عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

همیشه به موقع

  فایلهای مرتبط
همیشه به موقع
«وَ وَضَعْنَا عَنْک وِزْرَک الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَک»: و [آیا] بار سنگین را از تو برنداشتیم؟ همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی می‏‌کرد.

باران که می‌بارد حالم عوض می‌شود. انگار باری از دوشم برداشته می‌شود. سبک‌بالی عجیبی در نازل‌شدن قطره‌هاست. آن‌ها فارغ از هر دغدغه و خیال و نگرانی خودشان را رها می‌کنند. وقتی باران تند می‌شود، حتی احساس می‌کنم قطره‌ها خوش‌حال‌اند. صدای برخورد آن‌ها با پنجره، صدای خنده‌هایشان است. باران تندتر و تندتر می‌شود. صدای خنده‌های دل‌نشین آن‌ها در ذهنم بلند و بلندتر شنیده می‌شود. آدم حس می‌کند که قطره‌ها خوش‌بخت‌ترین مخلوقات این آفرینش‌اند.

از پنجره به خیابان خیس نگاه می‌کنم. از خودم می‌پرسم چند بار ذهنم درگیر دغدغه‌های بزرگ و کوچک شده است؟ چند شب به خاطر امتحان‌ها تا صبح خواب‌های آشفته دیده‌ام؟ چقدر روزها بود که با خودم می‌گفتم پس این لحظه‌ها کی تمام می‌شوند؟ به گذشته که نگاه می‌کنم، می‌بینم ده‌ها و صدها بار آشفته بوده‌ام. بین فکر و خیال‌ها جا مانده بودم. بارها و بارها جلوی بغض‌هایم را گرفتم تا از پسِ سختی‌ها بربیام. چقدر روزها که دیدن آسمان بارانی مرا به اندوه خودم بازگردانده بود.

تو همیشه به موقع رسیده بودی. درست همان لحظه که فکر می‌کردم دیگر نمی‌توانم با آن بارها قدم از قدم بردارم، دست مهربانت را به سمتم آوردی و بارها را از شانه‌ام برداشتی. در مسیر زندگی در ادامه راه، می‌دانم که بارها و بارها باید بارهای فراوان دیگری را بر شانه‌هایم تحمل کنم، اما این مرا غمگین نمی‌کند. حالا به نقطه‌ای رسیده‌ام که ایمان دارم هر جا باری بر دوشم می‌گذاری، به موقع سنگینی آن را از من برمی‌گیری و سبک‌بالی عمیقی پاداش می‌دهی. برای همین است که باران تو را به یادم می‌آورد. انگار که قطره‌ها با آن سبک‌بالی خاصشان در گوشم زمزمه می‌کنند: «آیا باری را که بر پشتت سنگینی می‌کرد، از شانه‌هایت برنداشت؟»


۱۴۶
کلیدواژه (keyword): رشد نوجوان، راه سبز،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید