فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی در جدیدترین شماره خود مقالهای را به موضوع طنز اختصاص داده است. تعریف طنز و تفاوتش با هجو و هزل محور این مقاله است
فرزانه بهنامزاد کارشناس و دبیر زبان و ادب فارسی اصفهان نویسنده این مقاله است. در ابتدای این مقاله میخوانیم: «ادب انتقادی نوعی از ادبیات متعهد و مسئول است که نویسنده را وا میدارد تا به امید اصلاح و تغییر نگرش فرد و جامعه به مسائل اجتماعی بنگرد و آنها را با زبابی شیرین و چه بسا تلخ و در قالب انتقاد بیان کند. یکی از انواع ادب انتقادی طنز است و طنزپرداز متعهد با دیدن بیماریها، ضعفها و کاستیهای اجتماعی همانند پزشکی حاذق، برای درمان این بیماریها و حتی قطع عضو فاسد آن از تیغ برنده طنز مدد میگیرد و در عین حال لبخندی آرامشبخش نیز بر لبها مینشاند تا نیش و نوش را در هم آمیزد و درمان را سرعت بخشد.»
بررسی تفاوت طنز با هزل و هجو عنوان بخش دیگری از این مقاله است. در این بخش میخوانیم: «طنز در پرده است و متین، در حالیکه هجو صریح است و وقیح. طنز نوعی تنبیه اجتماعی است و هدف آن اصلاح و تزکیه است نه مدح، نه ذّم و قدح و مردم آزاری، هزل با رکاکت لفظ و دشنام و عدم رعایت عفت کلام توام است و قصد شاعر در بیان آن ایجاد خنده و مسخره کردن است اما اگر در طنز خندهای باشد خنده علاقه و دلسوزی است. ناراحت میکند اما ممنون میسازد و کسانی را که معروض آناند به اندیشه و تفکر وا میدارد. هزل نگرشی منفی برای تخریب شخصیت است، با زبانی تند همراه با ناسزاگویی و کلمات رکیک، در حالیکه طنز هدف دیگری دارد و آن اصلاح و سازندگی است.»
نویسنده مقاله در ادامه به معرفی شاعران و نویسندگان طنز بعد از انقلاب مشروطه پرداخته است. در این بخش میخوانیم: «با ظهور انقلاب مشروطه، ادبیات انتقادی و طنزآلود رونق و گسترش بیشتری مییابد. در این دوره، پیشگامی شعر طنزآلود با سیداشرفالدین گیلانی است. روزنامه فکاهی و عامیانه «نسیم شمال» به واسطه اشعار ملیح، عامیانه، بدون تکلف و انتقادی سنجیده ولی به ظاهر مطایبه و فکاهی در مورد سیاست وقت، معروف بوده است. در این روزنامه، مسائل جدی به صورت طنز و طعن و کنایه بیان شده و به نوعی است که هر کس از توده مردم آن را میخوانده یا میشنیده میدیده است که سراینده درد دل او و امثال او را بیان کرده و از زبان او سخن گفته است. در ادب معاصر و در طنز سیاسی، یغمای جندقی معروف است. او که به سبب هجوها و هزلیات نیشدار شهرت یافته است، فجایع و مظالم عصر خویش را ضمن هزلها و هجوهای تند و بیپروا برملا میکند و فساد اجتماعی روزگار خود را نشان میدهد. هزلیات او عیبجویی از کردارهای زشت معاصران است. یغما در هزل با زبانی تند و بد انتقاد میکند، در حالیکه انتقادهای عبید در قالب طنز به خوبی بیان شده است. سبک دهخدا در نوشتههای طنزآمیز (در چرند و پرند) خود ادامه شیوه عبید، شاعر و طنزپرداز و همشهری اوست. نثر دهخدا در بهرهگیری از اصطلاحات محاوره و فرهنگ عامیانه بسیار مشهور است و تکیه کلامها و کنایات عامیانه در آن دیده میشود. طنز او کاملاً سیاسی و ریشهای است. در طنز معاصر زبان به نثر معیار نزدیک میشود و موضوع، مسائل جزئی و روزمره است.»
متن کامل این مقاله در فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شماره 116، زمستان 1394 منتشر شده است.
کلیدواژهها: طنز، هجو، هزل، فکاهه