عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

ده عامل مؤثر در ایجاد انگیزه

  فایلهای مرتبط
ده عامل مؤثر در ایجاد انگیزه

در چارچوب کلاس درس، علاقه، توجه، تمرکز و پشتکارخصوصیات انگیزه‌بخش هستند. در کلاس، معلم مستقیم با این جنبه‌های انگیزشی سروکار دارد؛ مثلاً اگر دانش‌آموزی به درس توجه نکند، به گفته‌ها و راهنمایی‌های معلم وقعی ننهد و تکلیف‌های خود را انجام ندهد، به‌طبع یاددادن مطلب به او بسیار دشوار خواهد بود.

مؤلفه‌های انگیزشی دیگری نیز وجود دارند که در درازمدت خود را نشان می‌دهند و معلمان به آن‌ها نیز باید بپردازند؛ مثلاً معلم دبستان نه‌تنها می‌خواهد دانش‌آموزانش به درس توجه کنند، بلکه مایل است به آنان بیاموزد که چگونه در زندگی آینده‌ی خود نیز از خواندن لذت ببرند. معلم تاریخ نیز نه‌فقط علاقه‌مند است که شاگردان درس‌های او را بیاموزند، بلکه امیدوار است این شاگردان در آینده نیز رویدادهای اجتماعی و تاریخی را دنبال کنند.‌

در ادامه، درباره‌ی اینکه چه عواملی بر انگیزه در کلاس درس می‌افزایند و چگونه می‌توان از این عوامل در کلاس استفاده کرد، سخن می‌گوییم. کاربرد این عوامل معمولاً نیازی به دگرگون‌کردن برنامه‌ی کلاس ندارد و بیشتر اوقات خود معلم در کلاس از عهده‌ی اجرای آن‌ها برمی‌آید. مهم‌ترین این عوامل عبارت‌اند از:

تشویق لفظی‌

در بسیاری از موارد حتی تشویق مادی، به اندازه‌ی تشویق لفظی معلم، در برانگیختن شاگرد مؤثر نیست. به کاربردن کلمات ساده‌ای نظیر «خیلی خوب»، «عالی»، «آفرین» که به دنبال پاسخ درست یا رفتار مطلوب شاگرد می‌آیند، وسیله‌ی بسیار مؤثری در افزایش انگیزش شاگردان است. تشویق لفظی در حقیقت ساده‌ترین و طبیعی‌ترین وسیله‌ی بالابردن سطح انگیزش شاگردان به حساب می‌آید.

 

سنجش و ارزیابی صحیح

در سال‌های اخیر، عده‌ی زیادی در مورد اینکه آیا وادارکردن دانش‌آموزان به یادگیری برای گرفتن نمره ارزشی دارد یا نه، بحث بسیار کرده‌اند.

گروهی که مخالف آزمون و نمره‌دادن‌‌ هستند، استدلال می‌کنند که آزمون‌ها یادگیرنده را از مسیر اصلی یادگیری منحرف می‌کنند، باعث اضطراب او می‌شوند، به ناکامی علایق او می‌انجامند و نظام ارزش‌های او را به هم می‌زنند.

به عقیده‌ی‌ این گروه نمره‌دادن در معلم نیز تأثیر نامطلوبی دارد؛ زیرا سبب می‌شود معلم قضاوت‌های غیرعادلانه‌ی بسیاری از خود نشان دهد که فقط بر پایه‌ی نمره‌ی شاگرد بنا شده است. علاوه بر آن، نمره‌دادن باعث می‌شود معلم روابط گرم و صمیمانه‌ی خود را با شاگردان از دست بدهد. این گروه همچنین عقیده دارند شاگردان بالاخره به نامتغیربودن نمرات پی می‌برند.

دانش‌آموزان می‌‌فهمند که نمره تأثیری در یادگیری ندارد، ولی مجبورند برای نمره درس بخوانند. بنابراین، تأثیر نمره در انگیزش یادگیری زیاد است؛ ولی یادگیری را از مسیر مطلوب خود منحرف می‌کند.‌

مدافعان سنجش و ارزشیابی جواب می‌دهند که ارزشیابی و نمره که وسیله‌ای برای ارزشیابی است، یک حقیقت غیرقابل‌اجتناب زندگی است. ما نمی‌توانیم ارزش و اهمیت چیزی را بدون دادن نمره یا ارزشی به آن دریابیم و قدردانی کنیم. بعضی آزمایش‌ها نشان داده‌اند که امتحانات متعدد سبب می‌‌شوند دانش‌آموزان انگیزش بالایی پیدا کنند و موفقیت تحصیلی بیشتری به دست آورند (ابراهیمی، ۱۳۸۷).

واقعیت این است که در امر ارزشیابی باید به تفاوت‌های فردی توجه کنیم و به دانش‌آموزان اعتماد‌به‌نفس دهیم تا بدانند ارزشیابی برای مقایسه و سنجش یکی با دیگری نیست؛ بلکه آموزش و ارزشیابی دو فرایند درهم تنیده‌اند. هر نوع ارزشیابی فقط به‌منظور تصمیم‌های مهم در وضعیت آینده‌ی دانش‌آموزان صورت می‌گیرد. بنابراین ارزشیابی باید به صورت مستمر باشد و طی سال انجام شود. چند نمونه ارزشیابی پیشنهاد‌ می‌شود:

1. پرسش‌های کلاسی و آزمونک‌ها؛

2. ارزشیابی از تکلیف‌ها؛

3. ارزشیابی فعالیت‌های کلاسی.

 

کنجکاوی، جست‌وجوگری و اکتشاف

محرک‌هایی که تازه، پیچیده و شگفت‌انگیز باشند، میزان انگیزش را در یادگیرنده بالا می‌برند. چنین محرک‌هایی باعث نوعی تعارض ذهنی در او می‌شوند که نتیجه‌ی آن افزایش انگیزش برای رفع این تعارض است؛ مثلاً در آزمایش انبساط اجسام، گلوله‌ای فلزی از داخل یک حلقه فلزی می‌گذرد، حال اگر گلوله را گرم کنیم، دیگر از حلقه نمی‌گذرد.‌ همین موضوع چون باعث ایجاد شگفتی در دانش‌آموز می‌شود، او را وا می‌دارد که علت این اتفاق را کشف کند.

ایجاد شک و دودلی نیز عاملی در ایجاد انگیزش برای یادگیری است؛ مثلاً از شاگردان بپرسیم: «آیا مجموع زوایای داخلی هرمی برابر 180 درجه است یا نه؟» در همه‌ی این موارد نوعی کنجکاوی ادراکی ایجاد می‌شود. انگیزش تا زمانی ادامه می‌یابد که یا تعارض حل شود یا دانش‌آموز از به‌دست‌آوردن جواب خسته و ناامید شود. بنابراین، باید در نظر داشت که مسئله‌های مطرح‌شده چنان مشکل نباشند که بچه‌ها از به‌دست‌آو‌‌ردن جواب ناامید شوند.

 

فعالیت‌های غیرمنتظره ‌

تغییر روش معمول و عادی معلم در کلاس ممکن است عاملی برای برانگیختن شاگردان باشد؛ مثلاً معلم می‌تواند ناگهان پیشنهاد کند که کلاس درس در هوای آزاد تشکیل شود.

 

مطالبی با مثال‌های آشنا

وقتی پای مثال‌زدن در میان باشد، استفاده از مطلب‌ها و موضوعات آشنا به‌مراتب بهتر از مطالب نامأنوس و ناشناخته است؛ مثلاً اگر در مسئله‌های حساب و هندسه از نام دانش‌آموزان کلاس استفاده شود، انگیزش و توجه بیشتر خواهد شد. همچنین استفاده از اشیای موجود در کلاس یا در مدرسه، برای ارائه‌ی مثال‌هایی از اجسام هندسی و... مطلوب‌تر از استفاده از اجسام ناآشناست.

 

ا‌رائه‌ی مثال‌های غیرعادی

برای ایجاد انگیزش در یادگیری باید کاری کرد که دانش‌آموزان توجهشان بیشتر به موضوع جلب شود؛ مثلاً اگر هدف تدریس یاددادن دو مفهوم «عرضه و تقاضا» در اقتصاد باشد، بهتر است ابتدا برای درک آن مفهوم‌ها از مثال‌های آشنا، مثل عرضه و تقاضای خودرو، استفاده کرد؛ ولی برای بیان «کاربرد» آن مفاهیم بهتر است‌ از زمینه‌های غیرعادی، مثل عرضه و تقاضای هواپیماهای جنگی، استفاده کرد.

 

کاربرد مطالب آموخته‌شده‌

این کار سبب می‌شود مطالب آموخته‌شده‌ی قبلی تقویت شوند. همچنین دانش‌آموز می‌فهمد آنچه آموخته است، در ‌آینده مورد استفاده‌ی او قرار خواهد گرفت. بنابراین در یادگیری فقط آموختن مسائل جدید مطرح نیست، بلکه مطالب آموخته‌شده‌ی قبلی نیز باید در زمینه‌ی فعلی تکرار شوند تا دانش‌آموزان بتوانند آن‌ها را بهتر به خاطر بسپارند.

