فیلم رشد در آستانه پنجاه سالگی: با وحید گلستان، دبیر جشنواره بین المللی فیلم های آموزشی و تربیتی رشد
۱۳۹۹/۰۲/۱۳
امسال قرار است در کنار چهل و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم رشد، رویدادی با عنوان «در آستانه پنجاه سالگی» داشته باشیم. وحید گلستان، دبیر جشنواره امسال که بیش از یک دهه با مسئولیتهای اجرایی مختلف در کنار جشنواره بوده و بهخوبی با ابعاد گوناگونش آشناست، اعتقاد دارد که اکنون زمان مناسبی برای ایجاد تحول در ساختار، مأموریتها و حتی شیوه برگزاری این قدیمیترین جشنواره سینمایی ایران است و بهنظر میرسد مدیران سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزشوپرورش هم با این دیدگاه همراهاند. گلستان برنامهریزی برای این تحول را از همین امسال و دوره چهل و نهم آغاز کرده و محورهایی برای این رویداد تعریف نموده است که در این مصاحبه به آن خواهیم پرداخت.
فکر رفتن به استقبال پنجاه سالگی صرف نظر از اینکه رویدادی جذاب در کنار جشنواره است، از کجا آمده و چشمانداز آن را چگونه میبینید؟
نیاز به تغییر و تحول در جشنواره فیلم رشد نیازی بود که من از چند سال قبل احساس میکردم و درواقع، به دغدغهام تبدیل شده بود. تا اینکه امسال در نقشی قرار گرفتم که بتوانم آن را پیگیری کنم و زمینهاش را فراهم سازم.
از حدود پانزده سال پیش که وارد دوره دیجیتال شدیم، فیلم آموزشی با شرایط و امکاناتی متفاوت نسبت به دوره آنالوگ مواجه شد؛ آنقدر که به نظرم جشنواره رشد همان زمان باید پوست میانداخت و تغییرات جدی میکرد؛ اتفاقی که به دلایل مختلف نیفتاد. به هر حال، امروز که در دوره پسااینترنت به سر میبریم، از نظر امکانات فنی و تسهیل ارتباطات در شبکه مجازی مناسبترین زمان برای ایجاد این تحول است.
به موازات این اتفاق، اتفاقات دیگری هم در این سالها افتاد که از جمله آنها شکل گرفتن سند برنامه درسی ملی و اسناد تحولی آموزشوپرورش بود؛ اسنادی که به تمامی مقولهها، بهویژه به رسانه فیلم نگاهی ویژه دارد. در دوره جدید قرار بر این شده است که به جای «کتابمحوری»، این سنت آشنای آموزش در ایران، اصل بر «برنامهمحوری» باشد. برنامهمحوری یعنی قرار دادن «بسته آموزشی» به جای کتاب. البته کتاب در برنامهمحوری نیز همچنان رسانه مهمی است و مهم باقی خواهد ماند ولی بسته آموزشی میتواند با وظایف متنوعتری در خدمت برنامه آموزش قرار بگیرد و در جاهایی که کتاب نمیتواند نقش جذابی در آموزش ایفا کند، به کمک برنامه آموزشی بیاید.
همه اینها به معنای آن است که جشنواره فیلم رشد وارد دوره و مأموریت جدیدی شده است. جشنوارهای که اگر بیش از پنج دهه پیش به راه نیفتاده بود، حالا ضرورتاً باید آن را بهوجود میآوردیم؛ جشنوارهای با نقش جدی در تجهیز و ارتقای بسته آموزشی مدارس. رویدادی که هنر و فیلم و سینما را در خدمت فرایند آموزش میبیند و کمک میکند که این فرایند به شکلی جذاب وارد کلاس درس شود و حتی زمینهساز ارتقای آموزش تخصصی در گروههای مخاطب بزرگسال (کارشناس و دانشجو) و همچنین خانوادههای دانشآموزان باشد.
در این میان، جشنواره فیلم رشد برای انطباق با کارکردهای تازه و اثربخشی بیشتر باید وظیفه تازهای برای خودش تعریف کند و این ممکن نمیشود مگر از طریق ارتقای سطح ارتباط جشنواره با هنرمندان و مخاطبان، و کمک به دو حلقه ماقبل و بعد خود (یعنی تولید و اکران).
