عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

 

 

تحریف هویت، موضوعی که پویانمایی‌های معروف را به اسکار می‌رساند

در هشتمین و آخرین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی مجلات رشد با موضوع «ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی» مباحث علمی و کاربردی مرتبط با این ساحت توسط متخصصان این حوزه ارائه شد.




هشتمین و آخرین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی مجلات رشد در سال ۱۴۰۱ با موضوع «تربیت اجتماعی و سیاسی» در محل سالن اجتماعات مدرسه تاریخی دارالفنون برگزار شد. در این نشست که با حضور مدیرکل، معاونان، سردبیران و مدیران داخلی مجلات رشد دانش‌آموزی، مجلات رشد عمومی بزرگسال و تخصصی، رؤسا و کارشناسان گروه‌های مجلات رشد و همچنین اعضای شورای برنامه‌ریزی این نشریات برگزار شد، دکتر حسن دولت‌آبادی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر حوزه هنر و نویسنده نمایشنامه‌های آموزشی و تربیتی، حجت‌الاسلام محمدعلی زینلی، پژوهشگر تربیت اسلامی و مدیر کانون تربیت ماندگار و حجت الاسلام علی اباذری، پژوهشگر تربیت اسلامی و مجری طرح کلی تربیت اسلامی، نکاتی در خصوص موضوع تربیت اجتماعی و سیاسی ارائه کردند. گفتنی است اجرا و مدیریت این جلسه بر عهده حجت‌الاسلام سجاد کرمی بود که دبیری ساحت‌های تربیت اجتماعی و سیاسی و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی را در مجلات رشد عهده دار است. آنچه در ادامه می‌خوانید گزارش جامع این نشست علمی و کاربردی است.

 

دکتر محمد صالح مذنبی؛ مدیر کل دفتر انتشارات و فناوری آموزشی و مدیر مسئول مجلات رشد

مهم‌ترین رکن یک حکومت، امر تربیت است

در این نشست که به نوعی پایان بخش سلسله نشست‌های هشت‌گانه مجلات رشد در سال ۱۴۰۱ بود، دکتر محمد صالح مذنبی؛ مدیر کل دفتر انتشارات و فناوری آموزشی و مدیر مسئول مجلات رشد با اشاره به اهمیت این نشست‌ها در برقراری ارتباط بین متن اسناد تحولی و محتوای مجلات رشد گفت: از کارشناسان و پژوهشگران عزیزی که طی برگزاری این نشست‌ها به کمک ما آمدند و همچنین سردبیران، مدیران داخلی، اعضای هیئت تحریریه مجلات و همه دست اندرکاران تهیه و تولید مجلات رشد و همکاران گرامی دفتر که در برگزاری این نشست‌ها نقش آفرینی کردند، قدردانی و سپاسگزاری می‌کنم.

تلاش‌ها و خدماتی که همه عزیران در عرصه تعلیم و تربیت رسمی انجام داده‌اند، ‌بسیار ذیقیمت است. خداوند بزرگ را شاکریم که در کشور عزیز ما ظرفیت‌های مختلفی در این رابطه وجود دارد که ما هم از آن برای حرکت در مسیر تحول بهره‌مند شده‌ایم. جمع شدن همه این ظرفیت‌ها برای عرصه تربیت، به‌واسطه این که مهم‌ترین رکن یک حکومت امر تربیت است، فرصتی مغتنم است.
 

 باید برش‌های از این نشست‌ها مبنای برنامه‌ریزی سال آینده مجلات قرار گیرد

با توجه به این که این نشست، نقطه پایانی این نشست‌ها در سال جاری است،‌ باید درباره دو عرصه و میدان پیش رو مطالبی را خدمت شما عرض کنم. عزیزانی که در جلسات حضور دارند که این صحبت ها را می‌شنوند و کسانی هم که حضور ندارند، چه سردبیران محترم، مدیران داخلی ارجمند و یا اعضای گرامی شورای برنامه‌ریزی و هیئت تحریریه مجلات، دوستان حاضر در جلسه مطالب را به این بزرگواران منتقل و منعکس کنید.

اول این که برشی از یافته‌هایی که در این  هشت نشست ارائه شد در اختیار شما قرار می‌گیرد، تا برنامه‌ای که برای سال آینده قرار است به همت شما تدوین و در سال ۱۴۰۲ تولید شود، مبتنی بر همین عمقی که امسال دست یافتیم، باشد. سال گذشته در جلسات برنامه‌ریزی مجلات رشد در این زمینه‌ها گفت‌وگوهای زیادی داشتیم و جدولی را خدمت شما ارائه کردیم که متناسب با  فرصتی که وجود داشت و مقدورات آن دوره، پیشنهاداتی دریافت شد. پیشنهادت ارائه شده در گروه معاونت مجلات و گروه دبیران ساحت‌ها مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بر اساس آن،‌ قایق مجلات رشد را به آب انداختیم.


پایان این هشت نشست، به معنای پایان کار برگزاری نشست‌ها نیست

اما امسال تلاش کردیم که نسبت به آن مرحله، کمی عمیق‌تر و دقیق‌تر عمل کنیم. بر اساس چنین نگاهی برای هر کدام از ساحت‌های هشتگانه تربیتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و کار ویژه‌های فراساحتی، نشستی اختصاصی و تخصصی را برگزار کردیم. اقدامی حرفه‌ای تا بر اساس آن گفت‌و‌گوهای تخصصی و دو سویه شکل بگیرد و محتواهای ارائه شده در قالب یک متن منسجم و کامل را در وبگاه مجلات رشد منعکس شد. مجموعه دسته‌بندی شده، تفصیلی و نهایی آن هم از طریق دبیران محترم ساحت‌ها به دست شما خواهد رسید. ضمناً تلاش خواهیم کرد برشی از محکمات این مباحث را در برنامه جلسات برنامه‌ریزی سال ۱۴۰۲ در برنامه قرار دهیم و در مرحله بعد هم در تولید محتوای مجلات رشد مورد استناد و استفاده هدفمند قرار خواهد گرفت.

موضوع دیگر این است که ممکن است که این سوال در ذهن شما مطرح شود که آیا با برگزاری این هشت نشست، کار برگزاری این نشست‌ها به پایان رسید؟ پاسخ این است که خیر. این جلسات در لایه‌ای عمیق‌تر شامل لایه شوراهای برنامه‌ریزی مجلات رشد و عزیزانی که با مجلات همکاری می‌کنند، به گونه‌ای جدی‌تر و اصولی‌تر دنبال خواهد شد.

 

جلسه تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی ؛ تربیت اجتماعی و سیاسی


یعنی در مرحله بعد به جای اینکه یک نشست عمومی داشته باشیم که سردبیران، ‌مدیران داخلی و اعضای شوراهای برنامه‌ریزی مجلات دور هم باشند، نشستی خواهیم داشت که متخصصان و صاحب نظران مربوطه نیز دعوت خواهند شد و این جلسات عمق بیشتری پیدا خواهد کرد تا بتوانیم مرحله به مرحله از این ظرفیتی که ایجاد شده است، به بهترین شکل و شیوه ممکن استفاده کنیم.

به همین جهت هم آرام آرام از شما درخواست خواهیم کرد که کارشناسان را در جمع خود دعوت کنید، این موضوعات را به بحث بگذارید و ناظر به اقتضائات هر مجله و به شکلی جزئی‌تر وارد موضوعات و مباحث مرتبط با هر مجله شوید و به موضوعات هر ساحت و مباحث فراساحتی آن بپردازید. در این جلسات است که میزبانی هم بر عهده شما عزیزان خواهد بود و نتایج گفت‌و‌گوها و اندیشه‌ورزی‌های صورت گرفته در جمع‌های حرفه‌ای و تخصصی شما را مورد استفاده قرار خواهیم داد.

امیدواریم که هر روز این چشمه جوشان ساحت‌های تربیتی و سیر از مبانی به نتایج که بیشترخودش را متبلور می‌کند، روز به روز در برنامه‌ریزی‌ها، ‌تولید محتوا و کوشش‌هایی که صورت می‌گیرد، نمود پیدا کند. همچین بتواند در اقدامات کلانی که در دفتر برای دانش‌آموزان صورت می‌گیرد، مصداق بیشتری پیدا کند و در محتوا و متن مجلات پر شمار و متنوع رشد جاری و ساری شود و جایگاه شایسته خودش را در شبکه کارگزاران تعلیم و تربیت پیدا کند و به یک معنا اشراب شود تا بتواند هدف گیری‌های ملی، ‌دینی و بومی ما را تحت تأثیر نتایج مثبت و مؤثر خود قرار دهد.




دکتر حسن دولت‌آبادی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر حوزه هنر و نویسنده نمایشنامه‌های آموزشی و تربیتی

کار هنری تأثیرگذار و خلاق، نیازمند ظرف مناسب است

کار هنری تأثیرگذار و خلاق نیازمند ظرف و محیط‌هایی برای ارائه است، که تئاتر یکی از مناسب‌ترین این ظرف‌ها است. همان طور که شعر، قصه، داستان و... یک ظرف است که هنر در آن تبلور و عینیت پیدا می‌کند و مخاطب را به خوبی و شایستگی تحت تأثیر قرار می‌دهد. ما باید محتوا را به طریقی که بر روی مخاطب اثر مثبت و ماندگار بگذارد در ظرف‌هایی مناسب و متناسب ارائه کنیم. این هنرها تنها وسیله‌ای تفننی و سرگرم کننده نیستند و می‌توانند ابعاد آموزشی، تربیتی و اثرگذاری عمیق و مؤثر داشته باشند.

 

ارائه الگوهای صحیح،‌ جذاب و کارآمد به دانش‌آموزان

آیا تاکنون دین را برای بچه‌هایی که تلفن ‌همراه آن‌ها را تسخیر کرده است، به شکلی کاربردی ارائه کرده‌ایم که در کنار آن به حرف‌های درست گوش دهند و با قلب و دلشان آن را بپذیرند و به آن‌ها عمل کنند؟

آیا توانسته‌ایم الگوهای صحیح،‌ جذاب و کارآمدی را به دانش‌آموزان ارائه کنیم تا با تأسی و عمل به آن الگوها و اسوه‌ها، حرف ما را بپذیرند و بر اساس آن رفتاری اجتماعی، سازنده و پویا داشته باشند؟

باید در مجلات رشد به این موضوعات فکر کنیم! به نظر من جای این تفکر در مجلات رشد خالی است. البته نمی‌گویم به این موضوعات پرداخته نمی‌شود چون شعر، قصه، داستان و... به همین موضوعات می‌پردازند. اما سؤالم این است با وجود این موارد، چرا در تربیت و الگودهی به فرزندانمان موفق نیستیم؟

باید این سؤال هم پرسیده شود که در این میان، چرا برخی از خانواده‌ها موفق هستند و برخی ناموفق؟ داستان چیست؟

باید این پرسش‌ها را  شفاف و صادقانه از خودمان بپرسیم و به روشنی به آن‌ها پاسخ دهیم. سرمان را پایین نیندازیم و شهامت طرح چنین موضوعاتی را داشته باشیم.

چرا تردید داریم و از قالب‌های جذاب هنری استفاده نمی‌کنیم؟ کلیسا 9 قرن دشمن تئاتر بود و به درستی معتقد بود تئاترهای روم باستان  شرک‌آمیز است (که البته شرک آمیز هم بودند). در آن نمایش‌ها گلادیاتورها یکدیگر را می‌کشتند و رومی‌های سرگرمی طلب، از کشته شدن یک انسان به دست انسانی دیگر لذت می‌بردند و این اصلش خطا بود.

به دلیل چنین موضوعاتی کلیسا 9 قرن تئاتر را تعطیل کرد. اما وقتی کلیسا ثروتمند، و اشرافی شد، مردم از آن روی برگرداندند. وقتی مردم برگشتند، اصحاب کلیسا که هوشمند بودند با خودشان فکر کردند چگونه مردم را برگردانند؟ تئاتر را در کلیسا راه اندازی و اجرا کردند. ابتدا هم از تئاتر دینی و داستان‌های انجیل شروع کردند و کم‌کم با گسترش تئاتر و ورود هنرمندان نوبت به متن‌های دیگر با موضوعاتی متفاوت رسید.

بعد از آن با استفاده از مضامین اخلاقی و دینی، تئاتر اخلاقی را پایه‌گذاری کردند که به برخی از مصادیق آن در جلسه «ساحت تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی» اشاره کردیم.

 

سرگرم کنندگی فقط یک جنبه هنر است

و اما تئاتر! دوستان عزیز؛ سرگرم کنندگی فقط یک جنبه هنر است. تئاتر به دانش‌آموزی که خجالتی است، اجازه بروز هیجانات و عواطفش را می‌دهد. او با تئاتر فرصت پیدا می‌کند تا روی صحنه مقابل تعداد زیادی از افراد حرف بزند و ارتباط و صحبت‌کردن را تمرین کند. بچه‌های ما باید اجازه و فرصت پیدا کنند تا هیجانات، استعداد و توانمندی‌های خود را در صحنه‌هایی مثل تئاتر بروز دهند تا بعدها که به صحنه زندگی واقعی پا می‌گذارند، بتوانند تصمیمات درستی بگیرند و در صحنه زندگی به درستی عمل کنند. این در حالی است که دانش‌آموزان معمولاً در مدرسه فرصت حرف زدن پیدا نمی‌کنند. تئاتر می‌تواند در این زمینه کمک بزرگ و بی‌بدیلی برای پرورش روحیه جمع‌گرایی، ایجاد ارتباط و همدلی آنان در محیط مدرسه باشد. پس تئاتر صحنه بزرگی است که می‌تواند در زمینه‌های بزرگی از جمله موارد زیر به بچه‌ها کمک کند:

• تئاتر با ویژگی‌هایی که دارد و شرایطی که فراهم می‌کند، اعتماد به نفس بچه‌ها را افزایش می‌دهد.

محیط خانه و مدرسه برای تعامل و هم‌گرایی اجتماعی بچه‌ها مهیا نیست و این تئاتر است که می‌تواند این فرصت را برای آن‌ها فراهم کند.

بچه‌ها با تئاتر می‌توانند الگوی خوب و بد را تمیز دهند و دست به انتخاب بزنند.

تئاتر فرایندی است که از طریق حس، پیام را منتقل می‌کند و نقشی مهمی در شکل‌گیری شخصیت بچه‌ها دارد.

تئاتر دفاع از حقوق خود و دیگران را به کودکان می‌آموزد.

تئاتر ذهنیت و زمینه زیبایی بچه‌ها را توسعه و تعمیق می‌بخشد.

تئاتر به فرد کمک می‌کند شناختی دقیق‌تر از جامعه به دست آورد.

تئاتر نحوه دفاع از مواضع مثبت و مقاومت در مقابل شخصیت‌های منفی را به فرد می‌آموزد.

تئاتر می‌تواند روشن بینی و واقع بینی را به بچه‌ها آموزش دهد.

 
جلسه تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی ؛ تربیت اجتماعی و سیاسی

هنوز هم می‌خواهیم با معجون قدیمی نصیحت، بچه‌ها را در مسیر درستی و درستکاری هدایت کنیم

با همه مواردی که بیان شد، باید دقت داشته باشیم که تئاتر باعث می‌شود فرد ارتباط بیشتری با جامعه پیدا کند و خواسته‌های منطقی او کمتر سرکوب و محدود شوند. البته هر محدودیت و سرکوبی تبعات خود را دارد. مثلاً گرسنگی می‌تواند اثرات سوئی برای اجتماعات انسانی داشته باشد و گرسنه بودن ما را بی‌حال و زمین‌گیر می‌کند.

حالا در این شرایط قرار است که برای دانش‌آموزانمان کار فرهنگی و تأثیرگذار انجام دهیم. اما هنوز هم متوجه شرایط جدید آن‌ها نیستیم و می‌خواهیم با معجون قدیمی نصیحت، آن‌ها را در مسیر درستی و درستکاری هدایت کنیم. باز هم نسخه قدیمی پرداختن و بازگویی تاریخ در دستور کارمان است و یادمان می‌رود که حضرت علی(ع) فقط کفش پینه‌کن نبود، بلکه مرد بزرگ و با درایتی بود که با روح و زیبایی باطنی که در وجود شریفش جریان داشت، دیگران را تحت تأثیر خود قرار می‌داد.

در زمینه آزادی و آزادگی شخیصتی بزرگ‌تر و با شرافت‌تر از حسین بن علی(ع) در تاریخ بشریت سراغ نداریم. اما مسئله این است که امام حسین(ع) اساساً قصد جنگیدن نداشت؛ او را به جنگ وا داشتند. چرا از روح بزرگ و آسمانی امام حسین (ع) و چرایی قیام او  چیزی نمی‌گوییم و بزرگی و شرافت‌های وجودی او را مطرح و بازگو نمی‌کنیم؟

چرا به گونه‌ای سخن نمی‌گوییم که عشق و ارادت به حسین(ع) را دل دل بچه‌ها بنشانیم و نهادینه کنیم؟ همان کاری که نسل‌های پیشین با نسل‌ ما کردند و ما را عمری شیفته مردی و مردانگی و شرافت وجودی آن انسان پاک نهاد کردند.

 

مجلات رشد به سمت عاشق کردن بچه‌ها بروند

به گمان من شما باید در مجلات رشد راهی بیابید و به سمت عاشق کردن بچه‌ها بروید تا با شناخت جذاب و روشن چهره نورانی دین مبین اسلام بیش از پیش به آن گرایش پیدا کنند. بپذیریم که بچه‌ها قبل از آن که با قلبشان تصمیم بگیرند با حسشان ارتباط برقرار می‌کنند و عاشق می‌شوند.

همچنین باید توجه داشته باشیم که در تئاتر کودک باید پایان همه کارها، امید بخش و نشاط آفرین باشد. ما حق نداریم در تئاتر کودکان پایان کار را تراژدیک کنیم.

 

 

حجت‌الاسلام محمدعلی زینلی، پژوهشگر تربیت اسلامی و مدیر کانون تربیت ماندگار

اثرگذاری ماندگار و عمیق بر ذهن مخاطب، تنها از طریق هنر ممکن است

اجازه می‌خواهم که در ابتدای صحبت جمله‌ای از مقام معظم رهبری که خیلی به صحبت‌های آقای دکتر دولت‌آبادی مربوط است، طرح کنم. ایشان می‌فرمایند: «تأثیر شعر، نقاشی،‌ بقیه انواع هنر، صدای خوش و آهنگ‌های خوب که این‌ها همه هنر است، روی ذهن مخاطب من حیث لایشعر به وجود می‌آید. یعنی بدون این که مخاطب متوجه باشد آن اثر را در او می‌بخشد و این بهترین نوع اثرگذاری است.»

یعنی اثری که مایلیم بر روی ذهن مخاطب گذاشته شود، اگر خودش متوجه این هدف نباشد، بهترین نوع اثرگذاری است که تنها از طریق هنر ممکن است.

بسیاری از کتاب‌های قرآن و هدیه‌های آسمانی ما از این قاعده مستثنی هستند. در این‌کتاب‌ها آن بُعد از سخنان مقام معظم رهبری در خصوص تأثیر شعر، نقاشی، صدای خوش و آهنگ‌های خوب (که همه هنر است)، روی ذهن مخاطب من حیث لایشعر به وجود می‌آید. کمتر توجه شده است که ما به گونه‌ای که مخاطب متوجه نشود، روی او اثر داشته باشیم.

 

مفهوم تکرار و کاربرد هوشمندانه آن در ترییت دینی

ما در تربیت دینی مفهومی به عنوان «تکرار» داریم. یعنی یک چیزهایی هستند که باید تکرار شوند تا در جان مخاطب بنشینند. اما تکرار بعد از مدتی با خود «زدگی» به همراه می‌آورد. از طرف دیگر ما برای تعمیق معارف و مضمون‌ها نیازمند تکرار هستیم. سؤال این است که چه روشی را باید در پیش بگیریم که این اتفاق رخ دهد؟

فرض کنید ما گزاره‌ای با این عنوان داریم که «علی دیروز نان خرید». زمانی آن را عیناً تکرار می‌کنیم که به آن تکرار «ممل خاطر» گفته می‌شود و در کتاب مبانی فلسفه تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز به آن اشاره شده است. منظور تکراری است که خاطر انسان را ملول و آزرده می کند.

اما همین تکرار را اگر به شکل زیر و در قالب یک داستان محاوره‌ای بین یک شخص و علی بیاوریم وضعیت فرق خواهد کرد.

• علی دیروز نان خریدی؟

• نان خریدم.

• کی؟

• دیروز.

• من نان خریدم.

• بله!

• ببینم پنیر هم خریدی؟

• نه، مگه قرار بود پنیر بخرم؟

• فقط نان خریدی؟ عجب آدم خسیسی هستی! می‌خواهی به ما نان خالی بدهی بخوریم؟!

در این داستان سه بار موضوع نان خریدن مطرح شده است، بدون آن که به اصطلاح ممل خاطر باشد. این امر نشان می‌دهد که به راحتی می‌توانیم یک گزاره‌ای را در قالب داستان، تکرار کنیم و البته این که از چه گزاره‌ای استفاده کنیم، نیازمند کارشناسی است.

در همین مثال نان خریدن اگر بخواهیم مخاطب تمرکز بیشتری روی موضوع داشته باشد، این تکه از داستان را می‌آوریم که در واقع ادامه همان داستان است:

• عجله نکن، قرار نیست نان خالی بخوری! 

• پس چیز دیگه‌ای هم خریدی؟

• نه.

• پس چی؟

• صبر داشته باش!

این گزاره مخاطب را به وادی تعلیق می‌کشاند؛ ‌منتهی تعلیقی هدفمند که همه تمرکز آن روی نان خریدن است.

این گزاره می‌توان  از مواردی مانند: جلب کنجکاوی، گره زدن به عواطف و احساسات، لحظات تأثیرگذار و پیام‌های تصویری در قالب تئاتر و نمایش و... نیز استفاده کرد. در واقع این‌ها همه روش‌هایی هستند که ما می‌توانیم در زمینه تکنیک تکرار استفاده کنیم،‌ بدون این که عمل ما به تکرار ممل خاطر تبدیل شود.

 

کاربرد تکنیک‌های تلقین به نفس در اغتشاشات اخیر

قبل از این‌که به مطلبی دیگر در همین زمینه را بیان کنم، اشاره‌ای به اغتشاشات اخیر داشته باشیم. حدود دو ماه قبل از آغاز اغتشاشات اخیر که از حدود پایان شهربور ماه ۱۴۰۱ شروع شد، هشتگی با عنوان «من محجبه و مخالف گشت ارشادم» در فضای مجازی پر تکرار شد. به نوعی که مشاهده می‌کردیم حتی در میان بستگان و افرادی که خودشان محجبه و اهل حجاب بودند نیز این هشتگ تکرار می‌شد.

آیا به نظر شما نباید برایمان این سؤال پیش بیاید که این موضوع چقدر شبیه به ماجرایی است که حدود دو ماه بعد اتفاق افتاد؟ ماجرایی که با فوت مرحوم مهسا امینی، ‌اوج گرفت و هم بحث حجاب و هم گشت ارشاد در آن مطرح بود؟!

باید تأمل جدی داشته باشیم که این موضوع اساساً از کجا نشات گرفت؟ با توجه به دانش دینی که در آن زمینه فعال هستم،‌ به نظر می‌رسد که چند نکته در این زمینه قابل تأمل و بازاندیشی است.

اول این که ما مفهومی با عنوان «باور قبلی» داریم. اگر شما نسبت به موضوعی باوری قبلی داشته باشید، این باور و ذهنیت به راحتی تغییر نمی‌کند.

در همین ارتباط در قرآن کریم هم اشاره شده و در بخشی از آیه ۱۰۱ سوره مبارکه اعراف آمده است که «فَمَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا بِمَا کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ»: این‌ها بر آن نبودند که ایمان بیاورند به چیزی که قبلاً آن را تکذیب کرده‌اند.

منظور این است که فرد چون قبلاً چیزی را تکذیب کرده است، دیگر حاضر نیست که به آن ایمان بیاورد. اتفاقاً دشمن هم از این قاعده مطلع است و تلاش می‌کند تا باورهای قبلی ما را طوری شکل دهد که بتواند در بزنگاه‌های پیش رو و مورد نظر خودش و با آفریدن یک واقعه ظاهراً مستند و مقبول به خوبی از آن استفاده کند.

در همین حادثه‌ای که گذشت، دشمن که از قبل برای چنین اتفاقی برنامه داشت، وارد ماجرا شد و با استفاده از دو کلید واژه «گشت ارشاد» و «حجاب اجباری» موضوع را بزرگنمایی کرد و سربزنگاه یک حادثه مشابه را علم کرد و به گونه‌ای هم طبیعی و عادی عمل کرد که مردم را تحت تأثیر قرار داد و ظاهراً با خود همراه کرد.

 

استفاده از تکنیک «باور قبلی» با هدف گذاری از پیش تعیین شده

دومین نکته‌ای که در هشتگ «من محجبه و مخالف گشت ارشادم» مطرح است،‌ این است که از جملات «تلقینی اول شخص» استفاده شده است: «من محجبه‌ام ـ من گشت ارشاد را قبول ندارم». موضوعی که با آن می‌شود تلقین به نفس کرد، به گونه‌ای که فرد به لحاظ روحی و روانی، کم کم احساس کند که این واقعاً ندای درون خود اوست. با تلقین به نفس بسیاری از باورهای ما انسان‌ها شکل می‌گیرد.

مثلاً در نمازهای چند‌گانه هم در طی شبانه روز بارها می‌خوانیم و تکرار می‌کنیم که «ایَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ». به معنای این که [من] تنها تو را می‌پرستم و [من] تنها از تو یاری می‌جویم. تکرار در آیه‌ای که خداوند می‌خواهد با تلقین به نفس ما را از شرک نجات دهد. البته باید توجه داشت که در مورد گزاره‌های درست، ‌تلقین به نفس نه تنها کار درست، بلکه کار لازم و ارزشمندی است.

یا مثلاً شعار «ما می‌توانیم» از آن گزاره‌هایی است که تکرار آن موجب اعتماد به نفس و اتکای به نیروی خودی و درونی به جای نیروی خارجی و وابستگی به دیگران است.

جلسه تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی ؛ تربیت اجتماعی و سیاسی

تکنیک پوشاندن حق با باطل و استفاده از آن در فریب خودی‌ها

سومین تکنیکی که در این گزاره به کار رفته است، «آمیختن حق به باطل» است. امری که خداوند درآیه ۱۷۱ سوره مبارکه آل عمران در آن خصوص می‌فرماید: «لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ»: چرا حق را به باطل مشتبه سازید [و در حقیقت حق را می‌پوشانید!]

این گزاره هم که آمیختن حق به باطل است یک جمله درست و یک جمله غلط دارد: من محجبه‌ام، ‌درست است؛ اما مخالف گشت ارشادم، غلط است و گوینده دو تا را با هم ترکیب کرده است که معنا و منظور خودش را از آن برداشت کند.

نکته هدف گرفته شده بعدی در این گزاره هم این است که زنان محجبه را هدف قرار داده بود. امری که نشان از طراحی دقیق موضوع داشت.

 

تحریف هویت، موضوعی که پویانمایی‌های معروف را به اسکار می‌رساند

«هویت»، ابعاد مختلفی از جمله هویت فردی، هویت خانوادگی، هویت جنسی، هویت ملی، هویت دینی و... را در بر می‌گیرد که باید در ساحت اجتماعی و سیاسی به آن پرداخته شود.

هویت خانوادگی از این جهت که خانواده اولین سلول اجتماع است و بچه‌ها زندگی اجتماعی را در خانواده یاد می‌گیرند،‌ اهمیت ویژه‌ای دارد. به همین دلیل هم باید در تولید محتوا برای مجلات رشد و کتاب‌های درسی، جایگاه خانواده را در حد شایسته آن ببینیم و به آن توجه داشته باشیم. خصوصاً باید با استفاده از ابزار هنر این روابط لطیف و با اهمیت و ارزشمند خانوادگی را هر چه بیشتر از پیش مد نظر قرار دهیم و آن را تعمیق و گسترش ببخشیم.

این امر موضوعی است که خلاف آن در غرب اتفاق می‌افتد. پویانمایی‌های تولید شده در کشورهای غربی که به اصطلاح برگزیده و منتخب جایزه اسکار هستند، عمدتاً به تخریب خانواده و روابط خانوادگی پرداخته‌اند. مثلاً در انیمشین «شجاع» که در آن روابط خانوادگی مطرح است،‌ چهره پدر در مقابل دخترش به شدت تخریب می‌شود.

 

ادعای ظاهری پویانمایی‌های اسکار؛ « همانی باش که هستی!»

در پویانمایی «غارنشینان» آقایی درشت هیکل با بازوهایی کلفت و پهن به عنوان پدر خانواده حضور دارد و در کنارش دختری ظریف و لاغر اندام حضور دارد. همچنین در پویانمایی «موانا» نیز یک مرد درشت هیکل و یک دختر ریزه در کنار هم ایفای نقش می‌کنند. در پویانمایی «زوتوپیا» که کاراکترهای آن را حیوانات تشکیل می‌دهند هم در کنار شخصیت کرگدن قوی هیکل، خرگوشی کم جثه ایفای نقش می‌کند که این کارتون از صدا و سیما پخش شده است. در پویانمایی «رالف خرابکار» هم باز یک شخصیت قوی هیکل در کنار دخترکی لاغر اندام نقش آفرینی می‌کند.

در تحلیل کلی این پویانمایی‌ها می‌توان گفت که به دنبال این پیام هستند: «همانی باش که هستی!» در این میان یکی از سیاست‌های سازندگان این پویانمایی‌ها و به‌خصوص عده‌ای از آن‌ها که گرایش‌های فمنیستی دارند، سیاست هدفمند و برنامه‌ریزی شده «ترویج روحیات مردانه در بین دختران» است.

نگاهشان که به قول خودشان مبتنی بر برابری جنسیتی است، این است که اساساً دختر و پسر نباید تفاوتی با هم داشته باشند. به همین دلیل هم دخترها را تشویق می‌کنند تا کارهای مردانه انجام بدهند و روحیات مردانه داشته باشند.

 مثلاً در پویانمایی «شجاع»، دختر با تیرو کمانی که در دست دارد، با خرسی می‌جنگد و او را شکست می‌دهد که پدرش قادر نبوده است او را شکست دهد. حالا باید دید که از نگاه سازندگان این آثار، چنین کاری چه فایده‌ای دارد؟

 

هدف پنهان و غایی انیمشینَ‌های اسکار؛ خودت نباش!

از طرفی هم باید دقت کنیم که چرا در فضاهای مجازی برای تحقیر دختران طنزهایی ساخته می‌شود. دختری که به او تلقین می‌شود که تو باید مثل پسرها باشی و اگر بخواهد شبیه دخترها باشد، به اشکال و انواع روش‌ها تحقیر می‌شود، این معنا را در یافت می‌کند که یعنی: «خودت نباش».

اتفاقی که در نتیجه چنین برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری رخ می‌دهد، این است که آمار خودکشی دختران افزایش پیدا می‌کند. این موضوع فقط به کشور ما اختصاص ندارد و متأسفانه در دنیا در حال پیشرفت است. در ادامه همین ماجراهاست که وقتی بحث حجاب مطرح می‌شود، در مقابلش این موضوع مطرح می‌شود که چرا پسرها نباید حجاب داشته باشند؟ یعنی وقتی به تحلیل دقیق آن بپردازیم این مسئله خیلی ریشه‌ای و حساب شده است و جا دارد که به صورت جداگانه و موضوعی مهم و مستقل در مورد آن بحث کنیم.

قرآن در این مورد در آیه ۳۲ سوره نسا جمله‌ای ساده دارد که می‌فرماید: « وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا  وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ»: آرزو (و توقّع بی‌جا) در فضیلت و مزیّتی که خدا به آن بعضی را بر بعضی برتری داده نکنید؛ که هر یک از مرد و زن از آنچه اکتساب کنند بهره‌مند شوند.

یا در فرازی از آیه ۳۶ سوره آل عمران می‌فرماید: «وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى»: و پسر مانند دختر نخواهد بود.

اگر دقت کنیم خداوند متعال در این آیه دخترها را بیشترتحویل گرفته و فرموده است: و پسر مانند دختر نخواهد بود، یعنی رتبه آن‌ها را بالاتر آورده است.

 

فرقی بین دختر و پسر نیست!‌

چرا سازندگان این پویانمایی‌ها آدم‌های درشت هیکل را برای کاراکترهای مورد نظر خود انتخاب می‌کنند؟ اگر در محتوای این پویانمایی‌ها دقت کنید، معمولاً شخصیت دختر کاری می‌کند که آدم تنومند داستان، قادر به انجام آن نیست. مثلاً در پویانمایی «رالف خرابکار»، شخصیت دختر فیلم،‌ طوری دشمنان را شکست می‌دهد که شخصیت قوی‌‌هیکل داستان قادر به چنین کاری نیست. در کشورهای غربی با گرایشات فمنیستی معتقدند اگر زن و مرد در همه چیز مشترک و مساوی باشند، بالاخره جسمشان با هم تفاوت دارد‌! آن‌ها هم می‌بینند که مردها عموماً قوی هیکل‌تر هستند و برای یک سری کارهای خاص شناخته شده‌اند که زنان قادر به انجام آن نیستند و خانم‌ها هم ظرافت‌هایی دارند و برای کارهایی ساخته شده‌اند که مردان قادر به انجام آن نمی‌باشند.

آن‌ها با چنین پویانمایی‌هایی به مخاطبان القا می‌کنند که هیکل درشت هم مانع نیست و حتی اگر هیکل هم درشت نباشد، دختر می‌تواند در همان کارهای مردانه از او جلو بزند. این تحلیل اصلی از اصول سیاست‌های فمنیستی است که آن‌ها انکارشان نمی‌کنند.

 

 

حجت الاسلام علی اباذری، پژوهشگر تربیت اسلامی و مجری طرح کلی تربیت اسلامی

با آن که در آموزش و پرورش نظام برنامه‌ریزی داریم،‌ اما در کلاس درس پایمان می‌لنگد

پس از سخنان حجت‌الاسلام زینلی، حجت الاسلام علی اباذری پژوهشگر تربیت اسلامی و مجری طرح کلی تربیت اسلامی، با طرح موضوعاتی به بیان چگونگی و فرایند طراحی نظام جامع تحول آموزش و پرورش پرداخت و گفت: این بخش از صحبت من در خصوص «فرایند طراحی نظام جامع تحول آموزش و پرورش» است. یعنی می‌خواهیم درباره فرایندی صحبت کنیم که فردی به آن وارد می‌شود و در نهایت به عنوان «انسان تراز» آن مجموعه از آن خارج می شود. البته توجه داریم که این فرایند مانند فرایند کارخانه رب‌سازی نیست تا محصولی با عنوان گوجه‌فرنگی از یک سمت وارد و فرآورده‌ای با نام رب از سمت دیگر خارج شود. متأسفانه برخی اوقات در این زمینه هم ساختارهایمان این گونه است و انسان‌ها را مانند گوجه تصور می‌کنیم و در نتیجه، نتیجه حاصل محصول چیزی می‌شود که انتظار نداریم.

در «فرایند طراحی نظام جامع تحول آموزش و پرورش»، ابتدا اهداف را ترسیم می‌کنیم و در ادامه از دل اهداف به راهبردها می‌رسیم.  بعد از آن هم راهبردها تبدیل به همان علت‌های اساسی می‌شوند که در حقیقت اهداف نهایی ما را محقق می‌کنند، گر چه ذهنی هستند. در ادامه باید برای این اهداف؛ روش تولید کنیم و چون این روش‌ها قالب و ظرف هستند، سپس بر اساس این روش‌ها،‌ برنامه‌ها تولید می‌شوند. مرحله بعدی این فرایند، نظم دهی به این برنامه‌ها است. در نهایت به تعیین سنجه‌ها و شاخص‌ها می‌رسیم. در مجموع و زمانی که همه این‌ها را داشته باشیم، به‌ یک نظام آموزش و پرورش خواهیم رسید.

موضوع قابل توجه این است که ما در آموزش و پرورش برنامه‌سازی داریم،‌ اما در کلاس درس پایمان می‌لنگد و معمولاً با این مسئله روبه‌رو هستیم که دانش‌آموز ما باید در کلاس درس چه کاری انجام دهد. سؤال اساسی این است که اگر قرار است دانش‌آموز ما موحد، عاقل و شجاع شود و هویت در او شکل بگیرد، چه مسیری را باید طی کنیم؟

 

‌نتوانسته‌ایم افق آینده آن را به خوبی ترسیم و به سوی چشم اندازی مشخص حرکت کنیم

«سرود» قالب مناسبی برای طرح مثال است. آن طور که می‌گویند سالی حدود ۳۰۰ سرود در جمهوری اسلامی تولید می‌شود. امروز سرود تبدیل به یک موشک در جنگ نامتقارن نظامی با دشمن شده است. یعنی هر مقدار که آن‌ها در قالب‌های هنری تکثر داشته باشند، ما با یک سرود به سراغشان می‌رویم و این روش در عمل جواب داده است.

گاهی سرودی مانند «سلام فرمانده» تولید می‌کنیم و در عمل ملاحظه می‌کنیم که این کار چقدر گرفته است. ‌اما به نظر می‌رسد که در ادامه نتوانسته‌ایم آن را با همان کیفیت اولیه تکثیر و ترویج کنیم. امری که باید قبول کنیم مثلاً در مورد همان سرود، روش‌مند نبوده است ودر حقیقت نتوانسته‌ایم افق آینده آن را به خوبی ترسیم و به سوی چشم‌اندازی مشخص حرکت کنیم.

آن طوری که من متوجه شده‌ام، هدف از برگزاری این نشست این است که در نهایت به یک سند و چارچوب کلی برسیم، تا مجلات رشد که یک بخش از آموزش و پرورش هستند، نسبتشان با این اهداف مشخص شود. اما چرا ما نتوانسته‌ایم این برنامه‌ها را به صورت منظم و منسجم به مرحله اجرا برسانیم؟

یکی از دلایلش این است که ما در حوزه آموزش و پرورش، یک نظام معرفتی شفاف، نظام‌مند، جامع، روزآمد، کلان نگر و... نداشته‌ایم. همان طور که در جلسه قبلی هم گفتم قادر به ارائه و جاری کردن جزئیات کار نیستیم. مثلاً کتاب‌های زیادی در مورد فطرت داریم، اما زمانی که می‌خواهیم فطرت دانش‌آموز را درست کنیم، نمی‌دانیم باید چه کاری انجام دهیم. یعنی این علم و توان را که بتوانیم امری مثل فطرت را به درستی تبیین کنیم،‌ دراختیار نداریم و بنابراین اهداف ما هم شفاف نخواهند بود. در نتیجه راهبردهایمان هم روشن نخواهند بود؛ در نتیجه این نظام قواره‌ای را که متناسب با نیاز آموزش و پرورش ما باشد، پیدا نمی‌کند تا کارآمد و در عمل مؤثر باشد.

یاید اذعان کنیم که غربی‌ها در این زمینه خوب کار کرده‌اند و نظام تعلیمی آن‌ها این ویژگی‌ها را دارد و پس از آن که در زمینه‌ای هدف‌گذاری کرده‌اند، ‌به مرور آن را شفاف کرده‌اند و به راهبرد و برنامه و اجرا هم رسیده‌اند.

در نتیجه نظام آموزشی خودش تربیت فردی و اجتماعی دارد ولی ما برای این که مؤلفه‌های بومی و محلی خودمان را ترویج و آن را در جامعه تبیین کنیم، دچار مشکل هستیم.

 جلسه تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی ؛ تربیت اجتماعی و سیاسی

اگر می‌خواهیم در آموزش و پرورش موفق شویم باید تلاش کنیم فعالیت‌هایمان دانش‌بنیان باشند

همان طور که قبلاً هم اشاره کردم اگر می‌خواهیم در هر زمینه‌ای، از جمله در آموزش و پرورش موفق شویم باید تلاش کنیم تا تمام فعالیت‌هایمان دانش‌بنیان باشند. در سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، هم به پژوهش مبنایی و هم به پژوهش روشی نیاز داریم.

در بحث تعلیم و مورد روش‌ها، تئاتر یک روش است و ده‌ها روش دیگر نیز وجود دارد که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. جدا از این که شما چه روشی از تئاتر را اجرا کنید، با مبانی درست، می‌توانید که مثلاً روحیه حق‌جویی فرد را تقویت کنید. برای تکثیر روش‌های مورد نظرمان، پر مغز کردن محتوا، روش هم باید دانش‌بنیان باشد تا بتوانیم روش‌های مورد نظر خودمان را تکثیر کنیم.

تئاتر یکی از روش‌ها است و در دنیای کنونی روش‌های هنری زیادی وجود دارد که ما هم می‌توانیم، با دانش‌بنیان شدن و بر اساس داشته‌های ارزشی و قرآنی خودمان به روش‌های بدیع و خلاقی که خیلی هم تأثیرگذار باشند، دست پیدا کنیم.

حالا که مجلات رشد در آموزش و پرورش، مکمل برنامه درسی هستند، باید اقتضائات آن را هم فراهم کنیم. در همین رابطه اگر قرار است تحولی در آموزش و پرورش صورت گیرد، این مجلات باید پیشران تحول باشند.

 

برای عبور از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مبارزه لازم است

برای عبور از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب، مبارزه، سخت‌کوشی و تلاش لازم است. پس برای تحول باید هزینه کنیم. ما در حال حاضر در بسیاری از جاها وضعیت نامطلوبی داریم. چه کسی باید آن را درست کند؟ قطعاً کسی از آسمان نخواهد آمد تا این وضعیت را درست کند. در دو سال اول حکومت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) با همه سختی‌های پیش رو، کارها خوب پیش می‌رفت، اما بعد از مقطعی حکومت سقوط کرد. ناامنی در حکومت تحت امر حضرت علی (ع) به وجود آمد و بعد هم مشکلات دیگری رخ داد و در ادامه هم در آن فضای نا امن حضرت را ترور کردند. دلیلش هم این بود که نیروهای شایسته حضرت به مرور زمان ترور شده بودند و در اطراف ایشان جایگزینی نبود تا اوضاع را درست کند.

 

اگر مبانی معرفتی اسلام و قرآن را خوب بشناسیم، تربیت انسان بسیار ساده و شدنی است

اعتقاد دارم اگر مبانی معرفتی خود را خوب بشناسیم، راه تربیت انسان بسیار ساده و ممکن است. در همین ارتباط و در ادامه، متنی از مقاله «روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا» که مقام معظم رهبری در سال‌۱۳۵۳ نوشته‌اند، ‌به عنوان چارچوبی کلی برایتان می‌خوانم که می‌فرمایند:

«صحنه تا بیکران گستره گیتی میدان فعل و انفعال قوانین بی‌شمار آفرینش است و کوچک‌ترین پدیده گیتی از شعاع عمل به این قوانین بیرون نیست. با هم‌نوازی و ارتقای سنت‌ها و قوانین آفرینش است که آهنگ موزون هستی شکل می‌گیرد و نظم دلنشین جهان پدید می‌آید. انسان نیز جزئی از این مجموعه است و محصول قوانین عام آن و قوانین ویژه و با این حال همساز با قوانین و پدیده های دیگر.

اما انسان بر خلاف دیگر خویشاوندانش که رام و دست بسته در گذرگاه طبیعی خویش در راه هستند از نیروی انتخاب و اراده برخوردار است. راه فطری و طبیعی را باید به انتخاب بپیماید که همین راز ترقی و تعالی اوست. این بدان معنی است که  می‌تواند از این روند طبیعی تخلف ورزد. توحید انسان را به پیمودن راه طبیعی و فطری‌اش که در آن با همه آن همگام است فرا می‌خواند، انسان را که خود عضو اصلی این جهان است در عمل و تلاش بدان پیوند می‌زند و او را در پهنه وجود و وحدت و یکسانی مطلق به وجود می‌آورد.»

این مقاله، یکی از متن‌های پرمغز تربیتی است که تفصیل آن را در نظریه جامع تحول در آموزش و پرورش وجود دارد. در این مقاله به این موضوع اشاره می‌شود که که عالم خودش تربیت می‌کند، و کار ما از غربی‌ها راحت‌تر است. زیرا عالم حرکت خودش را دارد و کافی است شما در همان سمتی که این خورشید، ماه،‌ درخت و دریا حرکت می‌کنند، جهت‌گیری کنید، راه بپیمائید و انسان را در همین جهت تربیت کنید.

حالا مسئله اصلی این است که ما و شما باید این معنا و قوانین حاکم بر پدیده‌های هستی را درک و به درستی از آن استفاده کنیم.

 

نقشه راه آموزش و پرورش، باید بر همه نهادهای اجتماعی،‌ اقتصادی، فرهنگی کشور مسلط و مسیطر باشد

اسلام هم به همین معنا یک نقشه زندگی است و مدعی است که انسان به دنیا آمده تا تمامی ظرفیت‌های خودش را متجلی و زندگی‌اش تکامل پیدا کند. به همین جهت هم همه اتفاقات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... زندگی‌اش در گرو همین تربیت و شدن است. به همین جهت هم باید نقشه‌ای که آموزش و پرورش رسم می‌کند، مسلط و مسیطر برهمه نهادهای اجتماعی،‌ اقتصادی، فرهنگی و...کشور باشد.

در واقع ما یک بخش مجموعه معرفتی و یک بخش مجموعه ارزشی داریم. یعنی جهان‌بینی و ایدئولوژی داریم که اگر توانستیم آن معرفت کلان را به صورت شفاف و جامع به دست بیاوریم، به صورت روش‌مند به اهداف مورد نظر خواهیم رسید.

اگر بخواهم برای رابطه تربیت فردی و اجتماعی مثال بزنم، باید بگویم معلم برای تحقق چنین هدفی باید هم کار فردی و هم کار جمعی انجام دهد تا هدف تربیت فردی و اجتماعی محقق شود. البته چنین کاری روش خودش را می‌خواهد و اصول آن هم موجود است.

 

درک «کلید واژه ولایت در قرآن» می تواند راز گشایش بسیاری از مشکلات تعلیم و تربیتی باشد

در مورد تربیت جمعی کلید واژه‌ای به نام «ولایت در قرآن» داریم. این کلیدواژه نظریه تربیت در اسلام را در بحث‌های جمعی، چه بخش مدیریت و حکومت و چه بخش جامعه‌سازی و جامعه‌پردازی بیان می‌کند که مفهوم اصلی آن کلیدواژه ولایت با تمام کلید واژه‌های پیرامونی آن است.

ما اگر این مفهوم را شفاف درک کنیم و بفهمیم، بر اساس درک خودمان از آن به روش‌های متعددی می‌رسیم که می‌توانیم بر اساس آن روش‌ها به بازی‌های جذاب و آموزنده‌ای برای دانش‌آموزان برسیم.

در پایان و جمع‌بندی صحبتم این است که اگر بخواهیم محتوای مجلات آموزشی رشد در خدمت مفاهیم و مضامین غنی و رسای قرآنی و ارزشی قرار گیرند و در نتیجه دانش‌آموز را به «انسان تراز» موردنظر نزدیک نمایند، نیازمند نظام معرفتی شفاف مبتنی بر آموزه‌های اسلامی و قرآنی هستیم که ضمن جامعیت و شفافیت، خطوطی را به صورت روشن بیان  و مسیر حرکت برای تحقق آن اهداف را به صورت واضح و قابل دسترس بیان کند.


 
* * *


قابل ذکر است نشست‌های تخصصی مجلات رشد در موضوعاتی با عناوین هشتگانه: «سبک زندگی اسلامی و ایرانی»، «تربیت زیستی و بدنی»، «سواد حل مسئله»، «تربیت زیبایی شناختی و هنری»، «تربیت اقتصادی و حرفه‌ای»، «تربیت علمی و فناورانه»، «تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی» و «تربیت اجتماعی و سیاسی» از سوی دفتر انتشارات و فناوری آموزشی در سال جاری برنامه‌ریزی شده است که با برگزاری نشست با موضوع ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی در روز ۱۸ بهمن ماه این مجموعه نشست‌ها به پایان رسیده است.

 

جلسه تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی ؛ تربیت اجتماعی و سیاسی




تاریخ بروزرسانی : ۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۵۵
۱۰۱ نفر
۲۷,۸۹۲,۳۳۰ نفر
۷,۲۹۶ نفر
۱۴,۶۴۹ نفر
۰ نفر