مقالهای از «رشد آموزش زبان و ادب فارسی»
فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی در جدیدترین شماره خود تکنیکهای داستانی حکایات گلستان سعدی را تحلیل و بررسی کرده است.
فاطمه جعفری کلیبر، دبیر ادبیات و عربی نویسنده این مقاله است.
در بخشی از مقاله میخوانیم: «در گلستان عناصر داستانی در حداقل شکل خود بهکار رفته است تا خواننده در کوتاهترین زمان پیام را دریابد و امتیاز دیگر این اثر ارزشمند و راز خرّمی جاودانه آن بر علاقهمندان آشکار گردد. از مجموع 178 حکایت گلستان، قریب به 80 حکایت بسیار
کوتاه وجود دارد که از بسیاری جهات، قابل انطباق با داستانهای مینیمالیستی ادبیات غرب است؛ یعنی ادبیات کلاسیک ما ضرورت داستان مینیمال و موجز را دریافته و در آثار کهن فارسی بهکار بسته است که ساختار داستانی برخی از این حکایات با معیارهای نقد نوین داستانهای
امروزی قابل بررسی است.»
نویسنده مقاله انواع شخصیتهای داستانی را چنین برشمرده است:
شخصیت ایستا؛ شخصیت پویا؛ شخصیت قالبی؛ شخصیت نوعی یا تیپ.
در ادامه مقاله میخوانیم: «اغلب شخصیتها در قصههای قدیم بهویژه در حکایات گلستان از نوع شخصیت ایستا هستند و تحول و دگرگونی چشمگیری در آنها مشاهده نمیشود. به سبب ایجاز غالب بر حکایات، گاهی ماجرا از زبان راوی بیان میشود و شخصیتها چندان فعال نیستند اما چون
شخصیتها از بطن جامعه گزینش شدهاند و مردم با اعمال و رفتار آنها مأنوساند، داستان واقعیتر بهنظر میرسد. گاهی قهرمان داستان اسم خاص دارد و این نشاندهنده اهمیت اوست. در چنین حکایاتی شخصیت دارای پایگاه اجتماعی و جایگاه نفوذ است؛ یعنی شخصیت برجسته و معروفی
رسالت پیامرسانی را بر دوش میکشد که بر کارکرد و تحقق سخن در خواننده میافزاید.»
متن کامل این مقاله در فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شماره 114، تابستان 1394 منتشر شده است.