مهارتهای قابل انتقال در آموزش فنیوحرفهای و تأثیر آنها بر سیاستگذاری آموزشی، عنوان مقالهای است که با استفاده از اطلاعات گزارشهای سیزده کشور انجام شده و قدم اول در مسیر جستوجوی مهارتهای قابل انتقال در سیاستها و اقدامات تلقی میشود.
در ابتدای این مقاله میخوانیم: «مهارتهای قابل انتقال پدیده جدیدی نیستند. مردم در طول قرنهای متمادی، با تغییرات محیطهای کار مواجه بوده و با چالشهای متعدد محل کار کنار آمدهاند. با وجود این، امروزه رقابت جهانی و منطقهای همراه با تغییرات سریع، یافتن افراد مناسب و حفظ و استخدام آنها را دشوار ساخته است. برای مواجه شدن با چالشهای ناشی از تغییرات اقتصادی، جمعیتشناختی، فناوری و محیطی، توسعه مهارت در منطقه به بازاندیشی اساسی نیاز دارد. این بازاندیشی برای تداوم رشد و توسعه بسیار مهم و اساسی است. کتابچه هشتم از مجموعه انتشارات «یونسکو» که حاوی خلاصه مطالعات نظام آموزشی آسیا و اقیانوسیه است، بهعنوان سندی پایهای برای تسهیل این بازاندیشی تدوین و در خدمت سیاستگذاران و مربیان قرار داده شده است.»
نویسنده در ادامه مقاله آورده است: «با وجود برداشتها و مفهوم سازیهای مختلف از مفهوم مهارتهای قابل انتقال، میتوان گفت این مهارتها به تعدادی از شایستگیهای مهم اشاره دارند که قابل یادگیریاند و هر کس برای سازگاری موفقیتآمیز با تغییرات و رسیدن به زندگی معنادار و مولد به آنها نیاز دارد. بحثها درباره شاستگیهایی که زیر چتر مهارتهای انتقالپذیر قرار میگیرند و واژگان مورد استفاده برای اشاره به آنها هنوز ادامه دارد.»
در بخشی دیگر از مقاله میخوانیم: «در این مطالعه از اصطلاح «مهارتهای قابل انتقال» که توسط «گزارش نظارت بر آموزش برای همه» رایج شد، استفاده میشود. آن گزارش سه نوع مهارت را تعریف میکند: مهارتهای پایه، مهارتهای قابل انتقال، و مهارتهای فنیوحرفهای. همه اینها برای اشتغال مفید جوانان مورد نیازند. مهارتهای پایه که اساسیترین آنها سواد خواندن و نوشتن و حساب کردن هستند به منظور به دست آوردن کار و کسب درآمد کافی برای تأمین هزینه نیازهای روزانه زندگی ضروریاند. مهارتهای قابل انتقال، طیف گستردهای از مهارتهایی هستند که ممکن است منتقل و با نیازهای کار و محیطهای مختلف سازگار شوند و مهارتهای فنی را میتوان بهعنوان دانش فنی خاص در نظر گرفت.»
در بخشی دیگر از این مقاله آمده است: «سالهاست که پژوهشگران به مطالعه مهارتهای قابل انتقال پرداختهاند، اما هنوز بسیاری از حوزهها کشف نشدهاند. همچنین یافتههای برخی از پژوهشها متعارض یا غیرقاطعاند. در میان ادبیات موجود، توافق قابل توجهی درباره اثرات مثبت مهارتهای قابل انتقال بر بازدههای مهم زندگی وجود دارد. طبق برخی شواهد، مهارتهای قابل انتقال را میتوان از دوره کودکی توسعه داد و در این میان، پدر و مادرها و محیط اجتماعی نقشی اساسی در توسعه این مهارتها ایفا میکنند. درواقع، مهارتهای پایه و قابل انتقال هر دو، در اوایل چرخه زندگی شکل میگیرند و بر موفقیت اقتصادی و اجتماعی در دورههای بعدی زندگی به شدت اثر می گذارند.»
نویسنده در آخر تأکید کرده است: «در حوزه آموزش فنیوحرفهای به منظور مجهز کردن یادگیرندگان به شایستگیهای کافی، لازم است همه ذینفعان در مباحث مربوط به مفاهیم، سیاستگذاری و اجرای مهارتهای قابل انتقال، در پرتوی تغییر بافتهای ملی، منطقهای و بینالمللی درگیر شوند و مشارکت فعال داشته باشند.»
نویسنده: دکتر احد نویدی، دانشیار پژوشگاه مطالعات آموزشوپرورش
کلیدواژهها: فنیوحرفهای، سیاستگذاری آموزشی، مهارت، شایستگی
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید.