عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

فرمول خنده؛ مروری بر کارگاه طنز و شوخ طبعی

  فایلهای مرتبط
فرمول خنده؛ مروری بر کارگاه طنز و شوخ طبعی
امیدوارم سال تحصیلی جدید برای شما توأم با سلامتی و برکت و لبخند باشد. سال گذشته در کارگاه طنز و شوخ‌طبعی به نکاتی در این زمینه اشاره کردیم. در این قسمت خیلی خلاصه مطالب قبلی را با هم مرور می‌کنیم تا در ادامه راه بتوانیم به‌صورت پیوسته به بقیه ماجرای شوخ‌طبعی و طنز بپردازیم.

بخوانیم و بدانیم

آثار طنز خوب، شعرها و داستانهای نویسندگان خوب کشورمان را حتماً مطالعه کنیم. هر کتابی را هم به دستمان رسید، نخوانیم. وقتمان که زیادی نکرده است. برای مطالعۀ آثار طنز میتوانیم به آرشیو مجلههای رشد نوجوان در سایت مجله مراجعه کنیم. باید اصول شعر و داستان را با عناصر و شگردهای شوخطبعی و ذوق سرشارمان گره بزنیم و بگذاریم خوب غُل بزند و قشنگ جا بیفتد.

 

چرا میخندیم؟

در پاسخ به این سؤال، به مهمترین نظریهها دربارۀ دلایل خندیدن پرداختیم.

این نظریهها بهصورت خلاصه میگویند که: انسان با خندیدن انرژیهای نهفتۀ درونیخود را آزاد میکند و به آرامش میرسد. درک ناهماهنگیها توسط انسان باعث خنده میشود. مثل دیدن کسی که پیراهن و کت پوشیده، اما یادش رفته پیژامهاش را عوض کند.

 

انواع شوخطبعی از نظر هدف و نحوه بیان

شوخطبعی از نظر هدف و نحوۀ بیانِ شوخی انواع متفاوتی دارد که طنز، هزل، هجو و فکاهی از آن جملهاند. همچنین هر کدام از این انواع در انواع، اشکال و قالبهای گوناگونی چون شعر، داستان، لطیفه، نظم، نثر و ... نوشته میشوند.

به قول استاد ابوالفضل زرویی نصرآباد: «طنز بیان منصفانۀ مشکلات با زبان شیرین، کنایی و نشاطآور است.» طنز مانند جراحی دنبال اصلاح و بهبودی است.

هجو در مقابل مدح و به معنای بدگویی است. شبیه چاقوکشی است و آسیب میرساند. هجو معمولاً منصفانه نیست و هدفش تخریب است.

هزل هم هدفهای اجتماعی دارد و هم نقد میکند، اما کم و بیش حرفهای بیادبی دارد و به حرمتها و خط قرمزها هم خیلی پایبند نیست.

فکاهی دنبال خنده و لبخند است.

تفکیک انواع شوخطبعی از هم کار سادهای نیست. طنزپرداز گاهی از چند نوع آن در اثرش استفاده میکند. آنچه تکلیف منتقد و خواننده را با شوخی مشخص میکند، هدف و نحوۀ بیان نویسنده است.

 

بزرگنمایی و اغراق

بزرگنمایی در توصیف میتواند به شوخی منجر شود. مثلاً ابوتراب جلی در توصیف طولانیبودن صف میفرماید:

«به هر جا بنگرم کوه و در و دشت»

صفی بینم سرش ساوه تهش رشت

 

دلیلآوری و حسن تعلیل1

در حسن تعلیل گوینده دلیل و علتی را برای گفتههایش میآورد که دارای ظرافتها و لطایف ادبی و هنری است. دلیل آورده شده منطقی و علمی نیست. برای مثال جناب صائب تبریزی میفرماید:

«تار و پود عالم امکان بههم پیوسته است

عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد»

 

بازی هوشمندانه با کلمات

از جمله آرایههایی که در اینجا میتوان به آن اشاره کرد، جناس و ایهام است.

جناس خود انواع متفاوتی دارد. مثلاً در این بیت جناب مولوی شیر در دو جا و به دو معنی آمده است:

«آن یکی شیر است کهآدم میخورد

وآن دگر شیر است کهآدم میخورد»

در مثال بعدی شیر در معنای دیگری آمده است:

«شیر باغوحش چکه میکرد.» (پرویز شاپور)

شیر مثال بالا ایهام دارد. نویسنده از چندمعنابودن کلمه به شیرینی استفاده میکند و با ایجاد معنیهای دور و نزدیک زیبایی خاصی میآفریند.

 

تضاد  یا پارادوکس2

در «تضاد» کلمهها از نظر معنی یا بهصورت عرفی، ضد، مخالف، برعکس، مغایر و یا در برابر هم هستند؛ مثل سپید و سیاه؛ ریز و درشت؛ آرام و سریع؛ بالا و پایین. در شگرد تضاد شخصیت، دیبی سریال کلاه قرمزی یک پای ماجراست. برای مثال جناب سعدی میفرماید:

«دشمن زندگی است موی سپید        روی دشمن سیاه باید کرد»

پارادوکس یا متناقضنما مبتنی بر تضاد است و از کنار هم قرار گرفتن چیزهایی به وجود میآید که یکدیگر را نقض میکنند و از نظر عقلی باهم جمع نمیشوند؛ مثل نمکِ شیرین؛ پر از خالی؛ نورِ سیاه؛ قرمزِ استقلالی؛ آبیِ پرسپولیسی.

 

سؤال

حالا شما بفرمایید در هرکدام از بیتهای زیر کدام آرایه و شگرد خودنمایی میکند؟

1. «حدیث بحر فراموش شد که دور از تو       

ز بس گریستهام آب برده دریا را»    (کلیم کاشانی)

 

2.  «نگو کار شما شغل سخیفی است   

که بیکاری خودش شغل شریفی است»

3. مردا بدون میز هم عزیزن

رفوزهها همیشه پشت میزن  (ابوالفضل زرویی نصرآباد)

 

 

پی نوشت:

1. آوردن علتی ادبی برای امری؛ به طوری که خواننده را قانع کند.

2. قضیهای که به ظاهر تناقض داشته باشد.

 

 

۵۰۹
کلیدواژه (keyword): رشد نوجوان، طنز،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید