مدل یادگیری تعاملی کارآمد است اما اگر نخواهیم رویکرد ساختگرایی۳ و روشهای اکتشافی را پیش بگیریم و به دنبال حل مسائل و رفعاشکال دانشآموزان به شکل تعاملی باشیم، نیازمند تدریس آغازین هستیم. حجم زیاد دانستنیهای موردنیاز دانشآموزان، بهویژه در متوسطه دوم و در درسهای مسئلهای، باعث شده است دانشآموزان تدریس معلممحور و تمرین گروهمدار را ترجیح دهند. این در حالی است که امروزه محتوای درسی در معلم متمرکز نیست و او تنها روایتگر حوزه علمی خاص خود نیست. بلکه محتوا در منابع گوناگون دیجیتالی و کاغذی توزیع شده و دانشآموزان نیز از راههای متعدد، از جمله فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی، به آن دسترسی دارند. ازاینرو، طرفداران نظریه ارتباطگرایی۴ معتقدند، یادگیری مجموعه ارتباطات داخلی و خارجی یادگیرنده با منابع متفاوت یادگیری (مانند معلم، دانشآموزان، بلاگها، سایتها، ویکیها، همسالان، نرمافزارهای اجتماعی و...) است (سراجی، ۱۲۱:۱۳۸۸ـ۱۰۰).
به طور معمول، در جریان تدریس حضوری، مسئله گاه پنهان از معلم این است که برخی از دانشآموزان آمادگی ذهنی، روحی یا جسمی لازم را ندارند. بنابراین، بهره کافی نمیبرند. برخی هم به دلیل سرعت پایین گیرایی و یادگیری، یا مشکل تمرکز و پرش ذهن، به تکرار مطلب نیازمندند و هراس، خجولی یا ملاحظهکاری، مانع از پرسشگری از معلم میشود. بنابراین، ایشان در کنار غائبان احتمالی، به خوبی درس را فرا نمیگیرند و در انجام تکالیف خود در منزل با مشکل مواجه خواهند شد.
در سال ۱۳۹٥ اولین کتاب در موضوع یادگیری معکوس۵ را در قالب ترجمه مطالعه کردم. بعد از آن احساس کردم استفاده از این رویکرد میتواند هم رافع این مسئله باشد و هم زمینه شخصیسازی آموزش و بهرهمندی از تفاوتهای فردی را بهتر مهیا کند. علاوه بر این، مسئله کمبود وقت و حجم زیاد مطالب را حل خواهد کرد.
بنابراین، از همان سال تاکنون، از یادگیری معکوس در کنار یادگیری تعاملی بهره بردهام. این تجربه جدید برای من و دانشآموزانم شرایطی را پدیدار ساخت که در آغاز با دشواری، ملاحظات و مقاومت خاصی همراه بود. لیکن من قصد داشتم به دلیل نوین و مفید بودن، اين روش را در شرایط بومی کشورمان به کار بندم و راه را برای خود و دیگر معلمان هموار کنم. ازاینرو، تمامی جلسات کلاس درسم را در وبنوشت (وبلاگ) یادداشتهای آقا معلم۶ گزارش کردم. از سال دوم هم برخی دیگر از معلمان را ترغیب کردم چنین تجربهای را پیاده کنند.
اکنون، بعد از اجرای سه سال متوالی و گاه گذار از عرصه ناگزیر حدس و آزمون، حاصل مطالعه، تجربه و تحلیل روزنگاشت، مشاهده و مصاحبه با معلمان و دانشآموزان را در قالب یادداشتهایی تقدیم معلمان عزیز میکنم. اگرچه یادگیری معکوس نیز نوشداروی تمام مسائل آموزشی نیست و حتی انتقادهایی را نیز همراه خود دارد، ولی در کاربست آن شاهد گشایش مضاعف وقت و فرصت حداکثری تعامل، همراه با لذت و تعمیق یادگیری به دور از آفات تدریس حضوری بودیم. قابل ذکر است که این پیامد و حرکت در مسیر یادگیری معکوس، مستلزم شناخت کافی است. به فرمایش امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) «هیچ حرکتی نیست، مگر آنکه تو در آن نیازمند شناخت باشی»۷.
بنابراین، در این شماره به مباحث کلی و ادبیات موضوع میپردازم و در شمارههای بعدی، ضمن تکمیل آن، به نکاتی کاربردی که حاصل تجربههای زیسته نگارنده و برخی از معلمان است خواهم پرداخت.
یادگیری معکوس چیست؟
اگرچه یادگیری معکوس از سال ۲۰۰۷ با دو معلم به نامهای برگمن و سَمز۸ شناخته شده است، ولی در فرهنگ ما، با نام پیشمطالعه، سابقه قبلی دارد. بنابراین، آن دو خود را نه مبدع، بلکه در زمره پیشگامان یادگیری معکوس معرفی میکنند. این دو معلم در ویدئویی ۹ دقیقهای که شناسه تصویری آن در همین صفحه آمده است، یادگیری معکوس را معرفی و نکات مفیدی را در اینباره بیان میکنند. از شما دعوت میکنم آن را مشاهده کنید.
