عکس رهبر جدید

محتوا در صد کلمه

  فایلهای مرتبط
محتوا در صد کلمه
زندگی آدم‌ها در این دوره و زمانه که همه‌چیز سریع و ساندویچی است، سبک جدیدی به خود گرفته است و بسیاری از مردم دیگر وقت ندارند زیاد کتاب بخوانند یا فیلم ببینند. احتمالاً شما هم درباره بد بودن این سبک زندگی و کم‌عمق‌شدن اطلاعات آدم‌ها حرف‌های زیادی شنیده‌اید و با بعضی از آن‌ها موافق و با بعضی مخالف بوده‌اید. اما موضوع مهم این است که ببینیم می‌توانیم از این سبک زندگی، چه خوب و چه بد، استفاده‌های مفیدی بکنیم یا نه؟

واقعیتش را بخواهید، برای مایی که متولدان عصر فناوری و اینترنت و ماشین هستیم، این تغییر سبک خیلی هم آزاردهنده نیست. حتی دنبال چیزهایی می‌گردیم که سریع‌تر کارمان را راه بیندازند. خودمان می‌دانیم، برای بسیاری از هم‌نسلان ما راحت نیست دویست صفحه از کتابی مثلاً هشتصد صفحه‌ای را بخوانند تا ببینند دوست دارند آن را ادامه بدهند یا نه؛ به خصوص که کتاب‌ها هم گران شده‌اند و واقعاً حیف است برای کتابی پول بدهیم که بعد از صد صفحه قرار است بفهمیم دوستش نداریم و آن را ادامه ندهیم. علاوه بر این‌ها، بسیاری از ما ترجیح می‌دهیم به جای خواندنِ کتاب،‌ نسخه صوتی آن را گوش بدهیم و حتی فیلم آن را ببینیم. یکی از آن امکان‌هایی که متناسب با سلیقه و نیازهای امروزی ما است، استارتاپی است که حدود دو سال پیش چند جوان آن را راه‌اندازی کرده‌اند.

 

ایده از کجا آمد؟

چهار هم‌کلاسی که همگی دانشجوی رشته نرم‌افزار بودند، بعد از گران‌شدن قیمت کتاب‌ها، تصمیم گرفتند استارتاپی راه بیندازند تا به فرهنگ کتاب‌خوانی و آدم‌های کتاب‌خوان کمک کنند. ایده اولیه این استارتاپ با آنچه امروز است متفاوت بود. طرح اولیه آن‌ها این بود که اعضای سایتشان کتاب‌هایشان را به هم قرض بدهند تا همه مجبور نشوند مبلغ زیادی صرف خرید کتاب‌های موردنیازشان کنند. در آن سایت، هرکسی باید کتاب‌هایش را معرفی می‌کرد تا کسانی که به آن‌ها نیاز دارند، به امانت ببرندشان. آن چهار جوان استارتاپشان را راه‌اندازی کردند و چند ماهی هم مشغول کار بودند. اما کرونا به آن‌ها هم رحم نکرد و کار این سایت و تبادل کتاب‌ بین اعضا متوقف شد.

زمانی که چهار مهندس رایانه با همدیگر تیمی تشکیل بدهند و خلاق و پر از ایده هم باشند، می‌توان حدس زد بعد از مدتی سایت یا استارتاپی برنامه‌نویسی راه بیندازند. اوایل سال 1398 بود که برای چهار دانشجوی رشته نرم‌افزار، اهل شهر قزوین، که ایده ساختن استارتاپ کتاب‌خوانی را داشتند هم همین اتفاق افتاد. آن‌ها بعد از بالارفتن قیمت کتاب‌ها، خودشان شروع به برنامه‌نویسی کردند و استارتاپ «تبادل کتاب» را راه ‌انداختند. چهار جوان که دغدغه کتاب‌خوانی داشتند، اما با بالابودن قیمت کتاب‌ها مشکل داشتند، استارتاپی برای تبادل کتاب بین کاربران سایت ساختند؛ استارتاپی که قرار بود فضایی برای امانت‌دادن و امانت‌گرفتن کتاب‌ها باشد و هرکس هرکتابی نیاز داشت از آن‌جا قرض بگیرد، اما...

اسفند 1398 کرونا آمد و یکی از هزاران چیزی که خراب کرد، استارتاپ تبادل کتاب آن چهار هم‌کلاسی بود. از اسفند 1398 تا اردیبهشت 1399 آن‌ها منتظر بودند کرونا برود تا به کارشان ادامه دهند. اما بالاخره به این نتیجه رسیدند که بهتر است کاربرد استارتاپشان را تغییر دهند و کاری را پیش بگیرند که در دوره کرونا هم ممکن باشد.

