از دیدگاه نظریهپردازان فرهنگی و علوم اجتماعی، تأخر فرهنگی ، عقبماندگی فرهنگی، واپس ماندگی فرهنگی یا دیرکرد فرهنگی در اصطلاح نوعی نبود تعادل فرهنگی محسوب میشود که به معنای تمایز اجزای یک فرهنگ از نظر آهنگ حرکت است. در واقع بعضی از عناصر فرهنگ، نظیر زیرساخت یا فنون و ابزارهای مادی، زودتر از اندیشهها و عقاید یا سازمانهای اجتماعی دگرگون میشوند. به عبارت دیگر، ابزار و فناوری در اختیار افراد جامعه قرار میگیرد، اما فرهنگ استفادۀ صحیح از آن هنوز شکل نگرفته است. این ناهماهنگی در تغییر عناصر یک ترکیب فرهنگی، پسافتادگی فرهنگی نیز نام دارد.
هوش مصنوعی از واژههای جدیدی است که به شکل بسیار جدی و پررنگ وارد زندگی ما شده و بهسرعت تمامی ابعاد زندگی را در بر گرفته است. هوش مصنوعی یک فناوری تحولآفرین و آیندهساز است که اگر با طراحی دقیق به هر فرایندی وارد شود، سطح اعتبار و کارایی آن را تا چند مرحله افزایش میدهد. ارتقای سرعت محاسبات و تجزیه و تحلیل اطلاعات، برخورداری از قابلیت پیشبینی، افزایش دقت در فرایندهای اداری و تجاری، صنعت، پزشکی، اشتغال و آموزش از ویژگیهای هوش مصنوعی هستند و این موضوع در ادارۀ آیندۀ دنیا نقش حیاتی دارد. پاسخ به هر نوع سؤال در هر زمینهای، انجام انواع فعالیتهای علمی و آموزشی، پژوهشی، هدایت تحصیلی و شغلی، بهرهگیری از کتابخانههای مجازی، اتومبیلها و تاکسیهای بدون راننده (خودران)، دستگاههای حضور و غیاب و تشخیص هویت، دوربینهای حفاظتی، سامانههای رأیگیری، بازیهای تعاملی رایانهای، بهداشت و سلامت، تغذیه و رژیمدرمانی، ورزش، مراحل ساخت فیلم، تنها بخشی از کاربردهای هوش مصنوعی هستند.
بهرهگیری صحیح از علم و فناوری، بهویژه هوش مصنوعی، از مصداقهای بارز تحقق قدرتمندشدن و قویشدن کشور است. دانشمندان و متخصصان کشور باید، هم «در برنامهریزى، طراحى و تولید دانش فنى، و هم در ساخت و تولید محصول و کالا»، پیشرو باشند، وگرنه صرفاً بهرهبردار و مصرفکنندهبودن، در درازمدت آثار نامطلوبى براى کشور خواهد داشت و در صورت جاماندن از قافلۀ علم و فناوری، به ضعف و عقبماندگی سوقدادن کشور خواهد بود. اینجاست که کلام حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام معنی میشود که فرمودند: «العِلمُ سُلطانٌ مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیه»(شرح نهجالبلاغه، ج 20، ص 319): علم و دانش سلطان و قدرت است. هر کسی که آن را داشته باشد، دست قدرتمند و برتری را خواهد داشت و هرکس آن را نداشته باشد دست قدرتمندی بر سر او خواهد آمد؛ یعنی فرودست خواهد شد.
حال سؤال این است: چه کار کنیم که در استفاده از هوش مصنوعی از جمله چتجیپیتی، جمنای و غیره دچار تأخر فرهنگی نشویم؟ در پاسخی بسیار مختصر باید اذعان کرد، این فناوری در آموزش چندین کاربرد دارد. خوبسؤالکردن، خوببحثکردن، پرهیز از غرقشدگی در کارهای تفریحی و سرگرمی، توجه به اعتبار پاسخهای ارائهشده، رونویسینکردنِ بدون تفکرِ متنها و تأمل در محتوا، و زودقانعنشدن از جمله اقداماتی هستند که ما را در استفادۀ بهینه از هوش مصنوعی یاری میکنند.
همانگونه که در آغاز بحث در رابطه با تأخر فرهنگی اشاره شد، در اینجا سه نوع تأخیر فرهنگی وجود دارد. یکی عقبماندگی از فرهنگ کاربرد هوش مصنوعی در آموزش که در واقع بخشی از گسست بین ابزار و اندیشه است، دیگری عقبماندگی آموزش از حوزههای دیگر زندگی. به این معنا که آنها از هوش مصنوعی استفاده میکنند، اما آموزش در استفاده از آن تأخیر دارد. سومین مورد گسستی است که بین فناوری و کاربرد آن در لایههای گوناگون افراد جامعه به وجود میآید و با نام شکاف دیجیتال (یا شکاف هوش مصنوعی) یاد میشود که ریشه در اقتصاد جامعه دارد.
به همین منظور و در راستای آموزش و ترویج استفادۀ مناسب از هوش مصنوعی، تلاش شد در همۀ شمارههای مجلات رشد معلم مقالهای با موضوع هوش مصنوعی درج شود تا دانشجویان و معلمان آشنایی بیشتری با روشهای استفاده از آن پیدا کنند و بتوانند در راستای بهرهگیری صحیح از آن در کلاس درس و آموزش دانشآموزان بیش از پیش مؤثر باشند. مجلۀ رشد معلم بر اساس رسالتی که دارد سعی میکند با آموزش معلمان و دانشجویان این گسست و شکاف دیجیتال یا در بُعد وسیعتر تأخر فرهنگی را به حداقل برساند تا همگامی و همزمانی ظهور فناوریهای نوین با فرهنگ استفاده از آن در آموزشوپرورش صورت گیرد.
۳۹
کلیدواژه (keyword):
رشد معلم، یادداشت سردبیر، تأخر فرهنگی،عقبماندگی فرهنگی،واپس ماندگی فرهنگی،دیرکرد فرهنگی،هوش مصنوعی،چت جی پی تی،جمنای،دکتر عباسعلى مظفرى