعلیم آمده و در یک مورد، در آیهی 129سورهی بقره، تعلیم قبل از تزکیه آمده است. در آیهی164 آلعمران تزکیه بر تعلیم مقدم شده است: «لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» (آلعمران/ 164). در آیهی 2 سورهی جمعه نیز به همین سیاق تزکیه بر تعلیم مقدم شده است. دربارهی اینکه چرا تزکیه بر تعلیم مقدم است، مفسران وجوهی را ذکر کردهاند که به یک مورد از آنها اشاره میشود. تزکیه هدف است و تعلیم وسیله، و هدف همواره بر وسیله مقدم است. پس تقدم تزکیه بر تعلیم از باب تقدم علت غایی بر علت اعدادی است، زیرا هدف که علت غایی است، همواره بر فعل که جزو علت اعدادی است، مقدم است (جوادی آملی، 1385، ج 7 : 102).
تا نباشد میل و امید ثمر
کی نشاند باغبان بیخ شجر
اما اینکه در آیهی 129 سورهی بقره تعلیم بر تزکیه مقدم شده، علت این است که آموزش و تعلیم مقدمهی پرورش و تزکیه است و براساس سیر منطقی و طبیعی، اول باید آموزش و سپس تزکیه صورت گیرد. توضیح اینکه، هر تزکیهای بعد از تعلیم است، زیرا انسان سالک تا نفس و قوای نفسانی خود و همچنین سود و زیان و فجور و تقوای آن را نشناسد، نمیتواند بر اصلاح و تهذیب آن اقدام کند و در راه سیر و سلوک گام بردارد (پیشین). بنابراین، آنجا که تعلیم بر تربیت و تزکیه مقدم شده، اشاره به وضع طبیعی آن است و در مواردی که تزکیه بر تعلیم مقدم شده است، اشاره به مسئلهی هدف بودن آن است، چرا که هدف اصلی بعثت انبیا تربیت و تکمیل مکارم اخلاق در انسان است. رسول خدا(ص) با سخن زیبای خود به این موضوع اشاره کرده است: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (حکیمی، 1432ق: 675). یعنی من از آن جهت برانگیخته شدم که شرافتهای اخلاقی را کامل و تمام کنم.
علم بدون تزکیه
علم در عین حال که از ارزشهای انسانی است، اما اگر بدون تزکیه و تربیت باشد، موجب فساد و تخریب میشود. تمامی ویرانگریهایی که در عالم صورتگرفته، توسط دانشمندان و اهل علم اتفاق افتادهاند. رهبران فرقههای انحرافی افراد بیسواد و کمسواد نبودهاند، بلکه افراد تحصیلکرده و دانشمند بودهاند، اما دانش و علمشان بدون تهذیب و تزکیه بوده است. علم در دست افرادِ تهذیب و تزکیهنشده، همانند تیغ در دست زنگی است.
بدگهر را علم و فن آموختن
دادن تیغی به دست راهزن
تیغ دادن در کف زنگی مست
به که آید علم، ناکس را به دست
علم و مال و منصب و جاه و قران
فتنه آمد در کف بدگوهران
(مولوی، 1365)
علم که خودبهخود نور است و باعث روشنایی روح انسان و مسیر فراروی او میشود، اگر با تزکیه همراه نباشد، ضررش از جهل و نادانی بیشتر خواهد بود و بهجای اینکه روشنایی باشد، پرده و مانع دیدن حقیقت خواهد شد. شاید به همین اعتبار گفتهاند «العلم هوالحجاب الاکبر»: دانش بزرگترین حجاب است.
امام خمینی قدس سره در نوشتهها و بیانات خود جوانها را از علم بدون تزکیه بر حذر داشته و خطرات آن را گوشزد کرده است. ایشان میفرماید: «گاهی ضرر از این قشر (دانشمند بدون تزکیه) به اسلام و به کشوری از قشرهای دیگر بیشتر میخورد. اکثر دینهایی که باطل بوده و درست شدهاند، بهوسیلهی اهل علم درست شدهاند. غیر اهل علم دینسازی نکردهاند. اهل علم دینسازی کردهاند و بسیاری از خیانتهایی که به کشور ما شده است، از همین درسخواندههاست. این درسخواندهها هستند که کمک کردند.» (امام خمینی، 1368، ج 9 :3).
حضرت علی(ع) در روایتی فرمود: «قصم ظهری رجلان جاهل متنسک و عالم متهتک» (ابن ابیالحدید، 1404 ق، ج20: 284): پشت مرا جاهل زاهدنما و عالم بیحیا شکست.
در قرآن کریم عالم بدون عمل و تزکیه به الاغی تشبیه شده است که بار کتاب دارد: «کمثل الحمار یحمل اسفارا» (سورهی جمعه/ 5): (دانشمندان بدون عمل و تهذیب) مانند الاغی باشند که کتابهایی را به آن بار کردهاند.
عالم بیعمل در نگاه سعدی و حافظ
حافظ در دیوان خود بیشترین حملات را علیه عالمان و زاهدان بیعمل و ریایی داشته است و ملالت علما را از علم بیعمل دانسته است. او از پایبند نبودن بعضی از عالمان به قوانین دین و شریعت سخت انتقاد کرده است که به یک مورد از آنها اشاره میشود:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
دیگر شاعری که از عالمان بیعمل و زاهدان ریایی سخت انتقاد کرده، سعدی شیرازی است. او در باب هشتم گلستان میگوید:
علم چندانکه بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بود نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند
آن تهی مغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر
و همینطور در بخش مواعظ کلیات، در مذمت علم بدون تزکیه و تهذیب میگوید:
دعوی مکن که برترم از دیگران به علم
چون کبر کردی از همه دونان فروتری
از من بگوی عالم تفسیرگوی را
گر در عمل نکوشی نادان مفسری
بار درخت علم ندانم مگر عمل
با علم اگر عمل نکنی شاخ بیبری
علم آدمیت است و جوانمردی و ادب
ور نی، ددی بهصورت انسان مصوری
(سعدی، 1362: 754)
منابع
1. حافظ شیرازی، خواجه شمسالدین محمد (1378). نسیم الهی. تهران.
2. سعدی، مصلحبن عبدالله (1362). کلیات. امیرکبیر. تهران.
3. ابن ابیالحدید (1404 ق). شرح نهجالبلاغه. انتشارات آیتالله مرعشی نجفی. قم.
4. حکیمی، محمدرضا و برادران (1392). الحیائ. دلیل ما. قم.
5. جوادی آملی، عبدالله (1385). تفسیر تسنیم. اسرا. قم.
6. مولوی، جلالالدین محمد بلخی (1365). مثنوی معنوی. کلالهی خاور. تهران.
7. خمینی، روحالله (1368) . صحیفهی نور. ج 9. مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). تهران.