عکس رهبر جدید
۲۴ آبان ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶
فرهنگ از منظر جامعه شناسی
فرهنگ از منظر جامعه شناسی عنوان مقاله‌ای است که در شماره 68 فصلنامه «رشد آموزش علوم اجتماعی» منتشر شده است که گونه شناسی فرهنگ، ویژگی‌ها و کارکرد آن بخش‌هایی از این مقاله را تشکیل می‌دهند

معنا و مفهوم فرهنگ عنوان بخشی از این مقاله است؛ در این بخش می‌خوانیم: «فرهنگ از جمله گسترده‌ترین و در عین حال نادقیق‌ترین مفاهیمی است که در علوم اجتماعی وجود دارند. مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی و به ویژه جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی با مفاهیم غیرتخصصی آن تفاوت دارد. فرهنگ از جمله مفاهیمی است که بشر ابداع کرده و همان‌گونه که فرهنگ‌های بشری از گوناگونی بسیاری برخوردارند، تعریف فرهنگ نیز دارای تعابیر متکثر و مختلفی است. اما در سال‌های اخیر تعاریفی که بتوانند علاوه بر آگاهی از پیشینه فرهنگ، ماهیت‌‌یابی‌های جدیدی را که فرهنگ در دوره‌های اخیر یافته است در نظر گیرد، زیاد نیستند. در علوم اجتماعی به طور کلی و در انسان‌شناسی به طور خاص هیچ مفهومی را نمی‌توان یافت که تعاریفی چنین بی‌شمار و چنین متفاوت و گاه حتی متضاد از آن عرضه شده باشد.»
برخی از تعاریف فرهنگ که نویسنده به آن‌ها اشاره کرده عبارتند از:
-    جوئل شارون در تعریف فرهنگ می نویسد: فرهنگ مجموعه‌ای از اندیشه‌ها، ارزش‌ها و هنجارها (شیوه‌های کار، آداب و رسوم، قوانین و اخلاق) است که مردم به عنوان راهنمایی برای درک و تسلط بر خود به کار می‌برند.
-    در دیدگاه هوسرل فرهنگ ترکیب ذهنیت‌های متعالی است از تجربیاتی که همه افراد بشر فهمیده‌اند.
-    بوردیو معتقد است که فرهنگ یک نظام معانی متدرج و سلسه مراتبی است و از طریق آن کسانی که زیر سلطه هستند، در پذیرش و استمرار سلطه مشارکت می‌کنند و این جز با ارجاع به منطق پراتیک فرهنگی و رابطه آن با فرهنگ سلطه قابل فهم نیست. در حقیقت فرهنگ یک سرمایه نمادین است که در عرصه خاص اجتماعی تولید شده است.
نویسنده مقاله در ادامه به ویژگی های فرهنگ پرداخته است. این ویژگی ها عبارتند از:
-    در خلال زمان انباشتگی می‌یابد پس قابل اعتلا و تکامل است.
-    نسبی است و هیچ فرهنگی را پست و کوچک نمی توان شمرد.
-    قابل انتقال و آموختنی است. فرهنگ به مفهوم وسیع کلمه، عبارت است از یک سلسه فعالیت‌های انسان که غیرغریزی و آموختنی است و از نسلی به نسل دیگر از طریق فرایندهای آموزشی انتقال می یاید.
-    موجب انسجام اجتماعی می‌شود و نوعی هم‌گرایی و یکپارچگی فرهنگی پدید می‌آورد.
-    ماهیتی پیچیده دارد.
-    متغیر، ولی ثابت است. تمام پدیده‌های اجتماعی در معرض دگرگونی قرار دارند؛ مانند شکل لباس، پوشیدن آن، نحوه غذاخوردن، شیوه تولید، آداب و تشریفات و... اما تغییرات فرهنگی کند هستند و در دراز مدت صورت می‌گیرند و در زمان کوتاه محسوس نیستند.
نویسنده مقاله پس از اشاره به کارکردهای فرهنگ چنین نتیجه گیری کرده است: «برخی از جنبه‌های فرهنگ در تمام جوامع انسانی مشترک است. این اشتراک ناشی از فطرت و طبع مشترک تمامی انسان‌هاست؛ مانند گرایش به خداپرستی و دین، مهمان‌نوازی و علاقه به هنر یا تشکیل خانواده. همچنین در همه جوامع (جوامع قدیمی و معاصر) مقرراتی برای روابط اقتصادی و روابط خویشاوندی وجود دارد. برای حفظ و بقای همه جوامع،  نظام اجتماعی و سیاسی و نیز قوانین و مقررات و ضمانت اجرایی وجود دارد. در همه جوامع برای فهماندن مقصود و ارتباط با دیگران از علائم، اشارات و زبان استفاده می شود. خلاصه آنکه هیچ جامعه‌ای را سراغ نداریم که از جلوه‌های فرهنگ بی‌بهره باشد و یا با هرج و مرج دوام یافته باشد. با وجود عام بودن فرهنگ ولی هر جامعه‌ای ضوابط خویشاوندی، شیوه اقتصادی، مقررات، مناسک اعتقادی، زبان، ادبیات و هنر مختص خود را دارد. یعنی جوامع گوناگون فرهنگ‌های خاص خود را دارند که همین موضوع آنان را از هم متمایز می‌کند.»

