احساس پیری فرایند طبیعی زندگی نیست و شاید ربط مستقیمی هم به پیری نداشته باشد اما تبعات آن ممکن است فرد را گوشهنشین و منزوی کند.
براساس این مقاله علائم احساس پیری به این شرح است:
1. احساس به انتهای خط رسیدن
2. از دست دادن شوق زندگی
3. کمتحرکی
4. احساس بیماری
5. تخریب رابطه با همسر
6. واگذاری امور زندگی به اطرافیان
در توضیح کمتحرکی میخوانیم: «احساس پیری، فرد را از تحرک میاندازد. شخص مبتلا به این بیماری بیشتر تمایل دارد خانهنشین باشد و در خانه هم بیشتر تمایل دارد به مبل و رختخواب نزدیک تر باشد تا به حیاط و اتاق نشیمن. در حالیکه پیرها باید و میتوانند تا آنجا که ممکن است تحرک داشته باشند؛ پیادهروی کنند، تند راه بروند و حتی تا آنجا که میتوانند کارهای خود و بلکه کارهای دیگران را انجام دهند. احساس پیری انسان را از تمامی این تحرکات میاندازد. گاهی کوچکترین بهانه میتواند کمتحرکی را بر زندگی انسان مبتلا به احساس پیری، به شدیدترین شکل حاکم کند. گاه دردهای آرتروزی و روماتیسمی و یا بیماریهای بسیار جزئی و کوچک، شخص را چنان از تحرک میاندازد که ضعیف شدن ماهیچهها، از کارافتادگی تدریجی سیستم حرکتی و سلسله عصبی را به او تحمیل میکند.»
در این مقاله، در توضیح از دست رفتن شوق زندگی نیز آمده است: «نشانه دیگر احساس پیری فروکش کردن شوق زندگی است. این احساس مانند افسردگی انسان را از انگیزه تهی میکند، شادابی را از او میگیرد، خنده و شوخی را در او میخشکاند و گوشهگیری و صُلب بودن را به او تحمیل میکند. برای فرد مبتلا به احساس پیری حتی با طلوع خورشید امیدی در او غروب میکند و این ربطی به پیری ندارد بلکه حاصل احساس پیری است.»
نویسنده: دکتر علیاصغر احمدی
کلیدواژهها: پیری، احساس پیری، زندگی