عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

اخلاق پایبندی می‌خواهد

  فایلهای مرتبط
اخلاق  پایبندی می‌خواهد
تأملی بر فایده های زیست اخلاقی

از پندانگاری اخلاق که اخلاق را مشتی پند و پیمان می‌دانند، تا زیورانگاری اخلاق که اخلاق را زینتی می‌دانند، سخن‌ها بسیار است؛ همانند خانمی که گردنبندی زینتی به گردن می‌اندازد و سازمانی که کد اخلاقی و منشور اخلاقی می‌نویسد تا بر دیوار سازمان بیاویزد و آن را زینت دهد. زیورانگاری اخلاق هم یک انگاره است. عده‌ای اخلاق را ترمز می‌انگارند و می‌گویند اگر ما اخلاقی باشیم، در رقابت‌ها عقب می‌مانیم، چون رقبای ما پایبند اخلاق نیستند. عده‌ای قائل به سرسری‌‌انگاری اخلاق هستند و فکر می‌کنند اگر بخواهند اخلاقی باشند، همیشه باید عقب‌تر بروند و هزینه بدهند و نه تنها جلوی پیشرفتشان گرفته می‌شود، بلکه عقب‌ماندگی هم پیدا می‌کنند.

در کشور ما، رایج‌ترین انگاره پندانگاری است. جیمز کالینز، فرد دیوید و دیگر متخصصان حوزه مدیریت راهبردی، انگاره دیگری را بر اساس مطالعات تجربی به میان آورده‌اند که آن مزیت‌انگاری است. اینکه اخلاق مزیتی رقابتی است و مزیت راهبردی می‌آورد، در واقع نوعی نردبان‌انگاری است، اما نردبانی که فاصله قابل‌توجهی را ایجاد می‌کند و سهم شما را از جذب بازار خدمات آموزشی افزایش می‌دهد. یک انگاره را هم محمدبن‌زکریای رازی سامان داد و آن این است که اخلاق همانند طب است که به آن طب‌انگاری اخلاق می‌گوییم (قراملکی، 1385).

توقعی که از اخلاق به مثابه طب داریم، پیشگیری از این معضلات است که همیشه ارزان‌تر، آسان‌تر، بهتر و عاقلانه‌تر از درمان است. توقع دیگر درمان معضلات اخلاقی است. ما معضلات اخلاقی متعددی داریم. همین که در سازمان ما احساس تبعیض باشد، یک بیماری وجود دارد. مثلاً همین که در کشور ما سرقت علمی، کتاب‌سازی و دادن آمارهای غلط رواج پیدا ‌کند، بیماری اخلاقی داریم. اخلاق به مثابه طب است و انتظار داریم درمان کند. منتها نظر محمدبن‌زکریای رازی را با یک افزودنی کامل می‌کنم و آن هم این است که مهم‌ترین توقع ما از دانش اخلاق حرفه‌ای، رشد است. وقتی شما اخلاق را فقط یک مشت پند و پیمان می‌دانید، دیگر در مدرسه علاقه ندارید به اخلاق بپردازید، چون پند و پیمان همه جای کشور قابل دسترس است. من این انگاره را یکی از موانع رشد اخلاق حرفه‌ای در سازمان می‌دانم.
 
امروز مطالعات تجربی هم‌بستگی چند متغیر با اخلاق حرفه‌ای را به خوبی نشان داده‌اند:

- اگر محیطمان اخلاقی باشد، امنیت و سلامت روانی را برای همه به ارمغان می‌آورد. پس سلامت روانی در محیط کار با اخلاقی‌بودن آن محیط هم‌بستگی دارد.

- اخلاقی‌بودن بهره‌وری را افزایش می‌دهد، چون آدم‌های متخلق امانت‌دار هستند. رسم امانت‌داری بهره‌وری است. یعنی کسانی که بهره‌وری پایین دارند، از رسم امانت‌داری دورند. امانت‌داری در حرفه به معنای استفاده بهینه از همه فرصت‌ها و امکانات است و استفاده بهینه از همه فرصت‌ها و امکانات دو مؤلفه دارد: یکی کارایی و دیگری اثربخشی، و این دو می‌شود بهره‌وری. در ضمن، مطالعات تجربی هم این را نشان داده‌اند.

- اخلاق حرفه‌ای می‌تواند به مدیریت تعارض کمک کند. در بیشتر اوقات مدیریت تعارض‌ها با اهرم اخلاق بوده‌است.

- اخلاق حرفه‌ای می‌تواند به افزایش کار گروهی کمک کند. کتاب بسیار خوبی نوشته شده است که دو بخش دارد. یک بخش آن داستان یا رمان است و بخش دوم تحلیل این رمان. این کتاب به فارسی هم ترجمه شده است با عنوان «پنج دشمن کار تیمی1». این کتاب خیلی خواندنی است. در این کتاب پنج دشمن برای کار تیمی تعریف می‌شوند که هر پنج تا از جنس نبود اخلاق‌اند. معنایش این است که ما اگر مؤلفه اخلاق را به میدان بیاوریم، از ورود دشمنان کار گروهی پیشگیری و موضوع را درمان کرده‌ایم.

- اخلاق حرفه‌ای می‌تواند اعتمادآفرینی کند. مثالی می‌زنم. امروز مدرسه‌های بخش غیردولتی ما نیاز دارند سهمشان را از جذب بالا ببرند. یکی از وضعیت‌های رقابتی و یکی از شیوه‌های افزایش این سهم اعتمادآفرینی است. اولیا انتظار دارند مدرسه‌ها برای بچه‌های آن‌ها پیش‌بینی‌پذیر باشند و مدرسه‌ای پیش‌بینی‌پذیر می‌شود که اخلاقی باشد. بنابراین، اخلاق می‌تواند بر پیش‌بینی‌پذیری مدرسه بیفزاید. پیش‌بینی‌پذیری مدرسه اولاً اعتماد می‌آورد و ثانیاً در سلامت روان دانش‌آموز هم مؤثر است.

اخلاق حرفه‌ای اخلاق در حرفه است، اما حرفه متمایز از کار و متمایز از شغل اسـت. حرفه وضعیت برتر شغل است؛ یعنی متغیرهــایی در حرفه وجود دارند که بسیار متعالی‌تر و سرآمدتر از شغل هستند. تعریف اخلاق حرفه‌ای بسیار ساده است: مسئولیت‌پذیری افراد شاغل و سازمان‌های حرفه‌ای نسبت به همه حقوق همه صاحبان حق در محیط درونی و بیرونی. اخلاق صفر و یک نیست. اخلاق یک امر چند درجه‌ای است.

اما در مسیر اخلاقی حرکت می‌کنیم که به این همه دست پیدا کنیم. مثلاً در یک برنامه چند ساله برسیم به اینکه پایبند به حقوق همه صاحبان حق و همه حقوقشان باشیم. آن‌وقت بر اساس این تعریف، مدرسه اخلاقی مدرسه‌ای است که اولاً صاحبان حق خودشان را در محیط 360 درجه به دقت بشناسند، یعنی بدانند که در فعالیت مدرسه‌داری صاحبان حق دقیقاً چه کسانی هستند. نگرش تحویلی‌نگر نداشته باشد. ثانیاً حقوق تک‌تک این‌ها را به تفصیل و به دقت بشناسد. ثالثاً به نحوی نظام‌مند با برنامه‌ریزی مدیریتی نه هیئتی، به این حقوق پایبند باشند. یعنی نظامی برای پایبندی به حقوق این صاحبان حق وجود داشته باشد؛ به گونه‌ای که در پایان سال بتواند بسنجد من پایبند بوده‌ام یا خیر.

امروز حسابرسی اخلاق در برخی از سازمان‌های بزرگ در دنیا به‌طور سالانه انجام می‌شود. حسابرسی وقتی انجام می‌شود که برنامه باشد. اصلاً حسابرسی سنجش بر اساس برنامه است. باید در آموزش‌وپرورش، چه در بخش ستادی و چه در بخش مدرسه‌ای، دو نوع حسابرسی باشد: یکی حسابرسی مدیریتی و یکی هم حسابرسی اخلاق. حسابرسی اخلاق در برخی از سازمان‌های ایرانی غایب است، اما حسابرسی مدیریتی در همه جای کشور غایب نیست. فقدان حسابرسی اخلاق نشانگر غیبت مدیریت اخلاق و غیبت برنامه‌ریزی برای اخلاق است.

اخلاق حرفه‌ای به‌عنوان یک حوزه تخصصی اخلاق عام است. بنابراین، اصول و فضایل و بایست‌های اخلاقی عام در اخلاق حرفه‌ای هم هست. مثلاً فرض کنید حفظ حریم خصوصی همه‌جا یک واحد اخلاقی است. منتها در اخلاق حرفه‌ای می‌گوییم در فعالیت‌های حرفه‌ای شما مجازید هر مصاحبه‌ای بکنید، مجازید در مصاحبه هر سؤالی بکنید یا نه. این سؤال ورود به حریم خصوصی افراد است. یا مثلاً مواجهه منصفانه همه‌جا یک ارزش اخلاقی است. اما طرح این شیوه ارزیابی و ارزشیابی در کلاس منصفانه است؟ این سؤال را چگونه می‌توان جواب داد؟ از نظر اصل اخلاقی که نگاه می‌کنیم، همان بحث منصفانه‌بودن است. اما قصه منصفانه‌بودن مواجهه این معلم با این تقلب در این موقعیت تحلیل خاصی دارد که بدون شناخت حرفه نمی‌شود. به همین دلیل ما معتقدیم، اهالی هر رشته‌ای باید به دنبال اخلاق بروند. درست است که اصول بیش و کم یکسان هستند، اما اگر بخواهید این اصول را در حرفه کار کنید، اساساً مسئله شما و در نتیجه پاسخ شما متفاوت است. روش شما هم متفاوت است. در عین حال بعضی نکات را هم داریم که بسیار خاص هستند.

آلپورت می‌گوید دین‌داری دو گونه است: دین‌داری درونی و بیرونی. دین‌داری بیرونی عبادت و نوعی دین‌داری برای اهدافی بیرون از دین است. حال این اهداف ممکن است مثبت و منفی باشند. مثلاً ما روایت داریم که صدقه دفع بلا می‌کند. حال اگر من صدقه بدهم که تصادف نکنم، این را دین‌داری بیرونی می‌گویند. در عین حال، اگر نماز بخوانم که مدیرم ببیند، این هم دین‌داری بیرونی است. یعنی دین‌داری بیرونی می‌تواند شکل‌های متفاوت داشته باشد. دین‌داری درونی هم این است که صدقه بدهم فقط برای اینکه خدا خوشش می‌آید یا نماز بخوانم فقط برای اینکه خدا خوشش می‌آید. این تقسیم‌بندی دینی آلپورت در فرهنگ دینی ما هم هست. حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَ انَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللهَ رَهبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَهَ شُکراً فَتِلْکَ عِبَادةَُ الأَحْرَارِ (نهج‌البلاغه، حکمت 237).

یک بحث دیگر هم این است که دین‌داری درونی و بیرونی چه نسبتی با هم دارند. پاسخش این است که فرایند رشد دین‌داری، با دین‌داری بیرونی شروع می‌شود. ولی حتماً جهت‌گیری دین‌داری به دین‌داری درونی تبدیل می‌شود و اگر به دین‌داری درونی تبدیل نشود، طرف خداپرست نمی‌شود، بلکه شکم‌پرست، قدرت‌پرست یا خودپرست می‌شود. عین این ماجرا در اخلاق هم هست. در رشد اخلاقی، براساس نظریات خیلی از روان‌شناسان مانند کلبرگ، این حرف درست است که رشد اخلاقی با اخلاق‌ورزی بیرونی شروع می‌شود، اما اگر درونی نشود، دیگر اخلاق نمی‌شود، بلکه یک فریب می‌شود؛ یک اقدام برای رسیدن به منافع شخصی می‌شود.

تحقیقات نشان داده‌اند، اگر اخلاقی باشیم، بهره‌وری، سود و مزیت رقابتی بالا می‌رود و اعتمادآفرینی بیشتر می‌شود. اما این‌ها می‌توانند انگیزه‌های بیرونی برای شروع اخلاق باشند. اگر همین‌جا تثبت شود و اخلاق را برای این‌ها بخواهیم، آن‌وقت ما در پی اخلاق نیستیم و در پی منافع هستیم و اگر آن منافع را بتوان با روش‌های غیراخلاقی بیشتر کرد، به‌طور طبیعی ما به دنبال آن‌ها می‌رویم. برای اینکه موضوع بهتر روشن شود، دو تا مفهوم را از هم جدا کنید؛ یکی مفهوم هدف و دیگری مفهوم فایده. سود، مزیت رقابتی و اعتمادآفرینی فایده اخلاق هستند نه هدف اخلاق.

