رسم محبت
-
معلم تفکر و سواد رسانهای و مدرس دانشگاه
-
مجید اسماعیلی
فایلهای مرتبط
۱۳۹۹/۰۳/۱۹
موانع و راهکارهای تحقق حیات طیبه از منظر قرآن
مفهوم مخالف تنازع
در برابر و مخالف با کلمه تنازع از کلمات متعددی میتوان استفاده کرد. مواساه، ایثار و گذشت، صلحجویی و تعامل از جمله این عبارتها محسوب میشوند، اما همچنان که به نظر میرسد روح حاکم بر تنازع جدایی، تفرقه، ظلم و دشمنی است، روح حاکم بر مفهوم مخالف تنازع نیز عبارتهایی مانند محبت و وحدت هستند.
محبت
موضوع محبت در برگیرنده بسیاری از مکارم اخلاق است. این کلمه مادر خوبیهاست و در بیان اهلبیت مطهر، دین جز محبت نیست. ساماندهی، دوست داشتن و دشمن داشتن وظیفه هر مسلمان در طول زندگی دنیایی اوست؛ اینکه دوستان خدا را دوست و دشمنان خدا را دشمن بدارد.
در خصوص موضوع محبت به چند نکته اشاره میکنیم: معنای محبت، محبت از نگاه قرآن، اجزا، ریشهها و نقش محبت در تعلیم و تربیت.
معنای محبت
محبت به معنای دوست داشتن، عشق ورزیدن، شفقت، صمیمیت، مهربانی، عطوفت، علاقه، مودت و انس و معنای فلسفی آن ابتهاج به شیء، اشتیاق روحی، ارادت به محبوب، تمایل قلبی، تولا و هواخواهی است. به نظر میرسد محبت نوعی رابطه قلبی بین انسان با انسان دیگر یا با خداوند و یا با اشیای مادی در طبیعت است. این تعلق روحی باعث میشود محب شیفته، دلداده، علاقهمند، ارادتمند و هواخواهِ محبوب شود. انسانها در طول زندگی خود با محبت زندگی میکنند و محبوبهای آنها نشاندهنده درجه و مقام مادی و معنوی آنها هستند. رشد عقلی انسانها آنها را به سمت محبوبهای ارزشمندتر، ماندگارتر و عظیمتر راهنمایی میکند، در غیر این صورت محبت در پایینترین حد آن باقی میماند و به رشد و تعالی انسان نمیانجامد.
محبت در قرآن
محبت یک واژه بسیار مهم قرآنی است که بر مبنای آن میتوان ارتباط و جایگاه بسیاری از آیات قرآن را فهمید. پروردگار عالم در قرآن کریم بهصراحت و با تأکید، آنچه را بهعنوان خالق و آفریننده آفرینش میپسندد یا ناپسند میداند بیان کرده و صریحترین کلمه برای بیان این خوشایندی یا ناخشنودی، کلمه حُب است. به همین منظور، برای مربیان و معلمان، در مواردی بیستگانه، به آنچه خداوند دوست دارد یا ناپسند میشمارد اشاره میکنیم. لازم به ذکر است، این موارد کاملاً قابلشمارش، اندازهگیری و محاسبه هستند و بیتردید بهترین شاخص برای دینداری انسانها، تنظیم رفتار آنان با دوست داشتنهای خالق هستی است. متأسفانه مربیان و متولیان آموزش در خصوص بیان اهمیت عظیم این موضوع بسیار کوتاهی میکنند و در فضای مدرسهای، بزرگداشت لازم برای آنچه خدادوست یا دشمن میدارد، وجود ندارد.
خداوند چه کسانی را دوست دارد
۱. خداوند افراد نیکوکار را دوست دارد. محسنین کسانی هستند که در آشکار و پنهان انفاق میکنند، خشم خود را فرو میخورند و از گناه مردم درمیگذرند:
وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (بقره، آیه۱۹۵).
الَّذِینَ ینفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکاظِمِینَ الْغَیظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ( آلعمران، آیه ۱۳۴).
وَاللَهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (آلعمران، آیه ۱۴۸).
فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (مائده، آیه ۱۳).
۲. خداوند توبهکنندگان را دوست دارد. توبهکننده کسی است که مدام در حال برطرف کردن موانع مسیر بازگشت خود به سمت خداست و بر آن مراقبت میکند:
إِنَّ اللَهَ یحِبُّ التَّوَّابِینَ (بقره، آیه ۲۲۲).
۳. خداوند پاکیزگان را دوست دارد. توجه به این نکته ضروری است که پاکی جزو ارکان و مقدمات ایمان است و در واقع پروردگار عالم با بیانی دیگر درصدد بیان اهمیت پاکی و جایگاه آن در منظومه ایمان است: فِیهِ رِجَالٌ یحِبُّونَ أَن یتَطَهَّرُوا وَاللَهُ یحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ (توبه، آیه۱۰۸).
۴. خداوند تبعیت از پیامبر و جانشینانش را دوست دارد. پاداش تبعیتکنندگان بخشش گناهان است:
قُلْ إِن کنتُمْ تُحِبُّونَ اللَهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّهُ وَیغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَاللَهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (آلعمران، آیه۳۱).
۵. خداوند متقین را دوست دارد. شاخص تقوا امانتداری است و خداوند کسانی را که به عهد و پیمان خود وفادار میمانند دوست دارد. روح حاکم بر تقوا عهد و پیمانداری است:
... بَلَی مَنْ أَوْفَی به عهده وَاتَّقَی فَإِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُتَّقِینَ (آلعمران، آیه۷۶).
فَأَتِمُّوا إِلَیهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَی مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُتَّقِینَ (توبه، آیه ۴).
فَمَا اسْتَقَامُوا لَکمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُتَّقِینَ (توبه، آیه ۷).
۶. خداوند صابرین را دوست دارد. صابرین کسانی هستند که در سختیها و شدائد نه سست میشوند و نه ناتوان:
وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکانُوا وَاللَهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ. (آلعمران، آیه ۱۴۶).
۷. خداوند متوکلین را دوست دارد؛ کسانی که وقتی عزم کردند، به خداوند توکل میکنند. ظاهراً مقدمات توکل دو چیز است: خوشخلقی و مشاوره:
فَبِمَا رَحْمَه مِّنَ اللَهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللَهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ. (آلعمران، آیه۱۵۹).
۸. خداوند افراد عادل را دوست دارد:
إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (مائده، آیه ۴۲).
فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (حجرات، آیه ۹).
إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (ممتحنه، آیه ۹).
۹. خداوند جهادگران در راه خدا را دوست دارد.
إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الَّذِینَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کأَنَّهُم بُنْیانٌ مَّرْصُوصٌ (صف، آیه۴).
۱۰. خداوند پاکان و کسانی را که برای پاک شدن دیگران تلاش میکنند دوست دارد:
وَیحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ (بقره، آیه ۲۲۲).
خداوند چه کسانی را دوست ندارد (دشمن میدارد)
۱. خداوند افراد متعدی، متجاوز و ظالم را دوست ندارد:
وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (بقره، آیه۱۹۰).
وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (مائده، آیه۸۷).
ادْعُوا رَبَّکمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیه إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (اعراف، آیه ۵۵).
۲. خداوند افرادی را که در زمین فساد میکنند، دوست ندارد. این فساد میتواند در تباه کردن کشاورزی و دامداری و حتی فساد در تباهی انسان و زاد و ولد و نسل انسان هم باشد. به نظر میرسد هر جا پروردگار درباره فساد بیانی دارد، مصداق بارز آن یهود است:
وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الْأَرْضِ لِیفْسِدَ فیها وَیهْلِک الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَهُ لَا یحِبُّ الْفَسَادَ (بقره، آیه ۲۰۵).
وَیسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَهُ لَا یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ (مائده، آیه۶۴).
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاک اللهُ الدَّارَ الْآخِرَه وَلَا تَنسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیا وَأَحْسِن کمَا أَحْسَنَ اللهُ إِلَیک وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللهَ لَا یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ (قصص، آیه۷۷).
۳. خداوند ربا را دوست ندارد و عامل آن را مصداق انسان بسیار ناسپاس میداند:
یمْحَقُ اللَهُ الرِّبَا وَیرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللَهُ لَا یحِبُّ کلَّ کفَّارٍ أَثِیمٍ (بقره، آیه۲۷۶).
