جنبش روش های آمیخته، عنوان مقاله ای است که در جدیدترین شماره فصلنامه «رشد آموزش علوم اجتماعی» منتشر شده است
«تحقیق کیفی در برابر تحقیق کمی» عنوان بخشی از این مقاله است. در این بخش میخوانیم: «محققان کیفی بر ماهیت واقعیت که بهصورت اجتماعی ساخته شده است، ارتباط نزدیک بین محقق و آنچه مورد مطالعه قرار میگیرد، و محدودیتهای موقعیتی که تحقیق را شکل میدهند، تأکید دارند. چنین محققانی بر موجودیت آکنده از ارزش تحقیق تأکید دارند. آنها به دنبال پاسخ به سؤالاتی هستند که تأکید دارند، تجربه اجتماعی چگونه خلق و دارای معنا میشود. در مقابل، مطالعات کمی بر اندازهگیری و تحلیل روابط علی بین متغیرها و نه فرایند تأکید میکنند. طرفداران چنین مطالعاتی ادعا میکنند که کارشان از یک چارچوب ارزشگذاری رهایی یافته است».
در ادامه مقاله آمده است: «تحقیق کیفی از تحقیق کمی در پنج اصل مهم متفاوت است: این نقاط تفاوت که در ادامه مورد بحث قرار خواهند گرفت، دائماً به سیاستهای تحقیق و به کسی که قدرت ارائه راهحلهای درست را برای مشکلات اجتماعی دارد، اشاره میکنند.
۱. کاربرد اثباتگرایی و پسااثباتگرایی
۲. پذیرش خردمندی پسامدرن
۳. جلب نقطهنظر شخص
۴. بررسی محدودیتهای زندگی روزمره
۵. محفوظ نگه داشتن توصیفات غنی.»
در بخشی از مقاله با عنوان: «مقاومت نسبت به مطالعات کیفی»، میخوانیم: «مقاومتهای آکادمیک و رشتهای در برابر تحقیق کیفی نشانگر سیاستهایی است که در این گفتمان جای گرفتهاند. تحقیق کیفی چالشهای بسیاری دارد. همانطور که سیل، گوبو، گوبریوم و سیلورمن میگویند: این انتقادات را از طریق متمایز کردن تحلیلی نقش سیاسی (بیرونی) روششناسی (کیفی) از نقش آییننامهای (یا داخلی)اش بهتر میتوانیم بفهمیم. سیاست، روششناسی را در داخل و خارج از آکادمی قرار میدهد. مسائل آییننامهای توضیح میدهند که چگونه روششناسی کیفی به منظور تولید دانش درباره دنیا بهکار میرود. غالباً مسائل سیاسی و آییننامهای تلاقی میکنند. گاهی سیاستمداران و دانشمندان «سختگیر»، محققان کیفی را روزنامهنگار و یا دانشمندانی سهلگیر میپندارند. حتی کار محققان کیفی را غیرعلمی و یا فقط اکتشافی و ذهنی ارزیابی کردهاند و آن را بیشتر انتقادگرایی دانستهاند تا نظریه یا علم».
مترجم: زینب دهنوی ترکمان
کلیدواژه ها: تجربه گرایی، روش های کیفی، طرح های تجربی
ـ بایگانی رشد آموزش علوم اجتماعی