برخی ساختارهای موجود که اکنون دیگر جوابگو نیستند، با خرد جمعی همین گروه پدید آمدهاند. چرا میخواهید برای ایجاد تحول، دوباره از همفکری همین افراد استفاده کنید؟
ما اکنون هم تقریباً الگوی ذهنی، ایده و پیشنهادهای جدی در مورد دوره پنجاهم به بعد این جشنواره داریم ولی باورمان بر این است که همه دانشِ لازم پیش ما نیست و نزد همگان است!
خوشبختانه این جشنواره دلسوزان و ذینفعان مختلف و متعددی دارد و میتوان در مسیرهای مختلف منتهی به تحول از نظرات آنها کمک گرفت. در نشست اول هم که در موزه سینما برگزار کردیم، اغلب مدعوین ما دبیران، مدیران و برگزارکنندگان دورههای پیشین این جشنواره در چند دهه قبل بودند که همه با عشق و گاه در شرایط دشوار سعی کرده بودند این جشنواره را در اوج حفظ کنند و آن را ادامه دهند. هر کدام هم موفقیتها و دستاوردهایی داشتند که به نظرم این تجربهها میتوانند برای آینده این جشنواره و در جهت بالندگی آن به کار ما بیایند.
برای جذب افراد جدید و کارشناسان کارآمدتر به این کارگروهها چه فکری کردهاید؟ آیا فقط از مدیران پیشین این جشنواره استفاده میکنید یا قرار است تصمیمات را گروهی آشناتر با تکیه بر اقتضائات و فناوری روز بگیرد؟
تعدد نشستها و ترکیب متفاوت مدعوین به این معناست که ما از چند زاویه و از نگاه چند نسل میخواهیم به این پدیده نگاه کنیم. قطعاً همانقدر که به تجربه کسانی که در این حیطه عمری را سپری کردهاند نیاز داریم، به افرادی که جهان را دگرگون دیدهاند و تازه وارد عرصه جوان و نوظهور پسااینترنت شدهاند هم نیازمندیم. اتفاقاً افرادی که برخی از پیشفرضها را نداشته باشند (یعنی فکر نکنند همیشه آداب روشنی برای جذب فیلم، جایزه دادن یا داوری وجود دارد)، بسیار به کار ما میآیند؛ چون گاهی این پیشفرضها ما را متوقف میکند.
بنابراین، به نظرم شاهد حضور حداقل چهار گروه در نشستهای «در آستانه پنجاه سالگی» خواهیم بود:
• یک گروه متشکل از پیشکسوتان و خانواده جشنواره رشد؛
• یک گروه متشکل از هنرمندان و کسانی که در برگزاری جشنوارههای سینمایی تجربه دارند؛
• گروهی متشکل از جوانان و متخصصان حیطههای مورد نیاز دیگر مانند آیتی و ...؛
• و سرانجام، متخصص امر آموزش.
سهم مخاطبان اصلی جشنواره (دانشآموزان ردههای مختلف تحصیلی) در برنامهریزیهای تحول آن چیست؟
وقتی در مورد جشنواره کاربردی حرف میزنیم، منظور جشنوارهای است که بهطور روشن برای یک گروه مخاطب خاص کار میکند و حتماً باید رویدادی مخاطبمحور باشد.
برگزارکنندگان این جشنواره هم خروجی مجموعهای از پژوهشهای علمی میدانی را در اختیار دارند و هم برنامه درسی به آنها سرنخ میدهد که چه چیزی، برای چه کسی، کِی و چگونه گفته شود. اینها نشانههای مهم برای حرکت در مسیر تحول هستند ولی قطعاً به ذائقه، نیاز و ضرورتهای تازه دانشآموزان هم توجه خواهیم کرد. شاید اینکه جشنواره رشد در سراسر ایران برگزار میشود و همه گروههای فرهنگی و قومیتی را در بر میگیرد، خودش فرصتی باشد که در این نگاه گستردهای که به سمت ایجاد تحول داریم، حتی بهطور مستقیم از نظرات و افکار بچهها هم در قالب پرسشنامههای هدفمند کمک بگیریم.
لطفاً در مورد محورهای توسعه و تحول جشنواره فیلم رشد کمی توضیح دهید.
در نشست اول «در آستانه ۵۰ سالگی» جشنواره فیلم رشد، هدف ما بیان مسئله بود و ما چهار محور برای تبیین اینکه چرا جشنواره فیلم رشد به تحول نیاز دارد، تعریف کردیم که بدین شرحاند:
۱. اول از همه، توجه به فرصتهای تازه و توجه به فیلم آموزشی در سند برنامه درسی ملی است. این فرصتها شامل فرصتهای مبتنی بر تولید محتوا و فرصتهایی برای نمایش و عرضه میشود. حتی شاید برای شما جالب باشد که بدانید برنامه درسی ملی به مکان نمایش نیز توجه کرده و یکی از راهکارهایی که در سند برنامه درسی توصیه شده است، رفتن به سالن سینما بهعنوان آموزش یک تجربه اجتماعی و آیین دیدن فیلم در جمع است و خواسته شده که برای آن برنامهریزی شود. اینها یعنی جشنواره به لحاظ قانونی نسبت به دهههای پیشین شرایط بهتری دارد.
۲. نکته دوم، ارزیابی علل روند نزولی ارتباط جشنواره با مخاطبان اصلی خود یعنی دانشآموزان و معلمان است. بدیهی است که این روند نزولی یکباره رخ نداده و طی سالهای طولانی، ناخواسته میزان توجه مخاطبان به فیلمها یا اثربخشیشان تغییر کرده است که این میتواند به تغییر ذائقه و شاید افت کمیت و کیفیت تولیدات داخلی ما در این عرصه مربوط باشد. قطعاً شرایط نمایش، محل عرضه و رقابت با سایر فرصتهای موازی نیز در این کاهش دخیلاند. ما علاوه بر فرصت اصلی جشنواره (نمایش در سالنهای سینما) باید برای ارتباط بیشتر مخاطبان به فرصتهای موازی نمایش و ارائه هم فکر کنیم؛ مثلاً ارائه فیلم در خانه یا مدرسه و ... نیازی است که شاید در سالهای گذشته احساس میشد ولی امکانش نبود. به هر حال، امروز که فناوری جدید این اجازه را به ما میدهد، وظیفه داریم که برایش برنامهریزی کنیم.
۳. کم شدن ارتباط جشنواره رشد با جریان فیلمسازی در ایران است. به نظر من این موضوع به این برمیگردد که جشنواره نتوانسته است چرخه تولید را بهدرستی به چرخه اکران و پخش وصل کند. ممکن است شما بپرسید مگر این موضوع وظیفه جشنواره است؟ در پاسخ باید بگویم اگرچه اصولاً ایجاد شرایط تولید و اکران وظیفه جشنوارهها نیست، اما در مورد جشنواره فیلم رشد نگاه من این است که این رویداد باید بهشدت هم به مقوله تولید و هم به نمایش فیلمهای آموزشی و تربیتی توجه کند. دلیل روشنش هم این است که فیلمهای داستانی بازار دارند و مخاطبان تعریفشدهای؛ این بازار بهطور طبیعی از جریان تولید آن فیلمها حمایت میکند، اما در مورد فیلم آموزشی این اتفاق نیفتاده است. دلیلش هم این است که همه نظامهای آموزشوپرورش در سراسر دنیا و از جمله ایران، نسبت به ورود محتواهای جدید به جریان رسمی آموزش، حساسیتها، کنترل کیفی و محدودیتهایی دارند؛ یعنی اگر ما برای آموزش میخواهیم فیلم بسازیم، باید بازارش در همان محیط آموزشی یا محیطهای منتسب به آموزش باشد. این محدودیت یک نقض ذاتی دارد: شما میخواهید چیزی را عرضه کنید ولی قانون به شما این اجازه را نمیدهد؛ پس طبیعتاً بازار شکل طبیعی خود را پیدا نمیکند.
در سالهای گذشته، تلاشهایی در این زمینه شد و طرحهای مختلفی از جمله اکران دانشآموزی و نمایش فیلمهای صبح اجرا شد که هر کدام اگرچه موفقیتهای نسبی و کوتاهی داشتند، هیچگاه به یک جریان اصلی اثربخش و ماندگار تبدیل نشدند. بهعبارت دیگر، هرگز فیلمسازان ما یا شرکتهای تولید و پخش فیلم، برنامهای برای تولید مستمر فیلمهای آموزشی و تربیتی که پاسخگوی نیازهای آموزشی دانشآموزان ما و متناسب با برنامههای جامع آموزشی در مدارس باشد، نداشتهاند، اما نهادی مانند جشنواره فیلم رشد که خودش درون آموزشوپرورش است، میتواند کنترل کیفی را به درون خود بیاورد و نهادی مطالبهگر باشد؛ یعنی نسبت به وظایف یک جشنواره متعارف، حیطه خود را گسترده سازد و کمک کند که جریان جذب فیلمسازان بهطور طبیعی شکل گیرد (تقویت و حمایت از تولید) و به ایجاد یک جریان دائمی تولید فیلمهای تخصصی آموزشی منجر شود.
۴. مؤلفه چهارم در این نگاه، ایجاد بازار برای فیلم آموزشی است؛ چیزی که تاکنون نه مدیران جشنواره رشد و نه آموزشوپرورش بهطور جدی به سمتش نرفتهاند. برای همین، معتقدم که یکی از محورهای جدی تحول جشنواره فیلم رشد از دوره پنجاهم به بعد این است که به امکانی برای رونق اقتصادی فیلم آموزشی تبدل شود. وقتی تولید گسترده شود، میتوان در مورد فیلمهایی با کیفیت فنی بالاتر که با شرایط استانداردتری هم ارائه میشوند، بیشتر حرف زد. وقتی شما بازار و مشتری داشته باشید، همیشه عرضه خوب، بهسرعت به تولید بعدی متصل میشود.
البته طرح بحث ایجاد بازار به این معنا نیست که بخواهیم جشنواره فیلم رشد خودش به تولیدکننده، نمایشدهنده و ارائهدهنده فیلم آموزشی تبدیل شود. اگر این بسترسازی محقق گردد، کمک خواهد کرد که استودیوها و شرکت و حتی تولیدکنندگان مستقل از فرصت اشاعه فیلمهای آموزشی بهره بگیرند.
در صحبتهایتان چند بار به ویژگی فناوری امروز دنیا بهعنوان دوران پسااینترنت اشاره کردید و گفتید که این فناوریها فرصت مناسبی برای ایجاد تحول در جشنواره رشد ایجاد کردهاند. لطفاً درباره این ویژگیها و ارتباط آنها با سازوکار برگزاری یک جشنواره فیلم توضیح دهید.
شاید برای سایر جشنوارههای سینمایی ضرورتی نداشته باشد که با دیدی که ما نسبت به اینترنت داریم حرکت کنند؛ چون هنوز شیوه مرسوم بسیاری از جشنوارهها، اکران رسمی فیلم در سالنهای سینماست. سالن سینما یک فضای مشخص با محدودیتهای خاص خود است که مثلاً زمان دیدن فیلم و آداب تماشای جمعی را به مخاطب تحمیل میکند؛ در حالی که برای ما علاوه بر اکران در سالن نمایش، فرصتهای موازی اشاعه و ارائه فیلمها بسیار اهمیت دارد (که گاهی به مراتب مؤثرتر و حتی پرمخاطبتر از اکران در سالنهای رسمی است). ما نمیخواهیم جشنواره رشد به آرشیو فیلمهای دورههای مختلف تبدیل شود بلکه میخواهیم مرکزی باشد که مدام فیلمهای تازهتر و غنیتر ایرانی و بینالمللی را رصد کند و در چارچوب بضاعتش در اختیار مخاطبان خود، یعنی دانشآموزان، معلمان و خانوادههای ایرانی قرار دهد. لذا وقتی در مورد ضرورتهای استفاده از بستر اینترنت در نمایش فیلم آموزشی حرف میزنیم، مشخصاً در این مورد صحبت میکنیم که این امکان ایجاد شود که فیلمها بعد از سیر طبیعی خود در نمایشهای جشنوارهای و بحث رقابت و جایزه، بتوانند در بستر اینترنت و در ازاء مبلغی بسیار جزئی در اختیار خانواده، مدرسه و دانشآموز قرار بگیرند. به این ترتیب، امکانی فراهم خواهد شد که ضمن حفظ مالکیت معنوی و مادی صاحبان آثار، جشنواره همیشه فیلمهای آموزشی زیادی در اختیار داشته باشد و بتواند آنها را در اختیار مخاطبان واقعیشان در سراسر ایران قرار دهد. در چنین شرایطی معلمان دورههای مختلف تحصیلی حتی در دورترین مراکز کشور نیز میتوانند برای استفاده آموزشی از آنها برنامهریزی کنند. این آن چیزی است که من از طرح ضرورت بررسی حیطه سوم، که دوره پسااینترنت است، در ذهن دارم.