۴. خداوند نافرمانی از خدا و رسول را دوست ندارد و آن را مصداق کفر میداند:
قُلْ أَطِیعُوا اللَهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ الْکافِرِینَ (آلعمران، آیه۳۲).
إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْکافِرِینَ (روم، آیه۴۵).
۵. خداوند ظالمان و کسانی را که پاداش کار خوب دیگران را نمیدهند و در تلافی گناه دیگران زیادهروی میکنند، دوست ندارد:
فَیوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَهُ لَا یحِبُّ الظَّالِمِینَ (آلعمران، آیه ۵۷).
وَاللَهُ لَا یحِبُّ الظَّالِمِینَ (آلعمران، آیه ۱۴۰).
وَجَزَاءُ سَیئَه سَیئَه مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَهِ إِنَّهُ لَا یحِبُّ الظَّالِمِینَ (شوری، آیه ۴۰).
۶. خداوند متکبر فخرفروش را دوست ندارد. مصداق این تکبر و فخرفروشی در چند نکته ذکرشده است: اول: تکبرنداشتن در برابر خدا و شرک نورزیدن به او. دوم: احسان به والدین. سوم: احسان به خویشاوندان. چهارم: احسان به یتیمان. پنجم: احسان به افراد مسکین. ششم: احسان به همسایگان نزدیک. هفتم: احسان به همسایگان دور. هشتم: احسان به دوستان و همنشینان. نهم: احسان به واماندگان در سفر. دهم: احسان به کسانی که رزق و روزی آنان در دست ماست:
إِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ مَن کانَ مُخْتَالًا فَخُورًا (نساء، آیه ۳۶).
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّک لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ کلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (لقمان، آیه ۱۸).
لِّکیلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکمْ وَاللَهُ لَا یحِبُّ کلَّ مُخْتَالٍ فَخُور (حدید، آیه ۲۳).
۷. خداوند افراد خیانتپیشه را دوست ندارد:
إِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ مَن کانَ خَوَّانًا أَثِیمًا (نساء، آیه ۱۰۷).
إِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ الْخَائِنِینَ (انفال، آیه ۵۸).
إِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ کلَّ خَوَّانٍ کفُورٍ (حج، آیه۳۸).
۸. خداوند مسرفان را دوست ندارد:
وَآتُوا حَقَّهُ یوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (اعراف، آیه ۳۱).
۹. خداوند مستکبران را دوست ندارد؛ چه استکبار ظاهری و چه پنهان در قلب و دل. خداوند هیچکدام را دوست ندارد.
لَا جَرَمَ أَنَّ اللَهَ یعْلَمُ مَا یسِرُّونَ وَمَا یعْلِنُونَ إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْتَکبِرِینَ (نحل، آیه ۲۳).
۱۰. خداوند شادخواری مغرورانه و بیغمانه مردم متمول را دوست ندارد:
إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَهَ لَا یحِبُّ الْفَرِحِینَ (قصص، آیه ۷۶).
نظام ارزشگذاری دین اسلام بر مبنای قرآن است. این نظام ارزشی میتواند به گزارهای قابل ارزیابی تبدیل شود و ملاک برخوردهای مربیان و معلمان مدرسه باشد. متأسفانه نظام آموزش کشور در خصوص آنچه بهصراحت در قرآن بهعنوان دوستداشتنیهای پروردگار عالم آمده است، حساسیت ندارد و نمیتواند آن را به اصول و قوانین تغییرناپذیر و محکم آموزشوپرورش خود تبدیل کند! در جامعه آموزشی کشور بهندرت میتوان مدرسهای را در برابر اسراف حساس دانست، درحالیکه اسراف دشمنی با امر مؤکد قرآن است. تعدی و تجاوز به حقوق دیگران، فخرفروشی، خیانت و آرایشهای جدید مفهوم خیانت، استکبار، شاد خواری و نمایشهای جدید آن و بسیاری دیگر از مواردی که در متن یادشدهاند، در محیطهای آموزشی کشور رواج دارند و مربیان و معلمان با وجود آسیبهای فراوانی که در این حوزهها متحمل میشوند، نقطه آغاز برخوردهای تربیتی و آموزش خود را جایی غیر از این موارد جستوجو میکنند. لازم است در خصوص هرکدام از موارد بیستگانه محبت برنامهریزیهای مفصل آموزشی و تربیتی صورت گیرد و از اولین لحظات ورود دانشآموز به محیطهای آموزشی، از پیشدبستان تا پایان متوسطه دوم، این موارد بهعنوان فرمانهای الهی و منشورهای مستحکم موردتوجه قرار گیرند. تبدیل هرکدام از موارد بیستگانه یادشده به سرفصلهای رفتاری و تربیتی، نیازمند فرصت مناسب دیگری است که به یاری خداوند انجام خواهد شد. متأسفانه یا خوشبختانه اخبار آموزشی و تربیتی برخی کشورهای مهم در عرصه آموزش، از استفاده فراوان آگاهانه یا غیر آگاهانه آنان از این منشور الهی حکایت دارد. امید است بازگشت و استفاده از کاملترین کلام الهی در بین مسلمانان هم رایج شود و مهجوریت قرآن در بین اصلیترین مخاطبان آن رفع شود.
اهمیت موضوع محبت
وادار کردن انسان به انجام یک عمل، به دو صورت کلی قابل انجام است: یا عمل به زور اجبار یا عمل به اختیار و علاقه. حالت اول، یعنی عمل بر اساس اجبار و زور، باز به دو صورت اتفاق میافتد: اجبار بر اساس استدلال عقلی و منطقی، یا اجبار بر اساس استبداد و اجبار محض.
حالت علاقه و اختیار هم یا براساس محبت و علاقه قلبی است یا بر اساس مهر و محبت کاذب و غیرواقعی.
عمل براساس محبت «تبعیت» نام دارد و عمل براساس عقل و استدلال «اطاعت» نامیده میشود. فهمیدن تفاوت تبعیت و اطاعت نیز در نظام آموزشی بسیار مهم و اساسی است. تبعیت به سنخیت منجر میشود و درنهایت ماندگاری و بقا دارد و میتواند در حوزه اخلاق و رفتار انسانها به تغییرات ماندگار و قطعی منجر شود، درحالیکه اطاعت نمیتواند این کارکرد را داشته باشد و صرفاً میتواند زمینه تغییر و تبدیلشدن اطاعت به تبعیت را فراهم سازد. بر همین اساس نیز قرآن کریم به نقش تبعیت در هدایت تأکید کرده و درآیات فراوان به اهمیت تبعیت پرداختهشده است. آیه ۱۰۲ سوره بقره به همین نکته اشاره دارد: «وَلَن تَرْضَی عَنک الْیهُودُ وَلَا النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَهِ هُوَ الْهُدَی وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ مَا لَک مِنَ اللَهِ مِن وَلِی وَلَا نَصِیرٍ».
در آیات متعدد دیگر قرآن، به تحذیر مردم از گامهای شیطان و دشمن (وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ)، پرهیز از تبعیت از هوا و هوس (فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَی)، پرهیز از راههای بی منشأ و فراوان (وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ)، پرهیز از تبعیت از غیر خدا (وَلَا تَتَّبِعُوا مِن دُونِهِ) و پرهیز از تبعیت راه مفسدین (وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ) اشاره شده است. در این مجموعه آیات، دشمن انسان فقط دنبال اطاعت نیست، بلکه دنبال تبعیت است، زیرا در تبعیت روح و روان انسانها به تسخیر درآمده است، درحالیکه در اطاعت فقط جسم انسانها به تسخیر درخواهد آمد. متأسفانه در نظام آموزشی، مربیان درصدد اطاعتپذیر کردن متربیان هستند تا تبعیتپذیری آنان! زیرا همانطور که گفته شد، فرایند اطاعت اگر بر اساس زور باشد، بهسرعت قابل انجام است و اگر بر اساس عقل و منطق هم باشد، باز نسبت به ایجاد محبت و تبعیتپذیری ناشی از ایجاد محبت، بسیار راحتتر است. لذا تغییر رویکرد نظام آموزشی به ایجاد فرایند پایدار تغییر از طریق آموزش محبت و متعاقب آن تبعیت، ضروری به نظر میرسد.
در خصوص محدوده اطاعت و تبعیت و اینکه حوزه تأکید قرآن بر لزوم اطاعت به چه موضوعاتی مربوط است، در زمان مقتضی بیان خواهد شد.
درنهایت میتوان به اهمیت موضوع محبت واقف شد؛ هرچند در قرآن امرونهیهای فراوان و مقدسی وجود دارد، اما آنچه در ذیل کلمه محبت قرار میگیرد، ریشه بسیاری از امرونهیهای قرآن است. از سوی دیگر، راهبرد مدیریت محبت در جامعه دینی بسیار تعیینکننده و کاربردی است. لذا در این بحث به موضوع محبت از جوانب گوناگون میپردازیم.
سیر ایجاد محبت
سیر منطقی و معقول شکلگیری محبت بهاینترتیب است:
اول) انسانها با موضوعی یا شخصی آشنا میشوند. بیتردید شناخت مایه اولیه و حیاتی محبت است. انسانها چیزی را دوست خواهند داشت که آن را بشناسند و هرچه از جزئیات آن بیشتر باخبر شوند، دلبستگیهای آنها بیشتر میشود. برای مثال، آنچه باعث میشود شخصیتهای سینمایی، ورزشی و هنری در بین مردم محبوب شوند، از توزیع فراوان اطلاعات ریز و درشت درباره این افراد نشئت میگیرد؛ از صورت و ظاهر گرفته تا روابط شخصی خانوادگی و اجتماعی آنان؛ بهطوریکه گاهی رنگ، غذا، عطر موردعلاقه و بسیاری از مسائل خصوصی و فردی آنان در بین مردم منتشر میشود و بهخصوص جوانان و نوجوانان به تقلید از آنان میپردازند. لذا میتوان گفت، هر مقدار دانش، آگاهی و علم ما درباره شخص یا موضوعی افزایش پیدا کند، آن شخص در افق دوستداشتنیهای ما وارد و میزان ورود ما به دایره محبت او زیادتر میشود.
دوم) مرحله ارزیابی است. در این مرحله چند موضوع موردتوجه قرار میگیرد:
۱. ضروری یا غیرضروری بودن نیاز؛
۲. جسمی است یا روحی بودن نیاز؛
۳. انحصاری یا غیرانحصاری بودن نیاز؛
۴. واقعی یا غیرواقعی بودن نیاز؛
۵. قابلدسترس یا غیرقابل دسترس بودن نیاز؛
۶. معقول بودن یا نامعقول بودن بهای بهدست آوردن و برطرف کردن این نیاز؛
۷. دوطرفه بودن یا یکطرفه بودن نیاز؛
۸. دائمی یا موقت بودن نیاز.
سوم) درصورتیکه ارزیابیهای انجامشده مثبت باشد، تعقیب و پیگیری موضوع از راههای گوناگون موردتوجه قرار میگیرد.
چهارم) درنهایت، سیر محبت به دستیابی واقعی یا مجازی منجر میشود و پس از آن محبت شروع به زایش میکند. اولین و ارزشمندترین ثمره محبت، سنخیت و همشکلی است. لذا زمانی که کسی شبیه کس یا چیزی شده است، یعنی محبت به بار نشسته و شروع به زایش کرده است. در این مرحله زدودن محبتهای غیرواقعی در مرحله سختی قرار میگیرد و دیگر نمیتوان بهراحتی آن را از بین برد.
پنجم) درنهایت محبت به تبعیت میرسد. در تبعیت دیگر استدلال و منطق حاکم نیست. در این مرحله فرد نمونه کوچکی از محبوب میشود، مانند او فکر میکند و میتواند رفتار محبوب را در موضوعات جدید پیشگویی کند و انجام دهد. در این مرحله محبت به اوج خود رسیده است.
همانطور که از ظاهر بحث پیداست، این چرخه دو سو دارد و میتواند در یکسو افرادی را تربیت کند که عاشق خداوند و اهلبیت هستند و آرزویی جز شهادت ندارند. از سوی دیگر افرادی که عاشق هواهای نفسانی و شیطانی هستند و از هیچ فسق و فجوری دور و مبرا و رویگردان نیستند. در این حالت بهطور متعارف و معمول نمیتوان به بازگشت این افراد امید فراوان داشت. لذا باید این چرخه بسیار مهم و حیاتی بحث آموزشوپرورش را از نقاط اولیه آن مورد دقت قرارداد.
۳۱۱۴