اشاره دولت عثمانی که در سده بیستم میلادی دوران پایانی خود را سپری میکرد، در پی غربگرایی در سدههای اخیر، در عرصههای علمی و فرهنگی شاهد ایجاد مؤسسههای آموزشی ممالک مختلف بود. این مدرسهّها با نهادهای گذشته تفاوت داشتند و الگوبرداری از مدرسههای اروپایی بودند. ایرانیها نیز مدرسهّهایی در آن کشور ایجاد کردند. مهمترین نهاد آنها دبستانی بود که در «استانبول» تأسیس شد. ساخت این مدرسه به دلیل اهمیت استانبول به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام، علاقه اتباع ایرانی به فرهنگ و تاریخ بومی جامعهای که در آن ساکن بودند، و ارتباط با گروههای سیاسی در عثمانی و فعالیتهای اجتماعی در آن جامعه، صورت گرفت. نوشتار حاضر در پی شناساندن این مدرسهها، بهویژه دبستان ایرانیها در استانبول، کیفیت و برنامههای درسی آن، تاریخ اتمام آموزش در مدرسهها، و در نهایت ارائه اسناد بهجا مانده از آن دوره است.
بررسی تاریخی رابطه ایرانیها و عثمانیها ما را به این نتیجه میرساند که حضور ایرانیها در مملکت عثمانی و نقش آنها در عرصههای علمی و فرهنگی به قرن ۱۵ میلادی (۹ هجری) برمیگردد؛ زمانی که خیل کثیری از علما و دانشمندان ایرانی به مملکت عثمانی مهاجرت کردند؛ عصری که تیموریان بر ایران حکم میراندند و به دلایل سیاسی، از جمله بیمناکبودن از ترکمانان قراقویونلو و آققویونلو و وحدت مذهبی آنّها با عثمانیها، روابط حسنهای با این دولت برقرار کردند. این روابط و نیز مراودات علمی در دوره سلطنت سلطانحسین بایقرا فزونی یافت (حیدرزاده، ۱۳۷۶: ۵۰).
بنا به گفته خانملک ساسانی از تاریخ ۹۲۰ ق ایرانیها به ویژه ترکان آذربایجان یا خودشان کوچ کرده یا بالاجبار به آن دیار کوچانده شدهاند (ساسانی، ۱۳۵۴: ۱۱۵).
با روی کار آمدن سلسله صفویه و اعلام رسمیت مذهب شیعه در ایران (۹۲۰ ق)، عرصه برای فعالیتهای علمای سنیمذهب کمرنگ شد. در کنار این اتفاق، عواملی چون استقبال و عالمپروری برخی از سلاطین عثمانی چون بایزید اول و فراهمبودن بستر مناسب زندگی و فعالیتهای علمی، باعث کوچ و مهاجرت جمعی از علما و دانشمندان از ایران به عثمانی شد که از آن جمله میتوان به حکیمالدین ادریس بدلیسی (متوفی ۹۲۶ ق)، معروفترین مورخ قرنهای نهم و دهم قمری در عثمانی، عثمان طبیب، پزشک ایرانی دوره سلطان سلیم، عبدالاول قزوینی، محمود بن کمال و محمد قرهباغی اشاره کرد (همان، ص ۸۶-۸۲). این مهاجرت تأثیر زیادی در انتقال سنتهای مدرسههای ایرانی به سرزمین عثمانی داشت.
لازم به ذکر است که همواره همجواری ایران با عثمانی و نزدیکی فرهنگی، از جمله دلایلی بودهاند که باعث حضور تاریخی اهالی ایران در قلمرو عثمانی میشدند..
تحولات دوره تنظیمات۱ که از ۱۸۳۹ م/ ۱۲۵۵ ق آغاز شد و نقطه عطفی در تاریخ عثمانی قلمداد میشود، باعث گسترش افکار جدید و از همه مهمتر تحول در آموزشوپرورش عثمانی شد. ازجمله اتفاقات این دوره که هدف پژوهش حاضر بر آن مبتنی است، جریان تأسیس مدرسهّهای جدید توسط اتباع خارجی، بعد از تنظیمات عثمانی و بعدها در دوره ترکیه جدید است.انس و الفت بعضی حکام سرزمین عثمانی، همانند سلطان سلیم با ادبیات منظوم فارسی طی سالهای متمادی باعث شده بود که همگام با آشنایی با تمدن جدید و احساس نیاز اتباع ایرانی ساکن در آنجا، فکر تأسیس مدرسههایی که زبان و فرهنگ سرزمین ایرانی را آموزش دهند، شکل بگیرد. این امر با تأسیس مدرسههای جدید قوت گرفت (ریاحی، ۱۳۶۹: ۲۴۱). بنابراین از نیمههای قرن سیزدهم قمری که مدرسههایی به شیوه جدید دایر شدند، تدریس فارسی در کنار ترکی و گاه فرانسه هم در برنامههای درسی گنجانده و جزو برنامههای این مدرسهها شد. این اتفاق تا زمانی که الفبای لاتین رسمی و معمول شد، ادامه یافت (حیدرزاده، ۱۳۷۶: ۲۴۲).
مهمترین این درسها سه درس تحفه وهبی، نحبه وهبی و لطفیه وهبی بود که کرسی آنها توسط سمبلزاده وهبی، عالم و دانشمند وقت برپا میشد. وی این درسها را به زبان فارسی ترجمه و تدریس میکرد و نقش زیادی در آموزش نوین عثمانی داشت. این کتابها که در واقع فرهنگنامه آموزشی قلمداد میشدند، برای حفظ و آموزش لغات و کلمات (زبان) تدریس میشدند. کتاب لطفیه وهبی، کتابی اخلاقی بود. همچنین از جمله مواد درسی دیگر کتاب «گلستان سعدی» بود که بنا به گفته مورخ معاصر ترک، دکتر یحیی آکیووز، تدریس آن تا سال ۱۹۲۸ در ترکیه جاری و جزو درسهایی بود که آموزش آن برای دانشآموزان مدرسههای ابتدایی و متوسطه در عصر مزبور رایج و اجباری بود (Akyuz, ۲۰۰۸: ۱۵۳).
هدف پژوهش حاضر تبیین و معرفی تاریخچه مدرسههای ایرانی فعال در جامعه عثمانی و ترکیه دوره جمهوری به شکل مختصر و مدرسه ایرانیهای استانبول با تفصیل است. در این تحقیق به نحوه تأسیس این مدرسهها، گسترش آنها و هدفهای دینی و سیاسی این مؤسسهها، موانع و مشکلات مدرسههای مزبور، به ویژه دبستان ایرانیهای استانبول، طبق گزارشهای باقیمانده از «روزنامه اختر» که مهمترین روزنامه ایرانی عصر قاجار چاپ شده در استانبول بود، پرداخته میشود. همچنین برنامه درسی این مدرسهها، شیوههای آموزشی آنها، اخذ و پذیرش دانشجو، کارهای مربوط به نظم و انضباط آنها، و مسائل مرتبط با این مدرسهها بررسی میشوند. قبل از ورود به بحث اصلی پژوهش که معرفی مدرسههای ایرانی فعال در مملکت عثمانی و ترکیه جمهوری و به ویژه دبستان ایرانیهای استانبول است، مسئله تأسیس مدرسههای خارجی در عثمانی و قوانین آنها را ذکر میکنیم.
تأسیس مؤسسههای آموزشی اتباع خارجی ساکن در مملکت عثمانی
آموزش برای خارجیان حقی بود که از طرف قانون اساسی تدوین شده در عصر تنظیمات به آن اذعان شده بود. بر اساس اطلاعات ارائه شده در منابعی چون آرشیو وزارت خارجه و اسناد موجود در «سازمان ملی آموزش آنکارا»، خارجیها برحسب خواستههایشان در مدرسههای ترکیه تحصیل میکردند و این در حالی بود که برخلاف خود ترکان، آموزش برای آنها اجباری نبود (Büyükkarcı, ۱۹۹۹: ۹۹).
در قانون اساسي حق تأسیس مدرسه برای خارجیان ساکن در عثمانی نیز داده شده بود. برخی از مدرسهها که در دولت عثمانی از نیمه قرن ۱۸ م/ ۱۳ ق شکل گرفتند، تا به امروز در ترکیه با تحولاتی در ساختار و برنامههایشان همچنان فعال هستند. (Akyuz, ۲۰۰۸: ۱۵۶) این مدرسهها با وجود اینکه به زبانهای خارجی و غیرترکی آموزش میدادند، روزبهروز بر تعداد دانشآموزانشان افزوده میشد. مؤسسههای تأسیسشده که بیشتر مدرسههای مسیحیان کاتولیک و پروتستان بودند، انتقالدهنده فرهنگ و سنن غیراسلامی و غربی نیز در جامعه عثمانی محسوب میشدند. این در حالی بود که حدود ۵۰ درصد دانشجویان مدرسههای مذکور ترک و طبق اشاره منابع، در تحولات علمی، فرهنگی و سیاسی دورههای بعد مؤثر بودند(Çelikel, ۱۹۹۳: ۱۸۵).
مدرسههای خارجی که توسط اشخاص حقوقی خارجی و با پشتوانه مالی آنها تأسیس میشدند، با نظامنامه عمومی معارف سال ۱۸۶۹ م/۱۲۸۵ ق به رسمیت شناخته شدند (Altin, ۲۰۰۸: ۸).در این میان مدرسههایی که بدون فرمان رسمی دولت مبدأ تأسیس میشدند، در سال ۱۹۰۱ م/ ۱۳۱۸ ق با ردوبدلشدن نامههایی از طرف دولت عثمانی قانونی اعلام شدند. لازم به ذکر است بیشتر مدرسههای فرانسوی از این دست بودند. (Büyükkarc, ۱۹۹۹: ۱۴۱)
نکته مهمی که باید در مورد این مدرسهها در اینجا ذکر کرد و مدرسههای ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نبودند، رعایت مواردی بود که در قانون تعلیماتنامه مکاتب خصوصی در رابطه با همه مدرسههای خارجی فعال در عثمانی ذکر شده بود. این موارد عبارت بودند از:
۱. آموختن زبان، تاریخ و جغرافیای ترک بر اساس زبان آموزشی مدرسهها؛ ۲. ارائه درسهای آموزشی این مدرسهها، اسامی نویسندگان کتابهای آنها، ناشر و محل نشر آنها؛ ۳. مشخص شدن معلمان، هویت آنها و محل فارغالتحصیلی آنان؛ ۴. بازبودن همهروزه درهای مدرسهها به جز روزهای تعطیل.
این قوانین بعدها در دوره جمهوری به تصویب وزارت ملی آموزش (MEB) رسید. اما آئیننامه جدید تصویب شده در تاریخ ۷/۱۱/۱۹۳۵ میلادی، قوانینی وضع کرد که مهمترین آنها بدین قرار بود:
۱. هیـچ یک از مدرسههــای خـارجی نمیتواند شعبهای دیگر بزند.
۲. در مدرسههای خارجی نباید از نو مدرسههای ابتدایی ایجاد شود.
۳. تـعـــداد کلاسهای این مدرسهها که در نظارتخانه معارف ثبت شدهاند، افزایش نمییابد (همان، ص ۱۸-۱۷).
مدرسههای ایرانیها
بر اساس آثار و اسناد باقیمانده از قرن ۱۹ م/ ۱۳ ق، ایرانیهای بسیاری در عثمانی و بهویژه در شهر استانبول با هدفهای سیاسی، فرهنگی، تجاری و علمی حضور فعال داشتهاند. از دید بسیاری از علما، روشنفکران و تجار ایرانی، استانبول شهری بسیار جذاب بود (قرقلو، ۱۳۸۰: ۳).
موقعیت راهبردی این شهر به عنوان دریچهای رو به غرب و افکار جدید و نیز پایتخت دیرینه خلافت اسلامی باعث سرازیر شدن اقوام و ملل گوناگون، به ویژه ایرانیها به آنجا شده بود. حضور ایرانیها در استانبول در زمینه سیاسی – فرهنگی، با انتشار روزنامههای اختر، سروش و جراید دیگر پررنگ بود. در زمینه علمی هم نقش بارز ایرانیها در ایجاد مدرسه از نیمه قرن ۱۸ م/ ۱۳ ق در عثمانی و بعدها دوره ترکیه جمهوری جلوهگر بود. ایرانیها همانند سایر دولتهای خارجی ساکن در اراضی کشور عثمانی، مدرسههای متفاوتی تأسیس کرده بودند. این مدرسهها در چهار مرکز اصلی بودند (Büyükkarci, ۱۹۹۹: ۲۵). مهمترین آنها دبستان ایرانیهای استانبول بود. در اهمیت این دبستان همین بس که فعالیت آن تا سالها بعد از انحلال امپراتوری عثمانی تا تشکیل جمهوری ترکیه نیز ادامه داشت. در ادامه به بیان اطلاعاتی درباره این مدرسهها میپردازیم:
۱. دبستان اخوت
یکی از مدرسههای ایرانی در بغداد بود. فعالیت آن تا سال ۱۹۱۰ ادامه داشت (Polat, ۱۹۹۲: ۱۵۶). به دلیل نبود اطلاعــات در مورد این مدرسه در منابع، هیچگونه اطلاعاتی در مورد کیفیت آموزشی آن، سطح آموزشی، ظرفیت دانشآموزان و حتی تاریــخ دقیق ســـاخت آن موجود نیست و منابع تقریباً اطلاعی در مورد مدرسه مذکور ندادهاند.
۲. مدرسه حسینی
مدرسه مهم و قابل ذکر دیگر ایرانیها بود که توسط «جمعیت ایرانی انجمن مساوات» در کربلا تأسیس شده بود. بر اساس اسناد «آرشیو تاریخ عثمانی»، مکتب حسینی متشکل از سطحهای آموزشی ابتدایی، رشدیه و اعدادی میشد. شاید مهمترین نکته قابل ذکر در مورد این مدرسه، سندی است که در آرشیو نخستوزیری ترکیه موجود است. موضوع این سند تقاضانامهای است که به خاطر افتتاح این مدرسه توسط انجمن مساوات ایران در کربلا نگاشته شده و بر جای مانده است.
