هنر خوب گوش دادن
۱۴۰۳/۰۸/۱۰
یکی از حواس پنجگانه ما و به عبارت دیگر، یکی از راههای ارتباط ما با جهان پیرامون و ادراک «شنوایی» است و وقتی ارتباط از نوع کلامی و گفتاری باشد، این حس ما در اولویت قرار میگیرد. هنگامی که «فهم» صورت میگیرد، شخصی با شخص یا اشخاصی دیگر، درباره موضوعی، به توافق و تفاهم میرسد و دیدگاه آنها را درک میکند. اما دلایل درکنکردن یا درک ضعیف، هنگام گوشکردن چیست؟ برخی از علتها و عاملهای آن عبارتاند از:
1. نداشتن آشنایی یا آشنایی کم با زبان مورد استفاده گوینده؛
2. نداشتن توجه و تمرکز لازم و حواسپرتی؛
3. تأثیر عوامل محیطی مانند سروصدا و...؛
4. تند یا بد حرفزدن گوینده؛
5. لهجه گوینده.
برای اینکه خوب بشنویم، ابتدا باید خوب گوش کنیم که به آن«گوشدادن فعال»1 گفته میشود. بارها پیش آمده است که حتی وقتی طرف مقابل با زبان مادری خود سخن میگوید، چون غرق در افکار خود هستیم و ذهنمان مشغول موضوع دیگری است، و یا درباره گفتههای او پیشداوری میکنیم، گوشدادن فعال رخ نمیدهد و همین نکته سبب میشود سخن گوینده را بهخوبی درک نکنیم. این مشکل، هنگامی که به زبانی خارجی گوش میدهیم، صدچندان میشود.
معمولاً مهارت شنیداری در کنار مهارت گفتاری مطرح میشود و تسلط یا ضعف در یکی، به تسلط یا ضعف در دیگری میانجامد. آنچه هم که معمولاً مردم عادی «بلد بودن زبان» میدانند، همین دو مهارت است و غالباً به مهارتهای دیگر توجه چندانی ندارند. ضمناً عمل گوشدادن و درک مطلب، چه در آزمونهای بینالمللی و چه در ارتباطهای شغلی یا روزمره، یکی از پراضطرابترین کارهاست. چرا که مهارت شنیداری نخستین گام برای آغاز یک گفتوگو و ایجاد تعامل و رابطه است و اگر منظور گوینده را درک نکنیم، نمیتوانیم پاسخ مناسبی به او بدهیم و همین ما را نگران میکند.
ولی تقویت مهارت شنیداری از تقویت مهارت گفتاری آسانتر است و اضطراب کمتری ایجاد میکند. چون مهارت شنیداری را میتوان در خلوت خود و از راههای متفاوت، از جمله گوشدادن به پادپخشها (پادکستها)، کتابهای صوتی، بخشهای خبری، تماشای فیلم و... تقویت کرد، اما تقویت مهارت گفتاری، غالباً به فرد دیگری نیاز دارد تا با او صحبت کنیم. همین حضور فرد یا افراد دیگر، موجب ایجاد اضطراب میشود.
یکی از مهمترین موانعی که بر سر تقویت مهارت شنیداری وجود دارد، وجود لهجههای مختلف، بهویژه در زبان انگلیسی است و معروفترین آنها عبارتاند از: آمریکایی، بریتانیایی، کانادایی، استرالیایی، نیوزیلندی، هندی، نیجریهای،کارائیبی و انگلیسی آفریقای جنوبی. ضمناً هر کدام از این لهجهها، در جاهای گوناگون یک کشور نیز انواع متفاوتی دارند. مثلاً انگلیسی بریتانیایی، به لهجههای لندنی، آکسفوردی، یورکشایری و غیره تقسیم میشود. لهجه سیاهپوستان ایالات متحده نیز با سفیدپوستان این کشور تفاوتی چشمگیر دارد. بنابراین حتی کسانی که بر این مهارت تسلط دارند، نمیتوانند مدعی شوند که در مواجهه با هر لهجهای، همان میزان تسلط را از خود نشان خواهند داد. البته هم در انگلیس و هم در آمریکا، لهجههای استانداردی وجود دارند که معمولاً در مدرسهها، دانشگاهها، رسانهها و مکانهای رسمی، با آن لهجه سخن گفته میشود.
تفاوت لهجهها فقط در نوع تلفظ نیست، بلکه تفاوت در واژگان، املای کلمهها، دستور زبان و کاربرد حرفهای اضافه را نیز شامل میشود. همین نکته گاهی در درک مطلب اختلالاتی ایجاد میکند. نکتهای که هنگام استفاده از زبان آلمانی در دو کشور آلمان و اتریش، و یا استفاده از زبان اسپانیایی در کشورهای اسپانیا، پرتغال و آرژانتین نیز مشهود است. در نتیجه هنگام یادگیری این زبانها، دستکم باید به دو یا سه لهجه پرکاربردتر، تسلط داشت تا هنگام برقراری ارتباط مشکلی ایجاد نشود.
«سرعت گفتار»2 و ضرباهنگ سخنگفتن نیز بر میزان درک شنونده تأثیر دارد. برخی عادت دارند تند و البته صحیح صحبت کنند. این نکته بهخصوص هنگام شنیدن یک سخنرانی علمی یا تخصصی و یا شنیدن اخبار و یا حتی دیدن یک فیلم، کار درک را مشکل میکند. به همین علت توصیه میشود که برای غلبه بر چنین مشکلی به اخبار زیاد گوش داده شود و یا فیلمها و مجموعههای تلویزیونی خاصی تماشا شوند که برای تقویت این مهارت مناسب هستند. البته اگر کسی تند و غلط حرف بزند ـ مثلاً ساختارهای دستور زبانی را درست رعایت نکند یا برخی کلمهها را اشتباه یا مبهم تلفظ کند ـ درک مطلب را دشوارتر و پیچیدهتر خواهد کرد.
ضمناً هر قدر واژگان بیشتری بلد باشیم و با ساختارهای دستوری متفاوت، بهویژه در محاوره، بیشتر آشنا باشیم، درک مطلب نیز بهتر و راحتتر صورت خواهد گرفت. اما به هر حال، مهارت شنیداری یکشبه تقویت نمیشود، بلکه اتفاقاً مهارتی است که پیشرفت در آن بهکندی صورت میگیرد و همین موضوع یکی از عوامل شکایت و حتی سرخوردگی و ناامیدی فراگیرندگان زبانهای خارجی است. برخی از فراگیرندگان زبانهای خارجی برای غلبه بر این مشکل و برای اینکه بهنوعی اعتمادبهنفس خود را حفظ کنند، فقط به مطالبی گوش میدهند که بهسادگی قابل درک هستند. غافل از اینکه همین کار سبب میشود پیشرفت آنان کند شود و حتی در سطحی، ثابت باقی بماند. در حالی که راهحل این مسئله، نه گوشدادن به مطالب ساده و یا مطالب دشوار و بسیار دشوار، بلکه گوشسپردن به مطالب چالشبرانگیز است. مطالب چالشبرانگیز مطالبی هستند که گرچه هنگام گوشدادن، تمامی کلمهها و جملههای آن را نمیفهمیم، اما ایده کلی متن را متوجه میشویم.
یادداشتبرداری از مطالب شنیدهشده به زبان موردنظر، یکی از بهترین فنهایی است که به تقویت این مهارت کمک میکند. یادداشتبرداری سبب میشود کلمهها، عبارتها و اصطلاحهای بیشتری در حافظه فرد باقی بمانند. پس از این کار میتوان یادداشتها را با متن اصلی مقایسه و اشتباهها را اصلاح کرد.
اما حواسپرتی و نداشتن تمرکز یکی دیگر از مانعها و مشکلات درک صحیح و کامل گفتار گوینده، بهخصوص در دنیای امروز است. گرچه علتهای نداشتن تمرکز در نوجوانان و بزرگسالان یکسان نیست، اما نقاط مشترک دارند و هر دو مجموعه علتها، در فرایند فهم و درک گفتار گویندگان اختلال ایجاد میکنند. پرش فکری، نداشتن اعتمادبهنفس، بیقراری، بیشفعالی، کمبود خواب، اضطراب، مشکلات عاطفی و روانی، محیط آموزشی، محتوای دروس و روش تدریس از مهمترین عاملهای نداشتن تمرکز در دانشآموزان هستند.
در این شماره، علاوه بر مطالب دیگر، بهطور خاص به «مهارت شنیداری» پرداختهایم.
پینوشتها
1. active listening
2. speech rate
۷۷
کلیدواژه (keyword):
رشد آموزش زبان های خارجی، سخن سردبیر، هنر خوب گوش دادن، دکتر محمدرضا سهرابی