فیلم آموزشی در شکل سنتیاش نمیتواند مانند روشهای آموزشی دیگر با دانشآموز ارتباطی تعاملجویانه برقرار کند. این بخشی از ذات سینماست و اشکالی هم ندارد اما اگر به فیلم آموزشی به مثابه رسانهای کاربردی نگاه کنیم، خواهیم دید که این ارتباط یکسویه فیلم با مخاطب عملاً فرصت گروه شدن دانشآموزان در زمان تماشای فیلم و مشارکت فعالشان با آموزگار در محیط درسی را از مخاطبان میگیرد. امکان آموزش فعال در زمان استفاده از فیلم آموزشی نسبت به برخی از روشهای آموزشی دیگر بسیار کمتر است و همین باعث شده است که فیلم با همه جذابیتش، در رقابت با برخی از روشها یا رسانههای دیگر در بسته آموزشی ضعیف به نظر آید. اکنون در دوره اینترنت این امکان وجود دارد که شما بهعنوان مخاطب بخشی از محتوا را ایجاد کنید، در آن تغییراتی بدهید یا تکمیلکننده محتوا باشید. علاوه بر اینها، شرایط ارائه تعاملی مبتنی بر اینترنت در فیلم آموزشی شرایط متفاوت و امکانات متعددی در اختیار پدیدآورنده قرار میدهد و شما میتوانید علاوه بر فیلم، همزمان از متن، عکس و صوت هم استفاده کنید. مفهوم چندرسانهای (مالتیمدیا) در مورد آموزش، مفهومی اثربخش و مهم است.
بحث مواجهه با فیلم بهعنوان بخشی از بسته آموزشی حکایت دیگری است و گاهی لازمهاش این است که «فیلم»ها به محل دانشآموزان بیایند! مگر در تمام کشور چند سالن سینما هست و به چه تعداد از بچهها خدمات میدهند؟ در چند شهر فرصت کافی و زیرساخت نمایش داریم؟ باید از فرصتهای موازی، ساعتهای متفاوت و مکانهای متغیری که اینترنت به ما میدهد، شرایط رو به جلویی که اینترنت دارد و ... استفاده شود. اینترنت نسل چهار به بعد به ما فرصتهای تعاملی جذاب و متفاوتی میدهد که حتی اگر ضرورت سینمایی هم نداشته باشند، هر کدام ضرورتهای آموزشی خودش را دارد. به همین جهت، جشنواره فیلم رشد باید به ضرورتهای دوران پسااینترنتی هم توجه داشته باشد.
