مقالهای از «رشد آموزش زبان و ادب فارسی»
یکی از برجستهترین نواندیشان در حوزه دین، فلسفه و ادبیات، اقبال لاهوری است. فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی در مقالهای به عناصر خودشناسی و خودباوری در شعر او پرداخته است.
محمد گلصنملو نویسنده این مقاله است.
در بخشی از مقاله میخوانیم: «اگر بیشتر اندیشمندان حافظ را صاحب «مکتب رندی» دانستهاند، اقبال را نیز طراح «مکتب خودی» شناختهاند. او در شعرش «خود» را میجوید. در عصری که دچار بحران خودآگاهی است او چشم بیدار زمانه ماست و هویت ترکخوردة انسان پریشان را ترمیم
میکند:
هر که از بند خودی وارست، مرد
هر که با بیگانگان پیوست، مرد
آنچه تو با خویش کردی، کس نکرد
روح پاک مصطفی آمد به درد
خودی مفهومی است که محور تفکرات اقبال را شکل میدهد و میتوان آن را تا حدودی با تعریفی که از «نفس» شده است نزدیک دانست.»
نویسنده مقاله در ادامه آورده است: «اقبال در مورد اهمیت خودشناسی و رابطه آن با خداشناسی میگوید تردیدی نیست که عشق، پرستش و شناختن خدا موضوعاتی هستند که در دین و فلسفه دینی مشترک میباشند ولی اینکه به مردم تعلیم داده شود که انسان میتواند چندان تعالی یابد که
پیامبران و فرشتگان و حتی خود خدا را هم «صید» یا «شکار» کند بسیار عجیب مینماید. در اینکه هدف انسان در زندگی باید خداطلبی باشد شکی نیست ولی اقبال نظر مردم را برمیگرداند و میگوید بهتر آن است که فرد پیش از آنکه به جستوجوی خدا برآید خود را بجوید زیرا «خدا
خودش هم در پی یافتن انسان است.» در بیتی میگوید:
به آدمی نرسیدی خدا چه میجویی
ز خود گریختهئی، آشنا چه میجویی»
ادامه متن این مقاله در فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شماره 112، زمستان 1393 منتشر شده است.