عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

برای ایران باید جان داد

  فایلهای مرتبط
برای ایران باید جان داد
فرشته فهمیده به دلیل عشق و علاقه به تعلیم و تربیت، با مدرک تحصیلی کارشناسی ادبیات فارسی، در سال ۱۳۷۰ به استخدام آموزش‌وپرورش در آمد. او در سال ۱۳۷۰ جذب آموزش‌وپرورش و بعد از یک سال به‌عنوان معاون آموزشی مدرسه‌ نرگس در ناحیه‌ ۲ کرج مشغول به کار شد. از سال ۱۳۸۵ به‌عنوان مدیر مدرسه‌ شاهد در ناحیه‌ ۲ کرج ادامه‌ فعالیت داد. پس از مستقل‌شدن استان البرز در سال ۱۳۸۹، به‌عنوان مشاور مدیرکل آموزش‌وپرورش استان البرز، در سال ۱۳۹۰ به‌عنوان مدیر ناحیه‌ ۲ کرج، سال ۱۳۹۳ به‌عنوان معاون پرورشی اداره‌ کل آموزش‌وپرورش کرج فعالیت حرفه‌ای خود را ادامه داد و در نهایت در ۲۸ اسفندماه سال ۱۴۰۰ با ۳۱ سال سابقه‌ کار بازنشسته شد. روحیه‌ خستگی‌ناپذیر وی سبب شد از بازنشستگی تاکنون، با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، به‌صورت افتخاری با سازمان بسیج دانش‌آموزی همکاری کند.

چطور شد که کار در آموزش‌وپرورش را انتخاب کردید؟

آموزش‌وپرورش برای من خیلی مهم بود. من بیشتر وقتم را برای رسیدگی به امور مدرسه‌های زیرمجموعه صرف می‌کردم. حتی وزارت کشور و استانداری از من دعوت به کار کردند. اما من تمایل داشتم در آموزش‌وپرورش مشغول باشم و ادامه‌ کار بدهم. پایه و اساس آموزش‌وپرورش برای من مقدس بود و به همین علت جای دیگری نمی‌توانستم کار کنم.

 

بحث اصلی ما در رابطه با روز دانش‌آموز است. یعنی 13 آبان 1358 که به تسخیر لانه‌ جاسوسی انجامید. این اقدام حاصل مسئولیت‌پذیری نوجوانان و جوانان آن موقع بود. آیا این مسئولیت‌پذیری را هنوز هم در دانش‌آموزان می‌بینید؟

در سال 1358، دانش‌آموز و دانشجوی ما با هم اتحاد داشتند و با همدلی و همکاری بین نیروهای انقلابی، لانه‌ جاسوسی تسخیر شد. آن موقع محمدحسین هم حضور فعالی داشت و هم‌سن و سال‌های خود را به آن سمت می‌کشاند. پس از سپری‌کردن سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس سبب شد دانش‌آموزان ما سال‌به‌سال با فرهنگ شهادت رشد کنند. بیان اتفاقات سال 1358 از طریق روایت‌گری افرادی که در آن سال‌ها حضور داشتند یا راوى اتفاقات پیروزی انقلاب اسلامی بودند نیز امکان‌پذیر است. از همین روی، معلم نقش بسیار مهمی دارد تا دانش‌آموز از او الگو بگیرد و بتواند در زندگی و تحصیل خودش از آن استفاده کند. متأسفانه برخی از مدرسه‌ها فقط روند کار آموزشی را پیش می‌گیرند و به مسائل تربیتی و پرورشی اهمیتی نمی‌دهند. معلم در مناسبت‌های گوناگون می‌تواند آن را پررنگ کند. البته ما نمی‌خواهیم چیزی را با اجبار به دانش‌آموز تحمیل کنیم. من همواره سعی می‌کردم جمع دوستانه‌ای از بچه‌ها تشکیل دهم. هر جور بچه‌ای باید در جمع ما حضور داشته باشد و هر جور حرفی هم بزند. اگر من بتوانم به‌عنوان خواهر شهید جواب بدهم که این کار را می‌کنم و اگر نتوانم با تحقیق پاسخ آن‌ها را خواهم داد. حوزه‌ پرورشی به جواب این سؤال برمی‌گردد که من در 13 آبان سال 1358 چه کار کردم؟! امروز دانش‌آموز من در 13 آبان سال 1403 چگونه ایفای نقش خواهد کرد؟! ما باید نسل قدیم و جدید را به‌گونه‌ای با هم پیوند دهیم که فرهنگ ایثار و شهادت، فرهنگ فداکاری و فرهنگ شجاعت بین بچه‌های ما از بین نرود. ما هنوز نتوانسته‌ایم بچه‌ها را به این باور برسانیم که تو می‌توانی.

تربیت دانش‌آموز و چند ساعت از عمر دانش‌آموزان هر روز در اختیار مدرسه و معلم‌هاست. معلم نباید فقط به فکر این باشد که درس بدهد و دچار روزمرگی شود. اگر بتوانیم با بچه‌ها طرح دوستی بریزیم، آنگاه قادر خواهیم بود به بسیاری از آرمان‌ها و اهداف دست یابیم.

 

مدرسه در القای هویت ملی و اسلامی دانش‌آموزان چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

امروزه با گروهی از دانش‌آموزان روبه‌رو هستیم که تحصیل می‌کنند و پس از کسب درجه‌های عالی به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند. برای سامان‌بخشیدن به این موضوع لازم است ارتباط بین خانه و مدرسه تقویت شود تا شخصیت دانش‌آموز به نحو مطلوبی شکل گیرد. گاهی پیش می‌آید وقتی دانش‌آموز به مدرسه می‌آید، ذهنیتی را که از پیش در خانه کسب کرده است، کامل می‌کند. متأسفانه برخی از همکاران ما در آموزش‌وپرورش بر هویت ایرانی دانش‌آموز تأکید ندارند، بلکه مروج فرهنگ غرب هستند. پیشرفت کشورهای غربی نباید هویت ایرانی ما را تحت تأثیر قرار دهد و این امر نباید به تشویق معلمان برای مهاجرت دانش‌آموزان نخبه منجر شود. از سوی دیگر، ما دانش‌آموز نخبه داریم که تلاش می‌کند اختراعاتش را اینجا به ثبت برساند. اگر در آموزش‌وپرورش جایی داشتیم که اختراع دانش‌آموز ما در مرکز استعدادهای درخشان ثبت می‌شد و آن دانش‌آموز می‌توانست در حوزه‌ کار از آن استفاده کند، این‌ها اصلاً تمایلی به رفتن نداشتند.

 

بدبینی، یأس و ناامیدی در برخی دانش‌آموزان وجود دارد. به نظر شما، این یأس و ناامیدی از کجا نشئت می‌گیرد و معلم در کاهش آن چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

ما ایران را خوب به بچه‌ها نشناساندیم. بچه‌های ما تنها در دو محور تفریحی و سیر و سیاحت و محل زندگی ایران را می‌شناسند. خانواده‌ای ایرانی که دانش‌آموزش به مدرسه می‌رود، تا پایان سال تحصیلی نمی‌تواند به سفر برود. جاذبه‌های گردشگری ایران به‌خوبی معرفی نشده‌اند. دانش‌آموزان باید در قالب کتاب‌های درسی، با کمک معلمان ایران و توانمندی‌ها، ظرفیت‌ها و داشته‌های آن را به‌خوبی بشناسند. دانش‌آموزان باید از ظرفیت‌های موجود برای پیشرفت کشور آگاه شوند. ایران ما خیلی چیزها دارد که بچه‌های ما نمی‌دانند. معلم باید با دانش‌آموزانش رفاقت کند. فقط با درس‌دادن نمی‌توان کار تعلیم و تربیت را انجام داد. ابتدا باید برای دانش‌آموز فضای آموزشی دل‌انگیز مهیا کرد که دانش‌آموز را راغب می‌کند درس یاد بگیرد. بچه‌های ما غالباً از حوزه‌ معاونت اجرایی مدرسه‌ها فراری هستند، چرا؟ برای اینکه ما در محیط مدرسه برای ایجاد رفاقت و نشاط هدف و برنامه نداریم. این دست دوستی را هنوز نتوانسته‌ایم بگیریم. اگر ما حداقل آن ارتباط را برقرار کنیم، بچه‌های ما فضا را دوست دارند و اخت می‌شوند. ما در کنار برنامه‌ آموزشی باید برنامه‌ فرهنگی هم داشته باشیم. برنامه‌ فرهنگی ما باید به ذهنیت بچه‌ها بسته باشد تا بتوانیم بچه‌ها را در مدرسه نگه داریم. ارتباط نیاز بچه‌ها را مشخص می‌کند، تا در کنار نیاز بچه‌ها برایشان برنامه‌ریزی فرهنگی کنیم.

 

به نظر شما مدرسه در این رابطه چه بسته‌ فرهنگی‌ای می‌تواند ارائه دهد؟

بخشی از برنامه‌های فرهنگی ما صرفاً گزارشی هستند و برای ارائه‌ گزارشِ کار انجام می‌شوند. کار فرهنگی من باید به‌گونه‌ای باشد که دانش‌آموز من آن را دوست داشته باشد. این نوع کار فرهنگی باید گسترده باشد. برگزاری اردوهای یک‌روزه، حتی در حیاط مدرسه و طرح پیک‌نیک یک‌روزه و حضور بین دانش‌آموزان یا طرح‌هایی از این قبیل به تخلیه‌ روحی دانش‌آموزان منجر می‌شود. هزینه‌های بالای برنامه‌های فرهنگی در مدرسه‌ها باعث نتیجه‌بخش‌نبودن اکثر کارها و برنامه‌های فرهنگی می‌شود. در کنار برنامه‌های معمول هفتگی و گزارشی، فراخور خواست بچه‌ها برنامه‌های جنبی داشته باشیم. در حوزه‌ آموزش‌وپرورش نباید زود خسته شد. زودخسته‌شدن باعث می‌شود کارها لنگ بزند و نتیجه نگیریم. بچه‌ها ما را مادر دوم خودشان و مدرسه را خانه‌ دوم خودشان می‌دانند. بنابراین نباید از کار خودمان زود خسته بشویم.

 

به‌عنوان کسی که 30 سال در آموزش‌وپرورش خدمت کرده‌اید، خواهر دو شهید و همسر جانباز هستید، به معلمان چه توصیه‌هایی دارید؟

اگر به‌عنوان معلم در حوزه‌ آموزش‌وپرورش شغل معلمی را انتخاب کرده‌ایم، عاشق کارمان باشیم. عشق به کار معلمی در وهله‌ اول به ما انگیزه می‌دهد. در کارمان هدف داشته باشیم. اگر هدف نداشته باشیم، زود از کارمان خسته می‌شویم و سپری‌کردن سال‌های خدمت سخت خواهد شد. با دانش‌آموزان رفیق باشیم. همین موضوع برای من معلم ایجاد انگیزه می‌کند و باعث می‌شود به مشکلات دانش‌آموز پی ببرم و برابر مشکلات برایش راه‌حل پیدا کنم. الگوپذیری دانش‌آموز از معلم زمانی محقق مى‌شود که خود معلم به گفته‌هایش اعتقاد و به هویت ایرانی‌اسلامی خودش ایمان و اعتقاد داشته باشد.


مشکلات معلمی سبب می‌شود معلم انگیزه نداشته باشد؟

من یک معلم هستم. پس با ناامیدی به شغل مقدس خود نگاه نمی‌کنم. کارمندی با معلمی فرق می‌کند. معلمی عشق به کار می‌خواهد. باید جان داد. وقتی تربیت و ذهن بچه دست توست. باید مسئولانه برخورد کنی.

 

از دید خواهر شهید؟

ما در کشوری زندگی می‌کنیم که بالغ ‌بر 300 هزار شهید داده است. کوچه به کوچه‌ شهرهای ما به نام شهدا هستند. خوب است دانش‌آموزان گاهی به گلزار شهدا سری بزنند و ببینند آنجا چه خبر است. شهدا به من و تو نیاز ندارند که بر سر مزارشان برویم. اما به میهن باید عرق داشت و تلاش باید بر این باشد که خون شهدا پایمال نشود. این برای شهدای ما کفایت می‌کند.

 

خطاب به آموزش‌وپرورش، مسئولان و مدیران مدرسه‌ها چه صحبتى دارید؟

اگر پایه و اساس کار آموزش‌وپرورش درست باشد، هیچ معلمی بدون انگیزه سر کلاس نخواهد رفت. اگر ما بتوانیم انگیزه را در دل معلمانمان ایجاد کنیم، مطمئن باشید روند کار ما بهتر خواهد شد و ما هم بچه‌های خوبی تربیت خواهیم کرد. آموزش‌وپرورش روند کار را برای همکاران تسهیل کند. تجهیزات لازم را در اختیار همکاران بگذارد. ما هم به برگزاری نشست با همکاران بسنده نکنیم، بلکه پیگیر و به دنبال نتیجه باشیم. وزارت آموزش‌وپرورش درد معلم‌های مدرسه‌ها را بشنود. در کنار آن معیشت و حقوق همکاران ما را جدی بگیرد. درست است که معلم باید به کار عشق داشته باشد، اما بالادستی هم باید به او برسد تا معلم بتواند با فراغ بال بیشتری به تعلیم و تربیت دانش‌آموزان بپردازد.

 

به‌عنوان سخن پایانی؟

آموزش‌وپرورش، مسئولان و مدیران مدرسه‌ها از تجربه‌های افرادی که در حوزه‌ تعلیم‌و‌تربیت کار کرده و امروز بازنشسته شده‌اند، استفاده کند. به تعداد محدودی که همیشه در جلساتشان حضور دارند، بسنده نکند. در اتاق فکر آموزش‌وپرورش و مدرسه‌ها از تجربه‌های بازنشستگان استفاده شود و این تجربه‌ها حفظ و به اشتراک گذاشته شود تا از بین نرود.

 

۳۹
کلیدواژه (keyword): رشد معلم، با راه یافتگان، برای ایران باید جان داد، گفت و گو با فرشته فهمیده،محمدحسین فهمیده،داوود فهمیده،مریم ظفرمند
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

۸۷ نفر
۲۹,۰۷۲,۵۲۵ نفر
۷۸۷ نفر
۱۰,۲۵۲ نفر
۱۹,۶۹۷,۲۷۹ نفر