علل گرایش قاجار و پهلوی اول به نیروی سوم عنوان مقالهای است که در جدیدترین شماره فصلنامه «رشد آموزش تاریخ» منتشر شده است
در ابتدای مقاله میخوانیم:
«در دورههایی دولتمردان ایران، هرگاه از رویارویی مستقیم با قدرتهای بزرگ ناتوان
بودهاند، بهسراغ قدرتی تازهنفس، خوشپیشینه و نیکخواه در پهنة بینالمللی رفتهاند
تا با نزدیک شدن به آن و قرار دادنش در برابر نیروهای استعمارگر، از تهدیدها و
فشارها بکاهند و استقلال سیاسی کشور را تضمین و از منافع ملی پاسداری کنند. ما این
قدرت تازهنفس و خوشپیشینه را، که نقش توازنبخش در برابر نیروهای استعمارگر
دارد، نیروی سوم مینامیم. دولتمردان ایرانی بارها، آشکار و پنهان در روابط
خارجی چشم امید به نیروی سوم دوختهاند و ورود آن را به حوزة روابط خارجی پذیرفتهاند.
بریتانیا در دوران صفویه، فرانسه و آلمان در دوران قاجاریه و آلمان و حضور آمریکا
در پایان حاکمیت پهلوی اول و آغاز سلطنت پهلوی دوم از برجستهترین و اثرگذارترین
نیروهای سوم در پهنة روابط خارجی ایران بودهاند.»
نویسندة مقاله در
ادامه به گرایش قاجار به بریتانیا اشاره کرده و آورده است: «تا پایان دوره کریمخان
زند، روابط ایران و بریتانیا بیشتر تجاری بود، اما در سالهای پایانی سدة 18، یکباره
ایران از دید استراتژیک برای انگلستان اهمیت بنیادی یافت و ایران و خلیجفارس
همچون دژی برای پاسداری از هندوستان مطرح شد. بدینترتیب نفوذ ویرانگر بریتانیا در
دستگاه حکومتی ایران آغاز شد. در دوران حکومت قاجار این نفوذ رفته رفته گسترش
یافت و به ویژه ضعف درونی دودمان قاجار راه را بیش از پیش برای بریتانیا در ایران
گشود. نفوذ روس و انگلیس در دربار قاجار به اندازهای بود که شاهان قاجار اجازة
نزدیک شدن به قدرت دیگری را نداشتند و برای بهکار گرفتن هر نیروی بیگانه، ناگزیر
از به دست آوردن دل این دو کشور استعمارگر بودند. برای نمونه، ناصرالدین شاه در
سفر دوم خود به اروپا، با بیسمارک صدراعظم آلمان دربارة کشیدن راهآهن و
دادن امتیاز کشتیرانی به آلمان گفتوگو کرد که با اعتراض سخت روس و بریتانیا روبهرو
شد. در پی آن ناصرالدین شاه به وزیر خارجهاش به طعنه نوشت: با سفارت روس و انگلیس
صحبت کنید تا تکلیف ما روشن شود ببینیم استقلال داریم یا نه؟»
نویسنده: احترام شکریان، دبیر تاریخ بوشهر
کلیدواژهها: نیروی سوم، قاجار، پهلوی اول، فرانسه، آلمان، آمریکا، بریتانیا
برای دریافت فایل PDF این مقاله کلیک کنید.