 

نمایش و بازی

بازی‌ها و نمایش‌ها دانش‌آموزان را بر می‌‌انگیزانند، تعادل را افزایش می‌دهند، تصویرهای روشنی از واقعیت‌های زندگی در برابر آن‌ها قرار می‌دهند و سبب می‌شوند دانش‌آموزان در یادگیری به‌طور مستقیم شرکت جویند. بسیاری از درس‌های کلاسی را می‌توان به‌صورت نمایش درآورد؛ مثلاً برای آنکه بچه‌ها بیاموزند یک سازمان چگونه اداره می‌شود، می‌توان آن‌ها را به سمت‌های گوناگون اداری منصوب کرد و از آنان خواست، به مدت یک ساعت، سازمان تشکیل‌شده را اداره کنند.

 

محیط آموزشی مطلوب

حضور و شرکت مستقیم خود دانش‌آ‌موزان در فرایند یادگیری مطالب درسی باید تقویت شود. عوامل یا حوادثی که این مشارکت را ناخوشایند می‌سازند، باید به حداقل برسند. برخی از این عوامل عبارت‌اند از: - ناراحتی جسمی ناشی از نشستن در کلاس به‌مدت طولانی یا دشواری دیدن تخته سیاه؛ - ناتوانی معلم در تقویت‌ رفتارهای مطلوب، هنگام سنجیدن مطالب آموخته‌شده‌ی پیشین؛

ـ‌ تدریس مطالبی که بالاتر از سطح درک و استعداد دانش‌آموزان است؛

ـ نبودن بازخوردهای به‌موقع در کلاس؛

ـ حضور دانش‌آموز در کلاسی که دیگر دانش‌آ‌موزان آن، از نظر استعداد، در سطح پایین‌تری قرار دارند.

 

قدرت و جایگاه معلمی

قدرت اجتماعی می‌تواند به‌شکل پاداش‌دادن یا قدرت اجرایی، قدرت قانونی، قدرت سرمشق‌بودن و قدرت تخصص و کارایی خودنمایی کند. منظور از قدرت پاداش، داشتن قدرت مدیریت در پاداش‌دادن به دیگران است. این قدرت را می‌توان در روابط بین رئیس و مرئوس، شاگرد و معلم، والدین و فرزندان مشاهده کرد. در تمام این موارد، یک شخص می‌تواند اشخاص دیگر را با اضافه حقوق، نمره یا از طریق کلام تشویق کند.

قدرت اجرایی در حقیقت همان قدرت تنبیه است. قدرت قانونی نیز مبتنی بر قوانین، مقررات و رسوم اجتماعی است که بر اساس آن‌ها یک فرد اجازه می‌یابد بر رفتار اشخاص دیگر نظارت کند.

تجزیه‌وتحلیل این قدرت‌ها نشان می‌دهد که فرد می‌‌تواند، با استفاده از قدرت سرمشق‌بودن، رفتار دانش‌آموزان خود را تحت‌تأثیر قرار دهد. شناخت این قدرت‌ها به معلم امکان می‌دهد، با استفاده‌ی صحیح و به‌موقع از آن‌ها، انگیزش دانش‌آموزان را در مسیر مطلوب و موردنظر هدایت کند.

اطلاع دقیق و عمیق معلم از موضوع درس نیز نقش مهمی در بالابردن انگیزش در کلاس دارد؛ زیرا کمبود معلومات معلم سبب می‌شود شاگردان باهوش چنین کمبودی را به‌سرعت دریابند و دیگر توجه لازم را به درس نداشته باشند.

 

منبع

ابراهیمی، صغری؛ خاقانی‌زاده، مرتضی، 1387، «نقش انگیزش در یادگیری»، نشریه‌ی علمی-پژوهشی راهبردهای آموزش در پزشکی، دوره‌ی 1، شماره‌ی 1.

 

 

۲۴۶
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش ابتدایی، مقاله، ده عامل مؤثر در ایجاد انگیزه، زهرا آقااشرفی
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

۱۱۹ نفر
۲۸,۸۲۹,۴۰۶ نفر
۸,۸۹۴ نفر
۱۲,۴۴۲ نفر
۱۹,۵۱۶,۲۳۸ نفر