در زیر ترجمه تقاضانامه چنین آمده است:
نظارت عمومی معارف/ مدیریت تحریرات/ شماره خصوصی:۱۰۷۶ – عمومی:۱۵۵۷
حضور سمیع جناب صدارت پناهی
تقاضانامهای از طرف چاکرانش
«در سنجاق (ولایت) کربلا از طرف انجمن مساوات ایرانیهای مقیم برای تأسیس مدرسهای موسوم به حسینی در سه سطح ابتدایی، رشدیه و اعدادی اجازه و رخصت طلبیده و بالمخابره از طرف تحریرات رسیده از بغداد برای ساخت بنای مدرسه و تعیین مدیر و معلمان صالح برای آنکه تنظیم رخصتنامه برای تأسیس آن در پی موافقت حضرت صدارت پناهی بوده که امید است با قدوم ایشان و فرمان صاحبالامر این مهم میسر گردد.»شعبان سال ۱۳۲۸ ق/ آگوست ۱۹۱۰
( دایره آرشیو مرکزی عثمانی)
۳. دبستان احمدیان
در اسناد موجود آرشیو ملی آموزش عثمانی، سندی از وجود مدرسهای در استانبول در سال ۱۹۱۶ م/ ۱۳۳۴ ق حکایت میکند. این مرکز آموزشی که نامش دبستان احمدیان استانبول آورده شده، دارای چهار کلاس ابتدایی و یک کلاس رشدیه بوده است. مدرسه مزبور در کنار مزار فضلیپاشا و در محل «دبستان اتریشی سنت جرج» استانبول ایجاد شده بود (Büyükkarc, ۱۹۹۹: ۲۸)، متأسفانه به علت فقدان اطلاعات جامع در منابع و تواریخ بهجا مانده، نمیتوان شرح مفصلی درباره جزییات آن ارائه داد.
۴. مدرسه ایرانیهای استانبول
مدرسه ایرانیهای استانبول یا دبستان ایرانیها، مهمترین و تنـهـا مدرسـهای از بیــــن ایـن مدرســــــههاست که منــــابع اطلاعات بیشتری در مورد آن ذکر کردهاند. این مدرسه که تا سالهای متمادی بعد از سقوط عثمانی در جامعه ترکیه به فعالیت خود ادامه داد، در سال ۱۸۸۴ م/ ۱۳۰۱ ق توسط هیئتی از ایرانیهای مقیم استانبول به سرپرستی حاجشیخ حسینخان معینالملک (ساسانی، ۱۰۳) بنا نهاده شد. بانیان مدرسه در محـلــــه «چاقمــــاقچیـــلار» استانبــول، واقع در «کاروانسرای والدهخان» که محل تجمع ایرانیها بود، مکانی شامل دو اتاق را اجاره کرده و تنها با دارا بودن ۹ دانشآموز، با معلمی علیآقا نامی فعالیت علمی خود را آغاز کرده بودند.
بعدها شخصی به نام حاجعلی صادقیانی با گذشت زمان و افزایش تعداد دانشآموزان و نیز تخصیص مکان مدرسه به بیمارستان (ساسانی، ۱۳۵۴: ۱۰۵)، محلی را در منطقه بایزید استانبول اجاره و مدرسه را به آنجا منتقل کرد. بدینترتیب این دبستان با نام دبستان ابتدایی ایرانیها به فعالیت خود ادامه داد. بعدها این مکان دچار آتشسوزی شد و دبستان به وسیله یک ایرانی متمول ساکن استانبول به منطقهای در محله «دیزداریه چمبرلیتاش» در ساختمانی با ۲۴ اتاق که وقف شده بود، منتقل شد و تا سال ۱۹۳۴ م/ ۱۳۵۲ ق در این مکان به فعالیت خود ادامه داد (Taşdemırci, ?: ۱۱-۱۲). نکته عجیب اینکه مکان تازه اجاره شده نیز در نتیجه آتشسوزی نابود شد و تنها دفتر مربوط به اسامی، توسط یکی از دانشآموزان مدرسه بیرون آورده شد. سرانجام از سال ۱۹۳۴ م/۱۳۵۲ ق بار دیگرتاجری ایرانی (حاجرضا قلی خراسانی) دبستان را به منطقه سلطاناحمد استانبول انتقال داد و در آنجا مدرسه را دایر کرد (Haydaroğlu, ۱۹۹۲: ۱۵۹).
دبستان ایرانیها توسط جمعی از اتباع ساکن مملکت عثمانی اداره میشد که اسامی آنها بدین قرار بود: حاجمحمودآقا، حاجعلیآقا، هادیبیگ، حاجمیرزا عبدالکریم و جمعی از ایرانیهای ثروتمند استانبول و اولین نماینده و مدیر آن حاجرضا قلی خراسانی بود (ساسانی، ۱۳۵۴: ۵۵).
این مدرســـــه که از زمـــــــان تـــأسیــــس در ۱۸۸۴ م/۱۳۰۱ ق به شکــل غیـــــررسمی فعــالیت میکرد، در سال ۱۹۵۸ م/۱۳۷۷ ق، از طرف دولت ترکیه تصدیق و به رسمیت شناخته شد. با وجود این تا تاریخ مذکور نیز مدرک فارغالتحصیلی آن مانند سایر مدرسههای ابتدایی فعال در جامعه عثمانی پذیرفته میشد. مدرسه نیز با گذشت زمان، تقریباً از همه نوع لوازم تحصیل و امکانات آموزشی لازم برای یک مدرسه ابتدایی برخوردار شده بود (Osmanli Arşiv Daire Başkanlığı, ۲۰۱۰:۵۳۰). با تشکیل جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، مدرسه به کنسولگری دولت ایران سپرده شد و از این تاریخ نام مدرسه به «مدرسه ابتدایی جمهوری اسلامی ایران» تغییر یافت. مدرسه مجدداً در ۱۵/۶/۱۹۸۵ طعمه حریق شد، اما در همان سال وزارت آموزش ترکیه آن را بازسازی کرد و فعالیت آموزشی آن از سر گرفته شد. دولت لاییک ترکیه به مسئولان مدرسه به دلیل استفادهنکردن از کارمندان ترک در پستهای اداری آن مانند مدیریت، معاونت و حتی معلمان، انجام امور بدون اجازه وزارت علوم، مطابقت نداشتن لباسهای مورد استفاده در مدرسه (چه از سوی کادر اداری و چه دانشآموزان) با قوانین رسمی ترکیه، و نقص وسایل و ملزومات آموزشی، سه بار هشدار داد. پس از آن، دانشآموزان این مدرسه از امتیازات سایر مدرسهها، مانند راهیابی به دانشگاههای ترکیه، محروم شدند و مدارک آنها نیز پذیرفته نشد. سرانجام این مدرسه در سال ۱۹۹۰ م به علت تعیین و تأیید نشدن معلمانش از سوی وزارت علوم ترکیه و همکاری نکردن با آن وزارتخانه تعطیل شد.
از دیگر منابعی که اطلاعات نسبتاً جامعی درباره این مدرسه ارائه کرده، سندی است در آرشیو وزارت آموزشوپرورش ترکیه به تاریخ ۱۹۵۱ م/ ۱۳۷۰ ق که در قالب یک نظامنامه مدون درباره دبستان ایرانیها، معلمان، مدیر، برنامه درسی، مسائل مربوط به نظم و انضباط، برنامههای درسی دانشآموزان و مسائل مرتبط با نظام آموزشی مدرسه اطلاعاتی را عرضه کرده است (Haydaroglu, ۱۹۹۲: ۱۶۵-۱۶۸). این نظامنامه در ۱۰۲ ماده تنظیم شده و همه امور مربوط به اداره مدرسه، شرایط ثبت نام، شرایط دانشآموزان و معلمان، روش تدریس و مواد درسی در آن منظور شدهاند؛ بهطوری که هرکسی به خوبی و روشنی تکلیف خود را میدانست. طبق موادی از این نظامنامه، مدت تحصیل در مدرسه هشت سال بود و فارغالتحصیلان شهادتنامه (مدرک) میگرفتند و به کار میپرداختند.
مهمترین مواد این نظامنامه عبارت بودند از:
ماده ۱: دبستان ایرانیها یک مؤسسه آموزشی شش ساله و وظیفه آن آمادهکردن و فرستادن دانشآموزان به مدرسههای متوسطه است.
ماده ۲: مواد درسی مدرسه و موضوعهای آن و همچنین برنامه درسی و تقسیم ساعات هفتگی آن توسط وزارت ملی آموزش تدوین میشود.
ماده ۳: وظیفه مدیر است که برای انتخاب معلمان درسهای زبان و فرهنگ ترکی، علاوه بر معلمان موجود، فهرست اسامی آنها را برای اخذ گواهی استخدام به مرکز ارسال دارد.
ماده ۴: مدیر در اداره مدرسه و امور مربوط به انضباط آن، اجرای قوانین و مسائل مربوط به آن مسئول است.
ماده ۲۵: معلمان بایستی در مورد اجرای هرچه بهتر آموزش در مدرسه، تعیین مدیر و وظایف آن با هم بحث کنند و نظرات خود را در مواردی که اجرای آنها را برای مدرسه لازم میبینند، اعلام کنند.ماده ۲۶: معلمان باید در مورد مسائلی چون برنامه درسی، لوازم آموزشی، برنامهریزی برای انجام هرچه بهتر تکالیف دانشآموزان، و حضور و غیاب آنها تبادلنظر کنند و برای بهبود کیفیت آموزشی و اجرایی کردن خواستههای خود، آن را با مدیر مدرسه در میان بگذارند.
ماده ۲۷: مدارک لازم برای ثبتنام در این مدرسه عبارتاند از: برگه اقامت، گواهی سلامت پزشکی، عکس.
ماده ۳۰: مدرسه در ماه «ایلول» (ماه ترکی) آغاز میشود و در ماه «ماییس» (ماه ترکی) پایان مییابد.
ماده ۳۴: دانشآموزان موظفاند به طور پیوسته و فشرده در کلاسهای درس حضور یابند.
ماده ۳۵: معلم باید کیفیت درس دانشآموز و نیز حضور و غیاب او را در نظر داشته باشد و او را مورد تقدیر و یا تنبیه قرار دهد.ماده ۳۶: معلمان موظفاند تکالیف خارج از مدرسه دانشآموزان را تهیه کنند و به آنها بدهند. نمرههای این تکالیف باید ثبت شوند و نیز بایستی مشکلات بیرون از مدرسه دانشآموزان که از انجام تکالیف آنها جلوگیری میکنند، رفع شوند. در روزهای تعطیل و عید تکلیفی به آنها داده نمیشود. برای جلوگیری از انباشت تکالیف دانشآموز، معلمان باید در این زمینه برنامهریزی کنند. باید دانشآموزان را به انجام تکالیف به شکل منظم، تمیز و با اشتباه کمتر عادت دهند.
ماده ۳۸: برای آموزش زبان و فرهنگ ترکی و نیز امتحانات آن، از مدرسههای خارجی به شکل ویژه و مخصوصی باید استفاده شود.
در نهایت مهمترین مسئله قابل ذکر و موجود در مورد این مدرسه، قانوننامهای است که در تاریخ ۲۳ تموز ۱۹۵۳ م از طرف وزارت آموزش و پرورش ترکیه برای برنامه درسی مدرسه ایرانیها صادر شد که مفاد و برنامه اعلام شده بر حسب ساعات درسی بدین ترتیب است:
آموزش زبان به شکل اجباری باید در برنامه درسی زبان مدرسه ایرانیها گنجانده و تدریس شود. اما این برنامه درسی برای پنج کلاس ترتیب داده شده بود:
کلاس۱. حساب ســـــه ســـاعت، موسیــقی یک ساعت، تربیت بدنی یک ساعت، ترکی ده ساعت، دستور و زبان فارسی سه ساعت.
کلاس۲. ترکی هفت ساعت، فارسی ده ساعت، حساب سه ساعت، موسیقی یک ساعت، تربیت بدنی یک ساعت.
کلاس۳. ترکی هفت ساعت، فارسی شش ساعت، جغرافیا دو ساعت، تاریخ دو ساعت، مکالمه دو ساعت، ریاضی سه ساعت، درسهای دینی یک ساعت، نگارش ترکی و فارسی یک ساعت، نقاشی یک ساعت، موسیقی یک ساعت، تربیت بدنی یک ساعت.
کلاس۴. ترکی شش ساعت، تاریخ دو ساعت، جغرافیا دو ساعت، فارسی سه ساعت، جغرافیا یک ساعت، تاریخ دو ساعت، مکالمه و نگارش یک ساعت، دستور یک ساعت، موسیقی یک ساعت، تربیت بدنی یک ساعت.
کلاس۵. زبان ترکی شش ساعت، تاریخ دو ساعت، جغرافیا دو ساعت، فارسی شش ساعت، جغرافیا چهار ساعت، تاریخ یک ساعت، ریاضی سه ساعت، موسیقی یک ساعت، تربیت بدنی یک ساعت، درس اشیا یک ساعت، مکالمه و نگارش یک ساعت، علم ایرانشناسی یک ساعت (Büyükkarcı, ۲۳-۲۹).
در کنار این برنامه، دختران در هفته یک ساعت آموزش دوزندگی میدیدند (Akyuz, ۲۰۰۸: ۱۶۹).
همچنین شایان ذکر است که سیداحمدخان ملک ساسانی که از دیپلماتهای عصر قاجار بود، در سال ۱۲۹۷ ق به عنوان کارمند ارشد در کنسولگری ایران در استانبول گمارده شد. وی بخشی از کتاب یادبودهای سفارت استانبول خود را به توصیف مدرسه ایرانیهای استانبول اختصاص داده است. از نوشتههای خانملک ساسانی در توصیف مدرسه اینطور بر میآید که نقش و تأثیر آموزشی مدرسه کمرنگ شده و در زمان وی بیشتر به مکانی تشریفاتی و خالی از وجهه آموزشی لازم و تأثیرگذار تبدیل شده بود. در بخشی از خاطرات وی چنین آمده است: «در این ایام که سال ۱۳۳۵ قمری بود، دبستان ایرانیها فقط یک کلاس داشت که ۱۴ شاگرد در آن عمه جزء میخواندند. این اطفال بینوا در استانبول متولد شده بودند و هیچکدام فارسی نمیدانستند. مابین خودشان هم ترکی حرف میزدند.
ناظم و معلم دبستان یک درویش مولوی است که روزی چند ساعت به خیال خودش نی میزند و اشعار مثنوی میخواند. اطفال ایرانی همه به مدارس محلی میروند. زبان فارسی که نمیآموزند سهل است، تحتتأثیر کتب تبلیغاتی عثمانیها از ایرانیت دلسرد و از ایران بیزار میشوند. ساختمان مدرسه اتاق بسیار دارد که همه آنها خالی و بلامانع است. متولیان ملت، کدخدایان اصناف و سران اوباش ایرانی هرشب که از رفتن به خانه معذورند، شب را با جمیع لوازم طرب در مدرسه میگذرانند و... .» (ساسانی،۱۳۵۴: ۱۰۴).
گزارشهای روزنامه اختر
در پایان گزارشهایی از مدرسه ایرانیهای استانبول که در روزنامه اختر چاپ استانبول منتشر شده و حاوی نکات مهمی درباره مدرسه است، ارائه میشود. در شـمـــــــــاره ۳۴ شعبان ۱۳۱۱ اختر آمده است: «اساس و پروگرام این مدرسه از روی مکاتب اعدادیه برداشته شده است»(اختر، ۵۰۲). در شماره دیگر آن اشاره شدهاست: «وضع دبستان نه بر وفق آرزوی ملتپرستان است»(همان، ۵۰۶).
چندی بعد در این روزنامه اعلام میشود که صنف غیرتمند تنباکوفروشان ایرانی مقیم استانبول بر عهده میگیرند که جهت تأمین مخارج دبستان، سالی ۶۰۰ عدد مجیدی نقره پیشکی در اختیار اداره دبستان بگذارند (رئیسنیا، ۱۳۷۴: ۸۲۶-۸۲۵).
از لابهلای گزارشهای روزنامه اختر چنین فهمیده میشود که وضع مالی مدرسه چندان بسامان نبوده است، به طوری که مدیر روزنامه اختر که در سال ۱۳۰۵ ق در یکی از جلسات انجمن اداره دبستان شرکت کرده است، چنین گزارش میدهد: «وضع مدرسه خیلی درهم و پریشان است. وجهی که به عنوان اعانه از جانب غیرتمندان ملت داده میشود، کفاف مخارج آن را نمیکند. امر اداره مدرسه منحصر به اعانه غیرتمندان ملت است. در آغاز کار مقدار اعانه معین و بدان میزان هم مخارجی برآورده شده بود؛ حالآنکه درثانی بسیاری از اعانهدهندگان پایِ همت پس کشیده، به ترک فتوت رفتهاند و اکنون خرج دو مقابلِ دخل است. بدیهی است که با این حال از بقا، دوام و ترتیب انتظام آن اطمینان حاصل نتواند شد؛ که این یکی موجب تأسف و تأثر است که در شهر پایتخت بزرگی مانند اسلامبول و این همه کثرت هموطنان که بهحمدالله اغلب صاحب ثروت و مکنت هستند، این کار مقدس مهمل و متروک ماند. هرگاه ماهی هرکدام بدون استثنا پنج قروش اعانه بدهند، عمل اداره دبستان را بالغایت کفایت خواهد نمود...»(اختر، ۱۱۹).نکته جالب اینکه طبق اسناد باقیمانده در مورد اداره مدرسه و تأمین بودجه آن، بنا به سنتی که چند سال پس از تأسیس دبستان متداول شد، کنسرت موسیقی در سالن سفارت ایران کنسرت موسیقی ترتیب مییافت و در این برنامه گروهی از نوازندگان مخصوص همایونی شرکت میکردند. آگهی اجرای این برنامه خیریه در اختر داده میشد. این برنامه معمولاً با حضور کارمندان عالیرتبه سفارتخانههای دولتهای دیگر، رجال و دولتمردان عثمانی و تجار ایرانی مقیم استانبول که تعدادشان بالغ بر ۴۰۰ نفر میشد، اجرا و همه درآمد حاصل از آن در اختیار انجمن ادارهکننده دبستان گذاشته میشد. طبق گزارشهای روزنامه اختر این برنامه به ابتکار معینالملک متداول شده بود و بعد از او در زمان سفرای دیگر مثل میرزااسداللهخان ناظمالدوله دیبا و میرزامحمودخان علاءالملک دیبا نیز برگزار شد (رئیسنیا، ۸۲۸).
همین روزنامه گزارش میدهد که همه ساله در پایان سال تحصیلی با حضور تعدادی از مقامات سفارتی و عدهای از رجال عثمانی و تجار ایرانی، مراسمی برای توزیع جایزه به دانشآموزان این مدرسه منعقد میشد. در این گزارش آمده است: «صنف غیرتمند کتابفروشان ایرانی، به مناسبت توزیع مکافات پیش از وقت، هرکدام به اقتضای غیرت ملی و ترقیخواهی چند جلد کتاب به اداره دبستان فرستاده بودند، به شاگردانی که استحقاق مکافات دارند، هدیه شود ...»(اختر، ۵).قابل ذکر است که این روزنامه هیچ اشارهای به واقعه آتشسوزی رخ داده در این مدرسه نکرده است و فقط در شـمـــــــــاره ۳۲ سال ۱۳۱۲ ق خود اشاره میکند که بر اثر زلزله شدیدی که شهر استانبول را به لرزه درآورد، دبستان مدتی به خاطر شکستی که در بنای آن ایجاد شده بود، تعطیل و بعد از تعمیرات لازم در آن، در اواسط ربیعالاول همان سال باز شد (همان: ۳۳).
نتیجه
در جامعه عثمانی اتباع خارجی دولتهای متعدد با هدفهای گوناگون به تأسیس مدرسهای اقدام کرده بودند. ایرانیها نیز از این قاعده مستثنا نبودند. بدین ترتیب تأسیس مدرسه از طرف ایرانیها در شهرهایی چون بغداد و کربلا، به عنوان مراکز شیعهنشین، اتفاقی نبوده است. مدرسه ایرانیهای استانبول هم به دلایلی مانند اهمیت شهر استانبول به عنوان پایتخت امپراتوری عثمانی دایر شده بود. ایرانیهایی که در این شهر زندگی میکردند، به منظور جدا نشدن از زبان و فرهنگ بومی خود به تأسیس مدرسه اقدام کرده بودند. این مدرسه که سالها بعد از تشکیل جمهوری ترکیه با نام دبستان ایرانیها به فعالیت علمی و آموزشی خود ادامه میداد، با تشکیل جمهوری اسلامی در ایران به نام مدرسه ابتدایی جمهوری اسلامی ایران تغییر نام پیدا کرد.
در پایان سه سند موجود در آرشیو نخستوزیری ترکیه در رابطه با دبستان ایرانیهای استانبول جهت تکمیل بحث آورده میشود. این اسناد که در سال ۲۰۱۰ از طرف اداره آرشیو عثمانی به سرپرستی دکتر یوسف سارینای تهیه و ارائه شده، گزارشهایی را در روابط بین دو کشور در قالب دستورات و نامهها ثبت و ارائه کرده است.
پینوشت
۱. تنظـیـمـات خـیـریـه، به نهضت نـوگـرایـی و اصلاحطلبی در ساختار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه عثمانی در سده ۱۳ق/ ۱۹م اطلاق میشود. این دوره با صدور خط همایون یا فرمان تنظیمات خیریه در ۲۵ شعبان ۱۲۵۵ق/۳ نوامبر ۱۸۳۹م آغاز شد(شاو، ۲/۱۱۵). بههر روی، تنظیمات دورهای از قانونگذاری و اصلاحگرایی است که جامعه عثمانی را نوسازی کرد و از سلطه نهادهای سنتی رها ساخت و به برقراری نظام جدید که غالباً برگرفته از فرهنگ غرب بود، رهنمون شد(شاو، ۲/۱۱۷). عبدالمجید در ادامه سیاست محمود، با صدور فرمان تنظیمات، رهبری جنبش اصلاحطلبی را به دست گرفت. طراح و معمار تنظیمات، مصطفى رشید پاشا، دولتمرد روشنفکر و ترقیخواه عثمانی است. وی که به پدر تنظیمات شهرت دارد، همراه با یارانی مانند عالی پاشا، فؤاد پاشا و احمد جودت که به تنظیماتچیان معروفند، جریان اصلاحطلبی را پی گرفت(شاو، ۲/۱۱۲-۱۱۴، ۱۱۸-۱۲۲). رشید پاشا سلطان عبدالمجید را به صدور فرمان اصلاحات و تنظیمات جدید سیاسی و نظامی و اجتماعی وا داشت. سرانجام فرمانی به قلم او صادر و توسط رشید پاشا قرائت شد. متن فرمان روز یکشنبه ۲۵ شعبان ۱۲۵۵ق/۳ نوامبر ۱۸۳۹م در پارک گلخانه کاخ توپکاپی و در حضور پادشاه، وزرا، علما، مأموران عالیرتبه لشکری و کشوری، نمایندگان اصناف و معتمدان، اسقف کلیساهای ارامنه و یونان، خاخام یهود، سفرا و نمایندگان کشورهای خارجی و گروهی از مردم خوانده شد(شاو، ۲/۱۱۵). به همین سبب فرمان تنظیمات، به «خط شریف گلخانه» نیز معروف است.
منابع
۱. هامرپورگشتال، یوزف(۱۳۶۸). تاریخ امپراتوری عثمانی. ترجمهٔ میرزازکی علیآبادی. به کوشش جمشید کیانفر. تهران.
۲. حیدرزاده، توفیق (۱۳۷۶). «مهاجرت علمای ایران به امپراتوری عثمانی»، فصلنامه علمی- پژوهشی فرهنگ. سال دهم. شماره اول. بهار.
۳. رئیسنیا، رحیم (۱۳۷۴). ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم. انتشارات ستوده. تبریز.
۴. شاو، استانفورد جی و ازل کورال(۱۳۷۰). تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید. ترجمه محمود رمضانزاده. آستان قدس. مشهد.
۵. -ساسانی، خان ملک،(۱۳۵۴). یادبودهای سفارت استانبول. بابک. تهران.
۶. ریاحی خویی، محمدامین، ۱۳۶۹، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، پاژنگ، تهران.
۷. - قرقلو، کیومرث، ۱۳۸۰، ایرانیهای استانبول، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آبان.
۸. تبریزی، محمدطاهر، (۱۲۹۲). اختر (روزنامه) کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. تهران.
۹. Yahya, Akyüz(۲۰۰۸) . TürkEgitimTarihi . Pegem Akademi, Baski۱۳. Ankar.
۱۰. Büyükkarcı, Süleyman (۱۹۹۹) . osmanli devletindeirano kullari, Selçuk Üniverstesi.
۱۱. çelikel, Aysel (۱۹۹۳) . Yabancilar hukuku, ۶ baski, Istanbul.
۱۲. Altin, (۲۰۰۸) . Maarif-i UmumiyeNizamnamesi. Üniversitesi Ilahiya Fakultesi Dergisi. Ankara.
۱۳. Haydaroğlu, lknur Polat (۱۹۹۲), Osmanli İmparatorluğu’nda Yabancı Okullar, Ocak Yayinlari.
۱۴. Başkanlığı, Osmanli Arşiv Daire (۲۰۱۰) . Arşıv Belgelerınde Iran Osmanlı Ilışkılerı, Ankara.
۱۵. Taşdemırc,Türk Egitim Tarihinde Azinlik Okullari Ve Yabanci
Okullari, Erciyes Üniversitesi Fen-EdebiyatFakültesi, EğitimBilimleri.