در سیستم فعلی و رایج، معلم در کلاس تدریس میکند و دانشآموز در خانه تکالیفش را انجام میدهد. اما در کلاس معکوس این فرایند برعکس میشود. یعنی دانشآموز در خانه از فیلم آموزشی یا جزوه، اسلاید و پادکست که معلم ساخته یا انتخاب کرده، استفاده میکند و با فراگیری اولیه مطالب، فعالیتهای یادگیری از جمله تکالیف را در کلاس به شکل فردی یا گروهی و با نظارت معلم انجام میدهد.
در شیوه کنونی، تدریس معمولاً یک بار در کلاس انجام میشود و اگر دانشآموزی به هر دلیل مطلب را دریافت نکند، یادگیری آن برای او آسان نخواهد بود. در حالیکه در شیوه معکوس، دانشآموز میتواند فیلم یا محتوای تدریس معلم را بارها و بارها تماشا کند، عقب و جلو کند، مکث، تمرکز یا تکرار کند. بدین ترتیب مشکل پیشروی و وابستگی تدریس به تفاوتهای فردی و سطوح درسی دانشآموزان نیز برطرف خواهد شد.
بنابراین، فرصتی برای تعامل چهره به چهره و تجربههای یادگیری معنیدارتر و غنیتر برای دانشآموزان ایجاد و فضای کلاس به محیط آموزشی پویا و تعاملی تبدیل میشود؛ فضایی که معلم با طراحی هوشمندانه، دانشآموزان را برای بهکار بردن مفاهیم و تعامل خلاقانه با موضوع آموزشی، راهنمایی میکند. حال میتوان به یکی از چرخشهای تحولآفرین در سند تحول بنیادین نیز اشاره کرد. در این سند، نقش معلم از آموزشدهنده مستقیم به هدایتگر و تسهیلکننده یادگیری تبدیل شده است.
گامهای ایجاد کلاس معکوس
۱. تهیه محتوا: ترجیحاً ویدئویی کوتاه پیدا کنید که مبحث مورد نظرتان را ارائه کند. مثلاً اگر در پایه چهارم ابتدایی میخواهید تقسیم را درس بدهید، میتوانید از سایتهایی از جمله آپارات، فیلمی جستوجو کنید یا خودتان تقسیم را تدریس کنید و با تلفن همراه یا دوربین از تدریستان فیلم بگیرید و آن را به بچهها بدهید.
۲. ارزیابی اطلاعات دانشآموز: حالا بچهها به کلاس آمدهاند و فرض ما این است که فیلم آموزش تقسیم را دیدهاند. البته هیچگاه به این فرض اطمینان نکنید. بهتر است با سنجش آغازین، میزان اطلاعات دانشآموزان را ارزیابی کنید.
۳. طراحی فعالیتهای یادگیری: بعد از ارزیابی اطلاعات، با طراحی فعالیتهای یادگیری، میتوانید امکان یادگیری بهتر درس را به بچهها بدهید. این فعالیتها میتوانند گروهی یا فردی باشند. البته به نظر نمیرسد که کلاس معکوس را به همین سادگی بتوان اداره کرد!
فیلمی که شناسه تصویری آن آمده است، به چند نکته در خصوص گامهای اول و دوم اشاره میکند. از جمله:
• چگونگی اطمینان از دسترسی دانشآموزان به محتوا.
• آموزش نحوه تماشای ویدئوها و مدت زمان مناسب هر فیلم.
• چگونگی اطمینان از دیده شدن فیلمها.
• نکاتی در خصوص ساختن فیلمها.
کلاس معکوس دروازهای برای ورود به یادگیری معکوس است. رمزی میوزِلَم۹ یادگیری معکوس را چنین تعریف میکند:
یادگیری معکوس رویکردی آموزشی است که در آن آموزش مستقیم از فضای آموزش گروهی به فضای آموزش شخصی منتقل میشود و در نتیجه فضای گروهی به محیط آموزشی تعاملی و پویایی تبدیل میشود؛ فضایی که معلم دانشآموزان را، برای بهکار بردن مفاهیم و تعامل خلاقانه با موضوع آموزشی راهنمایی میکند (برگمن و سمز، ۱۳۹٥).
در پایان، مقایسهای بین یادگیری مستقیم و یادگیری معکوس صورت میگیرد. این مقایسه در جدولی که از سایت «یادگیرنده»۱۰ اقتباس شده است مشاهده میشود.
پینوشتها
1. Sociocultural Theory
2.
https://www.roshdmag.ir/fa/magazine2/showissue/1548
3.
Constructivism
4. Connectivism
Theory
5. Flipped
learning
6.
http://niroo.mihanblog.com
۷. یا کمیل ما من حرکة إلا و أنت محتاج فیها إلی معرفه (بحارالانوار، جلد ۲٦۷:۷٤).
8. Jon Bergmann and Aaron
Sams
9. Ramsey
Musallam
10.
www.yadgirandeh.com
منابع
۱. سراجی، فرهاد (۱۳۸۸). نگاهی نو به طراحی محیطهای یادگیری الکترونیکی. فصلنامه مطالعات برنامه درسی. دوره ۳. شماره ۱۲.
۲. برگمن، جان و سمز، اَرون (۱۳۹٥). یادگیری معکوس. ترجمه دکتر محمد عطاران و مریم فرحمند خانقاه. مرآت. تهران.