آن‌ها که خودشان سن و سال زیادی نداشتند و متولدان عصر جدید بودند، می‌دانستند یکی از مشکلات کتاب‌خواندن، وقت‌گیربودن آن است. برای همین کاربرد استارتاپشان را تغییر دادند. از آن موقع به بعد، «خلاصه کتاب‌ها در 100 کلمه» را منتشر کردند. این کار به کسانی مثل بسیاری از ما که دوست داریم زودتر موضوع کتاب را بفهمیم تا بدانیم باید آن را کامل بخوانیم یا نه، کمک بزرگی کرد.

 

سرمایه

بزرگ‌ترین دغدغه اکثر کسب و کارها جذب «سرمایه» است؛ به خصوص اگر جوان و کم‌تجربه باشید و خودتان هم منبع مالی نداشته باشید. خوشبختانه چند سالی است «شتاب‌دهنده» های زیادی به وجود آمده‌اند که بعد از شنیدن طرح و ایده استارتاپ‌ها، اگر ایده‌ای به نظرشان موفقیت‌آمیز برسد، به آن‌ها کمک مالی می‌کنند. آن چهار هم‌کلاسی هم اولین سرمایه استارتاپشان را از همین روش جمع‌ کردند.

یکی دیگر از روش‌های کسب درآمد آن‌ها، دادن «اشتراک ماهیانه» است. این استارتاپ به‌طور ماهیانه مبلغی را از اعضایش می‌گیرد و خلاصه کتاب‌ها را در اختیارشان می‌گذارد.

استارتاپ خلاصه کتاب‌ها قرار نیست تا همیشه با همین‌قدر امکانات به کارش ادامه دهد. اعضای این گروه برای آینده نزدیک برنامه‌ریزی‌های جالبی دارند؛ مثلاً می‌خواهند همان خلاصه‌های صد کلمه‌ای را به طور صوتی و پادکست‌های کوتاه در اختیار اعضای سایتشان بگذارند. یکی دیگر از ایده‌های آن‌ها ساختن ویدئوهای کوتاه مدت و فیلم‌های کوتاه برای خلاصه کتاب‌هاست تا مخاطبان امروزی و نسل جدید که تصویر را به صدا و صدا را به متن ترجیح می‌دهند، راضی باشند.

 

پیشنهادهایی برای اینکه استارتاپ بهتری داشته باشیم: استارتاپ موفق

- فضای تبلیغاتی مناسب

اگر روزی استارتاپی ساختید که هدفش تشویق به کتاب‌خوانی بود و خواستید از آن درآمدی هم کسب کنید، به محلی که برای تبلیغات و مشهورکردن سایتتان انتخاب می‌کنید دقت کنید. تبلیغات سایت شما نباید روی بیلبوردهای شهری یا بخش تبلیغات سایت‌ها باشد. شما باید ببینید آدم‌های کتابخوان بیشتر در چه فضاهایی هستند. یکی از ساده‌ترین محل‌هایی که می‌شود در آن‌ها برای سایت تبلیغات کرد، داخل کتابخانه و کتاب‌فروشی‌هاست. بهترین فضاها و زمان‌ها برای تبلیغ‌کردن استارتاپمان زمانی است که مثلاً خریداران در مغازه کتاب‌فروشی سرگردان شده‌اند و نمی‌دانند کدام کتاب را بخرند. در این موقعیت به شدت به کمک استارتاپ شما نیازمند خواهند شد.

 

- امکاناتتان را زیاد کنید

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که با جست‌وجوی نام یک کتاب در اینترنت می‌توان حدود موضوع و اطلاعات مختصری از آن را متوجه شد. برای همین، احتمالش زیاد نیست که افراد زیادی صرفاً برای به دست‌آوردن اطلاعات درباره خلاصه کتاب، به استارتاپ شما مبلغی پرداخت کنند. اگر خواستید استارتاپی برای کتاب‌خوانی بسازید، سعی کنید امکانات بیشتری در آن قرار دهید. مثلاً بخشی برای نقد و بررسی کتاب‌ها بگذارید یا اینکه با نویسندگان و شاعران گفت‌وگوهایی ترتیب دهید و آن‌ها را با بازدیدکنندگان سایت به اشتراک بگذارید.



۷۶۸
کلیدواژه (keyword): رشد هنرجو، استارتاپ،سبک زندگی،تولید محتوا،استارتاپ،استارتاپ کتابخوانی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید