در «رشد آموزش زبان و ادب فارسی»
قالب غزل بعد از پشت سر نهادن فراز و نشیبهای فراوان و رها شدن از اسارت تغزل، در دو مسیر عاشقانه و عارفانه و گاه با ترکیبی از آن دو به حرکت خود در ادبیات فارسی ادامه داد و در نهایت غزل عارفانه بهوسیله مولانا به اوج کمال نائل
آمد.
یکی از مقالههای فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی به عوامل جذابیت سخنان مولانا، نمادگرایی، مرگستایی، حقیقتگویی و... در اشعار او پرداخته است.
«دنیای شیرین اشعار مولانا» عنوان مقالهای است که توسط رضا قاسمزاده
دبیر دبیرستانها و مدرس دانشگاه آزاد هادیشهر و جلفا نوشته شده است.
در ابتدای مقاله آمده است: «استاد جلالالدین همایی بر این عقیده است که «غزلسرایی مولوی برای نمایش شعر و شاعری نبوده و در ساختن غزل به هیچوجه جنبه تصنع شاعرانه نداشت، بلکه غزلیاتش انگیخته حالت جذبه و شور و هیجان روح و مولود احساسات تند و جوشوخروش عمیق عاشقانه
بوده و بیشتر این نغمههای موزون را برای حالت رقص و سماع صوفیانه و شاید هم بعضی را در حالت پایکوبی و دستافشانی ساخته است. بدین جهت در اکثر غزلیاتش بحور و اوزانی از قبیل هزج و رجز بهکار رفته است که با حالت رقص و سماع و دف و کف حلقات ذکر و مجالس پرحال و شور
آن جماعت مناسب است.»
نویسنده این مقاله در ادامه از نمادگرایی بهعنوان یکی از ویژگیهای اشعار مولانا یاد کرده و آورده است: «بسیاری از غزلیات مولانا دارای ساختار و زبان نمادین است و به جرئت میتوان گفت که بدون آشنایی با زبان نمادین و جایگاه واژگان در ادبیات نمادین، نمیتوان از این
نوع غزلیات مولانا بهرهای برد.
زبان نمادین مولانا تا حدود زیادی غزلیات وی را رمزآلود کرده و محتوای پیام و کلام وی را در هالهای از ابهام و دشواری قرار داده است. شاید به سبب همین دشواری است که سخنشناسان و ادیبان از نزدیک شدن به حوزه غزلیات وی اجتناب کردهاند.
در غزل مولانا، هر یک از مظاهر حیات چون آفتاب و ماه و ستاره و بحر و بر و جانداران و گیاهان و نباتات و... نماینده و مظهر خصلت یا صفاتی است که مولانا آن را اراده نموده و در برخی موارد، یک واژه در معانی نمادین متفاوت پدیدار گشته است.»
متن کامل این مقاله، در فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شماره 105، بهار 1392 منتشر شده است.