من برای اینکه این دو مفهوم کلیدی را روشن کنم، فقط یک مثال می‌زنم. شما یک همایش علمی می‌گذارید. هدف از همایش چیست؟ قطعاً انتقال اطلاعات و تجربه‌ها. اما من وقتی به این همایش می‌آیم، دوستم را هم که مدتی است ندیده‌ام، در آنجا می‌بینم و کیف یا ناهاری هم به من می‌دهند. دیدن دوست، گرفتن کیف و خوردن ناهار هدف همایش نیستند. حال اگر من برای آن کیف یا ناهار یا دیدن دوستی به همایش شما بیایم، به این می‌گویند «مغالطه هدف‌پنداری فایده». این خطای بسیار رایجی است. تأکید بر فایده‌های اخلاق برای ایجاد انگیزه‌های اولیه است. برای نشان‌دادن فایده‌های اخلاق است. اما اگر کسی این را هدف اخلاق بداند، از اخلاق خیلی فاصله گرفته و آن را از درون تهی کرده است. علتش هم این است که اخلاق انگیزه‌های درونی و خودانگیختگی می‌خواهد. اخلاق برای اخلاق و برای انسانیت است. در دنیا این موارد زیاد پیش آمده است. طرف می‌گوید اخلاقی‌بودن باعث می‌شود که این کار صرف نداشته باشد. پس من مغازه‌ام را تعطیل می‌کنم. اشکال ندارد. اما نمی‌گویم چون نمی‌صرفد پس باید گران بدهم و تقلب کنم.

روبرت جانسون اولین سند جامع و مدون اخلاق را در سال 1953 نوشت. او که مدیرعامل یک شرکت بود، می‌گوید: تقریباً 17 تا 18 سال بعد متوجه شدم که این سند اخلاقی را هیچ‌کس در شرکت ما عمل نمی‌کند. همه مدیران خود را جمع کردم و این سند اخلاقی را هم آوردم. قیچی هم آوردم و گفتم داشتن سندی که نتوان به آن عمل کرد، فریب‌دادن مردم است. پس امروز می‌خواهم این سند را پاره کنم. او می‌گوید، یک سخنرانی هیجانی کردم که همه گریستند و بلند شدند و با این سند دوباره بیعت کردند و من جواب گرفتم. بعد به نمایندگی‌هایمان در سراسر دنیا رفتم و این قصه را در آنجا هم اجرا کردم.

به‌راحتی می‌توان تصور کرد، اخلاق در عین حال که سود می‌آورد، یکجا هم ممکن است برای شما هزینه بزرگی داشته باشد. شما اگر یک کار غیراخلاقی کنید که آبروی کسی برود، آیا نباید جبران کنید؟ نباید اعلام کنید که آبروی کسی برود؟ آیا نباید جبران کنید؟ نباید اعلام کنید تا اعاده حیثیت شود یا اگر به کسی خسارت بزنید نباید خسارتش را جبران کنید؟ خب این هزینه را چه کسانی می‌دهند؟ کسانی که درون‌انگیختگی دارند. اخلاق پایبندی می‌خواهد. پایبندی به اخلاق هم انگیزه‌های درونی و خودانگیختگی می‌خواهد. بنابراین، تأکید می‌کنم که اخلاق بسیار مفید است، اما این فایده‌های اخلاق هستند و اهداف اخلاق نیستند و از مغالطه هدف‌پنداری فایده باید به ضرر خودمان دوری کنیم.

 


پی‌نوشت

1. لنچونی، پاتریک. پنج دشمن کار تیمی. ترجمه فضل‌اله امینی (1394).فرا. تهران.

 

منابع

1. دیوید، فرد آر. مدیریت استراتژیک. ترجمه علــی پارسیائیـان و سیدمحمـد اعـرابی. دفتـر پژوهش‌های فرهنگی. تهران. 1380.

2. فرامرز قراملکـی، احد.اخلاق حرفه‌ای. چاپ دوم.مجنون. قم. 1383.

3. کالینز، جیمز و پوراس جری. ساختن برای ماندن.فرا. تهران. 1380.

 

 

۲۸۸
کلیدواژه (keyword): رشد مدیریت مدرسه، تربیت، اخلاق، پندانگاری، اخلاق حرفه ای،اخلاق پایبندی می خواهد، دکتر فرامرز قراملکی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید