این چه تصمیمی بود
۱۳۹۷/۰۳/۰۸
پسر: خیلی هم خوب «تصمیمگیری» رو یاد گرفتم. الان میدونم که باید حسابی فکر کنم و عاقبت
کارم رو ببینم و بعد تصمیم بگیرم. میدونم
که اگر پولی پیدا کردم، باید تصمیم بگیرم به صاحبش برسونم. اینم میدونم که باید با دیگران مشورت کنم.
مادر: خب، پس چرا امتحان رو خوب ندادی؟
پسر: من جواب رو درست نوشتم، اون همکلاسیم که برگهام رو تصحیح کرده، بلد نبوده. به خانمم
که اعتراض کردم، گفت باید مثل کتاب مینوشتی.
مادر: عجب حرفی میزنی بچه! تو حتی اگر عین کتابم ننویسی،
در صورتی که جوابت درست باشه، معلمت قبول میکنه.
پسر: چی کار کنم دیگه؟ من که غلط
ننوشتم!
مادر: تو فقط دو تا سؤال داشتی. از همون
دو تا هم یکی رو غلط نوشتی. بذار ببینیم چرا؟ راستش به نظر منم جوابت خیلی درسته!
پسر: دیدی گفتم مامان خانم. خودتم بلد
نیستی. من که گفتم معلوم نیست خانم چی میخواد!
مادر: کتاب مطالعاتت رو بیار ببینم، درس
تصمیمگیری صفحهی چنده؟
پسر: ایناهاش. صفحهی 20.
مراحل تصمیمگیری: خوب فکر کنيم. نتیجهی هر انتخاب را پیشبینی کنیم. بهترین راه را انتخاب کنیم.
مادر: خب، جواب تو درسته، اما باید مثل
کتاب مینوشتی. بگو ببینم، کلمهی اولویتها و علاقهها رو از کجا آوردی پسرم؟ اینکه تو
کتابتون نیست!
مادر: درسته! تو حواست بود که موضوع این
فصل کتاب تفکرتون تصمیمگیریه؟ درسهای چهارم و پنجم کتاب مطالعاتتون هم
تصمیمگیریه. تو طبق حرفای این
کتاب به سؤال جواب دادی. حالا شد.
پسر: چی شد؟! چیکار کنم حالا؟ کدوم درسته؟ این کتاب یا اون یکی؟! سر امتحان کدوم رو
بنویسم؟
مادر: اگر نتیجهی برگهی امتحان برات مهمه، باید حواست باشه که
داری کدوم درس رو امتحان میدی. اونوقت نوشتههای اون کتاب رو به عنوان جواب بنویسی.
پسر: مامان، ببخشیدا! یعنی تو میگی حفظ کنم؟! امکان نداره یادم بمونه
کدوم به کدومه!
کتاب تفکر را برداشتم و آن را با تأمل
بیشتر ورق زدم. فصل اول کتاب تفکر به مبحث «تصمیمگیری» اختصاص دارد که در درسهای سوم و چهارم کتاب مطالعات نیز
دقیقاً همین موضوع مطرح شده است.
بیشتر اینکه، در تمام فصلهای کتاب علوم اجتماعی، موضوع «فرهنگ و
هویت» از زیرموضوعات به شمار میرود، و در کتاب تفکر نیز یک
فصل کامل (فصل 4) به این موضوع (هویت و زندگی) پرداخته است. راستش متوجه نمیشوم چرا یک موضوع به دو شیوهی بیان و در دو کتاب جداگانه در یک پایه
گنجانده شده است؟
اینجاست که با معلم همدردی میکنم و میپرسم: آیا فقط معلم باید بحث تلفیق را
رعایت کند و به عنوان هنر تدریس به کار گیرد، یا در تألیف کتاب هم این موضوع مطرح است؟ آیا اصلاً هر کدام
از گروه نویسندگان دو کتاب «تفکر و پژوهش» و «مطالعات اجتماعی» از وجود کتاب دیگر
و سرفصلهای آن اطلاع داشتهاند؟
در 30 صفحهی انتهای کتاب مطالعات کاربرگهایی است که معلمان پایهی ششم به خاطر کمبود وقت از خیر انجام
آنها میگذرند. آیا حداقل نمیتوان فصلها و موضوعات مشترک این دو کتاب را یکجا
جمع کرد تا هم دانشآموز به دردسر نیفتد و هم
معلم فرصت بیشتری داشته باشد تا بتواند تمام محتوای
هر کتاب را تدریس کند؟
۲۰۱۸
کلیدواژه (keyword):
این چه تصمیمی بود,تجربه مادرانه,کبری محمودی