به نظر شما اگر همه ابعاد این تحول اتفاق بیفتد، به این منجر نخواهد شد که جشنواره رشد از جایی به بعد، اصلاً دیگر یک جشنواره فیلم نباشد و به جشنواره محتواهای چندرسانهای رشد تبدیل شود؟
خیر. تمرکز ما روی فیلم باقی خواهد ماند؛ چون ضرورت این جشنواره توجه به فیلم است. جشنواره چندرسانهایها و جشنواره توجه به ابزار (مدیوم)های دیگر در آموزشوپرورش چند سالی است راه افتاده است و کار خودش را انجام میدهد و اگر هم کافی نباشد باید توسعه یابد. با تأکید میگویم که جشنواره بینالمللی فیلمهای آموزشی و تربیتی رشد یک میراث فرهنگی است و سینمایی بودن، جشنواره آموزشی ماندن و وزن بینالمللیاش ارزشهایی هستند که حفظ خواهند شد. هرگز جشنواره فیلم رشد به جشنواره چندرسانهای یا جشنواره سایر محتواهای آموزشی تبدیل نخواهد شد؛ چون برای رسیدن به آنها راههای دیگری در آموزشوپرورش پیشبینی شده است.
یکی از بحثهایی که در نشست اول چند نفر از کارشناسان بهعنوان آسیبشناسی جشنواره مطرح کردند، تعدد دامنه گونههای مختلف سینمایی است که ذیل عبارات «تربیتی» یا «آموزشی» در جشنواره فیلم رشد کنار هم قرار میگیرند و هر یک میتوانند طیف وسیعی را شامل شوند. فیلمهای آموزشی معمولاً به لحاظ تعریف فیلمهایی هستند که محتوای اصلی آنها انتقال علم به زبانی در سطح فهم مخاطب است ولی ما به این رویکرد در حوزه فیلمهای داستانی سینمایی کمتر بر میخوریم و بیشتر شاهد روایتهای جذاب از محتواهایی هستیم که نهایتاً ممکن است با اغماض بتوان آنها را در زیرشاخه تربیتی قرار داد. آیا این موضوع به نظر شما یک تعارض آزاردهنده در جشنواره رشد نیست؟ اینکه جاذبه جشنواره رشد، فیلمهای بلند داستانی حرفهای باشد؛ در حالی که مأموریت اصلیاش اشاعه فیلمهای آموزشی به مفهوم انتقال علم و یا مفاهیم تربیتی است. آیا این تناقض نیست؟ اگر هست، با آن چه باید کرد؟
ما نباید از این هراس داشته باشیم که جشنواره فیلم رشد با انجام دادن وظایف طبیعی خود بخشی از جذابیتهایش را از دست بدهد و مثلاً از رقابت با رویدادهایی نظیر فیلم فجر یا جشنواره کودک اصفهان باز بماند. اینکه بهطور صریح ارجاع میدهم به خاطر این است که تأمین صرفاً جذابیتها، وظیفه جای دیگری است. جشنواره فیلم رشد در بهترین حالت اگر وظیفه ذاتی خود را بهدرستی انجام دهد، بهترین عملکرد را دارد. هرچند وقتی درباره فیلم حرف میزنیم، در مورد یک مقوله سرگرمکننده و جذاب صحبت میکنیم. همین که در آموزش به سراغ فیلم میرویم، یعنی با فضایی مفرحتر، جذابتر و سرگرمکنندهتر از آنچه در فضای کلاسیک آموزشی داریم نیاز است. شاید گاهی توجیه آموزشی رسانههای دیگر بیشتر باشد ولی اثربخشی آنها بیشتر نیست. ضمن اینکه ضرورت توجه جدی جشنواره فیلم رشد را به جذابیت و سرگرمی انکار نمیکنم، معتقدم که این جشنواره در عین حال وظیفه ندارد که مانند جشنوارههای دیگر باشد؛ باید مثل خودش باشد.
ضمناً به این نکته مهم هم توجه کنید که وقتی ما از جشنواره فیلمهای آموزشی حرف میزنیم، این آموزش معنای تربیتی و پرورشی را هم در بر دارد. اساساً آموزش با فیلم امری چندوجهی است که با توسعه اخلاق، عمل، باورها، لذت بردن، پویایی، گسترش تجربه زیسته و جذابیتهای بصری توأم است و همه اینها باید با هم و به موازات یکدیگر شکل بگیرند.
۹۲۵
کلیدواژه (keyword):
جشنواره بین المللی فیلم رشد