متن کامل این مقاله به قلم رضا طالبی لیوان، در فصلنامه رشد آموزش علوم اجتماعی، شماره 68، پاییز 1394 منتشر شده است.

 

کلیدواژه: زندگی اجتماعی، فرهنگ جامعه، فرهنگ مادی و غیر مادی، کارکردهای فرهنگ

منبع: رشد آموزش علوم اجتماعی
تعداد بازدید : ۱۵,۲۰۴
کد خبر : ۲,۱۲۲
محمد
۱۴۰۱/۰۹/۲۲
0
0
1

یه سوال داشتم ،انشاالله که اساتید به سوالم پاسخ بدن. به نظر تون در این تعریفی که از فرهنگ دارید و عناصر و مولفه هاش که ارائه شده این برداشت از فرهنگ از کدام رویکرد جامعه شناسی است ؟ و تا چه حد این بحث در بحث جامعه شناختی قرار میگیرد،اصلا این بحث در بحث جامعه شناسی قرار می گیرد؟

رسول مسیب زاده
۱۳۹۹/۱۰/۲۵
0
0
5

با توجه به تعریف زیادی که از فرهنگ ارائه شده است تعریف جامع فرهنگ این جمله است : هر نوع رفتاری در جامعه که منبع و منشاء انسانی داشته باشد را فرهنگ می نامند که در ادامه می شود آن را به خوب و بد ، قدیم و جدید و هزاران نوع تفکیک و تقسیم بندی را برای آن در نظر گرفت

ali57
۱۳۹۹/۰۱/۲۲
0
1
4

تا زمانیکه افراد با قوانین مدنی بیگانه باشند امید به داشتن جامعه با فرهنگ و بالنده سرابی بیش نیست. هیچکس بدنبال رفع نقص قوانین نیست بلکه بدنبال سوء استفاده از خلاءهای قانونی میباشند با داشتن چنین جامعه ای قانون تا زمانیکه منافع فردی را تامین میکند ارزشمند است. قوانین ابتدایی هرگز کامل نیستند و در گذر زمان نیاز به بازنگری و اصلاح تا ترمیم و تفهیم عمومی و رای گیری دارند. در جنگل قوانین مشخصی حاکم است اما انسانها اگر قانون نباشد از حیوان بدتر یکدیگر را میدرند. اموزش ورعایت قوانین ضروری مدنی باید از کودکی و در خانه مدرسه اموخته شود و در بزرگسالی سن 15 به بالا فرد در مقابل قانون شکنی باید مجازات شود و مجازات بشکلی باشد که علاوه بر تناسب جرم سبب کاهش جرم نیز باشد و میتوان براساس موقعیت جغرافیای و فرهنگ منطقه مجازات را متغییر اجرا کرد. از زمانیکه افراد باعناوین مختلف (مانند حضور در جبهه و واگذاری امتیازات غیرقانونی با ین توجیه که اگر انها نبودند کشور نبود اما قرار نیست که با بودن انها قانون نباشد!) سیر انزوای قانون و حاکمیت روابط وتبعیضها بر ضوابط اغاز شد.

ali57
۱۳۹۹/۰۱/۲۲
0
0
0

برای زندگی جمعی عادلانه و کم تنش نیاز به وضع مقرراتی است که اکثریت افراد براساس عقلانیت و باهدف تحقق عدالت و امنیت و رشد به ان رای میدهند. و با تغییر شرایط یا بروز وضعیتهای جدید نیاز به بازنگری 15 سال یکبار در مقررات ضروری است در غیر اینصورت قوانین ناکارامد یا ناقص مقدمه قانون شکنی و بروز بحرانهای اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. سخت گیری در اجرای قوانین سبب قانونمند شدن جامعه و رشد علمی و فرهنگی در پرتو امنیت و فضای سالم اجتماعی خواهد شد. در جوامعی که جمعیت پراکنده و مدیریت انها مشکل باشد اجرای قوانین و ارتقاء فرهنگ عمومی دشوار است.


نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 10000
نظر خود را وارد کنید